سریال هشت قسمتی «باورنکردنی» که نصف تایملاین توییتر در این آخر هفته در مورد آن حرف میزدند، به خاطر نکات مثبت زیادی تمجید و تحسین میشود؛ از جمله اینکه تصویری واقعی از یک کارآگاه زن به نمایش میگذارد، اینکه پیچش ستیزهجویانهای با درام جنایی را آغاز کرده است، اینکه تصمیم گرفته برخلاف بقیهی سریالهای جنایی که در آنها زنان قربانی آزار و اذیت میشوند، راه دیگری را در پیش بگیرد، و اینکه آنچه در هشت قسمت به مخاطب دربارهی قربانیان آزار و اذیت جنسی میآموزد، با بیست فصل «اسوییو» برابری میکند.
و با وجودیکه مدت زیادی از آغاز پخش آن نمیگذرد، «باورنکردنی» بحثهای مهمی را در مورد آزار و اذیت جنسی به راه انداخته است که به راحتی توسط روزنامهنگارها فروکش نخواهد کرد. دلیلش این است که «باورنکردنی» بر اساس گزارش تحقیق و تفحصی ساخته شده که جایزهی پولیتزر را برد و گفتگوهایی را شروع کرد که پیرامون مجریان قانون مردسالار و برخورد آنها با جرایمی بود که همیشه قربانیانشان زنان بودند.
از نظر من تمامی آنها در وهلهی دوم قرار دارند و تحسین اصلی سزاوار سوزانا گرانت، مایکل چابون و ایتل والدمن است که یک داستان جنایی واقعی را تبدیل به یک فیلم تلویزیونی تکاندهنده کردند که چنین گفتگوهایی را در میان مخاطبان برانگیزد.
گذشته از همهی اینها، گروه بازیگران «باورنکردنی» که بیشترشان را زنها تشکیل میدهند تیم فوقالعادهای بودند و وقتی فهمیدم برای فصل دوم باز نخواهند گشت، افسوس خوردم.
تمام مواردی که ذکر شد دلایل خوبی برای پیشنهاد کردن تماشای «باورنکردنی» به دوستانتان است. اما هیچکدام از آنها به اینکه چرا من این سریال را پیشنهاد میکنم نمیرسند.
اول از همه، حداقلترین چیزی که لازم است از داستان بدانید از این قرار است: دو قسمت اول از همه سختتر هستند. «باورنکردنی» در سال ۲۰۰۸ شروع میشود، در حالیکه پلیس به آپارتمان مری میرود — یک نوجوان که با پلیس تماس میگیرد و سعی میکند بگوید که مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. او وقتی تحت بازپرسی دو کارآگاه مرد قرار میگیرد، داستانش از هم گسسته میشود و همه چیز را انکار میکند.
مری که نقشش توسط کیتلین دیور با تعادل خوبی میان شکنندگی و شهامت بازی شده است، زندگی آسانی نداشته، و انکار ادعایش همهچیز را بدتر خواهد کرد. کسانی که به اصطلاح دوستان و مراقبان او هستند سرزنش و افسوس بیشتری را بر سر او خواهند ریخت. جای تعجب ندارد که او در بخش زیادی از قسمت اول به زمین خیره میشود.
سپس به سه سال بعد میرویم، وقتی که یک زن جوان دیگر به نام امبر گزارش آزار و اذیت میدهد. کارآگاهی که این پرونده را میپذیرد کارن دووال (با بازی مریت ویور) است.
با وجودیکه هیچ ارتباطی بین دو پرونده وجود ندارد، و حوزهی قضایی آنها کیلومترها با هم فاصله دارد، مخاطب دعوت میشود تا نحوهی برخورد و سبک دووال را با کسی که پروندهی مری را در دست داشت مقایسه کند. آنها مری را برای بازجویی به دفترشان میکشانند؛ او به آرامی با امبر در صحنهی داخل اسیووی مصاحبه میکند. آنها با مری مانند دستیار مدیر صحبت میکنند؛ دووال دربارهی دانشگاه و مهاجرت از کولورادو به شیکاگو با او صحبت میکند. مری که گیج و سردرگم شده است در طول روند یافتن قطعات گمشدهی ماجرای آزار و اذیت تحت فشار قرار میگیرد؛ دووال امبر را شخصا به بیمارستان میبرد، و تمام آنچه قرار است بر سرش بیاید را به او توضیح میدهد.
در طول هفت قسمت آخر تحقیقات مری و امبر یکپارچه خواهند شد، و دووال خود را همپای گریس راسموسن (با بازی تونی کولت) مییابد، کسی که تعدادی از پروندههای باز آزار و اذیت جنسی را کشف کرده که به شکل یکسانی اتفاق افتادهاند و همگی آنها (به خاطر مردان!) به دلیل عدم اقدام مناسب و به موقع بینتیجه ماندهاند.
به این دلیل است که تماشای «باورنکردنی» را پیشنهاد میکنم — چون اگر همهی کسانی که میشناسیم آنرا تماشا کنند، شاید نتفلیکس سریالهای بیشتری مانند آن بسازد. شاید افرادی که در دیزنی و اپل و وارنر هستند هم راه نتفلیکس را در پیش بگیرند. این چندان هم باورنکردنی نیست.
این مطلب برگرفته از نوشتهی آرون بارنهارت در وبسایت پرایمتایمر است.
حال به بررسی نظر سایر منتقدین میپردازیم:
کروتیکا مالیکارجونا Krutika Mallikarjuna | تیوی گاید TV Guide
همکاری کارن و گریس هم کمدی است، هم قضاوتگرایانه، و هم به شدت حمایتگر از یکدیگر؛ و رابطهی میان کولت و ویور هم بینقص است. موانع گزارش تجاوز و سایر جرایمی که ماهیت جنسی دارند هنوز هم پابرجا هستند. اما زنان «باورنکردنی» این حس را به ما میدهند که عدالت ممکن است دستیافتنی باشد.
دن فینبرگ Dan Fienberg | هالیوود ریپورتر The Hollywood Reporter
«باورنکردنی» به طرز شگفتانگیزی ماهرانه ساخته شده است، و با لحنی روایت میشود که به راحتی میتوانست تبدیل به مرثیهسرایی شود. بله، گاهی اوقات تماشای آن سخت است، مخصوصا در قسمت اول، اما در عین حال هوشمندانه است، اجزای آن به دقت کنار یکدیگر قرار گرفتهاند، گاهی طنز است و به شکلی روایت میشود که من پیوسته تحسین میکنم.
اشلی دی. استیونز Ashlie D. Stevens | سالن Salon
در حالیکه فیلمنامهی این سریال مو به مو بر اساس گزارش اصلی نیست — برخی از دیالوگها اندکی غیرطبیعی هستند و تعدادی از صحنههای تحقیق و بازجویی بعضی از المانهای “ذهنهای جنایی” دراماتیک را دارد — «باورنکردنی» سریالی است که به جای تعریف کردن نشان میدهد، و به اتفاقات واقعی میپردازد که آنرا تماشایی میکند. این سریال مخاطب را به فکر فرو میبرد، بدون آنکه موعظهگرانه باشد.
منبع: بلاگ نماوا