انیمههای طولانی زیادی داریم. مواردی مثل «ناورتو»، «آکادمی قهرمان من»، «وان پیس» و «دراگون بال زد» که تولیدشان سالهاست ادامه دارند و چندین فصل متوالی است که ساخته میشوند. بعضیهایشان مثل «دورایمون» و «چیبی ماروکو چان» دیگر هزار قسمت را هم رد کردهاند. اما جدا از اینها، انیمههای تکفصلی زیادی داریم که در ژاپن و دیگر جاهای دنیا، هواداران خاصی اطراف خود جمع کردهاند. «دفتر مرگ»، «کابوی بیباپ» و «نئون جنسیس اونگلیون». این انیمههای تکفصلی با توجه به زمان کوتاه و جایگاه افسانهای که به دست آوردهاند، میتوانند فرصت خوبی برای ورود تازهکارها به دنیای انیمه و آشنایی با این صنعت عظیم باشند. در این مطلب میخواهیم نگاهی بیاندازیم به ده مورد از بهترین انیمههای تکفصلی که حتما باید تماشا کنید.
۱۰. کابوی بیباپ (Cowboy Bebop)
- خالق: هاجیمه یاتاته
- کارگردان: شینیچیرو واتانابه
- تولیدکننده: سانرایز
- سال: ۱۹۹۸
این سریال انیمهی کالت استودیو سانرایز، یک وسترن فضایی تماشایی است، بارقههایی از گونه نوآر در آن دیده میشود و حتی سرنوشت بعضی از شخصیتهایش کاملا هستیگرایانه به نظر میآید. میتوان حتی اشارههای مشخصی به آثار علمی-تخیلی کلاسیکی مثل «بیگانه» و «۲۰۰۱: ادیسهی فضایی» را در آن مشاهده کرد. حتی جنبههایی از سینمای بروس لی و جان وو هم در آن قابل شناسایی است. هر قسمت داستان زندگیها و ماجراجوییهای گروهی جایزهبگیر است که در سال ۲۰۷۱، سوار کشتی فضایی به نام بیباپ هستند.
«کابوی بیباپ» که توسط شینیچیرو واتانابه افسانهای کارگردانی شده، در میان انیمههای علمی-تخیلی جایگاهی رفیع دارد. این سریال همچنین باعث شد که در اوایل دههی ۲۰۰۰، کلی هوادار غیرژاپنی جدید به صنعت انیمه اضافه شوند.
۹. دفتر مرگ (Death Note)
- خالق: تسوگومی اوبا
- کارگردان: تاکهشی اوباتا
- تولیدکننده: مدهاوس
- سال: ۲۰۰۷
غیرممکن است که فهرستی از بهترین انیمههای تکفصلی منتشر شود در آن، خبری از «دفتر مرگ» نباشد. «دفتر مرگ» که یک تریلر جنائی با دستمایههایی فانتزی است، داستان پسری نوجوان به نام لایت یاگامی است که تصمیم گرفته جنگی یکنفره علیه جرم و جنایت را آغاز کند. مشکل این است که لایت روشی غیرمعمول برای این کار خود دارد. او وظیفهی خود را به کمک یک دفترچه عجیب انجام میدهد. دفترچهای که این قابلیت را دارد که هرکسی که نامش در آن نوشته میشود را از میان بردارد.
ولی در ادامه متوجه میشویم که لایت آنقدرها هم که به نظر میآمد یک قهرمان عدالتجو نیست. دفترچه به صاحب خود قدرتی خدایگونه میدهد، به همین دلیل سریال در ادامه به شکلی هنرمندانه، پرسشهای اخلاقی ظریفی را به پیش میکشد. این انیمهی استودیو مدهاوس به لطف شخصیتهای چندلایه و پیچشهای داستانی پیوسته، از آن سریالهای جذاب است که بعید است بتوانید چشم از آن بردارید.
۸. بنانا فیش (Banana Fish)
- خالق: آکیمی یوشیدا
- کارگردان: هیروکو اوتسومی
- تولیدکننده: ماپا
- سال: ۲۰۱۸
این سریال انیمه که بر اساس مانگایی به همین نام محصول سال ۱۹۸۵ ساخته شده، طرح و بستر داستان منبع اقتباس خود را تغییر داده و آن را به یک اثر مدرن تبدیل میکند. به عنوان مثال، آسیب روحی ناشی از جنگ ویتنام جای خود را به جنگ عراق داده است. تمرکز اصلی داستان روی یک نوجوان است که رهبر گروهی از نوجوانان همسن خود است، یک عکاس خبرنگار هم همراهش هست. آن دو با یک عنصر و مفهوم مرموز به نام بنانا فیش آشنا میشوند و تلاش میکنند گره از راز آن بگشاند.
نکتهی جالب این است که هر قسمت سریال نام یکی از نویسندگان نسل گمشدهی آمریکا را روی خود دارد، مثل ارنست همینگوی یا جی. دی. سلینجر (نسل گمشده به نسلی از جامعهی آمریکا اشاره دارد که در طول جنگ جهانی اوّل به سنّ بلوغ رسیدند. این عبارت نخستینبار بهوسیلهی ارنست همینگوی، که از آن در رمان خورشید همچنان میدرخشد استفاده کرد، محبوبیّت یافت).
۷. سامورایی چامپلو (Samurai Champloo)
- خالق: شینجی اوبارا
- کارگردان: شینیچیرو واتانابه
- تولیدکننده: منگلوب
- سال: ۲۰۰۴
شینیچرو واتانابه بعد از این که با مجموعهی «کابوی بیباپ» به موفقیت فوقالعادهای دست یافت، در اثر بعدی خود به سراغ «سامورایی چامپلو» رفت. این انیمهی ۲۶ قسمتی، درست مثل «کابوی بیباپ»، به گونهها و زیرگونههای زیادی ناخنک میزند و حتی در بعضی موارد، سنتشکنی هم میکند.
سریال داستان دو استاد شمشیرزنی است که همراه با یک خدمتکار دلاور عازم یک سفر پرماجرا میشوند. با وجود این که داستان در دورهی تاریخی ادو در ژاپن میگذرد، ولی خود انیمه بیشتر وقتها پستمدرن است و به شدت از موسیقی هیپهاپ هم استفاده میکند. در این حد که یکی از از این اساتید شمشیر زنی خودش مهارت زیادی در رقص بریک (نوعی رقص خیابانی محبوب، از شاخههای هیپهاپ) دارد!
جدا از شیوه روایت داستان و نحوهی ادغام گونههای مختلف، موسیقی بینظیر «سامورایی چامپلو» هم تاثیر زیادی روی محبوبیت سریال و آثار بعد از خود داشت. همان موسیقی ابتدایی سریال تاثیر بسیار زیادی روی شکلگیری یک گونهی موسیقایی جدید به نام لوفای گذاشت.
۶. پنجهی دیو (Beast Claw/ Kemonozume)
- خالق: ماساکی یوآسا
- کارگردان: ماساکی یوآسا
- تولیدکننده: مدهاوس
- سال: ۲۰۰۶
«پنجهی دیو» که تغییری زیرکانه در داستان کلاسیک «دیو و دلبر» داده است، داستان یک عشق ممنوعه بین یوکا و توشیهیکو است. یوکا متعلق به دستهای از دیوها است که انسان میخورند، توشیهیکو هم میراثدار یک مدرسهی هنرهای رزمی است که اساسا با یک هدف ساخه شده است: از بین بردن این دیوها.
با توجه به شناختی که از سبک کارگردانی ماساکی یوآسا داریم، این که این رابطهی عاشقانه به ماهیتی انتزاعی و تجربی برسد، تا حدی قابل پیشبینی است. یوآسا بیشتر به خاطر «بازی ذهن»، اولین تجربهی کارگردانی خود مشهور است. در آن انیمهی سورئال او به شکلی هنرمندانه، از سبکهای بصری خاص برای پیش بردن داستان خود استفاده کرد. او در «پنجهی دیو» هم دوباره از این تمهیدها استفاده میکند.
۵. هیولا (Monster)
- خالق: نائوکی اوراساوا
- کارگردان: ماسایوکی کوجیما
- تولیدکننده: مدهاوس
- سال: ۲۰۰۴
«هیولا» که یکی از تحسینبرانگیزترین مانگاهای دههی ۱۹۹۰ است، داستان جراحی به نام کنزو تنما است که متوجه میشود یکی از بیمارانش یک قاتل زنجیرهای است. این مانگا را استودیو مدهاوس در اوایل دههی ۲۰۰۰ به یک انیمهی ۷۴ قسمتی تبدیل کرد. در نسخهی انیمه کیتارو کوساکا، انیماتور استودیو جیبلی، وظیفهی طراحی شخصیت را بر عهده داشت.
این انیمه یک تریلر نفسگیر است و در سطوحی فوقالعاده آزاردهنده، روح و روان انسان را مورد کاوش قرار میدهد. «هیولا» از یک سبک سینمایی و واقعگرایانه استفاده کرده و یک بازی سریع و تماشایی بین یک جراح و یک قاتل را برقرار میکند.
۴. نئون جنسیس اونگلیون (Neon Genesis Evangelion)
- خالق: هیدهآکی آنو
- کارگردان: هیدهآکی آنو
- استودیو: گایناکس، تاتسونوکو
- سال: ۱۹۹۵
«نئون جنسیس اونگلیون» در ظاهر شاید شبیه یک انیمهی مکا با اکشن فراوان باشد (مکا به مانگا یا انیمهای گفته میشود که در داستان خود از رباتهای غولپیکر استفاده میکند)، ولی باید اعتراف کرد که این انیمهی کلاسیک خیلی بیشتر از اینهاست. در داستان سریال، ژاپن پساآخرالزمانی، خلبانهایی را را برای هدایت رباتهایی غولپیکر استخدام میکند تا با دشمنانی به نام فرشتگان مبارزه کنند. ولی وقتی داستان بیشتر جلو میرود، متوجه میشویم که با یک نبرد خیر و شر ساده طرف نیستیم. سریال هنرمندانه به واکاوی دغدغههای شخصی و تجربههای خلبانان میپردازد و در نهایت، داستان خود را با یک پایانبندی بسیار عمیق و متضاد، به پایان میرساند.
بعد از «نئون جنسیس اونگلیون»، انیمههای زیادی بودند که تلاش کردند همین مضمون را به شکلی تازه به کار بگیرند. مثل انیمهی «زیردریایی آبی» یا «کاندیدای خوبی». حتی در بازیهای ویدئویی مثل «زینوگیرز» و «الشدادی» میتوان ردپایی از شاهکار هیدهآکی آنو پیدا کرد.
۳. ادبیات آبی (Blue Literature/ Aoi Bungaku)
- خالق: ساتوشی سوزوکی، کن ایزوکا، میکا آبه، سومینو کاواشیما، آتسوکو ایشیزوکا، یوجی کوبایاشی
- کارگردان: موریو آساکا، تتسورو آراکی، شیگهیوکی میا، ریوسوکه ناکامورا، آتسوکو ایشیزوکا
- تولیدکننده: مدهاوس
- سال: ۲۰۰۹
«ادبیات آبی» که یک انیمهی دوازده قسمتی است، نه تنها یک انیمهی روانشناختی خالقالعاده است، بلکه همچنین ادای دینی به ادبیات کلاسیک ژاپن هم هست. این سریال آنتالوژی (سریالی که در هر فصل یا در هر قسمت، شخصیتها و داستانی مجزا و متفاوت دارد)، اقتباسی از شش داستان از بزرگان ادبیات ژاپن است. غولهای صنعت انیمه همه گرد هم جمع شدهاند و هریک وظیفهی تولید یکی از این داستانها را برعهده گرفتهاند. افرادی مثل تتسورو آراکی «دفتر مرگ» و موریو آساکا «فرشتهی کهکشان».
«ادبیات آبی» یک گزینهی عالی برای فاصله گرفتن از انیمههای فانتزی و علمی-تخیلی معمول است. داستانهای دستچین شدهی سریال، به شکلی هنرمندانه احساسات انسانی چون خیانت و افسردگی را به تصویر میکشند و همه تاکیدی جدی و عمیق روی ماهیت خود بشر دارند.
۲. سامورایی ۷ (Samurai 7)
- خالق: آکیرا کوروساوا
- کارگردان: توشیفومی تاکیزاوا
- تولیدکننده: گونزو
- سال: ۲۰۰۴
حتما وقتی نام آکیرا کوروساوا را به عنوان خالق این انیمه دیدید، از تعجب میخکوب شدید! حقیقت این است که «سامورایی ۷» یک انیمهی مکا است که داستانش کاملا تحت تاثیر «هفت سامورایی»، شاهکار تحسینشدهی استاد کوروساوا قرار دارد. این سریال که اسامی قهرمانان و ویژگیهای شخصیتیشان را کاملا از «هفت سامورایی» گرفته، داستان هفت جنگجوی مبارز است که برای نجات یک دهکده، با ارتشی از راهزنان نبرد میکنند. ولی خطری که آنها با آن دستوپنجه نرم میکنند، بسیار بیشتر از یک داستان سامورایی معمولی است. چرا که این راهزنها سلولهای بدن خود را با اندامهایی رباتیک ترکیب کردهاند.
«سامورایی ۷» که پر از صحنههای نبرد پر تبوتاب است، یک بروزرسانی مدرن و زیبا از اثر کلاسیکی است که تحت تاثیرش قرار دارد.
۱. ارگو پراکسی (Ergo Proxy)
- خالق: دای ساتو
- کارگردان: شوکو موراسه
- تولیدکننده: منگلوب
- سال: ۲۰۰۶
«ارگو پراکسی» که یک سریال سایبرپانکی فوقالعاده محصول سال ۲۰۰۶ است، عمدتا به خاطر سبک بصری خاصش که ترکیبی بود از جلوههای سهبعدی و انیمیشن سلشید دوبعدی، مورد تحسین قرار گرفت. همچون دیگر انیمههای علمی-تخیلی فلسفی، «ارگو پراکسی» هم درباره آیندهای است که در آن، رباتها انسان شدهاند و به آگاهی رسیدهاند. این تغییر تفکر باعث شده که با رباتهایی آخرالزمانی طرف باشیم که مجموعهای از قتلهای غیرقابل انتظار را مرتکب شدهاند. کلی رمز و راز دیگر هم پشت سرشان است.
«ارگو پراکسی» به جای یک روایت سرراست، به سراغ جنبههای درونگرایانه شخصیتهای خود میرود و کلی موضوعات معنوی و فلسفی مختلف را بیرون میکشد.
منبع: Screenrant