من ترانه ۱۵ سال دارم فیلمی از رسول صدرعاملی با بازی ترانه علیدوستی است. این فیلم محصول سال ۱۳۸۰ و برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی (رسول صدر عاملی) و بهترین فیلمنامه (کامبوزیا پرتوی) و بهترین بازیگر نقش اول زن (ترانه علیدوستی) از بیستمین جشنواره فیلم فجر است. رسول صدرعاملی برای این فیلم برنده جایزه ویژه هیئت داوران و نامزد جایزه یوزپلنگ طلایی جشنواره فیلم لوکارنو شد.
داستان فیلم من ترانه، ۱۵ سال دارم
ترانه دختر نوجوانی است که مادرش را در کودکی از دست داده و پدرش به دلایلی در زندان به سر میبرد. ترانه به زندگی عادی اش ادامه میدهد تا این که پسر پولداری به او پیشنهاد ازدواج میدهد. ترانه قبول میکند و ازدواج سر میگیرد ولی بعد از مدت کوتاهی پسر ترانه را رها کرده و به خارج از کشور میرود. این در حالی است که ترانه از آن پسر حاملهاست و چون فقط بین آنها صیغهای قرائت شده و اسم ترانه در شناسنامه پسر نیست او نمیتواند ثابت کند این بچه در شکمش را از آن پسر دارد. در حالی که همه به او تهمت میزنند ترانه تلاش دیوانه واری را برای اعاده حیثیت از خود و بچه اش آغاز میکندو …
بازیگران فیلم من ترانه، ۱۵ سال دارم
- ترانه علیدوستی – ترانه پرنیان
- مهتاب نصیرپور – مادر امیر
- حسین محجوب – پدر ترانه
- میلاد صدرعاملی – امیر
- نقی سیف جمالی – آقای محسنی
- معصومه اسکندری – مادربزرگ ترانه
- نوشین ملکی – پرند
- سارا علیپور – مهری
- نگار جواهریان
- مریم امیر جلالی
- اوژن حقیقی – جوان سرباز
- مریم فخیمی – سیما
- روحالله برادری
- فرهاد مشایخی – قاضی
- امیر نصیری یکتا – افسر منکرات
- عبدالرضا مجلسی – احمد
- رضا حافظی – محضردار
جوایز فیلم من ترانه، ۱۵ سال دارم
- برنده سیمرغ بلورین – بهترین کارگردانی – جشنواره فیلم فجر
- برنده سیمرغ بلورین – بهترین چهره پردازی – جشنواره فیلم فجر
- برنده سیمرغ بلورین – بهترین فیلمنامه – جشنواره فیلم فجر
- برنده سیمرغ بلورین – بهترین بازیگر نقش اول زن – جشنواره فیلم فجر
- برنده دیپلم افتخار – بهترین بازیگر نقش مکمل زن – جشنواره فیلم فجر
- برنده پلنگ برنزی – بهترین بازیگر زن – جشنواره فیلم لوکارنو
- برنده جایزه ویژه هیئت داوران – کارگردان / تهیهکننده – جشنواره فیلم لوکارنو
- برنده جایزه جوانان هیئت داوران – جشنواره فیلم لوکارنو
- نامزد جایزه یوزپلنگ طلایی – جشنواره فیلم لوکارنو
- برنده جایزه فیپرشی – جشنواره بینالمللی فیلم تسالونیکی
- برنده جایزه ادیان – جشنواره بین المللی فیلم بریزبن
حقایقی درباره فیلم من ترانه، ۱۵ سال دارم
چرا ده دقیقه از فیلم کم شد ؟
رسول صدرعاملی در ادامه گفت : فیلم حدود ۱۰ دقیقه نسبت به نسخه جشنواره کم شده ، مثلا در اواسط فیلم تماشاگران احساس خستگی میکنند در نتیجه در این قسمت دست بردم که اینهم در جهت بهتر شده فیلم و زیر نظر آقای مؤینی انجام شد. صدرعاملی یکی دیگر از دلایل حذف برخی صحنهها را شرکت در جشنواره کن دانست و افزود : برای ارسال این فیلم به جشنواره باید زمان فیلم را کمتر میکردیم ، در واقع نسخهای را که تماشاچی در اکران عمومی میبیند دقیقا همان نسخهای است که برای جشنواره کن ارسال کردیم.
در اطراف ما نمونه ترانه زیاد پیدا میشود
رسول صدرعاملی در اظهاراتی در دانشکده صدا وسیما در بهمن سال ۸۰ گفت: در واقع بسیاری از مادران ما، در سالهای خیلی دور در تنهایی و در اوج شرافت، مظلومیت و معصومیت زندگی را پشت سر گذاشتهاند و هیچ وقت هم به آن پرداخته نشد. من با دیدن دختران و پسران نوجوانی که در خیابانها پرسه میزنند و دیدگاه قبلی، شخصیت ترانه را پیدا کردم.
صدرعاملی در ادامه صحبتهایش چنین گفت: در همه کشورهای پیشرفته دنیا، مادران میتوانند برای کودکان خود شناسنامه بگیرند، ولی زنان ما به دلایل شرعی و مذهبی و مدنی که داریم، نمیتوانند این کار را انجام دهند و من دنبال داستانی بودم تا ترانه بتواند استواری و معصومیت خود را در آن نشان دهد. وی با اشاره به این نکته که در اطراف ما و در بین مادران و خواهران و فامیلهای ما و یا شاید در بین دوستان ما نمونه “ترانه” زیاد پیدا میشود، گفت : مشکل ما این است که آن قدر شخصیت چنین دختران استواری را کم دیدهایم یا اصلا دقت نکردهایم که حالا این شخصیت به نظر ما خیلی آرمانی مینماید.
من معتقدم ترانه در واقعیت وجود ندارد
رسول صدر عاملی در اظهار نظر دیگری در جشنواره فیلم شهر در سال ۸۷ پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان در خصوص فیلم «من ترانه پانزده سال دارم»، می گوید : در این فیلم دختر نوجوانی را تصویر کردم که جامعه سعی دارد به انواع مختلف وی را تحقیر کند و ناتوان جلوه دهد. اما او با درایت و تکیه بر احساسات خود به ویژه میل به مادر شدن، در مقابل همه مشکلات مقاومت می کند و به نوعی به پیروزی میرسد که این پیروزی شاید در رویه سطحی اثر ، با رضایت مخاطب همراه شود اما لایه های زیرین اثر به ما یادآوری میکند که این بخشی از مشکلات است و آیا ترانه تا پایان (یعنی در ادامه مسیر زندگی خود) باز هم میتواند مقاومت کند.
صدرعاملی درادامه گفته است : شخصیت ترانه ، خوب است و خوب باقی میماند اما آیا این شخصیت ما به ازای بیرونی در جامعه دارد؟ من معتقدم ترانه در واقعیت وجود ندارد اگر ما این شخصیت را دوست داریم به دلیل این است که مایلیم وی در دنیای واقعی وجود داشته باشد. اما فارغ از این مسائل، سعی کردم با ترانه، به نوعی الگویی رفتاری برای نوجوان ایرانی در قبال مشکلات اجتماعی ترسیم کنم الگویی که همواره در تلاش است و امیدوار به آینده.
بعد از فیلم من ترانه پانزده سال دارم توقع از من بالا رفت
ترانه علیدوستی در مصاحبه ای در زمان اکران فیلم شهر زیبا در خرداد سال ۸۳، می گوید : بعد از فیلم “من ترانه پانزده سال دارم“ توقع از من بالا رفت و خودم شک داشتم آیا جوابگوی این سطح توقعی که ایجاد شده هستم یا نه تا اینکه سه سال بازی نکردم و پیشنهاد شهرزیبا مطرح شد.
روایت دامون قنبر زاده از فیلم صدرعاملی
دامون قنبر زاده منتقد سینما دریادداشتی درباره این فیلم نوشته : دیدار مجدد فیلم، بعد از چندین سال، باعث شد چند سکانس ماندگار در سینمای ایران دوباره جایشان را در ذهنم باز کنند و خوب که فکر کردم به این پرسش رسیدم که مگر در سینمای ایران، چقدر سکانس ماندگار داریم؟ پس تصمیم گرفتم به جای پرداختن به تحلیل فیلم، به صحنه هایی بپردازم که اکنون و بعد از گذشتن چندین سال از ساخت فیلم، جای تأمل دارند. مطمئناً اولین سکانسی که نشان از دقت فیلم نامه نویسان در پرداخت احساسات آدم هایشان است، به جایی مربوط می شود که ترانه، شب، به خانه می آید، بی حال روی تخت می نشیند و عروسکش را بغل می کند. معنای این سکانس وقتی هویدا می شود که دقایقی قبل، امیر را دیده بودیم که ترانه را سوار ماشین می کند و دوربین با تأکید، ماشینِ آن ها را در جاده دنبال می کند و آنقدر می ماند تا از نظر پنهان شود و بعد می رویم در سیاهی. حالا وقتی بعد از سیاهی، ترانه به اتاقش می آید و عروسکش را بغل می کند، خیلی چیزها، بدونِ حتی یک کلمه حرف، به بیننده منتقل می شود؛ اتفاقی که نباید بیفتد، افتاده. سکانس بعدی، بی شک، مربوط می شود به جایی که ترانه برای اولین بار، لگد زدن های جنین را در شکمش احساس می کند. او در کلاس نشسته و مشغول گوش دادن به صحبت های معلم است که موسیقی آغاز می شود، دوربین خیلی آرام شروع می کند دورِ ترانه چرخیدن و ما از چشمانِ ابتدا وحشت زده و سپس خندان او، متوجه می شویم در وجودش اتفاقی رخ داده است. بازیِ فوق العاده ی علیدوستی، این صحنه را به یکی از ماندنی ترین صحنه های سینمای ایران بدل می کند. اما یکی از عجیب ترین صحنه هایی که ذهن را درگیر می کند، قسمتی ست که ترانه، بچه در شکم، به دنبال امیر، که حالا از او طلاق گرفته، می گردد تا قضیه را برایش تعریف کند. او می داند که امیر در پاتوقش که یک کافی شاپ است، نشسته. پس به آنجا می رود و از پشت شیشه، او را می بیند که با دوستانش مشغول شوخی و خنده است. ترانه به امیر خیره می شود و بعد انگار که از گفتن خبر پشیمان شده باشد، راهِ آمده را برمی گردد. در این صحنه ما به خوبی با احساساتِ دختری مواجه می شویم که می داند امیر، بچه ای بیش نیست. او می داند که خودش با بقیه ی همسن و سالانش تفاوت دارد. او خیلی بیشتر از بقیه می فهمد برای همین است که امیر را با قهقه ها و دوستانش رها می کند و چیزی نمی گوید. او می داند که امیر عقلش به این چیزها نمی رسد. ترانه خودش یک تنه، مقابل همه می ایستد و با احساساتی مادرانه، بچه اش را بزرگ می کند و در اقدامی عجیب، حتی حاضر نمی شود اسم پدر در شناسنامه ی بچه اش قرار بگیرد تا اینگونه حتی در مقابل یک جامعه ی خشکِ عقب مانده قرار بگیرد.
نظر سنجی جالب ایسنااز تماشاگران جشنواره فیلم فجر درباره من ترانه ۱۵ سالهام
خبرگزاری دانشجویان ایران بعد از اکران فیلم “من ترانه پانزده سالهام”نظر تماشگران این فیلم را جویا شد. ساسان دسی (روزنامهنگار و منتقد سینمایی) گفت: فیلم در واقع در ادامه فیلم دختری با کفشهای کتانی بود شخصیت ترانه ادامه شخصیت دختری با کفشهای کتانی بود. اما به نظر من تعدادی از صحنهها اضافه میآمدند، از جمله شخصیتی که ما میبینیم، گل به دست دارد و دائم در رفت و آمد است. روی این شخصیت زیاد تاکید میشود که یکی از شخصیتهای زائد و اضافی در فیلم هست. فیلم روی موضوع بسیار خوبی دست گذاشته بود، مساله بلوغ دختران و مشکلات ناشی از آن همچنین یک سری دیالوگها هم اضافه بودند، مثلا صحنههایی که امیر حسین جمله دوستت دارم را مدام و پی در پی تکرار میکند و این در واقع چیزی را در ذهن تماشاگر متبادر میکند که ممکن است اتفاقی بیافتد و حتما آشنایی این ۲ جوان سرانجام خوشی نخواهد داشت. علی منصوری ۳۲ ساله مغازهدار، گفت: فکر میکنم “من ترانه ۱۵ سال دارم” یکی از کاملترین و بهترین فیلمهای جشنواره باشد. ساختار فیلم به گونهای بود که به هیچ عنوان اشکال بر انگیز نبود . کارگردان فیلم صدرعاملی موضوعی چنین حساسیت برانگیز را به گونهای کار کرده بود که همه با شخصیت اول فیلم همذات پنداری میکنند. دیگر این که، فکر میکنم ترانه علیدوستی شایسته دریافت جایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره است. هانیه انصاری ۲۰ ساله – دانشجو گفت: فیلمهایی از قبیل “من ترانه ۱۵ سال دارم” با توجه به موضوع خاصی که دارند ، میبایست کار بیشتری بر روی آنها صورت گیرد؛ یعنی باید به نکات ریز و درشت آن توجه میشد، این فیلم خیلی خوش ساخت و حرفهای بود که به دل مینشست، اما بسیاری از سوالها را در پایان برای من به عنوان تماشاگر بدون پاسخ میماند. مهترین سوال این که چرا باید حتما ترانه سرانجامی خوش داشته باشد؟ یا آن چه که میبینیم با واقعیتهای پیرامون ما تطابق دارد؟ به هر صورت “من ترانه ۱۵ ساله ام” را عملا دوست ندارم. منصوره ناظمی ۴۳ ساله – خانهدار گفت: نمیدانم دلیل بعضی از فیلمسازها از ساختن این گونه فیلمها چیست؟ آیا میخواهند ثابت کند که ما هم باید مثل غربیها باشیم؟ آن چه از نیمه دوم فیلم اتفاق میافتد ، کاملا ساختگی و غیر واقعی است و من اصلا آن را قبول ندارم، چگونه ممکن است که دختری به ظاهر مبادی آداب و اخلاق مثل ترانه حاضر شود نامزدش آن بلا را بر سرش بیاورد و بعد هم وقتی میبیند که حامله شده خیلی عادی اظهار تعجب میکند؟ و اصلا چرا تصمیم میگیرد بچهدار شود و بچهاش را خودش بزرگ کند؟ خلاصه هر چه فکر میکنم فیلمی بدتراز این نمیتوانست ساخته شود، زیرا جنبههای بدآموزی آن به مراتب بیشتر از جنبههای مثبت آن است. شهره فاتح ۲۴ ساله دانشجو گفت: فیلم بسیار خوش ساخت و دیدنی بود ، موضوع بکر و جسورانه، فضاسازی بسیار عالی و بازیهای بسیار خوب از جمله ترانه علیدوستی از جمله ویژگیهای مثبت فیلم است . به نظر من ما باید در طول سال چند فیلم به مانند من ترانه ۱۵ سال دارم داشته باشیم که چنین موضوعهایی که در جامعه ما یافت میشوند اما کسی به آنها چندان توجهی نمیکند، مطرح شود تا مردم و جامعه به خود آمده و به فکر راه و چاره اساسی باشند. ثریا شهرستانی ۴۰ ساله – خانهدار گفت: من اصلا با ساخته شدن فیلمهایی با چنین موضوعهایی و به این صورت موافق نیستم. شاید موضوع فیلم جسورانه باشد، اما مگر هم موضوع جسورانهای خوب است؟ مثلا همین فیلم چه میخواهد بگوید؟ آیا حرفش این است که اگر دختری ۵ ساله حامله شد، میتواند به زندگی عادی و معمولی خود ادامه دهد و عاقبت بخیرهم شود؟ اگر پدر ترانه در زندان است و بر حسب اجبار بچهدار شدن ترانه را میپذیرد آیا همه پدرها هم این موضوع را به سادگی میپذیرند؟ آیا فیلم میخواهد بگوید ، حامله شدن یک دختر ۱۵ ساله هیچ اشکالی ندارد و جامعه و خانوادهها باید با آن کنار بیایند؟ اما با تمامی این اوصاف از بازی هنرپیشه نقش ترانه بسیار لذت بردم. لیلی پورارجمند ۲۳ ساله – دانشجوی گرافیک گفت: فیلم به لحاظ موضوع تازه و جسورانه بود، علاوه بر آن میتوانم به دکوپاژ حساب شده و دقیق فیلم اشاره کنم دراین فیلم از فیدها استفاده مناسب و به جایی شده، به غیر از یک فید که تقریبا در ابتدای فیلم هست اما دیالوگها مقداری اشکال داشت که مناسب حال و هوای فیلم نبود بازیهای فیلم خوب و حساب شده بود . به ویژه علیدوستی در نقش ترانه که فکر میکنم جایزه نقش اول زن جشنواره باید مال این خانم باشد.
«من ترانه، پانزده سال دارم» یا چگونه قربانی نباشیم
بیش از پانزده سال از ساخت فیلم پرسروصدای «من ترانه پانزده سال دارم» میگذرد. صدر عاملی خواسته یا ناخواسته سهگانهای حول مشکلات و مسائل دختران جوان ساخت که شاید بهترین اثر فیلمسازی وی قلمداد شوند. «دختری با کفشهای کتانی» روایت دختری به نام تداعی با هنرنمایی پگاه آهنگرانی است که در مواجهه با مشکلات از خانه فرار میکند، «دیشب باباتو دیدم آیدا» ماجرای دختری را روایت میکند که متوجه روابط پدرش با زن غریبهای میشود و در میان این دو، «من ترانه پانزده سال دارم» دومین فیلم از این سهگانه که ازهرجهت موفقترینشان هم هست قرار دارد که از چند جهت نقطه عطفی در سینمای ایران است و جای بحث و بررسی دارد.
در ابتدا و قبل از ورود به بحث و بررسی جامعهشناختی «من ترانه پانزده سال دارم»، باید این نکته را ذکر کنم که این فیلم جدای از کارکرد سینماییاش، یکی از مهمترین ستارههای سینمای ایران را معرفی کرد. ترانه علیدوستی با بازی در نقش ترانه شناخته شد و در طی سالهای پربار فعالیت هنریاش، حالا به یکی از مهمترین ستارگان و تواناترین بازیگران زن همنسل خود بدل شده است. ترانه علیدوستی از «من ترانه پانزده سال دارم»، «شهر زیبا» و «کنعان» تا «فروشنده» و «شهرزاد»راه طولانی را طی کرده است و با هر بازی، پختهتر، قویتر و حرفهایتر ظاهرشده است.
و حال خود فیلم؛ «من ترانه پانزده سال دارم» سال هشتاد ساخته شد، در اوایل دوره دوم اصلاحات و زمانی که سینما هم بهمثابه دیگر نهادهای اجتماعی تحت تأثیر این اصلاحات و فضای بازتر سیاسی قلمروهای جدیدی را میکاوید و رشد میکرد. در این دوره شاهد فیلمهای انتقادی زیادی هستیم که نوکتیز انتقادشان به سمت سازوکارهای سیاسی و مشکلات اجتماعی بود، اما «من ترانه پانزده سال دارم» از فضای سیاسی انعطافپذیرتر آن سالها به نفع موضوع دیگری استفاده میکند و با نمایش معضلی که بعد از بیش از پانزده سال همچنان گشایشی نداشته است و برخلاف آن سالها، حالا کتمان میشود و زیر فرش رسوایی رانده میشود؛ ازدواج دختران کم سن و سال و صیغههایی که از روی هوسرانی مردان متمول و پسران خوشگذران جاری میشود و قربانیانی که باقی میمانند. برای درک بهتر این موضوع، سالهایی را تجسم کنید که اصلاحات و انتقادات واژههایی تازهوارد هستند و در این فیلم با دختری ۱۵ ساله سروکار داریم که شاگرداول مدرسه است، ساعات بعد از مدرسه کار میکند و بار پدر زندانی و مادربزرگ پیرش را به دوش میکشد و با صیغه شدن با پسری متمول راه نجاتی پیش رویش میگشاید اما درنهایت مادربزرگش را از دست میدهد و با یک بچه تنها میماند. نگاههای سنگین همسایگان را تجسم کنید، کارفرمایانی که با تردید به ترانه و شکم برآمدهاش مینگرند و مدرسهای که دیگر جایی برای او ندارد و همه اینها پیش چشم مخاطبی که قبل از همه اینها ممکن بود دختری مثل ترانه را قضاوت کنند و در زمره همان همسایگان قرار بگیرند، اما اکنون ترانه و هزاران ترانه دیگر را باپوست و گوشت و خونشان درک میکند.
«من ترانه پانزده سال دارم» نسبت به «دختری با کفشهای کتانی» پختهتر و منسجمتر است و از «دیشب باباتو دیدم آیدا» معضلی ملموستر و حساستر را به نمایش میگذارد. ترانه کاراکتری معصوم است اما درعینحال مصائب و تنهاییهای زندگیاش او را قوی و مستقل بار آورده است و بیشتر از بیننده هم ذات پنداری میگیرد.
«من ترانه پانزده سال دارم» تقابل زنان و مردان را در جامعهای به تصویر میکشد که در آن سنت و مدرنیته باهم کلنجار میروند. جامعهای که ظواهر یک جامعه مدرن را دارد اما زیربنای سنتیاش سالهاست تکان نخورده و حالا مفاهیم مدرنیزاسیون مثل گفتمان و اصلاحات برایش تازگی دارند و تکتک افراد و کلیت جامعه نیز میان سنت و فرهنگ بومی و مدرنیته سرگردان هستند. جامعهای است که بارها در مسیر مدرنیزاسیون آمرانه و جبری قرارگرفته است و هر بار با سنتهایش پیروز شده است اما اکنون در آستانه ورود به دنیایی است که با سنتهایش بهشدت در تضاد قرار دارد. در این جامعه نگاه و تفکری که «من ترانه پانزده سال دارم» عرضه میکند، چالشبرانگیز و پر جسارت است. «من ترانه پانزده سال دارم» بهمانند تمام آثار فرهنگی چنین جامعهای تقابل نقش مرد و زن را نشان میدهد. مردانی که در مسیر روایت حضوری گذرا دارند وزنانی که باقی میمانند و بار روابط اجتماعی را به دوش میکشند. ترانه، مادربزرگش و خانم کشمیری (مادر شوهر ترانه) هرکدام بازگشتی به نقش اساطیری زن در فرهنگ ایرانی را به نمایش میگذارند. در این تفکر، زن نماد زایش و رشد است و ترانه تجسم این زن. از سوی دیگر، مادربزرگ ترانه نماد سنتهای کهن است که نفسهای آخرشان را میکشند و در پس ظهور عناصر مدرن پس میکشند، خانم کشمیری با سردی نگاهش و حسابگری دقیقش جامعه حال حاضر را تمام و کمال به نمایش میگذارد، ظاهری مدرن و عامهپسند با حرفهای زیبا و شعار دفاع از حقوق زنان اما در باطن وابسته به همان تفکر سنتی و پایبند رسومی است که در تضاد کامل با دنیای نو هستند و ترانه، استوار و باورمند، از دل سنتهای قدیمی و گاه دستوپا گیر، برمیخیزد و شخصیتی اصیل را به نمایش میگذارد که با حفظ باورهای فرهنگی جامعهای که در آن بزرگشده است خود را در مسیر تغییر قرار میدهد و از آن استقبال میکند.
ترانه که از سنتها اعتقاداتش و هویتش را میگیرد و از مدرنیته استفاده از فرصتها و تغییرات به نفع خویش و حرکت روبهجلو در میان همه نگاههای سنگین و قضاوتهای نا بهجا را. در همینجا هم هست که دختران فراری که به خانه ترانه میآیند، ترسیم قربانیان این مدرنیزاسیون اجباری هستند و ترانه در مقابل این دختران قرار میگیرد؛ رویارویی که ترانه را وادار میسازد جایگاهش را پیدا کند، یا قربانی باشد یا از قربانی بودن فراتر رود و جایگاه خود در جامعه را پیدا کند. به همین دلیل هم در پایان زمانی که در دادگاه بر خانم کشمیری پیروز میشود، از درج نام پدری که هیچ نسبت عاطفی با فرزندش ندارد در شناسنامه او امتناع میکند و دخترش که نسل بعدی است را با هویتی مستقل و جایگاهی جدا از تعریفهای جامعهشناسها از سنت و مدرنیته معرفی میکند. شاه سکانس «من ترانه پانزده سال دارم» سکانس پایانی است، وقتی ترانه با دخترش به دیدار پدر میرود، نوزاد در آغوشش میخندد، نغمه ترانهای که توسط هزاران دختر دیگر مانند ترانه سروده شده است در گوش مخاطب میپیچد و ترانه نیز شادمان میخندد، از شوق خنده دخترکش، از زیبایی نغمهای که خودساخته است.
منبع: بلاگ نماوا