آنها تا حدی پیشرفته بودند که سیاره کوچکی در منظومه شمسی برای زندگی و اقامت خود ایجاد کردند. بعضی از نویسندگان در نوشتن داستان‌های تخیلی آن‌قدر مهارت از خود نشان می‌دهند که این ذهنیت پیش می‌آید که قبل از نوشتن با یک دانشمند مشورت کرده‌اند!

استیون هاوکینگ به عنوان یک فیزیکدان مشهور، به تازگی فرضیه‌ای مطرح کرده است. او در سخنرانی اخیر خود در ۲۳ آوریل سال جاری در دانشگاه هاروارد عنوان کرد که سیاهچاله‌ها می‌توانند دریچه‌ای به سوی دنیایی دیگر باشند. هاوکینگ در سخنرانی طولانی خود درباره سیاهچاله‌ها گفت: اجسامی که در سیاهچاله‌ها فرو رفته یا جذب شده‌اند، هیچ گونه اطلاعات فیزیکی به دنیای بیرون منتقل نکرده‌اند. پارادوکس اطلاعات یکی از فرضیه‌های اساسی علم را نقض می‌کند. این فرضیه می‌گوید: اطلاعات یک سیستم در یک زمان خاص می‌تواند در زمان‌های مختلف به دست بیاید. از طرفی اطلاعات فیزیکی می‌تواند در سیاهچاله برای همیشه ناپدید شود. از این رو پس از جذب ستارگان توسط این سیاهچاله‌ها، نمی‌توان فهمید که آن ستاره چطور شکل گرفته و تنها سه خاصیت فیزیکی مستقل نظیر جرم، بار الکتریکی و اندازه حرکت زاویه‌ای آن ستاره قابل تشخیص است.

بنا به اظهارات هاوکینگ، این باور وجود دارد که سیاهچاله‌ها از بینهایت ماده تشکیل شده باشد. با این حال مکانیک کوانتومی می‌گوید که سیاهچاله‌ها توسط ذرات با طول موج مشخص شکل گرفته‌اند. پس چنانچه ویژگی‌های جسمی که توسط سیاهچاله بلعیده می‌شود، از بین نرفته باشد، می‌توان گفت سیاه چاله‌ها مخزنی از اسرار هستند که آنها را به دنیای بیرون فاش نمی‌کنند. استیون هاوکینگ خاطرنشان می‌کند: بیش از ۲۰۰ سال است که قوانینی را قبول کرده‌ایم و بر اساس آنها روند تکاملی جهان را در نظر گرفته‌ایم.

بنابراین اگر قرار است همه چیز در سیاهچاله‌ها از بین برود، نمی‌توانیم آینده را پیش‌بینی کنیم، چرا که سیاهچاله‌ها می‌توانند بدون تبعیت از هیچ‌گونه قاعده خاصی، ذرات را منتشر کنند. پایه و اساس علم جبر است. به این معنا که اگر اطلاعاتی را جمع آوری کردیم، بتوانیم بر مبنای یک قانون جبری از آن استفاده کنیم. اما وقتی با سیاهچاله‌ها مواجه می‌شویم، بعضی از اصول غیرممکن می‌شوند. هاوکینگ بر این عقیده است که باید اسم این پیامدهای نگران کننده را واقعیت نامید. اگر تمام تاریخ و ذهنیات ما چیزی جز توهم نباشد و بفهمیم که همه آنچه که به عنوان دانش می‌شناسیم تنها بر پایه مشاهدات ما بوده، پس بهتر است همین جا متوقف شویم.

آژانس فضایی اروپا، در ۲۵ اکتبر ۲۰۰۱، تصویری از یک سیاهچاله در مرکز کهکشان نشان داد و آن را ۱۵-۳۰-۶-MCG نام گذاری کرد. اینجا بود که دانشمندان برای اولین بار انرژی استخراج شده از سیاهچاله را مشاهده کردند. سیاهچاله مانند یک دینام برقی به دور خود می‌چرخد و انرژی را از طریق میدان مغناطیسی سیم-مانند خود به صورت گازهای داغ به اطراف پمپ می‌کند. در حال حاضر استیون هاوکینگ به شدت درگیر این مسئله شده است. به طوری که تمام وقت خود را صرف پاسخ دادن به مسائل راجع به این موضوع کرده است. هاوکینگ در نهایت به این نظریه رسیده که در صورت سقوط ذرات به داخل سیاهچاله‌ها، ممکن است آنها وارد دنیایی دیگر شوند، ضمن این که اطلاعات آنها حفظ شده است.

منتها این اطلاعات خارج از دسترس ما قرار دارند. تنها در این صورت، قوانین جبری پابرجا باقی خواهند ماند. از طرفی، اگر ذرات در صورت وارد شدن به سیاهچاله، ویژگی‌های خود را حفظ کرده و سر از جهان دیگری دربیاورند، آیا این امکان وجود دارد که ذراتی هم از آن جهان از طریق سیاهچاله وارد دنیای ما شوند؟ در واقع منظور هاوکینگ، آن است که همان‌طور که ذرات دنیای ما می‌توانند وارد سیاهچاله‌ها شوند، ذرات دیگری می‌توانند از آن خارج شوند که خواص آنها با ذرات ورودی متفاوت است. پس بر خلاف هیاهوی رسانه‌ها، منظور هاوکینگ این نبوده که سیاهچاله‌ها راه ورودی به سرزمین عجایب هستند، که شاید روزی ساکنان آن به دنیای ما حمله کنند یا ما به آنها حمله کنیم!

این نوشته اولین بار در ماهنامه نوآور منتشر شده است.