“آینه سیاه” (Black Mirror) مجموعه تلویزیونی آنتولوژی بریتانیایی است که داستان افراد مختلف را روایت می کند که با عواقب ناخوشایندی از فناوری مواجه می شوند. این سریال به سبک “سرزمین عجایب” (The Twilight Zone) ساخته شده است و موضوعاتی مانند اخلاق، فناوری و علمی تخیلی را در قالب یک مجموعه آنتولوژی بررسی می کند.

با گذشت هر فصل، “آینه سیاه” (Black Mirror) سبک و حس منحصر به فرد خود را ایجاد کرد. این سریال به دلیل داستان های ترسناک (اما محتمل) خود درباره پیشروی مداوم بشریت به سوی پیشرفت و مدرن سازی، در تنظیمات زیبایی شناسی و استفاده خلاقانه از داستان پردازی به پیروزی دست یافته است.این سریال با استفاده از تصاویر و روایت های بصری به یاد ماندنی، مخاطبان را به دنیایی آینده نگرانه و مبهم دعوت می کند که در آن فناوری به ابزاری برای کنترل، نظارت و آسیب رساندن به انسان تبدیل شده است. این سریال با بررسی تاثیرات فزاینده فناوری بر زندگی ما، به ما یادآوری می کند که پیشرفت بدون توجه به پیامدهای آن، می تواند خطرناک و حتی ویرانگر باشد.

درست است که “آینه سیاه” تنها اثر در نوع خود نیست. سال ها قبل از اینکه این سریال در Netflix به نمایش درآید، کارگردانان دیگر در حال کاوش داستان هایی با لحن مشابه بودند. آینده های نامشخص و فناوری های پیشرفته به خلق برخی از آثار واقعاً شگفت انگیز کمک کرده اند.

این فیلم ها مفاهیم علمی تخیلی ناباورانه را با عمق روانشناختی ترکیب می کنند و نتیجه ای را به وجود می آورند که شما را سرگرم می کند، اما همچنین باعث می شود که شما واقعیت را زیر سوال ببرید، درست مانند بهترین قسمت های “آینه سیاه”.

اینها ۱۰ فیلم برتر هستند که همان دغدغه های “آینه سیاه” را دارند و به همان اندازه فراموش نشدنی هستند:

۱۰-Arrival (2016)

فیلم علمی تخیلی “Arrival” داستان لوئیز بانکس، یک متخصص زبان شناسی را روایت می کند که برای ارتباط با موجودات بیگانه که در کشتی های فضایی عجیب و غریب در سراسر جهان فرود آمده اند، مأمور شده است. این کشتی های فضایی توسط بازدیدکنندگان بیگانه اداره می شوند، که زبان کاملاً غیر انسانی آنها مانع از درک هدف واقعی آنها توسط ارتش ایالات متحده می شود.

همانطور که بانکس و تیمش زبان بیگانه را مطالعه می کنند، درک آنها از جهان به چالش کشیده می شود. آنها متوجه می شوند که این زبان بر اساس زمان غیر خطی است و به آنها اجازه می دهد تا آینده را ببینند. این درک جدید از زمان در نهایت به بانکس کمک می کند تا با بحران جهانی که در نتیجه حضور بیگانه ها ایجاد شده است، مقابله کند.

“Arrival” یک فیلم علمی تخیلی زیبایی شناسی است که با بازی درخشان Amy Adams در نقش اصلی، داستانی عمیق و معنادار را روایت می کند. این فیلم به بررسی مفاهیم پیچیده مانند زمان، زبان و معنای زندگی می پردازد و به ما یادآوری می کند که حتی در مواجهه با بیگانگان و آینده مبهم، امید و شجاعت می توانند ما را هدایت کنند.در قلب “آینه سیاه” تلاش برای درک آینده ای ناشناخته است. “Arrival” کاملاً با آن دیدگاه همخوانی دارد. فیلم تأمل برانگیز کارگردان Denis Villeneuve هم یک فیلم علمی تخیلی ذهنی و هم یک درام انسانی صمیمی است. با تجربه اولین تماس بشریت با موجودات بیگانه، آن را به گستره وسیع و غیرقابل تصور دنیای بیگانه ترسیم می کند.این فیلم به بررسی مفاهیمی مانند زبان، زمان و معنای زندگی می پردازد و به ما یادآوری می کند که حتی در مواجهه با بیگانگان و آینده مبهم، امید و شجاعت می توانند ما را هدایت کنند.

۹-Ex Machina (2014)

“Ex Machina” یک فیلم علمی تخیلی هوشمندانه و تأمل برانگیز به کارگردانی الکس گارلند است که به بررسی موضوعات هوش مصنوعی، آگاهی و ماهیت انسان می پردازد. این فیلم با بازی دامنل گلیسون به عنوان Caleb Smith، یک برنامه نویس جوان که در یک مسابقه برنده می شود و به او دعوت می شود تا یک هفته در خانه یک مدیر عامل منزوی، خودخواه و الکلی بگذراند، بازی می کند. اما جایزه واقعی در قصر او منتظر اوست. Caleb به زودی از او خواسته می شود Ava را ارزیابی کند، یک ربات انسان نما ساخته شده با استفاده از هوش مصنوعی پیشرفته. همانطور که Caleb بیشتر و بیشتر مجذوب او می شود، یک رقص هولناک بین انسان و ماشین آغاز می شود.”Ex Machina” یک فیلم پیچیده و پر تعلیق است که سوالاتی در مورد ماهیت آگاهی، اخلاق هوش مصنوعی و خطرات بالقوه جاه طلبی بی حد و حصر مطرح می کند. این فیلم برای هر کسی که به علمی تخیلی، فلسفه یا آینده بشریت علاقه مند است، یک فیلم ضروری است.

حقیقت این است که قسمت های “آینه سیاه” طرح و نویسندگی ساده ای دارند. آنچه آنها را به قدری گیج کننده، پیچ خورده و شگفت انگیز می کند، نحوه زنده شدن آنها است. “Ex Machina” از جلوه های ویژه و سوالات بی پاسخ در مورد هوش مصنوعی بهره می برد.

قابل ستایش است آلیسیا ویکاندر برای بازی مسحورکننده خود به عنوان Ava، یک خلقت حسابگر اما گیج کننده از مدیر عامل (با بازی Oscar Isaac خنده دار). علاوه بر این، ایده گارلند برای داشتن یک محیط تنگ تنها باعث می شود فیلم بیشتر تکان دهنده و فراموش نشدنی شود. مانند بسیاری از قسمت های “آینه سیاه”، پایان این فیلم تاریک و پیچیده اخلاقی است. همچنین، Domhnall Gleeson در واقع در “آینه سیاه” بود (در قسمت “Be Right Back”)

۸-Source Code (2011)


در فیلم “Source Code”، جیک جیلنهال نقش خلبان ارتش ایالات متحده، کولتر استیونز را بازی می کند که خود را در بدن دیگری روی قطار مسافربری در حال حرکت به شیکاگو می بیند. وقتی قطار منفجر می شود و استیونز شروع به دریافت دستورالعمل هایی درباره یک بمب و بمبگذار می کند، او متوجه می شود که باید قبل از انفجار دوباره قطار، رمز و راز را حل کند. با این که هر سفر فقط هشت دقیقه طول می کشد، حل این معما روز به روز دشوارتر می شود.
در دهه ای که منتشر شد، Source Code یکی از معدود فیلم های مهیج علمی تخیلی با مفهوم بالایی بود که واقعاً پیشگام ایده ای بودند که هنوز توسط نویسندگان و کارگردانان اکتشاف نشده بود. سوالی که کارگردان Duncan Jones مطرح می کند این است که آیا امکان تغییر گذشته و سرکوب تروریسم وجود دارد؟ آیا انسان ها واقعاً اراده آزاد دارند؟ چگونه می توان تشخیص داد که کدام یک واقعی است؟ مانند هوشمندترین و گیج کننده ترین قسمت های سریال Black Mirror، Source Code با مضامین سنگین هویت، اخلاقیات و پتانسیل فناوری های جدید دست و پنجه نرم می کند.

۷-Her (2013)

روابط انسانی می تواند دشوار باشد، اما سخت تر آن است که با صدایی در دنیای مجازی پیوند برقرار کنید. در فیلم “Her”، تئودورو مردی تنها است که به عنوان نویسنده حرفه ای کار می کند و مقالات شخصی را به نمایندگی از غریبه ها برای عزیزان آنها می نویسد. برای کمک به کاهش تنهایی خود، او یک نرم افزار جدید و حساس به نام سامانتا خریداری می کند. به زودی، تئودورو خود را به آگاهی و همدردی او جذب می کند، و آنها یک رابطه غیر متعارف را شکل می دهند که به چیزی بسیار صمیمی تبدیل می شود.مانند قسمت سبک‌تر Black Mirror “San Junipero”، Her، کارگردانی شده توسط اسپایک جونز، داستانی زیبا و دلخراش را خلق می کند که روابط مدرن را در عصر فناوری بررسی می کند. این فیلم با بازی واکین فینیکس در نقش تئودورو و اسکارلت جوهانسون که صدای خود را به سامانتا می دهد، با رویکردی لطیف و ظریف نسبت به هویت، عاشقانه و ارتباط، فیلم را بینظیر و شگفت انگیز می کند. مانند سریال، Her بینندگان را به این فکر وا می دارد که آیا ممکن است عاشق چیزی که شکل جسمی ندارد، شد.

۶-Eternal Sunshine of the Spotless Mind (2004)

فیلم «حافظه پاک کن» شاید غم انگیزترین و منحصر به فردترین فیلم عاشقانه تاریخ سینما باشد. جیم کری و کیت وینسلت در این درام به عنوان جوئل و کلمنتین، دو عاشق سابق بازی می کنند که پس از جدایی دردناک تصمیم می گیرند تحت یک روش جدید قرار گیرند تا یکدیگر را از خاطرات خود پاک کنند. با این حال، در طول این فرایند، جوئل دوباره رابطه پرشور آنها را تجربه می کند و خود را در تلاشی بی امان برای حفظ لحظات شادی و غم آنها می یابد.

رها کردن همیشه سخت تر از آن چیزی است که به نظر می رسد. گاهی اوقات، تمام چیزی که از یک شخص باقی می ماند، خاطرات او است و دستکاری آنها می تواند ترسناک باشد. کاوش غنی و دلخراش میشل گوندری در این مفهوم شما را به یاد برخی از تکان دهنده ترین قسمت های سریال Black Mirror می اندازد.

این فیلم با ترکیب کاملی از فضای دلگیر، سوررئالیسم و ایده های سنگین، درباره این که واقعاً چه چیزی ما را آنچه هستیم، و چگونه تغییر گذشته واقعاً کمکی نمی کند، می اندیشد. همراه با موسیقی متن زیبا جان بریون، Eternal Sunshine of the Spotless Mind یک تجربه روانگردان و خلاق است.

۵-A Scanner Darkly (2006)

تنها فیلم علمی تخیلی انیمیشنی در این لیست، “بینوایان سایه‌دار” بر اساس رمانی به همین نام نوشته فیلیپ کی. دیک در سال ۱۹۷۷ ساخته شده است. این فیلم توسط ریچارد لینکلیتر برای پرده سینما اقتباس شد و در آن کیانو ریوز نقش باب آرکت را بازی می‌کند، یک مامور مخفی که به صحنه محلی یک ماده مخدر جدید در کشور نفوذ می‌کند. در این روند، آرکت خود به ماده D اعتیاد پیدا می‌کند. با پوسیده شدن هویت او و محو شدن خطوط بین واقعیت و کابوس، آرکت می‌جنگد تا به همان چیزی که وظیفه سرکوب آن را دارد، تسلیم نشود.سفری توهم‌زا به روان انسان، “بینوایان سایه‌دار” از منبع خود استقبال می‌کند و یک تمثیل را ایجاد می‌کند که بیش از حد ممکن به عنوان یک قسمت “آینه سیاه” احساس می‌شود. قلب فیلم در انیمیشن آن نهفته است، که برخی از چشمگیرترین تصاویر رویایی را برای درک جدایی جامعه از واقعیت به وام می‌دهد.

انیمیشن این فیلم که با تکنیک استاپ موشن ساخته شده است، شخصیت‌های داستان را به شکل انسان‌های سایه‌دار و شفاف نشان می‌دهد که در پس زمینه‌ای غبارآلود و آبرنگی شناور هستند. این سبک بصری ناب و منحصر به فرد، به فیلم کمک می‌کند تا احساس اضطراب و عدم اطمینان را به بیننده منتقل کند و به خوبی با موضوع داستان که درباره فروپاشی هویت و جدایی از واقعیت است، مطابقت دارد.بازی کیانو ریوز، و همچنین وینونا رایدر، رابرت داونی جونیور و وودی هارلسون (با استفاده از فناوری روتوسکپی ضبط شده‌اند) عالی است. پایان مبهم آن تنها باعث می‌شود که این فیلم به‌روزتر و مرتبط‌تر شود. و عناوین هر دو این فیلم و “آینه سیاه” به استعاره هولناک از Corinthians اشاره دارند: “زیرا اکنون ما از طریق شیشه‌ای تیره می‌بینیم؛ اما بعد رو در رو: اکنون من بخشی می‌دانم؛ اما بعد خواهم دانست مانند آنچه نیز شناخته شده‌ام.”

۴-The Truman Show (1998)

در حالی که “The Truman Show” اغلب به عنوان یک کمدی احساسی تلقی می‌شود، اما این فیلم بسیار عمیق‌تر از این است. این فیلم یک درام گزنده است که به بررسی مفهوم زندگی واقعی و واقعیت رسانه‌ای می‌پردازد.داستان فیلم درباره Truman Burbank، مردی ساده‌دل و خوش‌قلب است که در شهر کوچک و آرام Seahaven زندگی می‌کند. او زندگی بی‌دردسر و آرامی دارد، اما در واقع او در یک نمایش تلویزیونی واقعی زندگی می‌کند که تمام زندگی او توسط دوربین‌های مخفی ضبط شده است. مردم سراسر جهان به زندگی او علاقه‌مند هستند و هر حرکت او را دنبال می‌کنند.”The Truman Show” یک فیلم هوشمندانه و تکان‌دهنده است که به ما یادآوری می‌کند که مرز بین واقعیت و نمایش بسیار نازک است. این فیلم همچنین به ما می‌گوید که قدرت رسانه‌ها در شکل‌دهی زندگی ما بسیار زیاد است.”The Truman Show” یک فیلم پیشگامانه است که به طور ماهرانه‌ای یک پیش‌فرض سرگرم‌کننده را ایجاد می‌کند که در عین حال به سؤالات ناخوشایندی درباره آزادی فردی می‌پردازد. جیم کری در نقشی که بدون طنز و شدت عاطفی منحصر به فرد او به این اندازه نمادین نمی‌شد، تمام تلاش خود را می‌کند.

“The Truman Show” و “Black Mirror” هر دو به بررسی مسائلی مانند نظارت، کنترل، و تأثیرات منفی رسانه‌ها بر زندگی انسان می‌پردازند. در “The Truman Show” ما شاهد هستیم که چگونه رسانه‌ها به شکل ماهرانه و فریبنده زندگی انسان‌ها را شکل می‌دهند، دستکاری می‌کنند، و کنترل می‌کنند. این فیلم یک تمثیل برای رابطه بین انسان و خدا، و یک آفریده که اراده خالق خود را تصرف می‌کند است. اما جنبه “Black Mirror” ترین آن حس خزنده و آزاردهنده‌ای است که در آن هر چیزی و هر کس در اطراف Truman از پیش تعیین شده و جعلی است.در “Black Mirror” ما اغلب با نسخه‌های تاریک و نگران کننده فناوری و رسانه‌های مدرن روبرو می‌شویم که می‌توانند زندگی ما را به شدت تحت تأثیر قرار دهند. این سریال به ما نشان می‌دهد که چگونه این فناوری‌ها می‌توانند به ابزاری برای کنترل و نظارت بر ما تبدیل شوند، و چگونه می‌توانند به طور غیرقابل پیش‌بینی زندگی ما را تغییر دهند.

هم “The Truman Show” و هم “Black Mirror” فیلم‌های هوشمندانه و تکان‌دهنده‌ای هستند که به ما یادآوری می‌کنند که آزادی فردی ما در دنیای مدرن تا چه اندازه آسیب‌پذیر است. آنها همچنین به ما هشدار می‌دهند که باید مراقب باشیم که چگونه از فناوری‌های جدید استفاده می‌کنیم و چگونه اجازه نمی‌دهیم زندگی ما به طور کامل توسط آنها کنترل شود.

۳-Nope (2022)

“Nope” فیلم سوم کارگردانی جردن پیل است که با انتظارات مختلفی روبرو شد، و می توان گفت که این تریلر علمی تخیلی نئو-وسترن عجیب و غریب چیزی را که وعده داده بود ارائه کرد. در “Nope”، OJ Haywood و خواهرش Emerald یک مزرعه اسب در کالیفرنیا را مدیریت می کنند. هنگامی که یک شیء مرموز در آسمان اطراف مزرعه آنها دیده می شود، آنها تصمیم می گیرند آن را به عنوان وجود یک یوفو مستند کنند. در همین حال، صاحب یک پارک موضوعی مجاور، Ricky “Jupe” Park، قصد دارد از این پدیده ناشناخته سود ببرد.این فیلم یک هیجان‌انگیز پیچیده است که با عناصر علمی تخیلی، ترسناک و وسترن ترکیب شده است. پیل، کارگردان فیلم، به طور ماهرانه ای این عناصر را در هم می آمیزد تا یک تجربه سینمایی منحصر به فرد و سرگرم کننده خلق کند.”Nope” فیلمی است که شما را در لبه صندلی خود نگه می دارد و با تصاویر خیره کننده و داستانی پر تعلیق شما را به خود جذب می کند. این فیلم یک اثر هنری منحصر به فرد است که قطعاً ارزش دیدن را دارد.”Nope” علیرغم سبک بودن در توضیح چیزها، پیل دوباره موفق می شود فیلمی را ارائه دهد که با هجو تحریک آمیز و نظریه اجتماعی به خوبی لایه بندی شده است. Daniel Kaluuya، Steven Yeun و Keke Palmer در نقش های خود بی نظیر هستند، و تصاویر فراموش نشدنی و تاریکی نهفته را تقویت می کنند.”Nope” مانند سایر فیلم‌های جردن پیل، با ژانر بازی می‌کند تا درباره نحوه واکنش و برخورد بشر با چیزهایی که فراتر از درک محدود آن است، بیندیشد. این یکی دیگر از جنبه‌هایی است که “Black Mirror” به روش‌های درخشانی آن را کاوش می‌کند. و مقایسه پیچیده بین طرح فیلم و نظریه سینمایی هالیوود و فیلمسازی چیزی است که “Black Mirror” نیز اغلب انجام می‌داد، با استفاده از داستان‌ها برای گفتن چیزی غیرمستقیم در مورد یک صنعت یا فناوری.هم “Nope” و هم “Black Mirror” فیلم‌های هوشمندانه و تکان‌دهنده‌ای هستند که به ما یادآوری می‌کنند که آزادی فردی ما در دنیای مدرن تا چه اندازه آسیب‌پذیر است. آنها همچنین به ما هشدار می‌دهند که باید مراقب باشیم که چگونه از فناوری‌های جدید استفاده می‌کنیم و چگونه اجازه نمی‌دهیم زندگی ما به طور کامل توسط آنها کنترل شود.

۲-After Yang (2021)

“After Yang” مانند اولین کارگردانی خود “Columbus”، کارگردان کوگونادا معنای غم را از طریق چشمان شخصیت‌های با روح خود در “After Yang” به دام می‌اندازد. این فیلم داستانی لطیف درباره Jake، Kyra و دخترخوانده آنها، Miko است. برای کمک به Miko در پیوند با ریشه‌های چینی خود، خانواده همچنین Yang، یک اندروید را به فرزندی می‌گیرند. اما وقتی یانگ خراب می‌شود و خاموش می‌شود، Jake همه چیز را برای تعمیر او و دادن “برادر” به Miko به خطر می‌اندازد. با این حال، در این فرآیند، خاطرات یانگ را برملا می‌کند.این فیلم یک داستان احساسی و جسورانه است که به موضوعاتی مانند عشق، خانواده، و فناپذیری می‌پردازد. کارگردان کوگونادا به زیبایی این موضوعات را با تصاویر خیره‌کننده و لحنی شاعرانه به تصویر می‌کشد.”After Yang” یک فیلم زیبا و تاثیرگذار است که به شما فرصت می دهد تا درباره اهمیت خانواده، عشق و خاطرات فکر کنید. این فیلم به شما یادآوری می کند که حتی زمانی که عزیزانمان را از دست می دهیم، آنها همچنان بخشی از ما هستند.اگر کوگونادا تا به حال یک قسمت آینه سیاه را کارگردانی کند، این فیلم همان چیزی است که به نظر می رسد. نگاه ظریف کارگردان به بررسی مضامین سنگین احساس، ارتباط و خانواده در آینده ای می پردازد که در آن فناوری به هر شکل و شکلی بخشی از زندگی روزمره خواهد شد. داستان سرایی در تلاش است تا با مخاطبان جریان اصلی طنین انداز شود، اما After Yang شگفتی و مالیخولیا را در مطالعات شخصیت خود به شیوه ای نادر و محرک القا می کند.

۱-Don’t Worry Darling (2022)

“Don’t Worry Darling” جدیدترین پروژه اولیویا Wilde است که با بازی Florence Pugh و Harry Styles به عنوان Alice و Jack Chambers، یک زوج زندگی در جامعه آرمانی Victory نقش آفرینی می کنند. همانطور که توصیف کردید، شهر ظاهراً با چمن های مرتب، خانه های بزرگ و ساکنانی که ظاهراً خوشحال هستند، عالی است. با این حال، در زیر این ظاهر عالی، یک راز تاریک وجود دارد که Alice شروع به کشف آن می کند.”Don’t Worry Darling” یک تریلر روانشناسی است که به موضوعات کنترل، دستکاری و خطرات انطباق می پردازد. این یک فیلم فکری و پرتنش است که شما را متقاعد خواهد کرد که همه چیز را که فکر می کردید درباره بهشت ​​می دانستید را زیر سوال ببرید.در عوض اینکه در آینده تنظیم شود، “Don’t Worry Darling” شما را به دهه ۱۹۵۰ می برد، زمانی که فناوری آنقدر مدرن نبود. با وجود محدودیت‌های زمان خود، Wilde فیلم را تبدیل به یک تریلر روانشناختی می‌کند که پارانویا کنترل یا بودن در یک شبیه‌سازی را در پیش می‌گیرد. با اتخاذ برخی از موضوعات اصلی از “Black Mirror” – مانند کنترل اجتماعی پنهان و واقعیت‌های غیرقابل اعتماد – فیلم به یک بازگشت سبک‌دار تبدیل می‌شود. علاوه بر این، قدرت فیلم Pugh است که به عنوان یک زن در تلاش برای حفظ خود خیره کننده است.