این نقد برای مخاطبان و دوست داران فرنچایز سریع و خشمگین، ممکن است کمی زاید باشد. زیرا این دهمین فیلم در این فرنچایز است که اساساً دارای همان محتوای خوب و بد آثار قبلی است. بنابراین اگر از طرفداران این خانواده مشهور هستید، مطمئناً بازهم از دیدن آنها سرگرم میشوید. اما، اگر از مخاطبانی هستید که از بی منطقی داستان و حوادث این فرنچایز به تَنگ آمدهاید، باید بدانید این اثر برای شما مناسب نیست.
محتوای داستانی این فرنچایز محبوب در چند فیلم گذشته و به خصوص با قسمت پنجم از «افرادی که خوب رانندگی میکنند» به «ابر جاسوسان بینالمللی» تغییر کاربری پیدا کرده است و این فیلم با قسمت جدید چرخه پیشرفت را با سفر به فضا ادامه میدهد. بله، آنها در این مورد به فضا میروند، بنابراین مقایسه مناسبی است اگر بگوییم این قسمت فرنچایز سریع و خشمگین در حکم فیلم «Moonraker» برای مجموعه فیلمهای جیمز باند است.
مونریکر که بهعنوان نمونهای از دوره زوال فیلمهای «جیمز باند» در بحبوحه موفقیت فانتزیهای فضائی جرج لوکاس و اسپیلبرگ بر پرده آمده بود، یکی از امتیازهای بارز فیلمهای «جیمز باند» یعنی قابلیت روز آمدی آنها را در سخیفترین شکل خود با فرستادن «باند» به فضا به نمایش گذاشت. حالا فرنچایز سریع و خشمگین نیز با « F9: The Fast Saga» تمام تظاهرات به واقع گرایی را کنار میگذارد و برای جذب هرگونه مخاطبی پای شخصیتهایش را به فضا باز میکند.
به طور معمول، یک مجموعه فیلم که به دهمین قسمت خود نزدیک میشود یا دارای شخصیتهای کاملاً جدیدی است یا داستانی را روایت میکند که سالها بر آن متمرکز شده است. اما در مورد F9: The Fast Saga، شما شخصیتهای یکسانی دارید که تقریباً در یک بازه زمانی مشابه گیر کردهاند و همچون موش و گربه به دنبال همدیگر هستند. در واقع برای این فرنچایز از زاویه منطق و از نقطه نظر داستانی جایی دیگر برای رفتن وجود ندارد. بنابراین، تنها نتیجهای که میتوانیم از سریع و خشمگین جدید بگیریم این است که کماکان خانواده در آن مهم است و اکشن اهمیت بیشتری دارد.
در طول وقایع این مجموعه فیلم، سازندگان این اثر مجبور بودند مسخره بودن لحن کل فرنچایز را به گونهای بالا ببرند تا بتوانند ذائقه مخاطب خود را تغییر دهند. به همین منظور منطق و فیزیک به گونهای در تعاملات سکانسهای اکشن سریع و خشمگین کنار رفت که هرچه این فرنچایز جلوتر میرود مسخرهتر میشود. بنابراین، به نظر تنها ورود دایناسورها به این فرنچایز باقی مانده که هنوز اتفاق نیفتاده است. حالا بیایید باهم نکات مثبت و منفی فیلم «Fast and Furious 9» را مرور کنیم؛ ابتدا با بیان نکات منفی شروع میکنیم.
نکات منفی فیلم Fast and Furious 9
مهمترین نکته منفی این اثر فیلمنامه بدون کیفیت و البته بدون هویت آن است. اگرچه بدون تردید شخص جاستین لین به عنوان کارگردان نقش بزرگی را در احیای فرنچایز Fast and Furious بازی میکند، اما F9 به وضوح نشان میدهد که حضور شخص کریس مورگان به عنوان فیلمنامه نویس چقدر در این فرنچایز ارزشمند بوده است. مورگان که از تک فیلم توکیو دریفت تا هابز و شاو را نوشته به دلیل تعهداتی که به اسپین آف تیم جیسون استاتهام-دواین جانسون داشت، فیلمنامه F9 را ننوشت.
در عوض داستان این قسمت توسط خود لین نوشته شده که فقط چند فیلمنامه پراکنده به نام خود دارد. البته نویسنده آینده دار هالیوود یعنی دنیل کیسی نیز به او در نوشتن این اثر کمک کرده است. با این اوصاف سناریو این قسمت برای به حرکت در آوردن چرخهایش به شدت تنبل است. در اینجا ملودرام خانوادگی تورِتوها به شکل تنبلانه و به ابتداییترین و غیرقابل تصورترین راه حلها برای هر درگیری تکیه کرده است.
این حرف بیراه نیست، اگر بگوییم فیلمنامه این قسمت شبیه یک داستان تخیلی است که خواسته نمادهای فرنچایز سریع و خشمگین را از ژانر اکشن وارد گونه جدید از سبک سینمایی کند. در واقع عجیب است که چرا شخصی چون جاستین لین دست به این کار زده است. در نتیجه باید گفت اگر کارآیی اساسی و درک قوی از شخصیت و ساختار طرح در فیلمنامههای قبلی این اثر وجود داشت، در F9 تا حد زیادی این روند نابود شده است. فیلمنامه این قسمت سریع و خشمگین به گونهای است که بیننده هر ۱۵ دقیقه یک لحظه باور نکردنی از منظر منطق را مشاهده میکند.
معمولاً در قسمتهای پیشین این فرنچایز ۱ تا ۳ لحظه وجود داشت که فراتر از تعلیق و ناباوری بود. برای مثال گلولهها به هدف خود اصابت نمیکردند، اتومبیلها به طرز جادویی در موقعیتهای عجیب خراب نمیشدند یا آنتاگونیستها دقت لازم را انجام نمیدادند. همه اینها حوادث کلاسیک این فیلم است که ما به عنوان یک تماشاگر به آنها عادت کردهایم. با این حال، در F9: The Fast Saga هر یک از این لحظات افسانهای هر ۱۵ دقیقه اتفاق میافتد. بنابراین چنین روندی عادی نیست.
این حوادث مانند تماشای فروپاشی امپراتوری روم است. وقتی اینقدر فراتر بروید، به نقطه اوج میرسید. حالا فرنچایز سریع و خشمگین نیز به آن نقطه رسیده است. گاهاً شخص من انگشتان کافی برای شمارش لحظههای عجیب این فیلم نداشتم که این موضوع به شدت ناراحت کننده است. برای مثال: بازگرداندن هان (سونگ کانگ) به همان اندازه که جالب بود عجیب بود، زیرا بازگرداندن او فقط بر این واقعیت تأکید میکند که مرگ در این فیلمها مطلقا هیچ معنی ندارد.
این یک فیلم دراماتیک بین قطعات و سکانسهای عظیم اکشن است. شما در این فیلم صحنههای بسیار دراماتیک و احساسی دارید که شامل برادران تورتو (وین دیزل و جان سینا) میشود، در کنار آن تصادف ماشینها و منفجر شدن چیزها متعدد را مشاهد میکنید. اما همین قطعات بیش از حد دراماتیکِ فیلم جایی است که فیلمنامه واقعاً نمیدرخشد. جدای از این وضعیت شخصیتهای منفی نیز ناراحت کننده است. در واقع F9 برخی از بدترین اشتباهات سری را در این زمینه نشان میدهد. جان سینا به عنوان برادر شرور دومنیک تورتو چیزی خاصی ندارد و حتی فلشبکها نیز به شخصیت او چیزی نمیافزاید. شاید هر بازیگر عضلانی دیگری غیر از او نیز میتوانست این نقش را بازی کند. حضور کوتاه شارلیز ترون نیز به شدت ناامید کننده است و حرف جدیدی برای گفتن ندارد. بنابراین طراحی جبهه شرور کار یک خطای استراتژیک است.
از طرف دیگر این قسمت سریع و خشمگین بسیار طولانی است. و این در حالی است که فیلمنامه آن حرفی برای گفتن ندارد. فیلم هرقدر هم که اکشن و پر جنب و جوش باشد، بازهم زمان بیش از دو ساعت برای آن یک نکته منفی است. در واقع قصه بدون محتوای این اثر به ۱۴۵ دقیقه زمان نیازی نداشته است.
نکات مثبت فیلم Fast and Furious 9
شاید بارها گفته باشیم و گفته باشند که سکانسهای اکشن سریع و خشمگین مضحک است. با این وجود همین سکانسهای اکشن به شدت احمقانه، گاهی بهترین عنصر این فرنچایز است. حالا در قسمت جدید نیز همین لحظات اکشن سرگرم کننده نکته مثبت شاخص فیلم است. شخص جاستین لین از نظر فنی ماهرترین فیلمسازی است که روی این مجموعه فیلم کار کرده است. حالا او بار دیگر با پوشش صاف و ابریشمی دوربین خود در اکثر نماها این واقعیت را ثابت میکند. اگرچه این اکشن نسبت به سایر تلاشهای قبلی لین بسیار کارتونی است و نمیتواند با خلاقیت فیلمهای بهتر این فرنچایز مطابقت داشته باشد، اما تماشای تمام این هیاهوی وسایل نقلیه همچنان سرگرم کننده است.
به نظر می رسد بهترین سکانسهای اکشن شامل استفاده آزاد از آهنرباهای فوقالعاده قوی برای چرخاندن ماشینها در خیابانهای شهر و حتی خراب کردن محیط اطراف باشد، اما تعقیب و گریز ابتدای فیلم در میدان مین آمریکای مرکزی نیز بسیار سرگرم کننده است. به نظر من با وجود چنین سکانسهایی این احساس به وجود میآید که جاستین لین بسیار مشتاق بازگشت به صندلی کارگردانی بوده و مطمئناً هیجانات و شوری را که تماشاگران از او انتظار دارند به ارمغان آورده است.
از طرف دیگر میشل رودریگز در اواخر تابستان گذشته تأیید کرده بود که برخی از تیم خانواده تورتو در F9 به فضا میروند. بدون وارد شدن به جزئیات زیاد باید گفت این عمل در فیلم مطمئناً خندهدار ترین قسمت کل کار است. اگرچه فیلم برای مدت طولانی از استراتوسفر خارج نمیشود، اما اقامت کوتاه مدت دو شخصیت اصلی در فضا به اندازه کافی مضحک است که میتواند طرفداران را که سالهاست به صورت نیمه شوخی به دنبال آن هستند راضی کند.
دیدن شخصیتهای گذشته که طرفداران قبلاً آنها را دیده بودند نیز بسیار خوب است. وجود شخصیت مورد علاقه طرفداران مانند هان، یکی از نکات برجسته فیلم است. صحنههای مبارزه او به همراه دوستانش نیز از بهترین صحنههای فیلم است. به طور کلی اجراها تیم بازیگری علیرغم دیالوگهای وحشتناکی که به آنها داده شده، به خوبی کار میکند. در واقع همه بازیگران لحظات خود را برای درخشش در طول فیلم به ارمغان میآورند. تنها شخصیتی که تقریباً هدر میرود، شخصیت کوچک بادی (مایکل روکر) است که فقط اینجاست تا به شما یک طرح نمایشی بدهد و هیچ کار دیگری نمیکند. برای بازیگری مانند مایکل روکر، این نقش ناامید کننده است و این فیلم باعث شد که او احساس بی اهمیتی کند. اما در مجموع سریع و خشن جدید برای طرفداران یک فیلم اکشن سرگرم کننده است.
کلام پایانی
آیا این اثر، فیلم خوبی است؟ راستش من هیچ نظر قاطعی ندارم. چون اساساً ما با یک فیلم تماماً سریع و خشمگین طرف هستیم. اگر بخواهم صادقانه بگویم Fast Five همچنان فیلم مورد علاقه من در این فرنچایر است، اما F9 بهتر از F8 است. اگر از دوستداران این فرنچایز هستید، دیدن این اثر یک موقعیت لذتبخش است؛ پس وجود چنین فیلمی باید برای شما خبر خوبی باشد.
اما برای افرادی که دیگر با لحن این مجموعه فیلم کنار نمیآیند، خبرهای خوشی برای گفتن نیست. چرا که اساساً انتقامجویانِ کمپانی مارول در این مرحله باورپذیرتضر از سریع و خشمگین کمپانی یونیورسال است. در کل ماجراهای قسمت جدید سریع و خشمگین به شما یادآوری میکند خانواده تورِتو اساساً ابرقهرمانانی بدون شنل هستند که مسائل ریاضی و فیزیک برای آنها اهمیت چندانی ندارد. در نتیجه F9 برای تماشاگران این سری ارزش تماشا دارد، اما این اثر به عنوان یک فیلم مستقل، دنباله خوبی در این فرنچایز نیست.