• کارگردان: رابرت آلتمن
  • بازیگران: شلی دووال، سیسی اسپیسک و جنیس رول
  • محصول: ۱۹۷۷، آمریکا
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۹۴٪

رابرت آلتمن قبل از ساختن فیلم «سه زن» با ساختن فیلمی مانند «مش» (mash) قواعد سینمای جنگی را به هم ریخته بود و نقد تند و تیزی هم به سیاست‌های کشورش در دوران جنگ داشت. پس از آن با فیلم «مک‌کیب و خانم میلر» (mccabe and mrs. Miller) هم همین کار را با سینمای وسترن کرده بود و دست به اسطوره زدایی از غرب وحشی و قهرمان‌هایش زده بود، سپس با ساختن فیلم «خداحافظی طولانی» اسطوره و بت آمریکایی سینمای کارآگاهی و نوآر را از بین می‌برد و به دوران زندگی خودش ارجاع می‌دهد و در واقع نوکیسگان زمانه را به تصویر می‌کشد. در همان زمان فیلم «نشویل» (Nashville) را هم ساخت که هم در اجرا و هم در بازی با قواعد سینمایی اثری رو به جلو بود و بسیاری این یکی را هنوز هم بهترین فیلم وی می‌دانند.

در ادامه او به سراغ جهانی زنانه می‌رود و به کالبدشکافی زندگی و روابط سه زن می‌پردازد. در دستان آلتمن این موضوع تبدیل به راهی می‌شود تا او روی شخصیت‌ها و دغدغه‌های آن‌ها تمرکز کند. دهه‌ی ۱۹۷۰ میلادی هم که اوج جنبش‌های برابری‌خواهانه در آمریکا بود و زنان برای به دست آوردن حقوق خود تلاش بسیار می‌کردند و می توان این فیلم آلتن را در چنین چارچوبی ارزیابی کرد.

هر سه زن دغدغه‌های خاص خود را دارند و فیلم‌ساز به خوبی آن‌ها را طراحی کرده است. یکی شاد و و البته دست و پا چلفتی است و دیگری شیوه‌ی زیستن را به وی نشان می‌دهد. پس از مدتی شکل رابطه‌ی این دو عوض می‌شود و انگار هویت یکدیگر را قرض می‌گیرند. در کش و قوس رابطه‌ی پر فراز و فرود این دو زن، زن سومی هم هست که تحت تاثیر قرار می‌گیرد و از این به بعد زندگی هر سه زن به هم پیوند می‌خورد.

در این میانه مردی وجود دارد به نام ادگار که در واقع محرکی است برای زنان تا به درک مشخصی از هویت خود برسند. در زمان بودن او زنان در حال آزمون و خطا برای کشف هویت خود هستند و در نبود وی شیوه‌ی زندگی آن‌ها تغییر می‌کند. آلتمن از مرد قصه‌اش تا آن جا استفاده می‌کند که به درد درام زنانه‌اش بخورد و به وقتش او را حاضر و به وقتش وی را حذف می‌کند اما این کار را با چنان ظرافتی انجام می‌دهد که مخاطب پس زده نمی‌شود و فیلم به ورطه‌ی شعر در نمی‌غلتد.

بازی بازیگران فیلم عالی است. به ویژه سیسی اسپیسک که برای کارگردانان هالیوود در دهه‌ی ۱۹۷۰ میلادی به موهبتی می‌مانست. چهره‌ی خاصش هم به درد بازی در نقش زنان هیپی می‌خورد و هم می‌توانست در نقش دختران شکننده بازی کند. او گاهی در نقش زنان قدرتمند هم حاضر می‌شد و همه‌ی‌ این‌ها را به بهترین شکل ممکن اجرا می‌کرد اما آن چه که بیشتر او را در ذهن مخاطب ماندگار می‌کند، چشمان غمگینی است که گویی همین چند لحظه‌ی پیش حسابی خیس اشک بوده و تازه پاک شده است.

شلی دووال هم بازی خوبی دارد. او هم به خوبی توانسته در نقش زنی که در ابتدا مقتدر به نظر می‌رسد و یواش یواش چهره‌ی دیگری را نمایان می‌کند بازی کند. شلی دووال با آن چهره‌ی معصوم و شکننده بازیگر خوبی برای درام‌های عصیانگر دهه‌ی ۱۹۷۰ میلادی بود و ترکیبش با سیسی اسپیسک ترکیب بسیار مناسبی ساخته است. رابرت آلتمن زیاد به بازیگرانش سخت نمی‌گرفت و همان‌طور که از حال و هوای کار او در این فیلم و آثار دیگرش مشخص است، دست عوامل را برای خلاقیت و گاهی بداهه‌پردازی باز می‌گذاشت.

رابرت آلتمن فیلم «سه زن» را بر اساس یک کابوس شخصی ساخته است. کابوسی که در آن در حال کارگردانی سیسی اسپیسک و شلی دووال است؛ آن هم در فیلمی با مضمون سرقت در دل صحرا. به همین دلیل هم می‌توان در فیلم نشانه‌های از کابوس‌های مختلف را دید. زنان داستان در مرز میان واقعیت و رویا زندگی می‌کنند.

فیلم «سه زن» گاهی مخاطب را به یاد فیلم «پرسونا» از اینگمار برگمان می‌اندازد. رابطه‌ی سیسی اسپیسک و شلی دووال، بسیار شبیه به رابطه‌ی لیو اولمان و بی بی اندرسون در آن شاهکار جاودانه است و البته کاربرد رویا و خیالات در هر دو فیلم هم شباهت‌هایی دارد. بدون شک رابرت آلتمن حین ساختن فیلمش تحت تاثیر آن شاهکار سوئدی بوده است.

«پینکی رز، دختر نوجوان تگزاسی است که به صحرایی در کالیفرنیا مهاجرت کرده و در یک مرکز توانبخشی افراد سالخورده مشغول به کار شده است. میلی معلم او است و وی را برای انجام وظایفش تعلیم می‌دهد. وقتی که پینکی رز متوجه می‌شود که میلی به دنبال یک هم اتاقی است، به خانه‌ی وی نقل مکان می‌کند که با او زندگی کند. روزی میلی، پینکی رز را به ادگار و همسر باردارش یعنی ویلی معرفی می‌کند. آشنایی با این دو نفر رابطه‌ی پینکی رز و میلی را دستخوش تغییر می‌کند …»