من امسال اولین سالگرد شروع کسب‌وکار شخصی‌ام را جشن گرفتم. چیزهایی در این مسیر وجود داشت که به نظر من سخت‌تر از حد تصورم بود، یا مواردی پیش آمد که به نظر من آن‌قدر که دیگران می‌گفتند سخت نبودند، یا حتی چیزهایی که شگفتی‌ها و لذت‌هایی مطلق بودند. کسب‌وکار من هنوز در ابتدای راه است، اما برای من شروعی پر از تجربه بوده است. در اینجا چند درسی را که تاکنون فراگرفته‌ام برای شما خواهم گفت.

۱- در ازای هر تلاش یک پاداش نیز وجود دارد چیزی که من فکر می‌کنم دست کم گرفتن تلاش است که می‌تواند با جنبه رشد کسب‌وکار یک کارآفرین همراه باشد. من مسئول تضمین معیشت دیگران نیستم، اما اگر به این مسئله در کسب‌وکارم نپردازم به من پولی پرداخت نمی‌شود. و این یک حس کاملاً متفاوت از دریافت حقوق ماهیانه از کارفرمای یک شرکت در خود دارد. من این ارتباط مطلقاً مستقیم میان تلاش و پاداشم را دوست دارم. اینکه هر چقدر بیشتر کار کنم می‌توانم پول بیشتری به دست آورم را دوست دارم. این حس رسیدن به نتیجه و پاداش، ساعات کاری طولانی را به همراه دارد که کاملاً ارزشش را دارد چون این انتخاب و تصمیم خودم است.

۲- یک انعطاف پذیری وجود دارد من عاشق انعطاف پذیری درون این نوع حرفه هستم، و با حداکثر سرعت کارکردن، بدون جلسات مکرر کاری را دوست دارم. اینکه می‌توانم در زمان‌هایی که بیشترین بهره‌وری را دارم کار کنم و در زمانی که انرژی ذهنی‌ام تحلیل رفت دست از کار بکشم. زمان کاری من اکنون متمرکزتر است به طوری که می‌توانم با ساعات کمتری به بهره‌وری بسیار بیشتری برسم.

در یک محیط اداری، همیشه احساس می‌کردم مجبورم حتماً چند ساعت مشخص را از نظر فیزیکی آنجا باشم حتی اگر واقعاً کاری برای انجام دادن نداشتم یا از نظر ذهنی از روز قبل آشفته بودم که این فقط اتلاف وقت بود. من اکنون برای خودم کار می‌کنم و این سرعت دادن به برنامه‌هایم را امکان‌پذیر می‌کند و منافع دیگری نیز برای من دارد، مثلاً می‌توانم لباس‌های راحتی بپوشم، در آشپزخانه خودم ناهار بخورم و هر وقت بخواهم به مهمانی و سفر بروم.

۳- می‌توانید تنها نباشید چیزی که دیگر مشاوران به من هشدار دادند، حس انزوا بود، چه حس تنها بودن با خودتان در تمام روز، یا نبودن در میان یک تیم کاری و وقت گذراندن و گپ زدن با همکاران. در واقع این موضوع به شخصه به دو دلیل برای من مسئله بزرگی نبود. اولاً من یک فردی درونگرا هستم به طوری که واقعاً از تنها بودن با خودم لذت می‌برم، و به علاوه در طول ساعات غیرکاری وقتم را با همسرم و پسر سه ساله بسیار پرانرژی‌ام می‌گذرانم. و دوم اینکه من به طور فعالانه جلسات شبکه سازی منظم شخصی‌ام را یک به یک برنامه ریزی می‌کنم و همانند رویدادهای حرفه‌ای در آنها شرکت می‌کنم. گاهی با مخاطبان فعلی و جدید کاری یکی دو بار در هفته قهوه یا ناهار می‌خورم و حداقل یک بار در ماه در یک رویداد رسمی یا غیررسمی شرکت می‌کنم.

۴- می‌توانید از منابع ارزشمندی استفاده کنید اینکه چگونه می‌توانید در زمینه تخصص خودتان تازه و بهروز بمانید و رشد کاری‌تان را ادامه دهید درس دیگری است که از آن چالش‌ها فرا گرفتم. رویدادهای محلی که در بالا به آنها اشاره شد و همچنین انتخاب دقیق کنفرانس‌های حرفه‌ای می‌توانند جهش بزرگی نه تنها در جهتی خلاقانه باشند بلکه به رشد یادگیری فنی و تخصصی کمک می‌کنند. من تا حدی به منابع وسیعی از کارفرمای یک شرکت دسترسی پیدا کرده بودم که بر رشد افراد، از جمله برنامه‌های آموزشی منظم و دسترسی به کارشناسان سطح بالا در زمینه‌های مختلف سرمایه گذاری می‌کرد. حالا من سعی دارم شبکه متخصص غیررسمی خودم را برای کمک به رفع این نیاز پرورش دهم. به همین منظور می‌توانم از افرادی همچون هیئت‌های شنونده، کارشناسان موضوعات مهم و مربیان، فهرستی از روسا و همکاران پیشین، دوستان دانشگاه، خواهر هنرمند و نویسنده من، و حتی پدرشوهر مستعد من در ریاضیات استفاده کنم. این «دهکده» شخصی من و یکی از ارزشمندترین منابع من است.

منبع قدرتمند دیگری که من به آن اعتماد دارم شبکه حرفهای من یعنی جمعی از همتایان پیشین، اعضای تیم و مدیرانی هستند که همچنین کارفرمای پیشینمان را ترک کردند تا با شرکتها و آژانس‌های جدید کار کنند یا حتی کسب‌وکار شخصی خودشان را راه‌اندازی کنند. من نمی‌توانم تصور کنم که چگونه می‌توانستم بدون این ارتباطات در اولین سال کسب‌وکارم موفق شوم. نه تنها اولین مشتریانم را مدیون این ارتباطات هستم بلکه تقریباً تمام لیست پروژه‌ام که تا به امروز چه مستقیماً و چه از طریق ارجاعات توسعه یافته است را به این شبکه حرفه‌ای مدیونم و خوشحالم که از چهارده‌سالگی این روابط را توسعه دادم، پیش از آنکه کسب‌وکاری داشته باشم.

این مطلب اولین بار به قلم مریم ولی پور نور علی در مجله پنجره خلاقیت منتشر شده است.