فیلم ایرانی «جاده خاکی» در ادامه همان جاده فیلمهای جشنواره ای ایرانی، بدون تازگی، و ارژینال بودن، در بخش ۱۵ روزکارگردانان به نمایش در آمد. تصور کنید موضوع بچه و جاده در سینمای ایران چقدر تکرار شده چقدر هم مورد توجه برخی از جشنواره ها هم قرار میگیرد؛ البته اگر فکر میکنید این ماجرا اشباع شده، نه هنوز نشده. در جاده خاکی یک خانواده چهار نفری، مرد خانواده پایش توی گچ است در عقب ماشین نشسته، پسر بزرگ خانواده در حال رانندگی در غرب کشور در کوهستانهای کیارستمی وار، در حال رانندگی است، مادر در جلو و یک پسر (یادآور فیلم ده کیارستمی) در عقب و یک سگ هم آنها را همراهی میکند. پسر بزرگ قرار است در مرز بطور قاچاق از کشور خارج شود، در طول این فیلم جاده ای، گاهی هم طنز و غیره داستان را همراهی میکند و تماشاگر البته از مناظر فوق العاده زیبای فیلمبرداری شده لذت میبرد و به یاد فیلمهای نوری بیلگه جیلان هم میافتد. البته نمیتوان گفت فیلم همواره در جاده خاکی حرکت میکند، بلکه لحظات خوبی هم دارد مثل آن دوچرخه سواری که در مسابقات شرکت کرده و ناخواسته (با بازی یکی از برادران ارک ) بازی خوبی ارائه داده و در مسابقه تقلب میکند. میتوان گفت که پناه پناهی فیلمی قابل دیدن ساخته اما همان امضای فیلمهای جشنواره پسند غربی ها را مدل قرار داده است.