سهراب شهید ثالث کارگردانی با اندیشه ای جهانی است که نام ایران را زودتر از خیلی از کارگردان های دیگر جهانی کرده است. او از جمله کارگردانانی است که هجرت کرد، اما این هجرت برای او توقف ایجاد نکرد و به ساخت فیلم در خارج از ایران مشغول شد و موفق هم ادامه داد. این نشان از توانایی و آگاهی یک هنرمند و تسلطش بر دانش و تخصصش است  تا بتواند در سرزمینی دیگر با یک فرهنگ و زبان دیگر و در جامعه آنها به خلق اثر هنری و ساخت فیلم بپردازد. 

نگاهی دقیق به زندگی سهراب شهید ثالث این مهم را نشان می دهد،  که در خارج از ایران نیز به راهش ادامه داد و به اهدافش پرداخت.

فیلم های او ساده، آهسته و ناقدانه به زندگی و انسان هاست. سهراب شهید ثالث از جمله کارگردان هایی است که فیلم‌هایش داستان هایی ساده و بدون کلمه دارند. تمامی جزئیاتش را با تصویر بیان می کند و تکرار و روزمرگی‌ها در زندگی و فیلم هایش وجود دارد. اگاهانه ظلم و بی عدالتی را بیان می کند و  هرگز آنها و مردمان فیلم هایش را قضاوت نمی کند. انسانی سرسخت است، اما ملموس و درعین حال کسی که توانایی بیان ریاضت شاعرانه را دارد . 

شهید ثالث در زمره فیلمسازان نوگرای ایران است که تاثیر بسیاری بر دیگر فیلمسازان داشته است. از همه مهمتر اینکه از کانون پرورش فکری در دوران طلایی‌اش آغاز کرد. سیاه و سفید را با نگاه و ساختار خاص ساخت. سیاه  و سفید، فیلمی درباره نیروهای متمایز انسان هاست. فیلمی درباره انسان و بهتر است بگوییم درباره ی بچه ها. چرا که کودکان شکل دهنده هر اجتماع هستند. از همان ابتدا نگاه سهراب شهید ثالث بر انسان ها تاکید داشته و انسان دغدغه ی اصلی او است. چیزی‌که بعد ها در یک اتفاق ساده و طبیعت بی جان دیده می شود .این فیلم جایزه ویژه جشنواره لس آنجلس و نیز جایزه ویژه جشنواره سانفرانسیسکو را به دست آورد. 

سهراب شهید ثالث جزو کارگردان هایی است که با ساختار خوب فیلم هایش، سینمای ایران را به سوی جهانی شدن پیش برد. نگاهی به جوایز سهراب شهید ثالث نشان ازحضور سینمای ایران در جشنواره های خوب دنیا و گفتگوهای جهانی دارد. این اتفاق برای سهراب شهید ثالث و بعد ها امیر نادری در حالی رخ می دهد که هنوز  جهان در انحصار  این همه رسانه و خبر گزاری های سینمایی نبود. به عنوان مثال می توان به جوایز و نامزدی های فیلم های سهراب شهید ثالث اشاره کرد :

  • نامزد دریافت جایزه خرس طلایی از فستیوال فیلم برلین (اوتوپیا / ۱۹۸۳)
  • نامزد دریافت جایزه خرس طلایی از فستیوال فیلم برلین (در غربت / ۱۹۷۵)
  • برنده جایزه FIPRESCI از فستیوال فیلم برلین (در غربت / ۱۹۷۵)
  • برنده جایزه OCIC از فستیوال فیلم برلین (در غربت / ۱۹۷۵)
  • برنده جایزه Interfilm از فستیوال فیلم برلین (در غربت / ۱۹۷۵)
  • نامزد دریافت جایزه خرس طلایی از فستیوال فیلم برلین (طبیعت بی جان / ۱۹۷۴)
  • برنده جایزه خرس نقره ای از فستیوال فیلم برلین (طبیعت بی جان / ۱۹۷۴)
  • برنده جایزه FIPRESCI از فستیوال فیلم برلین (طبیعت بی جان / ۱۹۷۴)
  • برنده جایزه OCIC از فستیوال فیلم برلین (طبیعت بی جان / ۱۹۷۴)
  • برنده جایزه Interfilm از فستیوال فیلم برلین (طبیعت بی جان / ۱۹۷۴)
  • برنده جایزه OCIC از فستیوال فیلم برلین (یک اتفاق ساده / ۱۹۷۴)
  • برنده جایزه Interfilm از فستیوال فیلم برلین (یک اتفاق ساده / ۱۹۷۴)
  • برنده جایزه ویژه هیئت داوران بین الملل از جشنواره فیلم لوکارنو (زمان بلوغ / ۱۹۷۶)
  • برنده جایزه Teleplay از فستیوال فیلمهای تلویزیونی بادن بادن (هانس، نوجوانی از آلمان / ۱۹۸۵)
  • برنده جایزه Teleplay از فستیوال فیلمهای تلویزیونی بادن بادن (اوتوپیا / ۱۹۸۳)
  • برنده جایزه بهترین کارگردانی از فستیوال فیلم تهران (یک اتفاق ساده / ۱۹۷۴)
  • برنده جایزه هوگوی نقره ای از فستیوال فیلم شیکاگو (زمان بلوغ / ۱۹۷۶)
  • برنده جایزه هوگوی برنز از فستیوال فیلم شیکاگو (نظم / ۱۹۸۰)
  • برنده جایزه ویژه از سینماتک انگلستان (تعطیلات طولانی لوته ایزنر / ۱۹۷۹)

بدون شک دیدن  این همه حضور بین المللی برای کارگردان دور از وطن خالی از لطف نیست و اینکه همیشه  نوعی مظلومیت برای برخی از هنرمندان مهاجر ایران وجود دارد، به ویژه آنهایی که در سال های دور رفته اند وآن هم به دلیل نگاهی بسیار عجیب است که در ایران نسبت به آنها وجود دارد.  اگرچه که بستر رشد علوم انسانی، هنر و اندیشه در کشور و سرزمین آفریننده اثر موثر است و بیشتر آن را نشان می دهد چرا که حرف هایی از همان متن را برای مخاطبانش دارد اما فیلمسازان و اهالی اندیشه و هنرمندانی که نگاهی فراملی و جهانی دارند این توانایی را دارند که موفق عمل کنند و با زبانی جهانی صحبت کنند. این در مورد سهراب شهید ثالث و امیر نادری و بعد ها توسط کارگردانان دیگر اتفاق می افتد. این جمله که از طرف عده ای همیشه بیان می شود که  این افراد بعد از رفتن از ایران نتوانستند مثل ایران باشند، بیانی غیر منصفانه است. این از عدم ارتباط ما با جهان آن هاست. آنها کار خودشان را کرده اند و مسیر خودشان را رفته اند و همانطورکه ذکر شد کار کردن در بستر یک فرهنگ دیگر کار راحتی نیست چه برسد به اینکه فیلمساز آن کشور شوی. این مهم درباره سهراب شهید ثالث و حتی امیر نادری رخ داده است. آن ها دیگر فیلمساز آلمانی و امریکایی محسوب می شوند. 

حضور سینمای ایران در جشنواره برلین با سهراب شهید ثالث اتفاق می افتد. نوع نگاه فراملی و انسانی از همان سیاه و سفید شروع می شود و تا کارهای آخر او در خارج از ایران ادامه می یابد.  نگاه چخوفی او به موقعیت‌‌ها، آدم‌ها و پرداخت به جزییات او را تبدیل به آفریننده ای سخت‌کوش، عاطفی، دقیق و انسان مدار کرد. 

او کتاب چخوف را مانند یک کتاب مقدس همیشه با خود داشته و این گواه بر تعلق خاطر و اهمیت به حضور ادبیات و همچنین این نوع نگاه در زندگی  و فیلم هایش است. 

سهراب شهید ثالث در آثارش از امید واهی دادن خودداری می کند. انسان‌های فیلم هایش همانند که هستند. پایان هایی باز و حتی ناخوشایند. برای او هدف روایت یک داستان با اوج و فرود و نتیجه گیری نیست، او تاکید به روایت برش یا مقطعی از یک دوره را دارد. از صداگذاری و حتی دوبله دوری می کند حتی گریم و تهمیدات فنی و…. 

نگاهش به مستند نزدیک است اما ورود نمی کند. جزو اولین هایی است که به فضاهای زندگی واقع گرایانه می پردازد. که بدون شک بر هنرمندان بعد  تاثیراتی داشته و به عنوان مثال می توان  در  آثار عباس  کیارستمی آنها را شاهد بود. تنها تفاوت میان نگاه تند و تلخ سهراب به واقعیت های زندگی است، که این از ویژگی های نگاه اوست.

سهراب شهید ثالث حتی در بیان تنهایی نیز به سراغ دیدگاه  روشنفکرانه  نمی رود و این تنهایی را در میان مردم و تلخی اجتماع نشان می دهد. این نگاه انسانی با تنهایی نیز در میان هر دو دسته ی فیلم های ایران و خارج از ایرانش دیده می شود. 

علاقه وافر او به ادبیات و شناخت خوبی که او از سینما دارد باعث می شود که  زیبایی شناسی خودش را داشته باشد  و در میان آن روزهای سینمای ایران متفاوت باشد. ساختار نوین، بیان جزئیات به دور از افراط گرایی و شعار زدگی. او خودش را فیلمساز اجتماعی یا سیاسی نمی داند، اگرچه داستان های اجتماعی و سیاسی  در دل فیلم هایش وجود دارد. او فیلمسازی است که دغدغه انسان ها را دارد. امروزه آفرینندگان آثار هنری که دیدگاه جهانی دارند انسان ها برایشان اهمیت دارند. چیزی که سهراب شهید ثالث سال ها پیش آن را در سبک خودش نهادینه کرد و امروزه دغدغه همه همان انسانیت است.  

منبع