«باستر بزرگ» فیلمی مستند در گونه بیوگرافی و محصول سال ۲۰۱۸ کشور آمریکا است. فیلمی به کارگردانی و نویسندگی پیتر بوگدانوویچ که براساس زندگی و آثار کمدی باستر کیتون، هنرپیشه‌ی مطرح سینمای کمدی، ساخته شده و در واقع مرور کاملی است بر آثاری که از این هنرمند بزرگ بر جای مانده است. حسن فیلم در این است که محدود به نمایش فیلم‌های آرشیوی نمانده و با ضبط و پخش توصیفات و سخنانی از  بزرگانی چون فرانک کاپرا، جیمز کورتیس، کوئنتین تارانتینو، جیمز کارن، دیک ون دایک، جانی ناکسویل و … سعی می‌کند مخاطب را به شناخت هر چه بیشتر از باستر کیتون برساند و در این مسیر حتی به نوعی تاریخ سینمای صامت را نیز مرور می‌کند.

پیتر بوگدانوویچ برای معرفی کیتون به سال‌های ابتدایی زندگی او سری می‌زند. به سال‌هایی که او با نام جوزف فرانک کیتون شناخته می‌شد و همراه با پدر و مادر هنرمندش (جو و مایرا)، به عنوان کوچک‌ترین عضو یک گروه نمایش خانوادگی دوره‌گرد، مشغول فعالیت می‌شود. با حضور جوزف، گروه «دو کیتون» به «سه کیتون» معروف شد و او در چهار سالگی به ستاره‌ی کوچک صحنه‌ی کیتون‌ها تبدیل می‌شود. جوزفی که بعدتر به خاطر سقوط‌های عجیب و غریبش بر روی صحنه به «باستر» معروف می‌شود.

شروع حرفه‌ای باستر کیتون اما از دوران همکاری‌اش با راسکو آربوکل و بازی در فیلم‌های کوتاه کمدی دو حلقه‌ای شکل می‌گیرد. اولین فیلم حاصل از این همکاری «پسر قصاب» محصول سال ١٩١٧ است. ترکیب کیتون لاغر و بانمک و آربوکل چاق و تنومند در این فیلم یادآور زوج موفق لورل و هاردی است. کیتون در ابتدای دهه بیست میلادی مدیریت استودیوی قدیمی چارلی چاپلین در هالیوود را بر عهده می‌گیرد و حد فاصل سال‌های ١٩٢٠ تا ١٩٢٣، ١٩ فیلم کوتاه کمدی عامه‌پسند را کارگردانی و بازی می‌کند. فیلم‌هایی که آن‌چنان مورد توجه قرار گرفت که باعث شد داگلاس فربنکس، ستاره‌های آن روزهای هالیوود، یکی از کمپانی‌ها را قانع کند که فیلم بلندی با حضور کیتون بسازد. فیلمی که «کله پوک» نام داشت و باستر در آن به قدری خوب ظاهر شد که موجب ثبت هویتش به عنوان صورت سنگی شد. فیلمی که البته نسخه با کیفیتی از آن موجود نیست ولی در عوض بوگدانوویچ با نمایش بخش‌های جالب توجهی از فیلم «یک هفته» به خوبی هنر و نبوغ کیتون در خلق صحنه‌های کمیک و اکشن را نشان می‌دهد. بخصوص در سکانس معروف ریل راه‌آهن و تصادف قطار با خانه که توانایی‌های کیتون در کارگردانی سکانس‌های دشوار به وضوح مشاهده می‌شود. بی‌دلیل نیست که توصیف‌کنندگان کیتون در فیلم از او به عنوان یک مهندس واقعی یا مخترعی شگفت‌انگیز یاد می‌کنند. این حقیقتی است که آن را با مشاهده بخش‌هایی از فیلم «قایق» نیز در می‌یابیم. جایی که شاهد یکی دیگر از اختراعات مکانیکی کیتون هستیم؛ قایقی که همچون کیتون یکی از شخصیت‌های اصلی فیلم است و نقش پررنگی در خلق شوخی‌های فیلم ایفا می‌کند.

یکی از جالب توجه‌ترین بخش‌های «باستر بزرگ» جایی است که جان واتس (فیلمنامه‌نویس، کارگردان و تهیه‌کننده) درباره الهام گرفتن از صورت سنگی باستر کیتون در خلق شخصیت مرد عنکبوتی می‌گوید. شخصیتی که همچون کیتون چشمانش کم جا به جا می‌شود و چهره‌ای سرد و بی‌حس و حالت دارد ولی شوخ‌طبعی فراوانی در حرکات و رفتارش دیده می‌شود. این تنها یکی از  موارد تاثیرگذاری است که کیتون بر فیلم‌ها و سینمای پس از خود گذاشته است.

باستر کیتون علاوه بر بازیگری و کارگردانی، هنرمند بی‌نظیر بدلکاری نیز محسوب می‌شود. بدلکاری زبردست که نه تنها طراحی صحنه‌های دشوار اکشن را بر عهده داشته بلکه خود در مقام اجرا نیز بر آمده و خارق‌العاده‌ترین صحنه‌های اکشن فیلم‌های سینمای کلاسیک را رقم زده است. چابکی باستر و کنترل بی‌نظیر وی بر بدن و اندامش باعث می‌شد آن سکانس‌های دیوانه‌وار، واقعی و بدون اغراق به نظر آیند. سکانس‌هایی که بدون استفاده از جلوه‌های ویژه آن‌چنانی و با استفاده از ابتدایی‌ترین ابزارهای مکانیکی ساخته می‌شد و کارکردی دوگانه داشت؛ هم مخاطبان را می‌خنداند و هم در بهت و حیرتی عظیم فرو می‌برد.

در ابتدای فیلم فرانک کاپرا درباره‌ی باستر کیتون می‌گوید: «او در واقع هنرمند پانتومیم بود. وقتی صدا به فیلم‌ها اضافه شد، هنرمندان پانتومیم حذف شدند و با پدیده‌ی جدیدی به نام «کارتون» کارشان یکسره شد.» از زبان چارلی چاپلین نیز نقل شده است: «تا این کار را خوب یاد گرفتیم، دورانش به سر آمد!» عصری جدید که با ظهور صدا در سینما آغاز شد و هنرمندان بزرگ دوران سینمای صامت را با چالشی جدی مواجه کرد. بخصوص زندگی باستر کیتون را که به علت اعتیاد به الکل، در حال جدا شدن از همسرش بود و شراکتش با یکی از شرکایش در استودیو ام‌جی‌ام، دچار مشکلاتی اساسی شده بود. مشکلاتی که موجب افسردگی کیتون شده بود و حتی ممکن بود مرگ خودخواسته‌ی او را رقم بزند. اخراجش از استودیو ام‌جی‌ام، جدایی از همسر دومش و افزایش اعتیادش به الکل، به تدریج باستر را دچار فروپاشی عصبی می‌کند. او حتی زمانی که الکل را کنار گذاشت نیز از نوعی تنهایی و افسردگی رنج می‌برد. چیزی که به نقل از دوستانش باعث می‌شد که در حد فاصل میان فیلمبرداری‌ها به گوشه‌ای برود و بگرید.

«باستر بزرگ» سرشار از صحنه‌هایی کمتر دیده شده از فیلم‌های کوتاه و بلندی است که به نوعی از حضور باستر کیتون بهره‌مند شده‌اند. از فیلم «روشنی‌های صحنه» با حضور خاطره‌انگیز کیتون و چارلی چاپلین در کنار یکدیگر گرفته تا بازی‌اش در فیلم بحث برانگیز «فیلم» (آلن اشنایدر) و البته فیلم کوتاه «کارگر راه‌آهن» که به کیتون این امکان را داد تا با الهام از فیلم‌های صامت دهه بیست خودش، دوباره همان شخصیت دوست‌داشتنی دوران سپری شده را زنده کند. فیلمی که مستندهای به جای مانده از آن، نشانه‌هایی آشکار از نبوغ و هنر باستر کیتون به همراه دارد. کمدینی بزرگ که در سال ١٩۶٠ اسکار افتخاری بیش از چهل سال فعالیت هنری را دریافت کرد تا شاید تقدیری کوچک از فعالیت‌های هنری وی به عمل آمده باشد. بازیگری که هنر صنعت سینما بسیار مدیون اوست و «باستر بزرگ» با پخش بخش‌هایی دیدنی از هنرنمایی‌هایش، قدم بزرگی در راه معرفی و نمایش استعداد ذاتی و خلاقیت‌های قابل تحسین او برمی‌دارد.

منبع