در این مقاله با ۱۴ نکته دربارهی سهگانهی شوالیهی تاریکی نولان آشنا میشوید که شاید هنگام تماشا از دستتان در رفته باشند و احتمالا دوست داشته باشید در موردشان بدانید.
سهگانهی شوالیهی تاریکی کریستوفر نولان بین فیلمهای ابرقهرمانی تبدیل به اثری کلاسیک شده و تا به امروز بهترین مجموعهفیلمی است که با محوریت بتمن دیدهایم. این سه فیلم جوایز متعددی دریافت کردهاند، از جمله اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد که بعد از مرگ نابهنگام هیث لجر به خاطر نقشآفرینی حیرتانگیزش در «شوالیهی تاریکی» (The Dark Knight) محصول سال ۲۰۰۸ اهدا شد، و همچنین جایزهی فیلم سال از طرف انجمن فیلم آمریکا. حتی امروز هم این سهگانه مردم را سرگرم میکند و هوادارانش با تماشای چندین و چندبارهی آن لذت میبرند و کیف میکنند.
با این حال، تعداد زیادی نکات و جزئیات ریز در این سه فیلم وجود دارد که احتمالا حتی از دید سرسختترین و پروپاقرصترین هواداران بتمن هم پنهان مانده. از اشارهها و ارجاعات ظریف و پنهانی به کمیک بوکها گرفته تا بخشهای از داستان که زیر لایهی اصلی فیلم جا خوش کردهاند، این سهگانه به ما ثابت کرده که با تماشای چندبارهاش میتوانیم چیزهای جذاب زیادی در آن کشف کنیم.
۱. انجمن سایهها مسؤول قتل پدر و مادر بتمن است
«بتمن آغاز میکند» (Batman Begins) از اولین فیلمهای بتمن بود که قتل پدر و مادر بروس وین را مطابق با آنچه در کمیکها روایت میشد نشان میداد. به جای اینکه مرگ آنها را به دست یکی از شخصیتهای شرور دنیای بتمن مثل جوکر نشان دهد (نظیر چیزی که در فیلم بتمن تیم برتون محصول ۱۹۸۹ دیدیم)، همان کسی که در کمیکها هم قاتل توماس و مارتا وین بود یعنی جو چیل مرتکب قتل میشد.
جو چیل خلافکاری خردهپا بود که ادعا میکرد به دلیل فقر گسترده و رکود اقتصادی فلجکنندهای که به جان گاتهام و مردمش افتاده بود و از سر استیصال آن دو را به قتل رسانده. جالب اینجاست که توماس و مارتا وین سعی داشتند از طریق فعالیتهای انساندوستانه و اجتماعی به آدمهایی مثل جو چیل کمک کنند و همین مسأله مرگ آنها را غمانگیزتر و تراژیکتر میکرد.
با این حال در فصل انتهایی بتمن آغاز میکند صحنهای کلیدی وجود دارد که افشا میکند جو چیل تنها عامل و مقصر مرگ پدر و مادر بروس وین نبوده. بروس وین (کریستین بیل) بعد از اینکه با مربیاش رأسالغول (لیام نیسون) رو در رو میشود، در مییابد که تشکیلات تروریسی او یعنی انجمن سایهها سالها به دنبال نابودی گاتهام بودهاند – شهری که به عقیدهی او بیش از حد در فساد و ناکارآمدی غرق شده و راه نجاتی ندارد – و از همان سالها پیش با ایجاد رکود اقتصادی گسترده سعی در فلج کردن آن داشتهاند. این رکود و فقر منجر به شکلگیری خلافکارهایی مثل جو چیل شد و مرگ توماس و مارتا وین را رقم زد.
از طرفی خدمتکار خانوادهی وین آلفرد پنیورث (مایکل کین) در جایی میگوید که قتل مارتا و توماس وین مردم را متأثر کرد و به ثروتمندان گاتهام انگیزه داد تا برای نجات شهر تلاش کنند. پدر و مادر بتمن با اینکه نتوانستند جرم و فساد را ریشهکن کنند، ولی موفق شدند جلو به زانو در آمدن و فروپاشی کامل گاتهام بایستند و نگذارند انجمن سایهها موفق شود.
۲. پدر و مادر بروس وین را یکی از شخصیتهای شرور دنیای جنگ ستارگان به قتل رساند
حالا که صحبت جو چیل (مردی که با کشتن پدر و مادر بروس زمینهساز مسیری شد که او را به بتمن شدن میرساند) شد، باید بگوییم که او در کهکشانی دوردست هم مرتکب جنایاتی شنیع شده است.
در بتمن آغاز میکند نقش جو چیل را ریچارد بریک بازی کرده که در کارنامهاش شخصیتهای منفی و شرور زیادی میتوانید ببینید، از جمله پادشاه شب در سریال «بازی تاجوتخت» (Game of Thrones) و جنایتکار جنگی آدمخوار فیلم «خیزش هانیبال» (Hannibal Rising). ولی یکی از نقشآفرینیهای تازهتر بریک که هواداران به یاد دارند در فصل دوم سریال «مندلورین» (The Mandalorian) بود.
در اپیزود «باورمند» (Believer) بریک نقش والین هس، ژنرال ارتش امپراتوری را بازی میکند که قبلا مقام بالادست میگز میفیلد (بیل بر) بوده. وقتی میفیلد به مندلورین کمک میکند تا وارد پالایشگاهی متعلق به امپراتوری شوند (جایی که هس مقدمات بازگشتش به قدرت را فراهم میکند) هس متوجه ورودشان میشود و آنها را دعوت میکند تا با هم چیزی بنوشند. بعد از اینکه هس با افتخار از عملیاتی میگوید که طی آن تصمیم گرفتند کل یک شهر را به همراه هزاران تن از افراد خودش نابود کنند، میفیلد که از معدود بازماندههای این اتفاق بود خشمگین و عصبانی به او شلیک میکند.
حرفهای هس دربارهی اینکه آدمها پیروی از دستورات را به آزادی ترجیح میدهند واقعا تأثیرگذار و تکاندهنده است و مهارتهای بازیگری بریک را به رخ میکشد. بروس وین شاید فرصت انتقام از جو چیل را نداشت، ولی بقیهی شخصیتها در انتقام از کاراکترهایی که بریک بازی کرده ذرهای تعلل به دلشان راه ندادند.
۳. خاستگاه و داستان زندگی بروس وین به زندگی بودا شباهت دارد
ابرقهرمانهای دوران مدرن اغلب با نگاهی به شخصیتهای مطرح مذهبی یا اسطورهای خلق میشوند. در «سوپرمن» (Superman) ریچارد دانر محصول سال ۱۹۷۸ سفر کلارک کنت به قطب شمال مشابه هجرت موسی به کوه سینا است. کلارک کنت در آنجا با تصویری روحانی از پدرش کار-ال (مارلون براندو) روبهرو میشود، درست مثل موسی که تصویر خدا را در یک بوتهی مشتعل دید.
در بتمن آغاز میکند، بروس وین راهی سفری دور و دراز میشود که شبیه سفر بنیانگذار آیین بودایی یعنی سیدارتا گوتاما بودا است. همچون بودا که در ابتدا شاهزاده بود و زندگی اشرافی و خانوادهی متمولی داشت و بعد با رنجودرد آدمها آشنا شد و تصمیم گرفت فقر و گرسنگی را تجربه کند تا به آگاهی و درک بالاتری برسد، بروس وین هم بچهای ثروتمند است (حتی فالکونی در جایی به کنایه میگوید بروس شاهزادهی گاتهام است) که تصمیم میگیرد به زندگی اشرافی پشت کند و بین خلافکاران خردهپا روزگار بگذراند، تا به این طریق متوجه استیصال و درماندگی مردم فرودست بشود و بفهمد چه چیزی قاتل پدر و مادرش را به این روز انداخت. و درست مثل بودا که به این نتیجه رسید برای زندگی باید به راهی میانه بین لذت و رنج رسید، بروس هم با خلق بتمن راهی برای ایجاد تعادل بین انتقام و عدالت پیدا کرد.
در رمانی که از روی فیلم بتمن آغاز میکند به قلم دنیس اونیل نوشته شده، ارتباط بین سفر بروس و بودا بهخوبی دیده میشود. در این کتاب صحنهای وجود دارد که در فیلم نیست و در آن بروس وین جوان را میبینیم که داستان سیدارتا را میشنود و بین از دست رفتن معصومیت خودش و بودا ارتباطاتی پیدا میکند. این صحنه پیش از سفر ۷ سالهی بروس وین و خودشناسیش است که منجر به روبهرو شدن با ترسها و پذیرش افکار پلید درونیش میشد.
۴. ریچل داوس نقش وجدان بروس وین را ایفا میکند
بسیاری از شخصیتهایی که در سهگانهی شوالیهی تاریکی میبینیم مستقیما از منبع اقتباس بتمن یعنی کمیکها برداشته شدهاند. علاوه بر بروس وین، در این سهگانه شخصیتهایی چون مأمور پلیس گوردون (گری اولدمن) و لوشس فاکس (مورگان فریمن) هم حضور دارند که نقشی کلیدی در داستانها ایفا میکنند.
با این حال قضیهی ریچل داوس، دختری که بروس عاشقش است با بقیه فرق میکند. نقش او را در فیلم اول کیتی هولمز بازی میکرد و در فیلم دوم مگی جیلنهال جایش را میگرفت (اِما لاکهارت هم که نقش خردسالیهای او را ایفا کرد). بروس وین در کمیکها با شخصیتهای زن گوناگونی رابطهی عاشقانه برقرار میکند، پس چرا در سهگانهی نولان سراغ شخصیت کاملا جدیدی رفتهاند که در کمیکها نیست؟
آنطور که پیداست، ریچل به نوعی وجدان تجسمیافتهی بروس وین است. چیزی که برای مجموعهفیلمی که میخواهد پیشرفت شخصیتی بروس را از یک جوان خیالپرداز که با واقعیت کنار نیامده، به بتمن و دشمن جنایتکاران نشان دهد، ضروری به نظر میرسد. در کمیکها بروس تقریبا بلافاصله بعد از مرگ پدر و مادرش، قسم میخورد که با جنایتکاران مبارزه کند. ولی در فیلم مدتی با مفهوم عدالت و انتقام کلنجار میرود تا اینکه ریچل او را سر عقل میآورد و به او یادآوری میکند که عدالت چیزی فراتر از انتقام و ارضای میل شخصی است و با گفتن اینکه پدر و مادر بروس اگر الان زنده بودند و میدیدند او برای انتقامشان دست به اسلحه برده، از او خجالت میکشیدند، بروس را حسابی به فکر وا میدارد. بعد از صحبتهای ریچل است که بروس تصمیم میگیرد قدم در مسیر عدالت و مبارزه با ریشههای جرم و جنایت بگذارد.
با همین منطق، مرگ ریچل در شوالیهی تاریکی باعث میشود تا بروس بخشی از خودش را از دست بدهد و برای همین است که وقتی او را در ابتدای قسمت سوم یعنی «شوالیهی تاریکی برمیخیزد» (The Dark Knight Rises) میبینیم، افسرده و دلمرده و ناامید است. ابرقهرمانها شاید در کمیک بوکها بتوانند به لطف کپشنها و نوشتههای دور و برشان به ما بفهمانند که انگیزه و درونیاتشان چیست، ولی در فیلم و سینما نیازمند عناصر ملموستر و قابل فهمتری هستیم.
۵. کارت جوکر ارجاعات زیادی به کمیک بوکها دارد
در پایان بتمن آغاز میکند وقتی گوردون به بتمن دربارهی یک جنایتکار جدید که «علاقهی زیادی به کارهای نمایشی و جلب توجه دارد» میگوید، کارت بازی با نشان جوکر را نشانش میدهد که انگار امضای اوست و آن را بعد از جنایاتش جا میگذارد. این نشانه هرچند گذرا، مخاطبان را بهشدت هیجانزده کرد چون میدانستند که قرار است با یکی از معروفترین و محبوبترین و بزرگترین دشمنان بتمن یعنی جوکر روبهرو شوند.
اگر در این صحنه وقتی بتمن کارت جوکر را برمیگرداند فیلم را متوقف کنید، متوجه ارجاعی میشوید که به کمیک بوکهای بتمن شده. خود کارت بازی جوکر که اشارهی مستقیمی است به ابرشرور مشهور دنیای بتمن و دشمن قسمخوردهی او، اما اگر بیشتر دقت کنید نام افسر پلیسی که کارت را پیدا کرده «جی. کِر» درج شده. این اشارهای مستقیم به یکی از نامها مستعار جوکر در کمیکهاست؛ جوزف کر یا جو کر. این نامی است که جوکر وقتی میخواهد با لباس و ظاهر مبدل در جایی ظاهر شود روی خودش میگذارد. لحظهای گذراست، ولی باید تیم طراحی صحنه و فکر پشت این ایده را تحسین کنیم که چنین اشارهی ریزی را در فیلم گنجاندهاند.
در واقع وقتی به این فکر کنیم که جوکر در جایی از شوالیهی تاریکی خودش را بهعنوان یک افسر پلیس جا میزند و نام قربانیان بعدیش را روی اتیکت لباس زیردستانش حک میکند، به این نتیجه میرسیم که بعید نیست افسر پلیسی که کارت جوکر را پیدا و در مدارک ثبت کرده خود جوکر بوده باشد. ترسناک است نه؟
۶. نولان در ساخت بتمن آغاز میکند از «بلید رانر» (Blade Runner) الهام گرفت
بتمن آغاز میکند با الهام از منابع متنوعی ساخته شد. برخی از این منابع مشخص و واضح هستند، مثلا خود نولان بارها در مصاحبههایش گفته که برای ساخت فیلم از کمیک «بتمن: سال اول» (Batman: Year One) نوشتهی فرانک میلر الهام گرفته. خیلی از صحنههای کلیدی فیلم (از جمله جایی که بتمن ارتشی از خفاشها را برای کمک احضار میکند) مستقیما از همین کمیک برداشته شده.
با این حال، یکی دیگر از منابع الهام فیلم بتمن آغاز میکند که شاید برخی هواداران از آن خبر نداشته باشند، فیلم علمی تخیلی کلاسیک ریدلی اسکات یعنی بلید رانر محصول سال ۱۹۸۲بوده. کریستوفر نولان بعدها طی مصاحبههایی گفت که بلید رانر هم در طراحی صحنهی فیلم و شکل دادن به شهر گاتهام مؤثر بوده و هم در تکنیکهای فیلمبرداری و استفاده از لنزهای باز. برخی حتی به شباهتهای دو صحنه از این دو فیلم اشاره کردهاند؛ جایی از بتمن آغاز میکند که بتمن زیر باران گاتهام خودش را بالای پشت بامی میکشاند، و مکالمهی معروف ریک دکارد (هریسون فورد) و روی بتی (روتگر هاور، که به شکل جالبی در بتمن آغاز میکند هم بازی کرد ) که آن هم روی پشت بام و زیر باران میگذرد.
برخی از این ارتباطها و شباهتها ممکن است تصادفی باشد، ولی نولان و سازندگان بتمن آغاز میکند تقریبا همه جا گفتهاند که شکلوشمایل و اتمسفر درگیرکننده و جسورانهی فیلم الهامگرفته از فضایی است که ریدلی اسکات برای بلید رانر خلق کرد. حتی نولان پیش از آغار تولید فیلم، بلید رانر را برای والی فیستر فیلمبردار بتمن آغاز میکند نمایش داد تا به او بگوید به دنبال چه سبک بصری و چه حالوهوایی است.
۷. بروس وین یک بار بدون لباس بتمن بتموبیل معروفش را سوار شده (یک جورهایی)
بروس وین برای اینکه از خودش تصویر یک پسر پولدار دخترباز را در انظار عمومی به نمایش بگذارد کارهای زیادی میکند، ولی در جاهایی از فیلم میبینیم اشارههای ریز و بامزهای هم به این قضیه میکند و بدون اینکه کسی متوجه شود (البته به جز مخاطب) به اطرافیانش کنایههایی میزند. مثلا وقتی به همراه دو سوپرمدل جذاب و سوار بر یک ماشین اسپرت لوکس وارد یک هتل میشود، در جواب تحسینی که نسبت به ماشینش میکنند میگوید: «تازه اون یکی ماشینمو ندیدین» که اشاره دارد به بتموبیل معروف بتمن، همان ماشین تانکمانندی که کلی ابزار و ادوات و سلاح درونش جای گرفته.
در صحنهای از شوالیهی تاریکی اما، بروس وین با لباس عادی سوار بتموبیل میشود. وقتی بروس متوجه میشود جوکر قصد دارد یک بیمارستان را منفجر کند، تصمیم میگیرد بیرون برود و به آشوب پیشآمده رسیدگی کند. آلفرد از او میپرسد که میخواهد با بتپاد (وسیلهی موتور سیکلت مانندی که بعد از خودتخریبی بتموبیل از آن جدا شد) برود یا نه. بروس در جواب میگوید که با چیزی میرود که در روز روشن کمتر توی دید باشد.
در اینجا آلفرد میگوید: «آها پس با لامبورگینی میری. چقدرم که توی دید نیست.»
ولی در اینجا نکتهی بامزهای نهفته است. ماشین بروس یک لامبورگینی مورسیهلاگو است و اشارهی ریزی به بتمن دارد. کسانی که از اسپانیایی سر در میآورند میدانند که «مورسیهلاگو» (Murciélago) به اسپانیایی میشود خفاش. که یعنی بروس وین در روز روشن سوار بر یک نوع بتموبیل در خیابانها حرکت میکرده.
۸. جوکر یک سناتور آمریکایی واقعی و یکی از هواداران پروپاقرص بتمن را تهدید میکند
وقتی جوکر به مهمانی جمعآوری کمک مالی برای هاروی دنت میآید و همه چیز را به هم میریزد، مردی از میان جمع به شکلی غیرمنتظره جلو او میایستد و میگوید: «ما از اراذل و اوباش نمیترسیم» شجاعتی که برایش گران تمام میشود و جوکر با چاقوی معروفش سراغش میرود. ولی خیلی زود ریچل پا پیش میگذارد و او را از مرگ نجات میدهد.
آن دسته از هواداران بتمن که چشمان تیزی دارند احتمالا متوجه شدهاند که این مرد، یکی از سناتورهای حزب دموکرات آمریکا یعنی سناتور پاتریک لیهی اهل ورمونت است. کسی که در دومین استیضاح دونالد ترامپ در اوایل سال ۲۰۲۱ حضور داشت. لیهی حالا در دولت بایدن فعالیت میکند و سومین مقام برتر بعد از رئیس جمهور به حساب میآید (رئیس موقت سنای ایالات متحده آمریکا).
خارج از دنیای سیاست البته، لیهی یکی از هواداران سرسخت بتمن است که به جز شوالیهی تاریکی هم در «بتمن برای همیشه» (Batman Forever) محصول ۱۹۹۵ حضور کوتاهی داشته و هم در «بتمن و رابین» (Batman and Robin) محصول سال ۱۹۹۷. در شوالیهی تاریکی و شوالیهی تاریکی برمیخیزد نقش یکی از اعضای هیأت مدیرهی شرکت وین را بازی میکرد (که حضورش در مهمانی جمعآوری کمک مالی برای هاروی دنت را توجیه میکند). در «بتمن در برابر سوپرمن» (Batman v. Superman) محصول سال ۲۰۱۶ هم نقش سناتوری را ایفا میکرد که در جلسهی سوپرمن و اعضای سنا حضور داشت.
لیهی مبالغی را که از حضور در فیلمهای بتمن گردآوری کرد به کتابخانهی هابارد در ورمونت اهدا کرده، کتابخانهای که او در آنجا اولینبار کمیکهای بتمن را خواند. او حتی سال ۱۹۹۶ و وقتی با دیسی همکاری میکرد تا داستانی دربارهی خطرات مین بنویسند، از بتمن استفاده کرد تا طرح ممنوعیت صادرات مین را تصویب کنند.
۹. جوکر نام خودش را از روی دختر هیث لجر برداشت
جوکر هویتی مخفی دارد و هیچکس دقیقا نمیداند در گذشته چه کسی بوده، برای همین مردم مدام راجع به او حدس و گمانهزنیهای گوناگونی مطرح میکنند و در طول شوالیهی تاریکی یکی از سوالهای مهمی که ذهن همه را به خودش مشغول کرده همین است. جوکر برای قربانیانش داستانهای متفاوتی دربارهی شکلگیری زخمهای دور لبش تعریف میکند. پلیس دربارهی اسم و رسم واقعی او هیچ اطلاعاتی در دسترس ندارد و از گذشته و زندگی او هم چیزی پیدا نمیکنند. همین ابهام باعث شده تا هواداران حدسهای زیادی دربارهی جوکر و گذشتهاش داشته باشند. برخی هواداران از جمله پتون ازوالت کمدین، حدس زدهاند که جوکر احتمالا از نیروهای اطلاعاتی ارتش بوده، که توضیح میدهد چرا در کار با سلاحهای سنگین تبحر دارد یا اینکه چطور طی بازجوییها کم نمیآورد و با ذهن بازجوهایش بازی میکند.
صرف نظر از اینکه واقعیت چیست، جوکر در جایی از داستان به نامش اشارهای میکند، نامی که به دختر هیث لجر بازیگر فقید نقش جوکر نزدیک است. در صحنهی معروف بیمارستان، جایی که جوکر لباس و ظاهر پرستارها را به خودش گرفته تا با هاروی دنت در بستر بیماری حرف بزند، میتوانید نامی که روی لباسش حک شده ببینید؛ ماتیلدا. ماتیلدا نام دختر هیث لجر و میشل ویلیامز است، و زمان فیلمبرداری شوالیهی تاریکی تنها ۲ سال داشته. امروز ماتیلدا رُز لجر پانزده ساله است و شباهتهای زیادی به پدر فقیدش دارد.
۱۰. در یکی از صحنههای معروف جوکر، شمایل یک لبخند پنهان شده
جوکر حس شوخطبعی بیمارگونهای دارد و این را از روشهای متنوعی نشان میدهد. لباس ارغوانی ارزانقیمتی را با پول دزدی میخرد که تبدیل به لباس معرفش میشود. یک S قرمز و بزرگ روی بدنهی ماشینی که سوارش شده میکشد تا جملهی «خنده بهترین درمان است» (Laughter is the Best Medicine) را به «کشتار بهترین درمان است» (Slaughter is the Best Medicine) تبدیل کند. ولی یکی از این موارد خیلی اتفاقی و بدون ارادهی خودش شکل میگیرد.
در صحنهی تعقیبوگریز شوالیهی تاریکی و جایی که جوکر میخواهد هاروی دنت را بکشد، این دلقک دیوانه یکی از زیردستهایش را که کشته شده از پشت کامیونی هل میدهد تا خودش پشت فرمان بنشیند. وقتی نمایی از شیشهی جلوی کامیون میبینیم، سوراخهای گلوله روی شیشه طرحی از یک چهرهی خندان شکل دادهاند که اگر کمی دقت کنید پیداست. از آن نکتههای گذرا و ریزی است که احتمالا از دست خیلیها در رفته، ولی وقتی نگاهش میکنید مشخص است.
۱۱. شوالیهی تاریکی از فیلم «مخمصه» (Heat) هم الهام گرفته
درست است که شهر گاتهام در بتمن آغاز میکند از اتمسفر و حالوهوای بلید رانر ریدلی اسکات الهام گرفته بود، ولی کریستوفر نولان در ساخت شوالیهی تاریکی از منبع متفاوتی تأثیر گرفت، درام جنایی و تماشایی مایکل مان یعنی مخمصه که سال ۱۹۹۶ لسآنجلس را به بهترین شکل ممکن تصویر کرده بود.
نولان که میخواست داستانی حماسی در بستر گاتهام روایت کند، پیش از فیلمبرداری، فیلم مخمصه را برای عوامل به نمایش گذاشت تا به همه نشان دهد که چطور میتوان در محدودهی یک شهر، جهانی بزرگ پر از شخصیتهای متنوع خلق کرد، شخصیتهایی که هرکدام سفر احساسی خودش را تجربه میکرد و داستان خودش را داشت. نتیجهی این دیدگاه و رویکرد فیلمی شد که در آن داستان از نقطهنظر چندین شخصیت روایت میشد و به جز بروس وین، ماجراهای گوردون و هاروی دنت و شهرواندان و زندانیان را هم میدیدیم. نولان همچنین با استفاده از دوربینهای آیمکس که میتوانست ساختمانهای عریض و طویل گاتهام را تماما در قاب جای دهد، اشل و ابعاد دنیایش را گستردهتر کرد و به این طریق به ما نشان داد که جوکر با نابودی یک شهر، انگار دارد یک جهان بزرگ را به نابودی میکشاند.
۱۲. زندانی که در شوالیهی تاریکی برمیخیزد میبینیم همان گودال لازاروس است
نولان با سهگانهی شوالیهی تاریکی سعی کرد به اسطورههای جهان بتمن ماهیتی زمینی و ملموس ببخشد که به زندگی واقعی ما نزدیکتر بود. ولی با این حال هواداران میتوانستند ارجاعهای جذابی را در فیلم ببینند که اشاره به عناصر فانتزی و فراطبیعی دنیای بتمن داشت. برای مثال زندانی که بین در قسمت سوم بروس وین را در آن میاندازد ماجرای جالبی دارد. این زندان که با افکاری سادیستی طراحی شده و زندانیانش را با امید به رهایی شکنجه میدهد، شباهت زیادی به گودال لازاروس دارد که در کمیکها دیدهایم. گودالی با خاصیت جادویی.
در بسیاری از کمیکها و انیمیشنهای بتمن دیدهایم که گودال لازاروس مخزنی است که درونش با مایعی پر شده و رأسالغول با ورود به آن بدنش را بهبود میبخشد و همیشه جوان میماند. ورود به گودال لازاروس ریسک دیوانه شدن هم دارد، ولی رأسالغول به این طریق توانسته عمر جاویدان داشته باشد.
البته که اگر چنین گودالی را در فیلم نولان میدیدیم کاملا بیرون از جهان او میایستاد و ربطی به مدل واقعگرایانهی او نداشت. ولی این زندان به شکل استعاری همان نقش گودال لازاروس را برای بروس ایفا میکند. بروس وین که بعد از مبارزهی نفسگیرش با بین کمرش شکسته، بعد از ورود به این گودال کمکم خودش را بازیابی میکند و هم جسمی و هم روحی بهبود مییابد و دوباره به دنیا برمیگردد. گویی وارد گودال لازاروس شده و بدن و روانش را ترمیم داده و حالا برای مبارزهای دیگر آماده است.
۱۳. تمام شخصیتهای شرور هویت پنهان دارند
بروس وین خودش را بهعنوان یک میلیاردر بیخیال و دخترباز جا میزند تا کسی شک نکند او واقعا بتمن است، ولی او تنها شخصیت در سهگانهی شوالیهی تاریکی نیست که هویت واقعیش را از دیگران پنهان کرده. تمام آدم بدهای داستان در این مجموعهفیلم در مقطعی تظاهر کردهاند که شخصیت دیگری هستند.
رأسالغول شخص دیگری را به جای خودش میگذارد تا توجهها سمت او نیاید و آن فرد را بهعنوان رهبر انجمن سایهها معرفی میکند. او در ملاقات با بروس خودش را هنری دوکارد معرفی میکند و بروس تا قبل از فصل پایانی فیلم به هویت واقعی او پی نمیبرد. اسکرکرو/مترسک (کیلین مورفی) از هویت عمومیش با نام دکتر جاناتان کرین استفاده میکند تا به جنایتکاران دسترسی داشته باشد و آنها را به آسایشگاه آرکام ببرد. جوکر در ابتدای فیلم دوم خودش را بهعنوان یکی از زیردستانش جا زده و در سرقت بانک شرکت می کند و بعدها هم لباس مأموران پلیس و پرستارها را میپوشد. کتوومن (ان هاتاوی) خودش را یکی از خدمتکاران عمارت وین جا میزند تا به بروس وین دستبرد بزند. بین (تام هاردی) کاری میکند تا مأمورین سیا فکر کنند او یکی از زندانیهایشان است. و میراندا تیت (ماریون کوتیار) هم تا لحظات پایانی فیلم سوم هویت واقعیاش را که تالیا الغول است برملا نمیکند.
حتی هاروی دنت (آرون اکهارت) بعد از اینکه نیمی از صورتش میسوزد و به قعر جنون سقوط میکند و عدهای را به قتل میرساند، به لطف فداکاری بتمن و جیم گوردون بعد از مرگش همچنان بهعنوان شوالیهی سفید گاتهام شناخته شد و نگذاشتند کسی از جنایاتش بو ببرد. هویتهای پنهان و شخصیتهای دوگانه از مضامین مهم و کلیدی سهگانهی شوالیهی تاریکی است که گریبان شخصیتهای متعددی را گرفته.
۱۴. لوگوی دیسی در برخی نماها دیده میشود
فیلمهای بتمن به خاطر وجود سمبل خفاش در جاهای گوناگون معروف شده و هواداران عادت کردهاند که در نماهای متفاوت فیلمها به دنبال نشان و سمبل خفاش بگردند. حالا یا روی لباس بتمن یا روی چرخهای ماشینش. اما در شوالیهی تاریکی برمیخیزد خود شرکت دیسی موفق شده لوگویش را در فیلم بگنجاند.
در صحنهای که گوردون نقشه میکشد تا بمب هستهای تحت اختیار بین را از کار بیندازند، مأمورین پلیس بیسیمهایی دستشان گرفتهاند که آرم و لوگوی قدیمی دیسی رویشان به چشم میخورد. دیدن و پیدا کردنشان سخت است، ولی هواداران توانستند متوجهاش شوند و آن را بهعنوان ادای دین جذابی بدانند که فیلمهای شوالیهی تاریکی به کمیکهای دیسی داشتهاند.
منبع: Looper