انیمیشن جدید Monsters at Work که از سرویس دیزنی پلاس پخش میشود یک کمدی در محل کار شخصیتها (Office Comedy) است. اما خب تعداد کمدیهای عالی این سبک چنان زیاد است که هیولاهای کامیپوتری و زیبای این انیمیشن با انتظارات بالا و وظیفه دشواری رو به رو میشوند. صداپیشگان این کاراکترها واقعا عملکرد خوبی از خود بر جای گذاشتهاند و جنبه طنز انیمیشن نیز در پارهای از موارد بینقص از آب در میآید، اما در پایان کار Monsters at Work نمیتواند در سطوح خیلی بالایی قرار بگیرد.
این سریال انیمیشنی دنبالکننده کارخانه هیولاها (Monsters, Inc) – محصول ۲۰۰۱، ساخته پیت داکتر – است. کارخانه هیولاها داستان هیولاهایی را روایت میکرد که با استفاده از درهای جادویی وارد اتاق کودکان میشدند، حین خواب آنها را میترساندند و نهایتا از انرژی این وحشت برای شهر خودشان (مانستروپلیس) استفاده میکردند.
دشواریها و مشکلاتی که در ابتدای Monsters at Work وجود دارد در واقع همان پایان خوش کارخانه هیولاها است؛ کارخانه در پی اتفاقات انیمیشن اصلی و انقلابی که رخ داد، در وضعیت مناسبی به سر نمیبرد. Henry J. Waternoose III مدیرعامل سابق کارخانه با پنهان کردن حقایق میخواست مونوپولی و قدرت خودش را حفظ کند و به هیچکس نگفته بود استفاده از خنده کودکان برای به دست آوردن انرژی خیلی موثرتر از ترس و وحشت است.
سریال جدید Monsters At Work ماجرای تایلر تاسکمون (با صداپیشگی بن فلدمن)، یک دانشجوی تازهوارد که رتبه اول کلاس در دانشگاه است، را دنبال میکند که خیلی دوست دارد به عنوان یک هیولاهای ترسناک شبها سراغ کودکان برود. اما وقتی وی از راه میرسد، متوجه میشود تمام تمرینات و رویاهایش پوچ هستند و شرایط به کلی عوض شده. گرچه سیستم بروکراسی با او رفتار محترمانهای دارد و به جای اخراج، وی را به تیم تاسیسات کارخانه هیولاها (MIFT) ملحق میکند.
در اینجا تایلر با هیولاهای سریداری مثل فریتس (هنری وینکلر)، وال (میندی کالینگ) و دانکن (لوکاس نف) مواجه میشود که دوست دارند تایلر را به عنوان بخشی از خانواده خود قبول کنند، اما تایلر به خاطر زمینه موفق خود آنها را پایینتر میبیند. از سوی دیگر حالا که واترنوس راهی زندان است، مایک (بیلی کریستال) و سالی (جان گودمن) مسئول تمام کمپانی شده و باید همه سیستمهایی که بر پایه وحشت ساخته شده را تغییر دهند.
این اصلا ایده بدی برای سریال انیمیشنی نیست – شرایط خلق لحظات خندهدار آسانتر شده چراکه کار هیولاها اکنون خنداندن بچههاست. اما با وجود تایلر در مرکز روایت، به نظر میرسد با یک اثر طرف هستیم که ماجرای رضایت شخصی از شغل را هدف قرار داده. و این مورد با پیام اخلاقی «کارخانه هیولاها» که انجام کار درست تحت هر شرایطی را تشویق میکرد، در تضاد است.
حتی عجیبتر از شخصیتهای مکمل سه یا چهار چشم، ایدههای محافظهکارانه به سبک تیم آلن در اثری است که بدون شک در ابتدای مسیر طمع کمپانیهای انرژی (از جمله همان شرکتی که بحران انرژی در کالیفرنیا را به وجود آورد) را به باد انتقاد میگرفت. طراحی انیمیشن چشمنواز است و تیم بازیگری فوقالعاده باعث شده با کاراکترهای کاملا منحصر به فرد و عمیقی طرف شویم – به خصوص دانکن با بازی نف. جوکهای هیولایی هم هنوز واقعا بامزه هستند (به عنوان مثال وال پس از ترک دانشگاه یک سال طول کشید تا خود را در The Scaribbean پیدا کند). اما ما قرار است به دانکن و حیوان پشتیبان و احساسیاش بخندیم، وقتی مایک با پارتیبازی دوستش را ارتقای شغلی میدهد بیخیال باشیم، و نسبت به تعهد کاری فریتس در شغل سرایدری احساس علاقه کنیم.
وجود همکاران متعهد و قابل اتکا میتواند انجام کارهای کسلکننده و دشوار را آسان کند اما اگر وقتی کسی به شما میگوید حرکت دادن مبلمان یا تمیز کردن زمین دنیا را به جای بهتری تبدیل میکند، باید هرچه سریعتر از دستش فرار کنید (حتی اگر شش چشم و دست نداشته باشد). بله، همکاران خوب بار خود را به دوش میکشند، بهترین مکان برای خوردن ناهار را پیدا میکنند، به خاطر ورزش سر به سر هم میگذارند. اما خب نحوه ارائه این سبک از ایدهها در Monsters At Work آنقدرها جذاب و راضیکننده به نظر نمیرسد.
ارزش دادن به «کار» در پیکسار و دیزنی به تکامل رسیده و این دو هنر بسیاری برای کودکان تولید کردهاند که شگفتی و زیباییهای کار را به نمایش میگذارد (مثل راتاتویی و شگفتانگیزان). گرچه باید بدانید این سریال جدید تنها توسط استودیو انیمیشن دیزنی ساخته شده و پیکسار در آن نقشی ندارد. بدون حضور تیم اصلی، به نظر میرسد سازندگان جدید به اتفاقات کوچکتری که در کارخانه بزرگ هیولاها رخ میدهد نیز علاقه دارند.
یکی از جسورانهترین ایدههای .Monsters, Inc این بود که معمولا فرهنگ سازمانی تیمهای بزرگ به شکلی حرکت کرده که همیشه چشمش را روی سوءاستفادههای شیطانی برای سودآوری میبندد. و این یک ویژگی مثبت است و نه یک باگ. حال Monsters At Work ما را با یک ماجرای متفاوت آشنا میکند: تایلر عقیده خام و نه چندان زیبایی دارد و فکر میکند به خاطر حضور در دانشگاه از بقیه همکارانش بالاتر است، اما طولی نمیکشد که متوجه میشود تکتک آنان نیز نقشی مهم و حیاتی ایفا میکنند تا کارخانه هیولاها به جایی ویژه تبدیل شود. و اگر فکر میکنید چنین درسهایی بیش از حد ساده و مختص کودکان است، واقعا بیراهه نمیگویید.