کارگردان: مایکل کورتیس
سال ساخت: ۱۹۴۲
بازیگران: هامفری بوگارت، اینگرید برگمن و پل هنراید
میخوای برات قصهای تعریف کنم که آخرش رو نمیدونم؟ تعریف کن – دوستت دارم…
کازابلانکا در سال ۱۹۴۲ ساخته شد و بهعنوان یکی از بهترین فیلم های تمام دوران شناخته میشود. داستان درواقع، روایت زندگی از دست رفته ریک و ایلزا است. دست سرنوشت پس از سالها آن دو را بار دیگر دربرابر هم قرار داده است. یک سوءتفاهم میان آن دو وجود دارد؛ ریک از پاریس رفته است. قرار بود ایلزا هم در این سفر همراه او باشد. اما هیچگاه چنین نشده است.
کازابلانکا یکی از بهترین نمونههای فیلم عامهپسند سرگرمکننده عشقی است که همزمان انباشته از دیدگاههای ایدئولوژیک و سیاسی است
ریک زخمی از این ماجرای ناتمام بر دل دارد. اکنون که ایلزا همراه ویکتور لازلو در کازابلانکا اسیر هستند و راه نجات آنها کلیدی است در دستهای ریک، بهترین لحظه برای انتقام فرا رسیده است. همه چیز نشان میدهد که ریک حق دارد ایلزا و ویکتور لازلو را حتی به کام مرگ بفرستد. اما ریک چنین نمیکند. داستانی که درنهایت یکی از بهترین نمونههای فیلم عامهپسند سرگرمکننده عشقی است که معهذا انباشته از دیدگاههای ایدئولوژیک و سیاسی است.
فیلمی که از احساسات رقیق شده و سانتی مانتالیسم در سینما میآید. فیلم در پس ادعاهای خود واقعا نه عشقی میسازد نه سیاستی که مدعی اش است. فیلم حداکثر یک سوءتفاهم است. قصه به اصطلاح خودش میخواهد یک مثلث عشقی ترسیم کند، درحالی که ترسیمیالکن و نازیباست. البته که کازابلانکا از این بابت اثری هوشمندانه است که در ظاهر بر داستانی پر تنش تکیه دارد. داستانی که بیش از هر نکته دیگری مایل است فراز و فرودهای یک ماجرای شبه سیاسی را روایت کند.