انیمیشن از اوایل قرن گذشته مسیری طولانی را طی کرده است و با پیشرفت در بخشهای فنی با افزایش قدردانی فرهنگی از فیلمهای انیمیشن و همچنین با اعتبار و اهمیت بسیار زیادی در بین عموم مردم از هر سنی همراه بوده است. در این مطلب ۱۳ فیلم انیمیشن برتر قرن ۲۱ را از بدترین تا بهترین به شما معرفی میکنیم.
در واقع، تنها در سال ۲۰۰۱ بود که اسکار که هنوز هم بهعنوان ابزار سنجش برای آنچه در سینمای جهانی معتبر رخ میدهد شناخته میشود، جایزه دادن به نامزدها و برندگان بهترین فیلمهای انیمیشن را آغاز کرد. برخی از فیلمها تأثیر خود را در درجهی اول در سینما داشتهاند و برخی دیگر تغییرات فرهنگی قابل توجهی را ایجاد کردهاند و الهامبخش فیلمهای موزیکال، نمایشهای رقص روی یخ و لباسهای بیشماری در هالووین شدند. در حالی که پیکسار در این عرصه بسیار پیشرو است، استودیوهای دیگری مانند دیزنی و جیبلی هم تولیدات چشمگیری داشتهاند.
۱۳. کوبو و دو تار (Kubo and the Two Strings)
- کارگردان: تراویس نایت
- صداپیشهها: شارلیز ترون، آرت پارکینسون، رالف فاینس
- محصول: ۲۰۱۶
- امتیاز متاکریتیک: ۸۴ از ۱۰۰
جاهطلبانهترین شاهکار استاپموشن استودیوی لایکا، حماسهای الهام گرفته از کوروساوا دربارهی قدرت برتر داستانسرایی، عروسکهای بینظیر و پرمعنا را با جلوههای دیجیتالی ماهرانه در هم آمیخته است تا بتواند ماجراجویی نادری را بسازد که میتواند توجه مخاطبان از هر سنی را جلب کند. کوبو و دو تار داستان یک شامیسن نواز (شامیسن نوعی ساز ژاپنی شبیه سهتار است) محزون و شجاع یازده ساله است که آرت پارکینسون به جایش صحبت کرده؛ او پدر جنگجوی خود را تنها از طریق داستانهایی که مادرش برایش تعریف کرده میشناسد. هنگامی که پسر بچه به وسیلهی شیطانی به نام مون کینگ به شهر ارواح فرستاده میشود تلاش میکند تا زره جادویی را در کنار یک میمون سخنگو (با صدای شارلیز ترون) و یک سوسک فراموشکار (با صدای متیو مک کانهی) بهدست آورد، قهرمان جوان ما بیشتر از حد تصورش با خاطرات پدرش آشنا میشود. تعداد کمی از فیلمها در این حد واضح دربارهی نقشی که والدین میتوانند در زندگی ما بازی کنند صحبت کردهاند. این انیمیشن نشان میدهد که چگونه وقتی در حال بزرگ شدن هستیم، والدین به ما شکل میدهند و بعد از رفتنشان همچنان تأثیرشان بر ما باقی میماند.
۱۲. یخزده (Frozen)
- کارگردان: کریس باک
- صداپیشهها: کریستین بل، ایندیانا منزل، جاناتان گروف
- محصول: ۲۰۱۳
- امتیاز متاکریتیک: ۷۵ از ۱۰۰
دیزنی مدتهاست که در به تصویر کشیدن افسانههای کلاسیک تبحر دارد. پری دریایی کوچولو (The Little Mermaid)، سیندرلا (Cinderella)، شاهزاده خانم و قورباغه (The Princess and the Frog). والت دیزنی خودش ایدهای برای ساخت فیلمی پیرامون زندگی نویسنده و شاعر هانس کریستین آندرسن از دههی ۳۰ تهیه کرد و یک ترکیب متحرک و زنده را در نظر گرفت که داستانهایی از زندگی واقعی او را با صحنههایی از محبوبترین افسانههای آندرسن در هم میآمیزد؛ از جمله ملکهی برفی (The Snow Queen). این پروژه هرگز پیشرفتی نداشت و اگرچه داستانهای آندرسن برای الهام بخشیدن به شخصیتهای دیزنی ادامه پیدا کرد، از پری دریایی کوچک تا جوجه اردک زشت (The Ugly Duckling)، اما داستان ملکهی برفی همچنان برای بزرگترین سازندگان دیزنی مشکلساز بود، چون هرگز نمیتواند از داستانهای کلاسیک برتر باشد.
این ناتوانی در آب کردن یخ مخاطبان مدرن با وجود تلاشهای بیشمار طی سالها مانع بزرگی بود. حتی باک که همیشه با پیچ و تابهای خاص خود به داستان نزدیک میشد، سالها قبل از اینکه دیزنی به ایدهای برسد که سرانجام یخ زده را زنده کند، دست به گریبان بود؛ اگر خانمها در نقش اصلی خواهر بودند چه میشد؟ با کمک فیلمنامهی لی و ظرافت کارگردانی آن، آهنگهای فراموش نشدنی از کریستن اندرسون-لوپز و رابرت لوپز، کار انیمیشن قوی که با استفاده از ۳D استریوسکوپی میتوانست سرزمین عجایب زمستانی را زنده کند و صداپیشگان از کریستن بل تا جاش گاد، ایدینا منزل تا جاناتان گراف، این فیلم به یکی از بزرگترین بازدیدهای دیزنی و برندهی دو بار اسکار تبدیل شد.
با وجود سایههای تاریک قابل توجه داستان اصلی آندرسن، ایجاد یک پویایی خانوادگی که از اختلافات کلاسیک خیر در برابر شر جلوگیری میکرد و طنز زیاد به فیلم کمک کرد تا قالب دیزنی جا بیفتد و مخاطبان زیادی را به خود جلب کند. این چیز خوبی است، زیرا یک داستان دیگر از دیزنی با وجود شاهزاده خانم داستانی اساسی دربارهی پیدا کردن و دوست داشتن خود و افرادی است که بیشترین اهمیت را دارند.
۱۱. کنگره (The Congress)
- کارگردان: آری فولمن
- صداپیشهها: رابین رایت، هاروی کیتل، دنی داستون
- محصول: ۲۰۱۳
- امتیاز متاکریتیک: ۶۳ از ۱۰۰
رابین رایت نسخههای زیادی از خودش را در فانتزی نیمهی کنگره به کارگردانی آری فولمن بازی میکند. در اینجا، رابین رایت توسط مدیر برنامههای خود هاروی کایتل متقاعد شده است که همتای انیمیشنی خود را به تهیهکنندهی میرامونت دنی هاوستون تحویل دهد. ذهن، جسم و روح او به صورت دیجیتالی اسکن و حفظ میشود تا دوباره استفاده شود. نکتهی مهم این است که رابین واقعی دیگر هرگز نمی تواند بازی کند.
در نیمهی دوم فیلم رایت مجبور است در کنگرهای شرکت کند و ما بهآرامی داخل دنیای انیمیشنی میشویم که به وسیلهی مواد مخدری که بهراحتی در اختیار شخصیتها قرار میگیرد به وجود میآید و شبیه به جهنمی شبیهسازی شده است. کنگره امکانات فیلمسازی را باز میکند و به همان اندازه که ضد هالیوودی است، طرفدار سینما هم هست.
۱۰. دنیای فردا (World of Tomorrow)
- کارگردان: دان هرتزفلد
- صداپیشهها: ویونا می، جولیا پات، سارا کوشمن
- محصول: ۲۰۱۵
- امتیاز متاکریتیک: –
این فیلم دان هرتزفلد یک فیلم کوتاه انیمیشنی است، اما نسبت به دیگر فیلمهای دو ساعتهی این لیست، ایدهها و پیچیدگیهای عاطفی زیادی را در مدت ۱۷ دقیقه در اختیار شما قرار میدهد. موضوع اصلی حول محور دختری به نام امیلی میگردد که توسط همسان بزرگسال خود برای سفر به آینده دعوت میشود. کنار هم قرار گرفتن خلوص معصومیت کودکانهی امیلی و نگاه تیره به آنچه در دنیا اتفاق میافتد، یک بخش تأثیرگذار از این درام ایجاد میکند، زیرا او خیلی جوان است و نمیتواند بفهمد معنای کار بزرگسالان چیست. در همین حال، سبک انیمیشن فریبندهی ابتدایی هرتسفلد مجموعهای از احساسات رنگارنگ است که زندگی را نشان میدهد. با تماشای این شاهکار که یک داستان کاملا فلسفی را روایت میکند و از لحاظ سادگی قابل توجه است، احساساتتان برانگیخته میشود. این فیلم در مقام مقایسه با اسکله (La Jetée) ساختهی کریس مارکر بهعنوان یکی از بزرگترین فیلمهای کوتاه تاریخ قرار میگیرد.
۹. وال ای (WALL•E)
- کارگردان: اندرو استنتون
- صداپیشهها: بن برت، الیزا نایت، سیگورنی ویور
- محصول: ۲۰۰۸
- امتیاز متاکریتیک: ۹۵ از ۱۰۰
شاهکار اندرو استنتون محصول ۲۰۰۸ پیکسار یک اثر چند وجهی است، به صورت یکپارچه، همه در یک زمان، به هنرمندی داستانی را روایت میکند که همیشه تازگی دارد. ربات وال ای که ۷۰۰ سال تنها بوده، با زحمت فراوان سعی میکند تا زمین را از آلودگیها پاک کند. اما در حالی که وال ای برای دههها تنها بوده است، کنجکاوی و انسانیت او بسیار افزایش یافته و با خوشرویی با چند موجود دیگر در اطراف خود با ملایمت برخورد میکند که بسیار شیرین و تأثیرگذار است. تنها چیزی که وال ای به آن احتیاج دارد کسی است که بتواند همهی احساساتش را با او به اشتراک بگذارد هنگامی که ایوی به طور غیر منتظره ظاهر میشود، هنوز هم یکی از غافلگیرکنندهترین و با ارزشترین داستانهای عاشقانهی سینمای مدرن را شکل میدهد.
این همهی آن چیزی نیست که در وال ای میبینیم. زیرا فیلم استانتون یک انتقاد فرهنگی را ارائه میدهد که هنوز هم مانند اوش تازه است. اینکه دو ربات میتوانند چیزی در جهان عاری از احساس را احساس کنند، یک پیشفرض اساسی است، اما واقعیت این است که وال ای واقعا از احساسات واقعی الهام میگیرد. این فیلم بهعنوان هیجانانگیزترین انیمیشن پیکسار بعد از ۱۰ سال همچنان تازگی خود را حفظ کرده است.
۸. شعبدهباز (The Illusionist)
- کارگردان: سیلوین چومت
- صداپیشهها: جاکوس تای، ژان کلود دونا، ایلیت رنکین
- محصول: ۲۰۱۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۲ از ۱۰۰
شعبدهباز داستانی دربارهی دو راهی است. یک شعبدهباز قدیمی و پیر، مجبور میشود که در جستوجوی کار از کشوری به کشور دیگر، از شهری به شهر دیگر و ایستگاهی به ایستگاه دیگر پرسه بزند تا هنرش را نشان دهد و در آغاز سفر با یک دختر جوان ملاقات میکند. آلیس دختری نوجوان است و هنوز در دنیای شگفتیهای بیپایان نوجوانیاش سیر میکند.
بعد از اولین فیلم سینمایی سیلوین چومت محصول سال ۲۰۰۳ به نام سهقلوهای بویل ویل (The Triplets of Belleville) که نامزد اسکار شد، شعبدهباز قصیدهای است دربارهی ژاک تاتی، الهام گرفته از فیلمساز پوچگرای فرانسوی و فیلم تعطیلات موسیو هرلوت. اما این فیلم با فیلمنامهای از شریک همیشگی نویسندگی او، هنری مارکت، داستان یک دختر و مردی شعبدهباز است که کسی دیگر به کارهایش توجه نمیکند. جایی که او با این دختر جذاب ملاقات میکند شاهد هوای مبهم و مالیخولیایی شعبدهباز در فیلم هستیم که کمتر در فیلمهای متحرک آمریکایی دیده میشود.
۷. باد برمیخیزد (The Wind Rises)
- کارگردان: هایائو میازاکی
- صداپیشهها: هیدئاکی آنو، میوری تاکیمونو، هیدهتوشی نیشیجیما
- محصول: ۲۰۱۳
- امتیاز متاکریتیک: ۸۳ از ۱۰۰
هایائو میازاکی میراث خود را بهعنوان بزرگترین انیماتور سینما با انیمهای دیگر تکمیل کرد. کارگردان همسایهی من توتورو (My Neighbor Totoro) در این داستان جیرو هوریکوشی مهندس هواپیمای جنگی زیرو را به تصویر میکشد. همه چیز دربارهی این فیلم بسیار غیرمعمول بود، حداقل از این واقعیت که بیوگرافیهای انیمیشن بسیار اندک است، چه رسد به آنهایی که دربارهی چهرههای بحثبرانگیز جنگ جهانی دوم بودند که به سختی مسؤولیت میلیونها مرگ را با خود به گور بردند. با کنار گذاستن جنجالهای نابهجای همراه با اکران این فیلم، باد برمیخیزد بهعنوان قصیدهای بینظیر برای روند خلاقیت و چگونگی به واقعیت پیوستن زیباترین آرزوهای ما پابرجاست.
۶. در جستوجوی نمو (Finding Nemo)
- کارگردان: اندرو استنتون
- صداپیشهها: آلبرت بروکس، الن دیجنرس، الکساندر گلد
- محصول: ۲۰۰۳
- امتیاز متاکریتیک: ۹۰ از ۱۰۰
در جستوجوی نمو دومین فیلم پرفروش سال ۲۰۰۳ شد، در همان سال که دیجنرس اولین نمایش تلویزیونی خود را آغاز کرد. پیکسار اولین جایزهی اسکار بهترین فیلم متحرک خود را دریافت کرد و این فیلم همچنان پرفروشترین دیویدی تاریخ است. دی جنرس میزبان اسکار بود، مدال آزادی ریاست جمهوری را دریافت کرد، بیش از ۷۵ میلیون دنبال کنندهی توییتر را برای نمایش خود جمع کرد و البته برای دنبالهی در جستوجوی دوری (Finding Dory) پیشقدم شد.
۵. افسانهی شاهدخت کاگویا (The Tale of the Princess Kaguya)
- کارگردان: ایسائو تاکاهانا
- بازیگران: نوبوکو میاموتو، ناتسویا ناکادای، توموکو تاباتا
- محصول: ۲۰۱۳
- امتیاز متاکریتیک: ۸۹ از ۱۰۰
وقتی صحبت از فیلمهای اقتباس شده از فرهنگ عامیانهی باستانی میشود، هرگز عاقلانه نیست که امید به پایان خوش داشته باشید. داستاننویسان گذشته به اندازهی کارگردانهای سینمایی امروز، ملایم نبودند. به عبارت دیگر، افرادی که در فیلمهای دیزنی پرورش یافتهاند ممکن است آمادگی لازم برای آنچه را که در پایان افسانهی شاهدخت کاگویا ساختهی ایسائو تاکاهاتا که بر اساس یک افسانهی ژاپنی قرن دهم ساخته شده را نداشته باشند. این انیمیشن به اندازهی مدفن کرمهای شبتاب (Grave of the Fireflies) ساختهی تاکاهاتا غمگین و تأثیرگذار است.
تصاویر به سبک آبرنگ و با کمرنگی و تلخی کشیده شده است، اما داستان افسانهای درباره دختری افسون شده که از ماه میآید و توسط هیزمشکنهای فروتن پرورش مییابد، فراموش نشدنی و پر از زندگی است. اما شاید غمانگیزترین نکته دربارهی این شاهکار فوقالعاده این باشد که این اثر بهعنوان یکی از آخرین آثار از استودیوی بزرگ جیبلی به دست آمده است.
۴. مرد عنکبوتی؛ به درون دنیای عنکبوتی (Spider-Man: Into the Spiderverse)
- کارگردان: باب پرسیچتی، پیتر رمزی، رودنی روثمن
- صداپیشهها: شمیک مور، لیو شرایبر، ماهرشالا علی
- محصول: ۲۰۱۸
- امتیاز متاکریتیک: ۸۷ از ۱۰۰
آیا دنیا به فیلم مرد عنکبوتی دیگری احتیاج دارد؟ دربارهی پیتر رمزی و باب پرسیچتی و رودنی روتمن با الهام از سفر انیمیشن مرد عنکبوتی؛ به درون دنیای عنکبوتی، این جواب مثبت است. فیلم که با نام دنیای عنکبوتی شناخته میشود به زیبایی قصههای مختلفی را روایت میکند و مجموعه شوخیهای طولانی را در خود دارد که میتوانند بهعنوان یک فیلم مستقل مسیر خود را رقم بزنند.
مایلز مورالس (با صدای شیمیک مور)، مانند بسیاری از مردهای عنکبوتی که قبل از او بودند، یک بچهی عادی است که پس از یک نیش از عنکبوت، زندگیاش تغییر میکند. آنچه که همیشه دربارهی مرد عنکبوتی جذاب بوده این است که زندگی او بعد از آن نیش عنکبوت جالبتر میشود و مایلز از این حیث متفاوت است؛ در آستانهی بقیهی دوران نوجوانی خود، و از یک خانوادهی پیچیده و جذاب، مایلز حتی بدون همهی چیزهای ابرقهرمانی هم جالب است.
چیزهای ابرقهرمانی، خیلی هم عالی است. این انیمیشن پر جنب و جوش، رنگارنگ و مبتکرانه قهرمانان را به سمت بلندیهای جدید سوق میدهد (که اغلب به معنای واقعی کلمه این اتفاق میافتد) این امکان را برای به درون دنیای عنکبوتی فراهم میکند تا از جنبههای مغذیتری برخوردار شود که ناگهان به درس بزرگی منتج میشود. این انیمیشن نه تنها یکی از موفقترین فیلمهای مرد عنکبوتی در تمام دوران است و نه تنها به صورت کامل در زمینهی مفاهیم جالب یک مولتی ورس کاوش میکند، بلکه انیمیشنی است که خوشبختانه مسیر خود را میپیماید در حالی که به اصل خود وفادار میماند.
۳. لاکپشت قرمز (The Red Turtle)
- کارگردان: مایکل دودوک دیویت
- صداپیشهها: پاسکال فرن، امانوئل گاریجو، ایسائو تاکاهاتا
- محصول: ۲۰۱۶
- امتیاز متاکریتیک: ۸۶ از ۱۰۰
انیمیشن هلندی مایکل دودوک دیویت برای استودیوی جیبلی که در طول مدت زمان کوتاه خود به یک افسانهی جذاب تبدیل میشود، توانست با انیمههای این کمپانی در یک سطح قرار بگیرد. هنگام اکران فیلم، حتی بزرگترین طرفداران آن هم متذکر شدند که این فیلم داستان خوبی را روایت میکند، اما تسلط کامل بر بخش بصری ندارد. در عوض، لاکپشت قرمز از فرم یک داستان آشنا استفاده میکند در حالی که آن را از داخل و بیرون بازآفرینی میکند.
وقتی که مردی در میان طوفانی هولناک به یک جزیرهی خالی از سکنه پرتاب میشود، برای ما یادآور داستان رابینسون کروزو است، اما وقتی مرد به موجود باشکوه این عنوان برخورد کرد، ماجراهای او مجموعهای از پیچشهای جدید غیرمعمول را در پی خواهد داشت. مرد فکر میکند در جزیره محکوم به مرگ است و تنها خواهد ماند اما وقتی لاکپشت ناگهان به یک زن تبدیل میشود، ماجراجویی متعاقب آن از سنتهای روایی خود فراتر رفته و به یک مراقبهی عمیق دربارهی مرگ و همراهی تبدیل میشود. لاکپشت قرمز بلافاصله با تصاویر مغناطیسی استودیوی میازاکی و مختصرتر در دیدگاه آن، ماهیتی پیچیده و روحانگیز دارد که به سادگی فریبندهای در طراحی خود وارد میشود و آن را در یک کلاس خاص خود از بزرگترین فیلمهای انیمیشن تاریخ قرار میدهد.
۲. آقای فاکس شگفتانگیز (Fantastic Mr. Fox)
- کارگردان: وس اندرسن
- صداپیشهها: جورج کلونی، مریل استریپ، جیسن شواتسمن
- محصول: ۲۰۰۹
- امتیاز متاکریتیک: ۸۳ از ۱۰۰
فیلمهای لایو اکشن وس اندرسون اغلب و عمدا میتوانند مانند ژرفنماهای (نوعی ماکتهای سه بعدی) دستساز باشند، بنابراین تعجبآور نبود که او به سمت انیمیشن استاپموشن گرایش پیدا کند، جایی که به معنای واقعی کلمه همهی چارچوبها با طراحی و دست هنرمندان در آنجا قرار میگیرد. آقای فاکس شگفتانگیز اندرسون اقتباسی از رمان محبوب رولد دال است و نقطه عطفی برای کارگردان که دنیای داستان خود را تصور کند که یک تعمق و تعجب فلسفی بزرگسالانه دربارهی انسان بودن در قرن ۲۱ است.
در عین حال فیلم داستانی دارد که با اجرای صدای کمدی جورج کلونی، مریل استریپ، بیل موری، جیسون شوارتزمن، اوون ویلسون، مایکل گامبون، جارویس کوکر، میتواند جذابتر هم باشد.
۱. شهر اشباح (Spirited Away)
- کارگردان: هایائو میازاکی
- صداپیشهها: رومی هیراگی، ماری ناتسوکی، میو ایرینو
- محصول: ۲۰۰۱
- امتیاز متاکریتیک: ۹۶ از ۱۰۰
بهدست آوردن دقیقا همان چیزی که آرزو میکنید چیزی زیبا و ترسناک است. این انیمه شیهیرو جوان را در یک غربت خارقالعاده در سرزمین حیوانات نفرین شده، جادوگران بدخواه و حبابهای بیشکل دنبال میکند. این کتاب درسی میازاکی ترکیبی از شگفتی و خطر است که این داستان را به یک افسانهی مدرن تبدیل میکند.
چه درسی بهتر برای کودکی که به یک سفر عجیب میرود که قهرمانان و اشرار میتوانند در یک لحظه جاهایشان را با هم عوض کنند، دستی که با حسن نیت دراز شده میتواند برای رعب و وحشت استفاده شود و یک دشمن شیطانی میتواند روزی فداکار شود؟ بیچهره (No-Face )، یوبابا (Yubaba) و زنیبا (Zeniba ،) و هاکو (haku) همهی مهمانداران غنی این داستان هستند که میتواند بهعنوان مثالی برای بزرگسالی، رابطهی مدرن ما با طبیعت، نحوهی رفتار ما با بزرگان یا خیلی چیزهای دیگر در یک مجموعه در نظر گرفته شود. از نظر لحن، رنگ و ایدههای موضوعی، این انیمه به همان اندازه چشمنواز است که استودیو جیبلی ارائه میدهد، همه با لطف و کنترل استاد داستان سرایی یعنی میازاکی ارائه میشود.
پایان آن یک تقطیر کامل از معنای آن است که به یک جهان بصری ناآشنا و جادویی میرود و برمیگردد. چیزی تغییر کرده است که نمیتوانید آن را توصیف کنید. این نوید بزرگ فیلم، انیمیشن یا فیلمهای دیگر است که در اینجا با همان صداقت که تخیل اجازه میدهد، ارائه میشود.
منبع: Indiwire