داستانهای علمی-تخیلی همیشه از گونههای داستانی محبوبی بودهاند، این محبوبیت در دنیای انیمه چند برابر بیشتر است. انیمهها به لطف جسارت و نبوغ جاری در این صنعت، موفق شدهاند داستانها و ایدههای علمی-تخیلی فراتر از تصور را ارائه کنند. از نبرد با رباتهای غولآسا گرفته تا برخورد بشر با نژادهایی تازه. مشکل این است که همه انیمههای علمی-تخیلی عمر مفید و موفقی ندارند. یک دلیل این مشکل این است که فناوریها و تصوراتی که این ایدهها نسبت به آینده دارند، با پیشرفت بشر به تدریج رنگ میبازند. استفاده از شخصیتها و روایتهای احساسی و شلخته هم یک دلیل دیگر میتواند باشد. در معدود مواردی هم با انیمههای عالی و قوی طرف هستیم که شخصیتها و داستان پرقدرتی دارند، ولی تنها به علت درونمایه عمیق و شوکآوری که داشتهاند، به تدریج در طول زمان رنگ باختهاند. در این مطلب میخواهیم نگاهی بیاندازیم به انیمهی علمی-تخیلی برتری که در طول زمان، از آن چیزی که در ابتدا بودند فاصله گرفتند و بنا به دلایلی، ویژگیهایی که جزو نقاط قوتشان بودند را کنار گذاشتند.
۱۰. هنر شمشیرزنی آنلاین (Sword Art Online) جنبهی علمی-تخیلی خود را نادیده گرفت
- کارگردان: توموهیکو ایتو
- نویسنده: رکی کاواهارا
- تولیدکننده: ای-۱ پیکچرز
- فصل اول: ۲۰۱۲
«هنر شمشیرزنی آنلاین» را بیشتر یک انیمه ایسکای فانتزی در نظر میگیرند (ایسکای در دنیای مانگا و انیمه یک زیرگونه است که در آن، شخصیت به یک دنیای دیگر احضار میشود)، ولی این انیمهی تماشایی مهمتر از تمام اینها، یک داستان علمی-تخیلی است. بر خلاف دیگر ایسکاها که بیشتر دوست دارند با قواعد بازیهای نقشآفرینی ژاپنی سروکله بزنند، بازی که کیریتو، قهرمان اصلی «هنر شمشیرزنی آنلاین» وارد آن میشود، مرزبندی مشخصی بین دنیای واقعی و جهان بازی دارد. متاسفانه «هنر شمشیرزنی آنلاین» خیلی تمایل ندارد که از دیگر قواعد بازیهای ویدئویی بیشتر استفاده کند.
این انیمه به مخاطبان اجازه میدهد که خود را در کالبد کیریتو تجسم کنند، یک شمشیرزن سیاهپوش پرقدرت که کهنالگویی از قهرمانان ایسکایی مدرن و بیایراد است. فصلهای پایانی سریال بیشتر به سراغ این درونمایه میرود. ولی باید پذیرفت که این سریال انیمهی محبوب بیشتر از اینکه با ماهیت بازیهای ویدئویی و مفاهیمی چون فرار از واقعیت کار داشته باشد، ترجیح میدهد روی همان محور فانتزیهای قدرت و جنگ پیش برود. این تنها یکی از مشکلات این انیمهی محافظهکار است.
۹. هند شیکرز (Hand Shakers) به شدت خسته کننده شده است
- کارگردان: شینگو سوزوکی، هیرومیتسو کانازاوا
- نویسنده: هیرومیتسو کازاناوا
- تولیدکننده: گوهندز، فرانتیر ورکس، کادوکاوا
- فصل اول: ۲۰۱۷
خلاصه بخواهیم صحبت کنیم، «هند شیکرز» مخلوطی است از دو انیمهی «یک ریلگان خاص مشخص» و «خاطرات آینده». در این سریال، با شخصی به نام تازونا طرف هستیم که خود را در یک شهر آیندهنگرانه با قدرتهای فراوان میبیند، و در آنجا با کیوری آشنا میشود. آنها با گرفتن دست یکدیگر، به قدرتهای خارقالعادهای دست پیدا میکنند. این ایده درست است که چندان بکر نیست، ولی جذاب به نظر میرسد. مشکل این است که «هند شیکرز» تنبلانهترین روش ممکن را برای روایت این داستان انتخاب میکند.
این انیمه بیشتر از این که با تصویر داستان خود را تعریف کند، روی دیالوگ تمرکز میکند. جلوههای بصری نه چندان جالبش هم باعث میشوند که صحنههای نبرد چندان جالب پیش نروند. علاوه بر اینها، این سریال کلی مشکل دیگر هم دارد. پر از حفرههای داستانی است و ریتم کندی دارد. «هند شیکرز» میتوانست یکی از آن آثار موفق باشد که مخالف هم کم ندارد.
۸. اکس-آرم (Ex-Arm) جدیدترین لذت گناهآلود ماست
- کارگردان: یوشیکاتسو کیمورا
- نویسنده: تامی مورتن
- تولیدکننده: ویژوال فلایت
- فصل اول: ۲۰۲۱
(لذت گناهآلود به فیلم، برنامه تلویزیونی، موسیقی و … گفته میشود که شخص از آن لذت میبرد، در حالی که بیشتر مردم آن اثر را یک محصول بیارزش، معمولی یا عجیب و غریب در نظر میگیرند)
«اکس-آرم» مثل میوهی درختی است که در شاخههای پایین قرار گرفته و دستمان به آن میرسد. با آن داستان عقب افتاده و انیمیشنهای بسیار بد، میشد انتظارش را داشت که عمری کمتر از یک نیمسال داشته باشد. سریال که بر اساس مانگایی به همین نام ساخته شده را خیلی راحت میتوان یکی از کپیهای فراوان انیمهی تحسین شده «شبح درون پوسته» در نظر گرفت.
استعارههای سایبرپانکی قابل پیشبینی، طراحی تقلیدی رباتها که بسیار شبیه طراحیهای انیمهی «اپلسید» است، «اکس-آرم» پر است از این تقلیدهای فراوان، بدون هیچ عنصر مرکزی اصیل و غیراقتباسی. بدتر این است که این انیمه حتی تلاش نمیکند که این کلیشهها را با هم ترکیب کرده و یک انیمهی جدید و جذاب خلق کند. «اکس-آرم» به عنوان یک انیمهی سایبرپانکی معمولی ذاتا چیز بدی نیست، ولی فقدان خلاقیت و خیال یک نقص جدی است که در آن دیده میشود.
۷. شبح درون پوسته: سک ۲۰۴۵ (Ghost in the Shell: SAC_2045)، چگونه یک مجموعهی موفق را به یک شوخی تبدیل کنیم
- کارگردان: شینجی آراماکی، کنجی کامیاما
- نویسنده: کنجی کامیاما
- تولیدکننده: پروداکشن آی. جی، سولا دیجیتال آرتس
- فصل اول: ۲۰۲۰
در کنار انیمیشنهای بدشکل و لحظههایی که به صورت ناخودآگاه مضحک شدهاند، «سک ۲۰۴۵» را میتوان یک «شبح درون پوسته» در مسخرهترین حالت خود در نظر گرفت. در این فیلم، فلسفهای که در این مجموعه همیشه جاری بود جای خود را به ایدهی قدرتهای ابرانسانی داده است، چیزی که در همهی فیلمهای ابرقهرمانی میبینیم. علاوه براین، «سک ۲۰۴۵» هر کلیشهی اکشن کمدی با درونمایه نظامی را که به ذهنتان میرسد را درون داستان خود جای میدهد.
«سک ۲۰۴۵» بعد از «استند الون کامپلکس» ساخته شد که یکی از دنبالههای «شبح درون پوسته» است، ولی «سک ۲۰۴۵» هیچ نشانی از اثر پیشین خود ندارد، لکهی ننگی بر اعتبار یک مجموعه افسانهای است. سرگرد موتوکو کوساناگی قطعا دوباره با یک دنبالهی تازه برمیگردد، ولی هنوز کمی زمان لازم دارد تا بتواند از شوک «سک ۲۰۴۵» خارج شود.
۶. موبایل سوت گاندام ایج (Mobile Suit Gundam AGE)، یک گاندام در پایینترین کیفیت ممکن است
- کارگردان: سوسومو یاماگوچی
- نویسنده: آکیهیرو هینو، کازوهو هیودو
- تولیدکننده: سانرایز
- فصل اول: ۲۰۱۲
انیمههای «موبایل سوت گاندام» همیشه منبع خوبی از ترس و واقعیتهای جنگ هستند. ولی «گاندام ایج» از این نظر استثناء است. «گاندام ایج» که ادامهی داستان سه نسل خلبان در یک جنگ طولانی است، شخصیتپردازی بسیار سطحی و سادهلوحانهای دارد. خلاصه بخواهیم بگوییم، «گاندام ایج» را انگار برای بچهها ساختهاند.
این که مخاطب هدف را کودکان در نظر بگیریم، لزوما باعث بد شدن یک کار نمیشود، ولی این رویکرد تازه نباید باعث ضربه زدن به داستان شود. تقریبا تمام عناصر داستانی گاندامهای پیشین، در «گاندام ایج» تکرار میشوند، تکراری که کمی رقیق شده تا برای بچهها مناسب باشد. «گاندام ایج» این انیمهی جنگی کلاسیک را به کندترین و سطحیترین حالت ممکن پیش میبرد.
۵. کراس آنجو (Cross Ange) یک قطار درهمشکسته اما مفرح است
- کارگردان: یوشیهارو آشینو
- نویسنده: تاتسوتو هیگوچی
- تولیدکننده: سانرایز
- فصل اول: ۲۰۱۴
در یک کلام بخواهیم بگوییم، «کراس آنجو: راندوی فرشته و اژدهایان» بهتر از بقیهی بخشها است. نبردها پارامیلها و اژدهایان تماشایی است، شخصیت امبریو در نوع خودش بسیار ترسناک است، داستان آن بیش از حد تحت تاثیر انیمهی «گاندام سید» است و اشاره آن به نژادپرستی دنیای واقعی بخش مهمی از داستان است.
مشکل «کراس آنجو» این است که بیشتر از اینکه توهینآمیز باشد، بدترکیب است. این انیمه ایدههای زیادی را وارد داستان خود میکند، و جای تعجب نیست که موفق نمیشود هیچیک از این ایدهها را به سرانجام خوشی برساند. ولی «کراس آنجو» طرفداران سرسختی دارد که آن را دقیقا به خاطر همین نقصهایش دوست دارند. اما این واقعیت را باید پذیرفت که تماشای این سریال واقعا یک شکنجه روحی است!
۴. تاجوتخت گناهکار (Guilty Crown) یک کد گیاس بدساخت است
- کارگردان: تتسورو آراکی
- نویسنده: هیرویوکی یوشینو، ایچیرو اوکوچی
- تولیدکننده: پروداکشن آی. جی
- فصل اول: ۲۰۱۱
«تاجوتخت گناهکار» ظرفیتهای فراوانی داشت، ولی تصمیم گرفت به جای اینکه یک انیمهی اصیل باشد، به ترکیبی از ایدههای انیمههای دیگر تبدیل شود. این سریال را میتوان یک نامهی عاشقانه به انیمهی محبوب و مشهور «کد گیاس» در نظر گرفت. مشکل این است که ظرافت و پیچیدگی جنگ بین لولوش و بریتانیا در «کد گیاس»، در این سریال جای خود را به ابداعها و برداشتهای توهینآمیز لب مرزی در باب مسائل اجتماعی داده است.
یکی از بدترین موارد آن جایی است که شو میخواهد با اصلاح نژادی ارزش همکلاسیهای خود را مشخص کند، طرفداران سریال بعد از این صحنه شو را هیتلر نامیدند. شو که کاملا غیرقابل تحمل است، بقیهی شخصیتها هم کلیشههایی نخنما هستند. «تاجوتخت گناهکار» یک تریلر علمی-تخیلی/ سیاسی تکراری و بسیار بد است. تنها جنبه مثبت آن، کمدی طعنهآمیزش است.
۳. گانتز (Gantz) پایان بسیار سردرگمی دارد
- کارگردان: ایچیرو ایتانو
- نویسنده: ماساهی سوگو
- تولیدکننده: گانزو
- فصل اول: ۲۰۰۴
«گانتز» انیمهی راحتی برای شروع کردن نیست. دشوار بودن آن به خاطر تاکید بیش از حد روی خشونت، پوچگرایی و برهنگی نیست. «گانتز» به اواخر داستان خود که نزدیک میشود، آن درونمایهی اکشن/ترس و بقای شجاعانه خود را با یک داستان فراواقعگرایانه و خودخواهانه عوض میکند.
انیمه پایان بدی دارد. به هیچکدام از پرسشهایی که مطرح کرده پاسخ نمیدهد و کلی پرسش دیگر در ذهن مخاطب ایجاد میکند. هربار که «گانتز» را دوباره نگاه کنید، بیشتر گیج میشوید، چون هیچ رمزگشایی در کار نیست و پایان داستان با ابتدای آن جور درنمیآید.
۲. کادو: پاسخ مناسب (Kado: The Right Answer) از بالا به مخاطبانش نگاه میکند
- کارگردان: کازویا موراتا
- نویسنده: مادو نوزاکی
- تولیدکننده: توئی انیمیشن
- فصل اول: ۲۰۱۷
انتظارات از کادو خیلی بالا بود، شبیه نسخهای انیمهای از «ورود»، فیلم سال ۲۰۱۶ دنی ویلنوو میمانست. ولی تنها در نیمهی ابتدایی خود موفق شد به انتظارات عمل کند. متاسفانه «کادو» بدترین گزینهی ممکن را برای پایان داستان خود در نظر میگیرد. در پایان «کادو»، دو موجود کیهانی خداگونه، زاشونینا و سوکای، با هم نبرد میکنند تا پیروز این مبارزه، بتواند باورهای خود را به بشر تحمیل کند.
اگر زاشونینا به پیشرفت اجباری باور دارد، برعکس سوکای ترجیح میدهد طبیعت مسیر خودش را برود. هردو در این زمینه توضیحهای مفصلی ارائه میدهند، ولی هیچوقت از انسانهای روی زمین نمیپرسند که خودشان چهچیزی را دوست دارند. سریال به همینها بسنده نمیکند و ایرادهای زیاد دیگری هم دارد. آن نگاه غرورآمیز از بالا به پایین، شاید مهمترین ایراد این سریال پرظرفیت باشد.
۱. دروازه (GATE) یک پروپاگاندای میهنپرستانه است که به شدت توی ذوق میزند.
- کارگردان: تاکاهیگو کیوگوکو
- نویسنده: تاتسوهیکو اوراهاتا
- تولیدکننده: ای-۱ پیکچرز
- فصل اول: ۲۰۱۵
«دروازه: نیروی دفاعی ژاپن اینجا مشغول نبرد بود»، از زمان عرضه خود تا بهحال بارها دست انداخته شده است. چون این انیمه بدون هیچ اغراقی، پروپاگاندایی است در خدمت نیروی دفاعی ژاپن. «دروازه» که به شوخی آن را همان فیلم «جنگاوران اخترناو» (پل ورهوفن – ۱۹۹۷) بدون هجو و بینش مینامند، بدون هیچ شرمی نیروی نظامی ژاپن را قویترین نیروی مسلح جهان مینامد.
جدا از جنبههای نظامی، «دروازه» همچنین مملو از دیدگاههای میهنپرستانه، لفاظیهای امپریالیستی، زیرلایههای جنسیتنگرانه، حمایت از دست راستیهای ژاپن و کلی موارد اینچنینی دیگر است. میزان این عناصر به قدری زیاد بود که در نسخههای بعدی انیمه و رمان، کمی از بار آنها کاسته شد. بدتر از همهی اینها اما آرزوهایی است که این انیمه در سر دارد، چیزی که در ذات یوجی ایتامی، شخصیت اصلی داستان دیده میشود: سربازی زبده که همهی زنان رویاییاش را جذب خود میکند.
منبع: CBR