فیلم Kiss Kiss Bang Bang به عنوان نمونه هایی ژانر متا نوآر – اگر چنین چیزی وجود خارجی داشته باشد- به اندازه لذتی که رابرت داونی جونیور از تمسخرهای بی پایان خود در قالب یک دزد تبدیل شده به بازیگر که در یک ماجرای قتل گرفتار شده، می برد مخاطب را غرق در خنده می کند. اولین تجربه کارگردانی شین بلک، ترکیبی محترمانه از ژانر نوآر و اکشن است. در شرایطی که اتفاقات فیلم تا سطح یک فیلم جنایی کلاسیک از لحاظ تنش پیش می رود، کارگردان مطمئن می شود که شخصیت های اصلی فیلمش را در دنیای واقعی نگه دارد و آن ها را وادار به واکنش هایی کند که هر یک از ما ممکن است در شرایطی چنین دشوار چنین کنیم. در اینجا گفتگوی بین رابرت دوانی جونیور وال کیلمر- که بهترین بازی خود پس از Tombstone را در نقش یک کارآگاه خصوصی همجنسگرا با نام گی پری ارائه می دهد- را آورده ایم که احساس کلی فیلم Kiss Kiss Bang Bang را در خود خلاصه کرده است:
پری: پس از ماشین، اسلحه ام را نیز همان حوالی در دریاچه می اندازی. وقتی آن ها دریاچه را جستجو کنند چه اتفاقی می افتد؟ فکر می کنی بتوانند تپانچه مرا پیدا کنند؟ خدای من. واژه «احمق» را در دیکشنری جستجو کن. می دانی که چه چیزی را پیدا خواهی کرد؟
هری: عکسی از خودم؟
پری: نه، تعریف کلمه احمق که تو نماد لعنتی آن هستی!
در این فیلم کیلمر یک کارآگاه خصوصی معمولی نیست و داونی جونیور نیز فاصله زیادی با آن قهرمان های آبکی کلیشه ای دارد. هر چه اتفاقات اطراف آن ها عجیب تر می شود، بیشتر به ما یادآوری می شود که آن ها در یک نوع متفاوت از فیلم و داستان حضور دارند.