فیلم سینمایی «آنفولانزای پتروف» (Petrov’s Flu) یک درام علمی-تخیلی روسی به کارگردانی کیریل سربرنیکوف است که دوشنبه این هفته در بخش مسابقه جشنواره بینالمللی فیلم کن ۲۰۲۱ به نمایش درآمد.
آنفولانزای پتروف شرح یک روز زندگی یک هنرمند (خالق آثار کمیکبوکی) و خانوادهاش در روسیه دوران پس از فروپاشی شوروی است. پتروف که به آنفولانزا مبتلا شده توسط دوستش به یک پیادهروی طولانی برده میشود؛ او در این پیادهروی میان واقعیت و خیال غوطه میخورد.
سربرنیکوف کارگردان سینما و تئاتر سابقه حضور در جشنوارههای مختلف جهانی را دارد. او سال ۲۰۱۶ با فیلم «دانشآموز» (The Student) در بخش نوعی نگاه جشنواره فیلم کن حضور یافت. فیلم مطرح دیگر این کارگردان روسی «تابستان» (Summer) بود که در بخش مسابقه جشنواره کن ۲۰۱۸ به نمایش درآمد و برنده جایزه موسیقی متن کن شد.
زندگی کیریل سربرنیکوف طی سالهای اخیر چندان هم بیحاشیه سپری نشده است. او چند سال پیش به اختلاس محکوم شد و بابت این جرم در بازداشت خانگی قرار گرفت. این در حالی بود که معترضان معتقد بودند جرم اختلاس تنها پوششی بر یک حکم سیاسی بوده و دولت قصد داشته او را به عنوان یک مخالف تحت فشار قرار دهد. به هر حال او نهایتا سال ۲۰۲۰ طی دادگاهی مقصر شناخته و به پرداخت جریمه محکوم شد؛ حکم او فعلا به حالت تعلیق درآمده و همین موضوع امکان ساخت اثر سینمایی جدیدی را برای این هنرمند فراهم کرده است.
آنفولانزای پتروف از نگاه منتقدان بینالمللی مجله اسکرین اثر متوسطی ارزیابی شده است. این منتقدان به فیلم ۲.۴ ستاره از ۴ ستاره دادهاند که این اثر را در طیفی میان فیلمهای متوسط (دو ستاره) و خوب (سه ستاره) قرار میدهد.
در ادامه بخشهایی از نقدهای منتقدین انگلیسیزبان درباره این اثر سینمایی را مرور خواهیم کرد.
اسکریندیلی – دمتریوس ماتئو
برای دومین سال متوالی است که کیریل سربرنیکوف کارگردان تئاتر و سینما قادر به همراهی فیلمش در بخش مسابقه جشنواره فیلم کن نیست. بار اول هنگام اکران فیلم سینمایی تابستان در جشنواره او در بازداشت خانگی قرار داشت و این بار هم گرچه حبسش به حالت تعلیق درآمده اما اجازه خروج از کشور را ندارد چرا که اتهاماتی متوجهش شده که به باور بسیاری به دلیل ماهیت سیاسی آثارش از طرف دولت به او چسبانده شدهاند.
آنفولانزای پتروف قطعا تصویری غمگین و نامناسب را از زندگی در روسیه ایجاد میکند. داستان فیلم که توسط سربرنیکوف از رمان جایزهبرده الکسی سالنیکوف اقتباس شده کشوری از نظر اخلاقی پر از رذیلت و از نظر اقتصادی فقیر را توصیف میکند که در آن، دوره تاریخی روسیه پس از شوروی را شاید بتوان به عنوان دورهای پساآخرالزمانی در نظر گرفت.
داستان فیلم نوعی معاصربودگی زمانی دارد چرا که آنفولانزا را میتوان همان کرونا در نظر گرفت گرچه این ویروس در مقایسه با پوسیدگی درونی از پیش موجودی که فیلم نمایش میدهد هیچ است.
البته با وجود نکات گفته شده باید اشاره کرد که آنفولانزای پتروف به آن اندازه که باید قدرتمند نیست. فیلم در بهترین حالت امضای سربرنیکوف را دارد: بلندپروازانه، به شکلی غیرعادی سرگرمکننده و از لحاظ بصری پرزرق و برق. اما پتانسیلهای رادیکال این اثر سینمایی به دلیل ماهیت رها و آزادش رقیق میشود. در هر حال نتیجه نهایی فیلمی شده که قرار است ماه سپتامبر در روسیه اکران شود و آن میزان خوشسلیقگی را داراست که بتواند توجه گستردهتری را جلب کند گرچه ممکن است بعضی مخاطبان آن را اثری گیجکننده و سردرگم ارزیابی کنند.
هالیوود ریپورتر – لسلی فلپرین
کیریل سربرنیکوف که با فیلم سینمایی تابستان نگاهی نوستالژیک به وضعیت موسیقی زیرزمینی دوران شوروی طی دهه ۱۹۸۰ میلادی داشت با فیلم جدیدش آنفولانزای پتروف بیشتر در گذشته کندوکاو میکند؛ گذشتهای که گویا هرگز به معنای واقعی کلمه نگذشته و فراموش نشده است.
این اثر سینمایی توهمبرانگیز، عمیقا گیجکننده با اجرایی ماهرانه و مسحورکننده بر پایه رمان الکسی سالنیکوف، طی دورههای زمانی، بخشهای شهر و حافظه شخصیتهایش به جلو و عقب میرود.
البته احتمالا دلیل سطحی درون داستان که همه این پرشهای زمانی را توجیه میکند این نکته است که همه اعضای خانواده پتروف تب دارند و به همین دلیل تا حدودی دچار توهم شدهاند. اما با در نظر گرفتن این که این فیلم محصول یک فیلمساز آوانگارد روس است میدانیم با اثری ظریفتر و البته دارای جنبههای نمادین بیشتر طرف شدهایم.
پتروف یک مرد معمولی در دهه چهارم زندگیاش است، مردی که روزها در گاراژ به عنوان مکانیک مشغول به کار است و شبها وقت اضافهاش را در قامت نویسنده رمانهای گرافیکی میگذراند. او در دقایق آغازین فیلم سوار اتوبوس شده و در نزدیکی سایر مسافران شروع به سرفهکردن و عطسهکردن میکند؛ این سکانس از فیلم در روزگار کرونازده کنونی بسیاری از تماشاگران را دچار ناراحتی میکند.
ورایتی – گای لاج
دو سال است که کیریل سربرنیکوف، فیلمساز طغیانگر روس از ۲۰ ماه حبس خانگی به اتهام اختلاس که به باور بسیاری توسط دولت همچون یک پاپوش برای او دوخته شده بود، آزاد شده است. گرچه از آن تاریخ به بعد هم اوضاع برای او خیلی آسان نشده (بررسی مجدد پرونده سال گذشته به تعلیق حکم و ممنوع الخروجی او منجر شد) اما دست کم این آزادی برای سربرنیکوف ایجاد شده تا بتواند درون کشور پرسه بزند، کار کند و فیلم بسازد.
آنفولانزای پتروف اولین اثر او پس از آزادی و پاسخ تمام و کمال به این سوال است که یک هنرمند پس از دورهای حبس ممکن است چه نوع فیلمی بسازد: فیلمی که تا حد ممکن آزاد و بیپروا حرکت کند، رها از قواعد زمان، مکان و داستانگویی.
آنفولانزای پتروف برای کارگردان بازگشتی پرسروصدا و سرحال به بالاترین سطح فرمی خود است. فیلم آخر او یعنی تابستان که بیوگرافی بینظیر موسیقی راک بود گرچه اولین حضور او در بخش مسابقه کن را رقم زد اما در میان آثار پویاتر او قرار نداشت.
تماشاگر ناآماده چنین فیلمی ممکن است در مواجهه با شدت فزاینده صحنهها و جابهجایی تند پرسپکتیوها و تمرکز روایی کاملا جا بخورد؛ اقداماتی که همه در خدمت یک بیان استعاری از آشوب اجتماعی دیوانهوار و سیستم رهبری بیتفاوت در برابر این بحران است.
طنین تصادفی خط داستانی مربوط به همهگیری بیماری ممکن است باعث افزایش استقبال تجاری از فیلمی شود که در هر حال اثری چالشبرانگیز و خاصپسند است.
در این فیلم بیماری به نوعی درون ذات زندگی روزمره این جهان جذب شده است؛ گویی یک لایه اضافی از نارضایتی فراگیر اجتماعی باشد. البته خبری از ماسک نیست و حتی از فاصلهگذاری اجتماعی هم خبری نیست چرا که سربرنیکوف قاب را با تقابل فعالیتهای انسانی پر کرده است.