به گزارش ایسنا، روزنامه «فرهیختگان» در ادامه نوشت: همین کوچ خوشنشینانه سبب شد یک توفیق اجباری نصیب سازمان سینمایی شده و آیتمی که آنها سالها درصدد شکوفاییاش بودند، به برکت کرونا، بارور شود. در عرض این ۱۷ ماه، نهتنها بر تعداد پلتفرمهای حوزه ویاودی افزوده شد بلکه این سامانهها تا توانستند برای خود سازوکار چیدند و به این ترتیب، آنهایی که تا دیروز مستاصل در جذب مخاطب حداقلی بودند، حالا تا اندازه یک کمپانی بالا کشیدهاند.
در اینکه چه دلایل و مناسباتی سبب به وجود آمدن این لویاتان شده، نکات فراوانی مطرح است که باید در نوبتی دیگر بدان پرداخته شود اما در این معادله، خیلی مهم است که ببینیم سهم سینماگران در این پروبال دادن تا چه اندازهای است؛ سینماگرانی که برخی از آنها، محدودیتهای حوزه سینما را دلیل این کوچ حرفهای عنوان کردهاند و برخی دیگر هم از درآمدزا بودن کار در ویاودیها و شبکه نمایش خانگی حرف زدهاند. البته منظور از درآمدزا بودن، کسب درآمد به اندازه گذران زندگی است؛ چراکه وقتی این مدیوم با این حجم انبوه از گسیل هنرمندان مواجه شد، در خود، آفاتی نیز به همراه آورد. از آن جمله، تبعیض پررنگی که میان برخی عوامل با یکدیگر وجود دارد. این تبعیض پیشتر در سینما نیز وجود داشت اما بهدلیل طولانیتر بودن پروسه تولید یک سریال، طبیعتا دستمزدها نیز چندینبرابر شده و درنتیجه، این تبعیض، بیشتر به چشم میخورد.
سهم نهادهای ناظر نیز در این میان، اصلا به چشم نیامده تا در یک حاشیه امن بسیار خوب، هم ورودی سرمایههای کلان به این مدیوم بسیار فراخ باشد و هم کسی اطلاع چندانی از قراردادهایی که بسته میشود یا رقم دقیق دستمزدها نداشته باشد. اینچنین میشود که گهگاه وقتی خبری مبنیبر دستمزد فلان بازیگر برای حضور در سریالی منتشر میشود، دهانها از شدت تعجب بازمیماند که مگر آن سریال قرار است تا چه میزان بهرهوری داشته باشد که تنها در یک مورد، دستمزد چندمیلیاردی به بازیگر اصلی خود میدهد؟!
اینها سلسله سوالاتی است که در فضای تازهتاسیس ویاودیها و شکل فعالیت عجیبشان مطرح است؛ فضایی که این سوال بحق را به ذهنها متبادر میسازد که وقتی برای یک ممیزی آرایشی ساده، چندین نفر بهعنوان ناظر و ممیز حضور دارند، آن وقت آیا حتی یک ناظر ساده برای اشراف بر قراردادها و نوع فعالیتهای این چند پلتفرم وجود دارد؟ قطعا خیر، که اگر بود، نهتنها شیوهنامههای حرفهای بستن قرارداد و پتانسیل درآمدی هر بازیگر، زیرسوال نمیرفت بلکه خبر آن تاکنون بارها در رسانههای مختلف منتشر شده بود.
انتقال تبعیض از سینما به شبکه نمایش خانگی
تا بوده، به همین منوال بوده. بازیگران، دستمزد بیشتری به نسبت سایر عوامل از آن خود میکردند و اعتراض چندانی هم نسبت به این مقوله وجود نداشت. مشکل اما از زمانی پدید آمد که بازیگران در نقش لویاتان ظاهر شده و بهتنهایی، ۵۰ تا ۶۰ درصد کل بودجه یک اثر را میبلعیدند. فارغ از تمامی آسیبهایی که این جریان با خود به همراه داشت، بخش عمدهای از سینما، فقیرتر شدند. آن ۴۰ تا ۵۰ درصد مابقی دستمزد، میان ۹۵درصد گروه تقسیم شد و شرایط بهگونهای پیش رفت که بسیاری از عوامل، به کارها، تنها بهعنوان آبشخوری برای رفع نیازهای روزمره خود نگاه کردند.
حالا در این میان، بازیگر تنها نبود. همان آفت همیشگی سود در تولید نیز به ضرر بدنه سینما و شبکه نمایش خانگی عمل کرد. تهیهکننده در همان ابتدا، سود خود را برداشته و بازیگران نیز با قراردادهای خود، نیمی از بودجه را میبلعند. درنتیجه دیگر چیزی نمیماند که میان ۹۵ درصد عوامل تقسیم شود.
البته که تبعیض به همینجا ختم نمیشود. از میان آن ۹۵درصد، برخی شاخههای تولید نظیر فیلمبرداری و تدوین، بودجههای بیشتری به نسبت بقیه، به خود اختصاص داده تا به این ترتیب، بودجه هرچه به سمت عوامل پایینتر سینما میرود، آب رفته و رقم چندانی دست عوامل تولید را نمیگیرد.
برای آشنایی بیشتر با این پدیده در شبکه نمایش خانگی و سامانههای ویاودی، به سراغ چند چهره رفتهایم. یکی از این افراد، فرید ناظرفصیحی است که سالها فعالیت حرفهای در حوزه جلوههای ویژه بصری در سینما، تلویزیون و ویاودی را دارد.
ناظرفصیحی گفت: «همیشه به همین ترتیب بوده که سهم بازیگر، کارگردان و تهیهکننده در آثار سینمایی، بیشتر از عوامل دیگر بوده است. این معادله در سینما وجود داشته و حالا با فعالیت ویاودیها، به این مدیوم نیز راه یافته است. البته که ویاودیها در شرایطی به تولیدات انبوه رسیدند که سینما با محدودیت تولید و تعطیلات گسترده مواجه شد و پلتفرمها بهعنوان تنها مدیومی تبدیل شدند که تولید در آنها جریان داشت. این چرخه، با سود مشخصی درحال گردش است.»
ناظر فصیحی که این روزها «کلبهای در مه» و «پایتخت» را روی آنتن داشت، ادامه میدهد: «موضوع عدالت در دستمزد، در صنف ما سختتر است. چراکه عمده کسانی که در این حوزه فعالیت دارند، بهصورت گروههای ۱۵ تا ۲۰ نفره مشغول فعالیت هستند. برخی دوستان بهتنهایی مشغولند و در خانه خود نشسته و با یک کامپیوتر، کارها را پیش میبرند. یکسری هم، تیمی کار کرده و ضمن استخدام چند نیروی خلاق، دفتری اجاره میکنند و برای کار بهتر، هزینههای بیشتری را به جان میخرند.»
ناظرفصیحی که این روزها «زخم کاری» را در سامانه اینترنتی دارد، در تشریح تبعیضهای تقسیم سود در تولیدات شبکه نمایش خانگی گفت: «بسته به نوع فعالیتهای فردی و گروهی، کیفیت کارها و تکنیکها، متفاوت است. به همین دلیل، میزان دستمزدها نیز متفاوت بوده و از دقیقهای یکمیلیون تا دقیقهای ۱۰میلیون تومان در نوسان است. بنابراین میبینید که در کار ما که یک کار کاملا تخصصی محسوب میشود اصلا چیزی بهعنوان «دستمزد نجومی» وجود ندارد. بگذارید از زاویه دیگری به مساله نگاه کنیم. بودجه یک سریال فلان مقدار است که از این میزان، ۵۰ درصد آن به بازیگران اختصاص یافته و ۵۰درصد دیگر میان ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر عوامل دیگر تقسیم میشود و از همینجا میتوان متوجه شد که نهتنها صنف ما بلکه صنف دیگری نیز توان نجومی گرفتن نداشته و این مورد، نهتنها در تولیدات سینمایی بلکه در آثار شبکه نمایش خانگی و پلتفرمهای اینترنتی نیز اجرایی است.»
وقتی سودآوری برای برخیها، قبل و بعد کرونا بدون تغییر مانده است
البته که طبق یک فرمول ساده جهانی، میزان دستمزد کارگردان و بازیگران بر مبنای آخرین ساختهها و نقشآفرینیشان محاسبه میشود. این فرمول، در ایران، هیچ محلی از اعراب نداشته و به شکلی کاملا دوطرفه میان کارگردان و بازیگر با تهیهکننده یا سرمایهگذار بسته میشود. به همین ترتیب است که در این رفاقتها، ارقامی ردوبدل میشود که درز گاهوبیگاه برخی از آنها، دود از سر مخاطبان بلند میکند. مانند دستمزد حدودا سهمیلیاردی یک بازیگر برای یک ساخته ۹۰ دقیقهای. جالب آنکه هنوز اطلاعات چندانی از دستمزد حدودی بازیگران در پلتفرمهای اینترنتی به بیرون درز نکرده است.
در همین زمینه با «شهرام خلج»، طراح گریم آثار سینمایی و تلویزیونی به گفتوگو نشستیم. خلج گفت: «برخی میگویند کار در دوران کرونا کمتر شده اما ما که در جریان تولیدات آثار هستیم، میبینیم که کار به هیچ عنوان کمتر نشده است. حالا در سینما کمتر شده اما در پلتفرمها و شبکه نمایش خانگی به اندازهای زیاد شده که کمبود کارهای سینمایی را پوشش داده و سبب اشتغال بدنه سینما شده است. به همین ترتیب، سودآوری به همان روال سابق بوده و کرونا چندان نتوانسته در این حوزه خللی وارد آورد. عوامل مشغول کار هستند و اگر مخاطبان سینمایی کمتر شده اما در شبکه نمایش خانگی و ویاودیها بیشتر هم شده است.»
خلج که این روزها «زخمکاری» را در سامانه اینترنتی دارد، ادامه میدهد: «به هر حال فعالیت در شبکه نمایش خانگی، به دلیل آنکه دست هنرمندان بازتر است و میزان پذیرش پیشنهادها به نسبت سینما بیشتر است، سبب شده تا محبوبتر بوده و هنرمندان از حضور در این مدیوم استقبال کنند.»
طراح گریم «درخت گردو» در رابطه با عدالت در دستمزد میگوید: «در کار ما، کف دستمزد ماهیانه از یک تا ۱۰۰میلیون تومان در نوسان است و میدانم که منصفانه نیست. مثلا برای فردی مانند من باید ماهیانه حدود ۳۰میلیون تومان باشد اما بسیاری از تهیهکنندگان از پرداخت چنین دستمزدهایی طفره میروند. مطمئن باشید اگر طراح گریمی که برای کاری سخت، ماهی ۱۰۰میلیون بگیرد، به اندازه همان مبلغ، سر آن کار پیر میشود و تحلیل میرود. اما متاسفانه تهیهکنندگان در برابر بازیگران نرمش بیشتر نشان داده و در برابر دیگر عوامل، به اندازه هنر و قدرتی که در اجرایشان دارند، مطابق با عدالت و انصاف رفتار نمیکنند.»
کار در پلتفرمهای اینترنتی، مساوی با سود بیشتر
همین که پلتفرمهای اینترنتی توانستند در مدتی محدود، این حجم تولیدات و مخاطبان را متوجه خود کنند و گوی سبقت را از سینما و شبکه نمایش خانگی بربایند، باید مشکوک شد که چه اتفاقی در حال رخ دادن است که دیگر مدیومها در تمام این سالها نتوانستهاند و ویاودیها در عرض چند ماه توانستند.
طبیعتا اینجا هم پای یک پول بیحسابوکتاب در میان است که طبق آن، ویاودیها توانستند حجم قابلتوجهی از چهرههای سرشناس کارگردانی و بازیگری را به سمت خود متمایل کنند.
در همین رابطه با «پیمان قانع» طراح صحنه صحبت کردیم. قانع گفت: «در شرایط کنونی وضعیت طوری شده که مدیومهای پخش، به چهرهها پیشنهاداتی میدهند که نمیتوان خیلی ساده از کنار آن عبور کرد. مثلا الان ما مجری – بازیگرهایی داریم که آنها مدتی در تلویزیون فعالیت داشتند و این روزها آنها را در پلتفرمهای اینترنتی میبینیم. دلیلش هم فقط، دستمزدهای بالاتری است که ویاودیها در قبال تلویزیون به این چهرهها میپردازند. اما باید در این زمینه، استثناهایی هم در نظر بگیریم؛ استثناهایی که شامل برنامههای بزرگ تلویزیون مانند دورهمی، خندوانه، زوجینو و… است. در این برنامهها، مطابق با تجربه هنرمندان به آنها پیشنهاد دستمزد شده یا از آنها میخواهند که دستمزد پیشنهادی خودشان را مطرح کنند. به همین ترتیب، جز برای برخی چهرهها که تقریبا همه میدانند چه کسانی هستند، تفاوت چندانی میان دستمزد پلتفرمها با تلویزیون نیست. این قاعده البته درمورد اهالی بدنه سینما وجود دارد و شامل سلبریتیها و چهرههای مشهور نمیشود.»
طراح صحنه «دراکولا» در ادامه با نقد اضافهپرداختها به بازیگران افزود: «تفکر ویاودیها و شبکه نمایش خانگی از پرداخت دستمزدهای بالا به بازیگران چهره آن است که میگویند کار ما با وجود آن چهرهها دیده میشود، درحالی که من فکر میکنم اینطور نیست. شاید در سینما کار بهطوری پیش رود که حضور یک یا چند بازیگر، به دیدهشدن فیلم کمک کند اما در یک سریال، قاعده دیدهشدن بالکل متفاوت است. بسیاری از کارهای تولیدی و ترکیبی، شو هستند و ساختار آن برنامه و سریال است که باید مخاطبش را جذب کند. آقای گلزار شاید بتواند در تولیدات سینمایی، مخاطبانی را به سمت خود جذب کند اما دیدیم که حضور ایشان در قالب یک مسابقه که از پلتفرمهای اینترنتی پخش شد، نتوانست کمکی به جذب مخاطب کند.»
طراح دکور مسابقه «دورهمی» در ادامه، از سیستم پرداخت دستمزدها انتقاد کرد و گفت: «انگار قرار نیست از کار طراحی، درآمدی حاصل شود. در میان بازیگران، اختلاف دستمزد بسیاری میان یک سلبریتی با یک بازیگری که چهره نیست، وجود دارد اما این اختلاف دستمزد میان طراح باسابقه و کسی که تازه وارد این حیطه شده، وجود ندارد. درحالی که دستمزد آن بازیگران بحق و منطقی نیست اما دستمزد طراحان بحق است. آفیش یک سریال از ۵، ۶ صبح است تا پاسی از شب و در این مدت، بسیاری از طراحان و دستیاران آنها باید حضور داشته باشند. آن وقت کسانی که چندین برابر ما دستمزد میگیرند، این میزان وقت خود را در لوکیشن صرف میکنند؟ باور کنید دستمزد برخی دستیاران، از ماهی سهمیلیون تومان فراتر نمیرود، آن هم برای این میزان ساعت کار. به همین دلیل است که بسیاری از طراحان لباس، صحنه، گریم و… از جیب خود به اینها کمک مالی میکنند. همین خود بهخوبی نشان میدهد که عدالت تا چه میزان در پرداخت دستمزدها وجود دارد.»
همه چیز به نفع بازیگر، کارگردان و تهیهکننده
پرواضح است که بدنه سینما از میزان پرداختیهایی که در تولیدات ویاودیها ردوبدل میشود، ناراضی است. این ناعدالتی در آثار سینمایی وجود دارد اما تولیدات سینمایی ظرف یکونیم تا دو ماه از وقت بدنه سینما را به خود اختصاص میدهد حال آنکه یک سریال، چندماه از وقت عوامل را گرفته و بیشتر به چشم میآید. درواقع آن ناعدالتی که در پرداخت دستمزدهای سینمایی وجود دارد، حالا و در اشل جدید ویاودیها که شامل سریالهای آنچنانی میشود، بیشتر خود را نشان داده و بدینترتیب، بازیگران نجومیبگیر از رضایت بیشتر و حداقلیبگیران گروه که بیش از ۵۰درصد عوامل را تشکیل میدهند، با نارضایتی بیشتری به کار خود ادامه میدهند. متاسفانه در این بحبوحه، نهاد و تشکلی هم مسئولیت برقراری عدالت بیشتر در این پرداختها را برعهده ندارد تا در شرایطی که بازیگر، تهیهکننده و کارگردان، بسیار بیشتر از حق خود دریافت کرده و ویاودیها نیز به سود سرشاری دست مییابند، اهالی بدنه سینما که اکثریت هنرمندان را تشکیل میدهند، با دریافت دستمزد ناچیز، تنها به فکر گذران امور بوده و آبی از این خوان پربرکت برای آنها گرم نشود.
یکی از صدابرداران تولیدات سینمایی و شبکه نمایش خانگی که خواست نامش رسانهای نشود گفت: «ما سالها تجربه حضور در تولیدات سینمایی را داریم اما حضور در این ویاودیها آنقدر برایمان حاشیهساز است که میترسیم با یک حاشیه جدید، ما را بهکل از تولیدات آن پلتفرم کنار گذاشته و با توجه به کمبود تولیدات در سینما، پس از این همه سال، بیکار بمانیم. البته که این نکته، تنها شامل حال من نشده و بسیاری از حرفهایهای سینما با این مشکل مواجه هستند که پس از این همه سال فعالیت حرفهای، با خطر بیکاری مواجه شده و بهراحتی از گردونه تولید یک سریال کنار گذاشته شوند.»
این صدابردار ادامه داد: «اینکه بچههای تولید در رسانهها و صفحات مجازی خودشان از شرایط روزگار و سختیهایش گله میکنند، به سمع و نظر بسیاری از تهیهکنندگان و سرمایهگذاران و البته پلتفرمهایی که سریال تولید میکنند، رسیده و برخی از آنها از این شرایط اسفناک، سوءاستفاده کرده و تلاش میکنند با جذب این انسانهای خبره، آنها را از تنگناهای مالی نجات دهند اما نه برمبنای توان و ظرفیت حرفهایشان بلکه براساس بودجهای که خودشان برای آن کار در نظر گرفتهاند. برخی از این افراد حاضر هستند در قبال قیمت پایینتر، قید یک فرد حرفهای را زده و با آن فرد گمنام که رزومه کار چندانی ندارد، وارد قرارداد شوند. البته اگر در این حین، تهیهکننده وسواس چندانی به خرج ندهد، قطعا همین اتفاق میافتد و من به یاد ندارم در تمامی این سالها عمرم، این میزان ناامنی، صنوف مختلف سینمایی را تهدید کرده باشد.»
وی افزود: «چندی پیش خبری در رسانهها منتشر شد که یک بازیگر برای حضور در فیلمی، دستمزد ۲.۵ میلیارد تومانی گرفته. خب سوال من این است که بر فرض که آن بازیگر برمبنای تخصص خود، چنین دستمزدی را دریافت کرده. حالا آیا فلان تدوینگر حرفهای، فلان فیلمبردار حرفهای، فلان صدابردار حرفهای و… هم با این میزان جهش در دستمزد خود مواجه میشوند؟ قطعا خیر. در کدام سال بوده که دستمزد یک گروه تولید، سروصدا به پا کرده باشد؟ تا بوده، میگویند که فلان بازیگر اینقدر گرفته و بهمان بازیگر اینقدر. باور کنید خجالتآور است که دستمزد یک طراح حرفهای تیم تولید از دستمزد فلان بازیگر فرعی که نه طرفدار دارد و نه میتواند حتی یک نفر را به سینما بکشاند، کمتر است. یعنی آیا این درست است که آنها تنها بهزعم اینکه بازیگر هستند باید بیشتر بگیرند و مابقی عوامل تولید چون بازیگر نیستند، باید با ارقامی اندک، بهسختی روزگار بگذرانند و درنهایت هم در گمنامی فوت کنند و کسی هم از حال آنها باخبر نباشد؟ تا بوده، همین بوده اما الان وضعیت بهکلی فرق کرده و دامنه تبعیض خیلیخیلی بیشتر شده است. من فقط امیدوارم که تا بوده همین بوده، اما از این به بعد لااقل اینگونه نباشد.»
متاسفانه آنگونه که از صحبتهای تیم تولید فیلم و سریال پیداست، آنها رضایت چندانی از این تبعیض ندارند. ویاودیها آمدند تا سینمای ایران، همپای نظام بینالمللی تولید، کارهایی را در این مدیوم تولید و پخش کند. اما حال مشخص است که ردپای مافیای جدید به بسترهای اینترنتی هم رسیده و برخی از آنها با یک حاشیه امن مناسب، اقدام به جذب سرمایه، تولید و پخش میکنند و خیلی زود مراتب پیشرفت را طی کرده و در قامت کمپانیهای تولید، توزیع و پخش قدعلم کردهاند.
طبیعی است که ویاودیها در چنین فرآیندی، بیش از آنکه به حضور حرفهایها نیاز داشته باشند، به حضور سلبریتیها و افراد شناختهشده محتاج هستند. به همین دلیل است که هماکنون ماههاست که طی رقابتی عجیب، به جذب چهرهها پرداخته و تلاش میکنند فلان بازیگر و کارگردان را به تصرف خود درآورند. طبیعتا وقتی مخاطب آنها مردم عام هستند، نباید هم که اصرار خاصی برای بستن یک تیم تولیدی قوی به خرج دهند چون در پی بزککردن ظاهر امر بوده و با دستمزدهای کلانی که میدهند، سعی بر جذب بیشتر ستارهها و درخشیدن در چشم مردم هستند. هرچند نمیدانند مخاطبان، اثری که دوست نداشته باشند را با وجود تمام ستارههایش پس میزنند، مانند سریالها و برنامههایی که طی چندماه اخیر، توسط مخاطب پس زده شد و پلتفرمها مجبور به حذف آنها از کنداکتور پخش خود شدند.
و در روزگاری که مردم عادی نیز تولیدات بیکیفیت را پس میزنند، سهم نهادهای ناظر بر میزان کیفیت آثار و پشت پرده قراردادها و جذب کردنها، به چه میزان خواهد بود؟ یا بگذارید از نو بپرسیم: آیا اصلا نهادی ناظر بر میزان کیفیت تولیدات سریالهای اینترنتی و نوع تنظیم قراردادها و نحوه پرداختیها آنها وجود دارد؟ این غائله اگر امروز که در ابتدای مسیر هستیم، ختم به خیر نشود، بعدها و با اضافهشدن دستوپاهایی بیشتر به این هیولا، دیگر به کنترل در نخواهد آمد و بدینترتیب باید منتظر اعمال سیاستگذاری و ریلگذاریهای جدید از این مجرا باشیم. حتی فکرش هم آزاردهنده و مسموم است. یعنی هنوز این زنگ خطر بزرگ برای مدیریتهای کوچک و بزرگ فرهنگی و سینمایی کشور به صدا درنیامده است؟!