در این مقاله با ۲۲ فیلم دادگاهی برتر تاریخ سینما آشنا میشوید که داستانها و شخصیتهای درگیرکنندهای دارند و به قدری جذاب و نفسگیرند که هنگام تماشایشان زمان را فراموش میکنید.
فیلمهای جنگی ماندگار و تماشایی زیادی تا به حال ساخته شده است، ولی خیلی از جنگهای حساس و نفسگیر سینما در میدانهای نبرد رخ نمیدهند. وقتی یک فیلم دادگاهی با عوامل و بازیگران و قصهی درگیرکننده ساخته میشود، تعلیق و تنشی به وجود میآورد که کمتر فیلمی توانایی خلق آن را دارد. وکلای درامهای دادگاهی به جای تفنگ و گلوله، از کلمات و وقایع و اسناد و شواهد استفاده میکنند تا در نبردهایشان پیروز شوند. نبردهایی حساس که همچون یک جنگ واقعی با مرگ و زندگی آدمها سروکار دارند. البته در نبردهای دادگاهی، این زندگی موکلهاست که در خطر قرار میگیرد و نه وکلا.
تضاد و تقابل در درامهای دادگاهی نبردی است که بر سر حقیقت شکل میگیرد، حالا چه داستان دربارهی عدالت اجتماعی باشد، یا افشای توطئهها، یا بیگناهانی که به ناحق گناهکار شناخته شدهاند. هر فیلمی که دربارهی جلسات دادگاه پرتنش ساخته میشود، مسألهاش نه تنها حقایق، بلکه ارائهی حقایق به نحوی است که هر شک و شبههای را از بین ببرد.
۱. و عدالت برای همه (And Justice for All)
- محصول: ۱۹۷۹
- کارگردان: نورمن جویسون
- بازیگران: آل پاچینو، جک واردن، جان فورسایت
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۱٪
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
در دقایق پایانی و عدالت برای همه، آل پاچینو یکی از ماندگارترین و تأثیرگذارترین سخنرانیهای دادگاه را در تاریخ سینما به نمایش میگذارد. حتی اگر خود فیلم را ندیده باشید، به احتمال زیاد چشمتان به این تکه افتاده و فریادهای پر از بغض و خشم آرتور کرکلند را که رو به قاضی و تمام حاضرین دادگاه میگوید you’re out of order شنیده و دیدهاید.
این فروپاشی و انفجار کرکلند ناگهانی نیست. ما او را طی ماجراهای مختلف فیلم دنبال میکنیم و میبینیم که چطور موکلهای بیگناه یکی پس از دیگری مقابل چشمان او قربانی سیستم قضایی فاسدی میشوند که بیشتر از عدالت و محافظت از حقوق مردم، به رقابت و درآمدزایی توجه میکند. آرتور که دیگر تحمل این وضعیت را ندارد و بدتر از همه، به یقین رسیده که موکلش (یکی از قاضیهای بلندپایهی آمریکا) گناهکار است و به دختری جوان تجاوز کرده، عنان از کف میدهد و علیه این سیستم فریاد میزند و به جای اینکه از موکل فاسد و شیطانصفتش دفاع کند، با صدایی رسا و چشمانی برافروخته به همه میگوید که او گناهکار است.
۲. ترس کهن (Primal Fear)
- محصول: ۱۹۹۶
- کارگردان: گرگوری هابلیت
- بازیگران: ریچارد گیر، ادوارد نورتون، فرانسیس مکدورمند
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۶٪
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
این فیلم که با اقتباس از رمانی نوشتهی ویلیام دیل ساخته شده که سال ۱۹۹۳ منتشر شد، هر چیزی که از یک تریلر دادگاهی انتظار دارید برایتان به ارمغان میآورد؛ پروندهی قتل پر از ابهام، متهمی که به احتمال زیاد بیگناه است، اختلال چند شخصیتی و وکیل مدافعی که سعی دارد عدالت را برقرار کند و موکلش را نجات دهد.
ترس کهن اولین فیلمی بود که ادوارد نورتون بازی میکرد و با این فیلم وارد عرصهی سینما شد. نورتون در ترس کهن نقش آرون را بازی میکند، پسری جوان و ظاهرا بیآزار و مظلوم که به قتل یک اسقف متهم شده است. مارتین ویل (ریچارد گیر) وکیل مدافعی پرنفوذ و مشهور است که وکالت او را بر عهده گرفته و وقتی با شخصیت دوگانهی این پسر جوان مواجه میشود، به یقین میرسد که با ادعای مجنون بودن او میتواند خیلی راحت پرونده را برنده شود. گویا آرون دچار اختلال چندشخصیتی است و درونش کاراکتری پنهان شده بهشدت خشن و خطرناک، شخصیت دومی به نام روی که به قتل اعتراف کرده و گفته میخواسته از آرون مظلوم و بیدفاع حمایت کند.
البته که همه چیز پیچیدهتر از این حرفهاست و مارتین ویل خیلی زود در دوراهی اخلاقی سنگینی قرار میگیرد و باید بین وجدانی که بعد از مدتها بیدار شده و جاهطلبیاش یکی را انتخاب کند. ریچارد گیر و لورا لینی و آندره براور همگی نقشآفرینیهای درخشانی ارائه دادهاند، ولی گل سرسبد ماجرا ادوارد نورتون است که همه را میخکوب میکند. نورتون جوری نقش دو شخصیت را بازی کرده که مسحور حرکاتش میشوید و باور نمیکنید اولین فیلمش است.
۳. به نام پدر (In the Name of the Father)
- محصول: ۱۹۹۳
- کارگردان: جیم شریدان
- بازیگران: دنیل دی لوییس، پیت پاستویت، اما تامپسون
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴%
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
فیلمهای زیادی دربارهی آدمهایی که به گناهی نکرده متهم شدهاند ساخته شده، ولی کمتر فیلمی مثل به نام پدر عواقب چنین بیعدالتی تلخ و تکاندهندهای را نشانمان میدهد. فیلم داستان واقعی گیلدفورد فور را روایت میکند، ماجرای چهار نفر (سه مرد و یک زن) که به ناحق به خاطر یک بمبگذارای که با اهداف سیاسی اجرا شده بود، متهم و محکوم شدند و آنها را با ارتش آزادیبخش ایرلند مرتبط دانستند.
بخش قابل توجهی از فیلم در دادگاه و جلسات محاکمه میگذرد، ولی تمرکز اصلی داستان روی آزار و اذیتی است که مأمورین پلیس به این چهار نفر تحمیل میکنند و همچنین سالهایی که دنیل دی لوییس و پدرش (پیت پاستویت) به ناحق در زندان میگذرانند.
به نام پدر فیلمی عمیقا ناراحتکننده و تأثیرگذار است و از درامهای دادگاهی کلاسیک و مهم سینما به حساب میآید.
۴. جیافکی (JFK)
- محصول: ۱۹۹۱
- کارگردان: اولیور استون
- بازیگران: کوین کاستنر، دانلد ساترلند، جک لمون
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۴%
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
اولیور استون جیافکی را در دوران اوج خودش ساخت. فیلم داستان تنها پروندهی جنایی را روایت میکند که دربارهی ترور جان اف کندی تشکیل شد و به دادگاه رسید. کوین کاستنر نقش جیم گریسون دادستان نیواورلئان را بازی میکند که همهی فکروذکرش درگیر پرونده و اسناد و شواهد حول ترور کندی شده است.
اگر از تئوریهای توطئه خسته شدهاید حواستان باشد که فیلم اولیور استون این ایده را مطرح میکند که لی هاروی آزوالد قاتل کندی نبوده و طرح و توطئههای پیچیدهتری در جریان بوده. ولی اگر این حساسیتها را کنار بگذاریم، جیافکی یک فیلم سرحال و پرتعلیق و تماشایی است که یک لحظه از نفس نمیافتد و جذابیتش را تا انتها حفظ و بحثهای جدی و درگیرکنندهای را مطرح میکند. جیافکی هم برای هواداران درامهای حقوقی جذاب است و هم برای کسانی که شیفتهی تریلرهای سیاسی هستند.
۵. کریمر علیه کریمر (Kramer vs. Kramer)
- محصول: ۱۹۷۹
- کارگردان: رابرت بنتون
- بازیگران: داستین هافمن، مریل استریپ، جین الکساندر
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۸%
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
کریمر علیه کریمر نه تنها یکی از بهترین درامهای حقوقی و دادگاهی تاریخ سینماست، بلکه یکی از معدود فیلمهای هالیوودی به حساب میآید که بهشدت واقعگرایانه ساخته شده و انگار همه چیزش ریشه در واقعیت روزمرهی آدمهای عادی دارد. در اینجا خبری از قتل و غارت و انسانهای بیگناهی که به جرم نکرده متهم میشوند نیست. به جایش ماجرای آشنا و غمانگیز فروپاشی یک ازدواج را تماشا میکنیم و جنگی که بر سر حضانت فرزند شکل میگیرد.
وقتی جوانا (مریل استریپ) همسرش تد (داستین هافمن) را ترک میکند، تد مجبور میشود نقش تنها والد را بازی کند و سکان خانواده را به دست بگیرد و پسرشان بیلی را تنهایی بزرگ کند. اتفاقی که در نهایت رابطهی بین این پدر و پسر را عمیقتر میکند. یک سال بعد از این ماجرا، جوانا دوباره سروکلهاش پیدا میشود و میگوید حالا حضانت بیلی را میخواهد، و دادگاهی ناراحتکننده سر حضانت بچه شکل میگیرد.
بعد از تماشای کریمر علیه کریمر و پاک کردن اشکهایتان، به این فکر خواهید کرد که چرا فیلمهای دادگاهی بیشتری دربارهی این شایعترین نزاع حقوقی آدمها ساخته نمیشود.
۶. پسرعمویم وینی (My Cousin Vinny)
- محصول: ۱۹۹۲
- کارگردان: جاناتان لین
- بازیگران: جو پشی، ماریسا تومی، رالف ماچیو
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۶%
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
پسرعمویم وینی سرشار است از لحظات و موقعیتهای کمیکی که حتی بعد از گذر سالیان هنوز هم بامزه و دوستداشتنی است. وینی گمبینی (جو پشی) وکیلی تازهکار است که به همراه نامزدش ویتو (ماریسا تومی) از نیویورک به شهر کوچکی در آلاباما میآید تا از پسرعمویش دفاع کند، کسی که یه قتل کارمند یک فروشگاه متهم شده است. وقتی به جلسات دادگاه میرسیم، بیتجربگی وینی موقعیتهای واقعا خندهداری خلق میکند که با نقشآفرینی درجهیک و فوقالعادهی جو پشی تکمیل شده.
وینی که هنوز با سازوکار حقوقی دادگاه آشنا نشده و سه بار امتحان داده تا بالاخره نمرهی قبولی بگیرد، با ندانمکاریهایش قاضی سختگیر و جدی دادگاه را به حدی عصبانی و برافروخته میکند که در همان روز اول او را به زندان میفرستند.
۷. حکم (The Verdict)
- محصول: ۱۹۸۲
- کارگردان: سیدنی لومت
- بازیگران: پل نیومن، جیمز میسون، شارلوت رمپلینگ
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۸%
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
قهرمان فیلم حکم یعنی فرانک گلوین (پل نیومن) به دنبال اجرای عدالت است و داستان اصلی هم حول همین میچرخد، ولی ماجرای رستگاری خود فرانک هم اهمیتی اگر نگوییم بیشتر، ولی برابر با همین قصهی اصلی دارد.
در ابتدای فیلم فرانک را افسرده و به ته خط رسیده میبینیم. سابقهی حرفهایش در مرز نابودی است چون برایش پاپوش دوختهاند که سالها پیش در هیئت منصفه دستکاری کرده و حالا گرفتار الکل و بدمستی است. یکی از دوستان فرانک به عنوان لطف پروندهی یک قصور پزشکی را برایش میآورد. متهمین این پرونده قصد معامله و توافق دارند، ولی فرانک بر خلاف انتظار همه عمل میکند، دست رد به پیشنهاد متهمین میزند و پرونده را به دادگاه میکشاند.
با وجود اصرار و فشار قاضی، همکاران و حتی موکلین خودش، فرانک تا انتهای مسیر پیش میرود تا پرونده را به سرانجام برساند و در همین حین راهی برای رستگاری و نجات خودش از وضعیت پیشین پیدا میکند.
۸. تشریح یک قتل (Anatomy of a Murder)
- محصول: ۱۹۵۹
- کارگردان: اوتو پرمینجر
- بازیگران: جیمز استوارت، بن گازارا، لی رمیک
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰%
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
تشریح یک قتل شبیه یک دفترچه راهنمای دقیق و عالی است دربارهی اینکه چطور یک فیلم دادگاهی جذاب و درجهیک بسازیم. بر خلاف اغلب درامهای حقوقی و دادگاهی، در اینجا از همان ابتدا میدانیم که متهم پرونده یعنی فردریک مانیون گناهکار و مسؤول قتلی است که به آن مرتکب شده. مانیون بارنی کوییل را به قتل رسانده چون به ادعای او، به همسرش تجاوز کرده است. جیمز استوارت در نقش وکیل مدافع مانیون ظاهر شده است و در دادگاه مطرح میکند که او هنگام ارتکاب قتل، از کنترل خارج شده بوده و حالت طبیعی نداشته.
تشریح یک قتل فیلمی دو ساعت و نیمه است ولی چنان جذاب و نفسگیر ساخته شده که اصلا گذر زمان را حس نمیکنید. درگیری و نزاع حقوقی بین وکیل مدافع و شاهدان و دادستان پرونده یک لحظه هم از نفس نمیافتد و مخاطب را درگیر داستان نگه میدارد.
۹. شاهدی برای تعقیب (Witness for the Prosecution)
- محصول: ۱۹۵۷
- کارگردان: بیلی وایلدر
- بازیگران: مارلین دیتریش، تایرون پاور، چارلز لوتن
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰%
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۴ از ۱۰
مارلین دیتریش به گواه خیلیها بهترین نقشآفرینیهای عمرش را در همین فیلم به نمایش گذاشت. دیتریش در شاهدی برای تعقیب نقش کریستین را بازی میکند، همسر لئونارد ول (تایرون پاور) مردی که به قتل بیوهای مسن متهم شده است. وکیل مدافع لئونارد (چارلز لوتن) کمکم به شکل میافتد که قاتل واقعی، کریستین است. شک و تردید این وکیل به اوج خودش میرسد و در نهایت طی پرسش و پاسخهای کوبنده و نفس گیر از شاهدان، همه را متقاعد میکند که لئونارد بیگناه است.
البته به زودی متوجه میشویم که جریان پشت پردهی کریستین پیچیدهتر از این حرفهاست. شاهدی برای تعقیب با غافلگیریهای کلاسیک و جذاب و بهیادماندنی یکی از قدرتمندترین فیلمهای دادگاهی سینماست که از آثار آگاتا کریستی اقتباس شده.
۱۰. چند مرد خوب (A Few Good Men)
- محصول: ۱۹۹۲
- کارگردان: راب رینر
- بازیگران: تام کروز، جک نیکلسون، دمی مور
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۳%
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
دو سرباز نیروی دریایی آمریکا زیادهروی میکنند و ناخواسته یکی از برادران همرزمشان را میکشند. وقتی ستوان دنیل کافی (تام کروز) این پرونده را بر عهده میگیرد، همه انتظار دارند که با یک معامله و توافق ساده سر و ته قضیه هم بیاید. ولی هیچ چیز طبق انتظار پیش نمیرود.
دنیل که تحت تأثیر فشارهای جوآن گالووی ایدهآلگرا (دمی مور) قرار گرفته و از طرفی هم یاد و خاطرهی پدر پرافتخارش وجدان او را بیدار کرده، پرونده را به دادگاه میکشاند. در حین بررسی پروندهی قتل، او با سرهنگ جسوپ (جک نیکلسون) درگیر میشود و پرده از خردهفرهنگی دیوانهوار و وحشتناک بر میدارد که در پادگانهای نظامی جریان دارد. همهی این ماجراها دنیل و جسوپ را به صحنهی انفجاری و معروف دادگاه میرساند که در آن جسوپ با بازی خیرهکننده و حیرتانگیز جک نیکلسون برمیآشوبد و از اقدامات تکاندهنده ولی لازمی حرف میزند که برای حفاظت دنیایی پر از دیوار به کار میگیرند.
۱۱. محاکمه در نورمبرگ (Judgment at Nuremberg)
- محصول: ۱۹۶۱
- کارگردان: استنلی کریمر
- بازیگران: ماکسیمیلیان شل، اسپانسر تریسی، مونتگومری کلیفت
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱%
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
محاکمه در نورمبرگ بیشتر از اینکه روی شخصیتپردازی تمرکز کند، به ایدههایش پرداخته ولی این ایدهها به قدری قدرتمند و مهم هستند که حتی امروز هم میتوانیم با آن ارتباط بگیریم. فیلم بر اساس ماجرای واقعی دادگاه قاضیها ساخته شده است، دادگاهی که طی آن تعدادی از قضات نازی به جرم جنایت علیه بشریت محاکمه شدند. فیلم نسخهای داستانی از این واقعهی تاریخی نشانمان میدهد.
خیلی از سؤالهای مهم فیلم را وکیل مدافع آلمانیها یعنی هانس رولف (ماکسیمیلیان شل) مطرح میکند. او انگشت اتهام را سمت همه به جز موکلینش میگیرد، و از بقیه میپرسد که در زمان وقوع این جرایم نقش و مسؤولیت قدرتهای جهان چه بود؟ مگر نه اینکه همین قدرتها که حالا موکلین او را محاکمه میکنند، در زمان ارتکاب این جنایات علیه بشر نقش تاریخی خودشان را ایفا نکردند؟
محاکمه در نورمبرگ سال ۱۹۶۱ اکران شده ولی با این حال نسبت به خیلی از فیلمهای بعد از خودش، بهتر و عمیقتر به مسألهی هلوکاست پرداخته است.
۱۲. فیلادلفیا (Philadelphia)
- محصول: ۱۹۹۳
- کارگردان: جاناتان دمی
- بازیگران: تام هنکس، دنزل واشنگتن، آنتونیو باندراس
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۰%
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
فیلادلفیا فقط یکی از بهترین درامهای دادگاهی سینما نیست، بلکه یکی از مهمترین فیلمهایی محسوب میشود که دربارهی ایدز و نحوهی برخورد مردم با قربانیان این بیماری طی سالهای دههی ۸۰ و ۹۰ میلادی ساخته شده. تام هنکس تا پیش از این بیشتر به عنوان بازیگر فیلمهای کمدی رمانتیک شناخته میشد و با فیلادلفیا توانست جای پای خودش را بهعنوان یک بازیگر قدر قدرت درام محکم کند و همه را به تحسین خودش وا دارد.
تام هنکس در فیلادلفیا نقش اندرو بکت را بازی میکند، وکیلی همجنسگرا که وقتی میفهمند به ایدز مبتلا شده، او را از شرکت حقوقیاش اخراج میکنند. جو میلر (دنزل واشنگتن) وکیل مدافعی است که در همین دست پروندهها تخصص دارد و حالا تنها امید اندرو بکت برای احقاق حقوقش به حساب میآید. البته میلر هم در ابتدا دست رد به سینهی او میزند، ولی وقتی بالاخره با هوموفوبیای خودش کنار میآید تا پای جان برای او انرژی میگذارد و با شرکت حقوقی متخلف مبارزه میکند.
فیلادلفیا از نظر مطرح کردن مضامین اجتماعی و برانگیختن احساسی مخاطب فیلمی غنی و تاثیرگذار است و به ما نشان میدهد که اگر با ترسها و سو تفاهمهای خودمان مواجه شویم چه نتایج مثبت و خوبی رقم میخورد.
۱۳. ۱۲ مرد خشمگین (۱۲Angry Men)
- محصول: ۱۹۵۷
- کارگردان: سیدنی لومت
- بازیگران: هنری فوندا، لی جی کاب، جک کلاگمن
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰%
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۹ از ۱۰
شاید بگویید ۱۲ مرد خشمگین فیلم دادگاهی به شکل متعارفش نیست و دربارهی اعضای هیأت منصفه است. فقط ۳ دقیقه از فیلم در دادگاه میگذرد و باقی زمان آن در اتاق هیأت منصفه روایت میشود و ما – همانطور که در عنوان پیداست – ۱۲ مرد خشمگین را تماشا میکنیم که دربارهی پسر جوان ۱۸ سالهای بحث میکنند که به قتل پدرش متهم شده.
در ابتدا همه به جز هنری فوندا اطمینان کامل دارند که این پسر جوان گناهکار است و خیلی سریع میتوانند حکم را صادر کنند. ولی هرچه بحث و گفتوگویشان داغتر میشود و جلوتر میرود، یکی یکی بقیهی اعضای هیأت منصفه هم به هنری فوندا میپیوندند و قبول میکنند که ماجرا پیچیدهتر از این حرفهاست و زوایای پنهان زیادی دارد.
۱۴. مرا گناهکار بدان (Find Me Guilty)
- محصول: ۲۰۰۶
- کارگردان: سیدنی لومت
- بازیگران: وین دیزل، پیتر دینکلج، لاینوس روچ
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۲%
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
همیشه اولین چیزی که با شنیدن نام وین دیزل به یادمان میآید سری فیلمهای سریع و خشمگین است. ولی شاید تعجب کنید که این ستارهی اکشن پرطرفدار یکی از بهترین نقشآفرینیهایش را در این درام دادگاهی جذاب و تماشایی به کارگردانی سیدنی لومت ارائه داده است.
مرا گناهکار بدان بر اساس ماجرایی واقعی ساخته شده است و طبق نوشتههای ابتدای فیلم، خیلی از صحبتهای دادگاه مستقیما از روی گزارشات واقعی جلسات نوشته شده. تعداد زیادی از گانگسترهای مرتبط با یک خانوادهی مافیایی تحت پیگرد قرار گرفتهاند و قرار است طی یک سری جلسات دادگاه طولانی و فرساینده، محاکمه شوند. همه چیز طبق روال عادیش است تا اینکه یکی از این گانگسترها به نام جکی دینورشیو تصمیمی عجیب میگیرد و بدون وکیل در دادگاهها حاضر میشود تا خودش وکالت خودش را بر عهده بگیرد، و اغراق نیست اگر بگوییم از کارکشتهترین وکلای حاضر هم بهتر و تأثیرگذارتر ظاهر میشود.
جکی دینورشیو احتمالا خوشقلبترین، دوستداشتنیترین و وفادارترین گانگستری است که تا به حال دیدهایم. حاضر است هر فداکاری را به جان بخرد، حتی اگر همه با او بدرفتاری کنند و به رسمیت نشناسندش.
۱۵. موکل (The Client)
- محصول: ۱۹۹۴
- کارگردان: جوئل شوماخر
- بازیگران: تامی لی جونز، سوزان ساراندون، برد رنفرو
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۸%
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
سال ۱۹۹۴ جان گریشام پادشاهی میکرد. بعد از موفقیت تجاری فیلمهای «شرکت» (The Firm) و «پرونده پلیکان» (The Pelican Brief ) که سال ۱۹۹۳ از کتابهایش اقتباس شدند، و همچنین پرفروش شدن کتابهایش، این نویسندهی تریلرهای حقوقی جایگاهی رفیع پیدا کرده بود که کسی به آن نمیرسید. سیر موفقیتهای جان گریشام با موکل هم ادامه پیدا کرد.
موکل داستان نسبتا سادهای دارد؛ ماجرای پسربچهای شجاع و جسور (برد رنفرو) که شاهد یک خودکشی بوده و وکیلی کاربلد (سوزان ساراندون) که به این پسربچه کمک میکند علیه سیستم برآشوبد. تامی لی جونز نقش دادستانی مغرور و از خود مطمئن را بازی میکند که هیچجوره اهل تسامح نیست.
همچون فیلم شرکت، در اینجا هم مولفههای مافیایی داستان در حد سرگرمی مطرح شده و خیلی جدی و عمیق نیست. پر است از شخصیتهای منفی کاریکاتوری و لحظات پرتعلیقی که بعد از مدتی یکنواخت میشوند. ولی با این حال جوئل شوماخر- که فیلم «زمانی برای کشتن» (A Time to Kill) او هم اقتباسی از یک رمان گریشام بود – اتمسفر گیرا و درگیرکنندهای برای فیلم خلق کرده تا از تماشایش لذت ببریم. رابطهی پر افتوخیز ساراندون با پسربچهی فیلم هم آنقدر خوب در آمده که سکانسهای مشترکشان همیشه در یاد و خاطرهامان میماند.
۱۶. وکیل مدافع شیطان (The Devil’s Advocate)
- محصول: ۱۹۹۷
- کارگردان: تیلور هکفورد
- بازیگران: آل پاچینو، کیانو ریوز، شارلیز ترون
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۳%
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
بگذارید همین اول کار بگوییم؛ وکیل مدافع شیطان فیلم دیوانهواری است. در ابتدا درام دادگاهی پرتنشی به نظر میرسد که آرام و سر حوصله سمت اوج حرکت میکند، بعد میفهمیم عناصر ماورایی و ترسناکی هم در دنیای داستان جریان داشته و ما تمام مدت نمیدانستیم. سخت است بدون اسپویل کردن ماجرای اصلی از این فیلم حرف زد و اگر فصل پایانیاش لو برود نصف مزهی فیلم حیف میشود.
کیانو ریوز نقش وکیلی مغرور و از خود راضی به نام کوین لومکس را بازی میکند که هیچ پروندهای را نمیبازد و حتی ناجورترین جنایتکاران را برندهی دادگاه میکند. کوین از فلوریدا به شهر بزرگ نیویورک میآید تا در یک شرکت حقوقی بزرگ مشغول به کار شود و در آنجا رئیس مرموز و عجیب شرکت جان میلتون (پاچینو) را میبیند.
از همین عنوان فیلم میتوانید حدس بزنید که این جان میلتون افسانهای واقعا کیست. وقتی کوین و همسرش (شارلیز ترون) در نیویورک مقیم میشوند، خیلی زود اتفاقات غریب و تکاندهندهای برایشان رخ میدهد و فیلم هم از یک درام حقوقی واقعگرا رفته رفته به چیز کاملا متفاوتی تبدیل میشود و مخاطبش را حیرتزده میکند.
۱۷. ارین براکوویچ (Erin Brockovich)
- محصول: ۲۰۰۰
- کارگردان: استیون سودربرگ
- بازیگران: جولیا رابرتز، آلبرت فینی، آرون اکهارت
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۴%
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۴
یک فیلم دادگاهی یا درام حقوقی حتما نباید تمرکزش روی جلسات دادگاه باشد تا از دیدنش لذت ببریم. ارین براکوویچ هم دربارهی مسائل حقوقی و وکلاست و هم شخصیتپردازی دقیقی دارد و با قصهای مهیج سراغ فساد شرکتهای بزرگ و سازوکارهای اقتصادی آمریکا رفته.
این فیلم استیون سودربرگ را بیشتر به خاطر نقشآفرینی جولیا رابرتز که به خاطرش اسکار هم گرفت به یاد دارند. رابرتز نقش شخصیتی واقعی را بازی کرده، دستیار حقوقی بددهن و دوستداشتنی که حسابی کلهشق است و برای افشاگری و رسیدن به اهدافش از چیزی نمیترسد. او با همین روحیه پرده از آسیبهایی برداشت که شرکت برق و گاز کالیفرنیا به محیط زیست تحمیل کرده بود.
ارین براکوویچ داستانی تکاندهنده برایمان روایت میکند تا بفهمیم چطور شرکتهای بزرگ زندگی مردم را مسموم میکنند و اهمیتی هم به عواقبش نمیدهند.
۱۸. وکیل لینکلن سوار (The Lincoln Lawyer)
- محصول: ۲۰۱۱
- کارگردان: برد فرمن
- بازیگران: متیو مککانهی، ماریسا تومی، ویلیام اچ. میسی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۳%
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
متیو مککانهی قبل از اینکه در «مجیک مایک» (Magic Mike) بازی کند و با «باشگاه خریداران دالاس» (Dallas Buyers Club) اسکار بگیرد، در چند فیلم واقعا خوب و قدرنادیده ظاهر شد که تعدادی از بهترین کاراکترها را به سینمادوستان معرفی میکرد. وکیل لینکلن سوار یکی از همین فیلمها بود.
فیلم اقتباسی است از مجموعه رمانی به قلم مایکل کانلی، و با اینکه در جاهایی پیشبینیپذیر میشود و روی کلیشههای ژانر تکیه کرده، به خاطر کاریزمای تمام نشدنی مککانهی و کارگردانی خوش رنگ و لعابش موفق میشود تماشاگر را علاقه مند نگه دارد و قصهاش را با ضرباهنگ درستی تعریف میکند.
مککانهی در تمام لحظات فیلم عالی است، چه وقتی با همسر سابقش (ماریسا تومی) حرف میزند، یا وقتی با موکل حقهبازش جر و بحث میکند، همیشه تصویری از یک قهرمان باهوش و زرنگ ارائه میدهد. قهرمانی دوستداشتنی که با وجود تمام نقصهای شخصیتی و اخلاقیش دوستش خواهید داشت.
۱۹. لبههای دندانهدار (Jagged Edge)
- محصول: ۱۹۸۵
- کارگردان: ریچارد مارکوند
- بازیگران: گلن کلوز، جف بریجز، رابرت لوگیا
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۱%
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۱ از ۱۰
لبههای دندانهدار از اولین فیلمنامههایی بود که جو استرهاس، مغز متفکر پشت فیلمهایی چون «غریزهی اصلی» (Basic Instinct) و «دختران نمایش» (Showgirls) نوشت و کمتر از آنها شناخته شده است.
گلن کلوز نقش وکیل مدافعی به نام تدی بارنز را بازی میکند و قرار است وکالت مردی ثروتمند را بر عهده بگیرد که ناشر یک روزنامه است و به قتل همسرش متهم شده. چیزی نمیگذرد که این وکیل و موکل با هم گرم میگیرند و تا به خودشان میآیند میبینند در عین آمادگی برای محاکمه؛ مشغول اسبسواری و وقت گذراندن و رابطهی عاشقانهی مخفیانه هستند.
فیلم جلوهگرانه است و سعی دارد با نمایش تصاویر دلچسب و خیرهکننده مخاطبانش را درگیر داستان نگه دارد.
۲۰. بیگناه (Presumed Innocent)
- محصول: ۱۹۹۰
- کارگردان: آلن جی پاکولا
- بازیگران: هریسون فورد، رائول هولیا، برایان دنهی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۷%
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
هریسون فورد به خاطر بازی در نقش ایندیانا جونز و هان سولو، دو تا از مطرحترین شخصیتهای سینما، همیشه محبوب و دوستداشتنی باقی خواهد ماند و هوادارانش هر نقشی را که او بازی میکند دوست دارند. شخصیتش در فیلم بیگناه آدم بینقص و بیاشکالی نیست، ولی این باعث نمیشود که خیل هوادارانش عاشقش نشوند.
فیلم بیگناه با اقتباس از رمانی نوشتهی اسکات تورو ساخته شده. تورو خودش قبلا وکیل بوده و بعدها تصمیم گرفته رماننویس شود، و این اولین رمانش به حساب میآید.
داستان دربارهی دادستان متأهلی است که به پروندهی قتل یکی از همکارانش رسیدگی میکند، منتهی این همکار یک همکار معمولی نبوده، زنی بوده که با او رابطهی مخفیانه داشته. در بیگناه جمعی از بهترین و بزرگترین سینماگران کنار هم جمع شده بودند.
کارگردان فیلم که آلن جی پاکولا، سازندهی فیلمهایی مثل «همهی مردان رئیس جمهور» (All the President’s Men) است، فیلمنامه را نویسندهی «بعد از ظهر سگی» (Dog Day Afternoon) فرانک پیرسون نوشته، قابهای تماشایی فیلم را هم گوردون ویلیس فیلمبردار «پدرخوانده» گرفته است و موسیقی متنش را جان ویلیامز ساخته. تمام بزرگانی که فیلمهای بهیادماندنی دههی ۷۰ را تقدیم سینمادوستان کردند بار دیگر کنار هم جمع شده بودند تا یک تریلر دادگاهی جذاب و تماشایی بسازند.
۲۱. دادگاه شیکاگو ۷ (The Trial of the Chicago7)
- محصول: ۲۰۲۰
- کارگردان: آرون سورکین
- بازیگران: ادی ردمین، مارک رایلنس، ساشا بارون کوهن
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹%
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
آرون سورکین استاد نوشتن دیالوگهای پینگپونگی خوشریتم است و بارها نشان داده که چطور با کلمات و جملات و آهنگ ادای عبارتهای مختلف مثل موسیقی برخورد میکند. در شیکاگو ۷ که آن را برای نتفلیکس ساخته میتوانید قویترین صحنههای گفتوگوی پینگپونگی را که تا به حال نوشته ببینید، صحنههایی که مخاطب را روی صندلی میخکوب میکند.
داستان دربارهی ۷ نفر است که در تظاهرات ضد جنگ ویتنام شرکت کردند و بعد به جرم تبانی و جهتدهی اعتراضات دادگاهی شدند. چنین موضوعی وقتی زیر دستان ماهر آرون سورکین قرار میگیرد، فراتر از یک دادگاه حقوقی میرود. سورکین گفتوگوهایی چالشی خلق میکند دربارهی مهمترین و پایهای ترین حقوق آدمها، و موقعیتهایی میسازد که بسیار شبیه واقعیت دور و بر همهی ماست. فیلم سورکین کاری میکند که از خودمان بپرسیم چه کسانی در جامعه حق اعتراض دارند و چرا؟ آیا اصلا میتوان سیستمی معیوب را اصلاح کرد؟ و اینکه آیا باید اصول خودمان را فدای مصلحتگرایی و اقدامات نتیجه بخش کنیم؟
۲۲. انکار (Denial)
- محصول: ۲۰۱۶
- کارگردان: میک جکسون
- بازیگران: ریچل وایز، تیموتی اسپال، اندرو اسکات
- امتیاز راتن تومیتوز: %۸۳
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
انکار یکی از جواهرهای قدرنادیدهی سالهای اخیر است که شاید کمتر اسمش را شنیده باشید، ولی حتما باید ببینیدش. در این فیلم که بر اساس ماجرایی واقعی ساخته شده، ریچل وایز نقش دبورا لیپستات را بازی میکند، تاریخنگاری که به صحبتهای دیوید آیروینگ که وقوع هولوکاست را انکار کرده بود واکنش نشان میدهد و میگوید که او منکر یک واقعهی تاریخی شده. آیروینگ اما از مواضعش کوتاه نمیآید و از دبورا لیپستات به جرم افترا شکایت میکند.
حالا دبورا برای اثبات بیگناهیش نه تنها باید ثابت کند که اظهارات آیروینگ خلاف واقع است، بلکه باید اسناد و مدارکی ارائه دهد که نشان میدهد او برای واقعی جلوه دادن ادعاهایش، شواهد جعلی جور کرده تا با حرفهایش مطابقت داشته باشد. با توجه به اینکه سال گذشته طبق یک نظرسنجی مشخص شد دو سوم جوانان و نوجوانان آمریکایی خبر ندارند شش میلیون یهودی در هولوکاست کشته شدهاند، تماشای این فیلم در این زمانه ضروریتر از زمان اکرانش به نظر میرسد.
منبع: Digital Trends