در این فهرست با ۲۵ فیلم جاسوسی ماندگار سینما آشنا میشوید که هرکدام جذابیتهای خاص خودشان را دارند و برای تماشاچیان مختلف و با هر نوع سلیقهای اوقاتی خوش و مفرح و پرهیجان میسازند.
فرض همه بر این است که در زندگی واقعی جاسوس بودن حرفهی سخت و مشقتبار و طاقتفرسایی به حساب میآید. احتمالا آنطور که فیلمها نشانمان دادهاند جاسوسها زندگی پرزرقوبرق و پرهیجان و جذابی ندارند و اوقاتشان با تلخی و اضطراب و انتظارهای کشنده میگذرد. احتمالا دلیل ساخته شدن این همه فیلم جاسوسی و علت لذت بردن ما تماشاچیان از آنها هم همین است، اینکه تصویری تماشایی و دیدنی از جاسوسها و زندگی و حرفهاشان نشانمان میدهند و از دیدنشان کلی کیف میکنیم.
هروقت صحبت از فیلمهای جاسوسی به میان میآید، ذهن همه فوری سمت جیمز باند میرود. در اینجا هم میتوانستیم کل فهرست را با فیلمهای جیمز باند پر کنیم و مشکلی هم پیش نیاید، چون تقریبا تمام فیلمهای جیمز باند آثار جاسوسی ماندگاری هستند. ولی اینجوری که اصلا کیف نمیداد، چون تنوع نداشت و حوصلهی شما هم سر میرفت. برای همین فهرستی آماده شده مملو از جاسوسهای مختلف و متنوع که هرکدام سبک و روش و ابزارآلات ویژهی خودشان را برای به سرانجام رساندن مأموریتهای خطیرشان دارند.
۱. بلکککلنزمن (BlacKkKlansman)
- محصول: ۲۰۱۸
- کارگردان: اسپایک لی
- بازیگران: جان دیوید واشنگتن، آدام درایور، لورا هریر
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶%
این فیلم اسپایک لی که بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده ماجرای دو مرد (یکی سیاهپوست و یکی سفیدپوست) را روایت میکند که میخواهند به درون شبکهای از کو کلاکس کلانها نفوذ کنند، سازمانهای نژادپرستانهی افراطی که هدفشان حذف نژادهای دیگر بهویژه سیاهپوستان به هر قیمتی بود و احتمالا ماسکهای معروفشان را که ملافههای سفید با جای سوراخ جلو چشمانشان بود دیدهاید.
آدام درایور نقش مرد سفیدپوست ماجرا را ایفا میکند که یهودی است و باید ریسک نفوذ به شبکهای از نژادپرستان را به جان بخرد. جان دیوید واشنگتن هم مرد ساهپوست داستان است. همه میدانید که جان دیوید واشنگتن پسر دنزل واشنگتن بازیگر شهیر و درجهیک هالیوودی است. شاید برایتان جالب باشد بدانید ران استالورث واقعی که جان دیوید نقش او را در فیلم ایفا میکند، آرزو داشته که دنزل واشنگتن نقش او را در فیلمی بازی کند. ولی وقتی فهمید پسر واشنگتن نقش را گرفته بهشدت خوشحال شد و استقبال کرد.
اسپایک لی و دنزل واشنگتن در چند فیلم با هم کار کرده بودند، ولی جان دیوید واشنگتن تا قبل از بلکککنزمن ارتباط نزدیکی با او نداشت و حتی وقتی اس ام اسی از اسپایک لی دریافت کرد که در آن از او میخواست که دربارهی نقشی با هم صحبت کنند، در ابتدا باور نمیکرد خودش است، چون شمارهی اسپایک لی را در گوشیش نداشت.
فیلم بلکککنزمن نامزد ۶ جایزهی اسکار از جمله بهترین بازیگر مکمل مرد برای آدام درایور و بهترین کارگردانی برای اسپایک لی شد و در نهایت اسکار بهترین فیلمنامهی اقتباسی را از آن خود کرد.
۲. بلوند اتمی (Atomic Blonde)
- محصول: ۲۰۱۷
- کارگردان: دیوید لیچ
- بازیگران: شارلیز ترون، جیمز مکآووی، سوفیا بوتلا
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۸%
دیوید لیچ از کارگردانان «جان ویک» (John Wick) بعد از موفقیتهای چشمگیر آن فیلم تصمیم گرفت همان حسوحال را در دنیایی نسبتا متفاوت اجرا کند. در اینجا شارلیز ترون نقش کیانو ریوزِ ماجرا را ایفا میکند، منتهی او یک جاسوس است و نه یک آدمکش حرفهای. اینکه برای چه کسی جاسوسی میکند یا کجا و چرا به این اعمال دست میزند کاملا مشخص نیست چون فیلم پر است از پیچ و خمها و غافلگیریها و رو دست زدنها. ولی فرای همهی اینها، بلوند اتمی یک تریلر جاسوسی نفسگیر است که صحنههای اکشن تماشایی و دلچسبی مقابل چشمان تماشاچی ردیف میکند.
شارلیز ترون به منظور آماده شدن برای این نقش با هشت مربی مختلف تمرین کرد تا از پس صحنههای مبارزهی سخت و پرتنش فیلم بر بیاید. او همچنین با کیانو ریوز که مشغول تمرین برای قسمت دوم جان ویک بود تمریناتی انجام داد. صحنههای مبارزهی بلوند اتمی به قدری جدی بود که دو تا از دندانهای شارلیز ترون حین فیلمبرداری شکست.
سختیهای این فیلم به همینجا ختم نشد و دیگر ستارهی بلوند اتمی یعنی جیمز مکآووی هم که سر فیلم «گسست» (Split) یک دستش را شکسته بود، مجبور شد تمام صحنههای مبارزهی فیلم را با دست شکستهاش اجرا کند.
گویا شارلیز ترون برای ساخته شدن این فیلم حسابی وقت و انرژی گذاشته و ۵ سال به دنبال عملیاتی شدن آن بوده. او طی مصاحبههایی گفت که موفقیت فیلم «مد مکس: جادهی خشم» (Mad Max: Fury Road) به او کمک کرد تا فرآیند ساخته شدن بلوند اتمی زودتر شروع شود و آن را به جریان بیندازد.
۳. آستین پاورز: مرد بینالمللی رمز و راز (Austin Powers: International Man)
- محصول: ۱۹۹۷
- کارگردان: جی روچ
- بازیگران: مایک مایرز، الیزابت هارلی، رابرت وگنر
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۲%
پارودیها و هجویههای زیادی بر اساس فیلمهای جیمز باند ساخته شده ولی هیچکس تا قبل از آستین پاورز موفق نشده بود اینچنین از پس این کار بر بیاید و کمدیهای موفقی بسازد. درست است که دنبالههایش دیگر از حد گذشتند و بامزگی و تر و تازگیاشان را از دست دادند، ولی این اولین فیلم آستین پاورز حسوحالی ویژه داشت و مخاطبان زیادی را سرذوق آورد. در کل آستین پاورز از آن دست فیلمهایی بود که اگر دنبالههایش ساخته نمیشد بهتر بود و هرچه کمتر دربارهی آن دنبالهها حرف بزنیم بهتر است.
مایک مایرز در ابتدا نقش دکتر اویل را به جیم کری پیشنهاد داده بود، ولی کری درگیر فیلم «دروغگو دروغگو» (Liar Liar) بود و نمیتوانست سر این فیلم حاضر شود. برای همین در نهایت خود مایک مایرز نقش را بازی کرد.
مایرز در مصاحبهای گفته که شخصیت آستین پاورز را با الهام از خاطرات خانوادگیش خلق کرده. گویا پدر مایرز عاشق کمدیهای انگلیسی و بازیگرانی مثل پیتر سلرز بوده و مایرز همیشه دوست داشته فیلمی کمدی با همین سبکوسیاق بسازد که پدرش خوشش بیاید. در مقطعی دیگر هم یکبار با همسرش مشغول شوخی و بذلهگویی بوده که برای خنداندن او لهجهی انگلیسی به خودش گرفته و حسابی همسرش را خندانده. همسرش هم که از این کاراکتر او خوشش آمده بوده به او پیشنهاد داده فیلمی بر اساسش بنویسد.
۴. هویت بورن (The Bourne Identity)
- محصول: ۲۰۰۲
- کارگردان: داگ لیمن
- بازیگران: مت دیمون، فرانکا پوتنته، برایان کاکس
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۳%
سه فیلم اول بورن واقعا آثار محشر و درجهیکی هستند که از تماشای چندبارهاشان سیر نمیشویم. مت دیمون نقش جیسون بورن را ایفا میکند، یک آدمکش و جاسوس فوقالعاده که دچار فراموشی شده و حالا طی سه فیلم تلاش میکند تا قطعات پازل ذهنش را کنار هم بگذارد و تصویر کاملی از اتفاقاتی که در گذشتهاش افتاد بسازد. قسمت اول فیلم از بقیه درگیرکنندهتر است و بیننده را تا دقیقهی آخر هیجانزده نگه میدارد و شما را وادار میکند تکههای مختلف معما را کنار هم بگذارید. در قسمت اول کمترین اطلاعات را دربارهی بورن و پروژهی مخوف پشت پردهی او داریم و حسوحال پرتعلیق فیلم حسابی به بینندهاش میچسبد.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید نام جیسون بورن با الهام از یک شخصیت واقعی برداشته شده؛ انسل بورن. انسل بورن واعظی در رُد آیلند بود که به عنوان اولین مورد فراموشی اینچنینی در تاریخ ثبت شد. یک روز سال ۱۸۸۷ انسل بورن به طور کامل فراموش کرد که چه کسی است، در پنسیلوانیا زندگی جدیدی شروع کرد و نام براون را روی خودش گذاشت و یک خواروبارفروشی باز کرد. سه ماه بعد یک روز از خواب بیدار شد و نه تنها زندگی قبلیش را کاملا به یاد آورد و فهمید که انسل بورن است، بلکه تمام مدتی را که به عنوان براون زندگی میکرد از یاد برد. لازم به گفتن نیست که چقدر از بودن در پنسیلوانیا متعجب شد.
۵. معما (Charade)
- محصول: ۱۹۶۳
- کارگردان: استنلی دونن
- بازیگران: آدری هپبورن، کری گرنت، جرج کندی، والتر ماتائو
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴%
بعضیها میگویند معما بهترین فیلم هیچکاکی است که خود هیچکاک آن را نساخته. با اینکه معما بهشدت مدیون تریلرهای جاسوسی آلفرد هیچکاک و مؤلفههای درجهیک آن است، ولی بهخوبی روی پای خودش میایستد و به عنوان فیلمی دیدنی و مهم مطرح میشود و ارزشهای شایستهی توجه خودش را دارد. کری گرنت و آدری هپبورن هردو عالی ظاهر شدهاند ولی این والتر ماتائو بود که فیلم را مال خودش کرد و صحنهها را دست گرفت.
داستان دربارهی زنی است که متوجه میشود همسرش به شکلی مرموز کشته شده و حالا چهار مرد به دنبال او هستند تا اموالی که را که همسر مرحومش دزدیده به دست آورند.
معما پیچشهای روایی جذاب و دلچسبی دارد و بعد از اینکه به جواب تمام سؤالات میرسید و فیلم را به انتها میرسانید، در نوبت دوم تماشا همه چیز حسوحال دیگری دارد و با دیدگاه کاملا متفاوتی داستانش را دنبال خواهید کرد.
جالب اینجاست که فیلمنامهنویسان فیلم پیتر استون و مارک بِم وقتی فیلمنامه را نوشتند موفق نشدند آن را بفروشند و تهیهکنندهای برایش پیدا کنند. برای همین تصمیم گرفتند آن را به شکل یک رمان در بیاورند و در نهایت به صورت یک داستان دنبالهدار در مجلهها چاپ شد. همین توجه تعدادی تهیهکنندهی هالیوودی را جلب کرد و آنها موفق شدند بالاخره فیلمنامهاشان را به مرحلهی ساخت برسانند.
۶. اسمارت را بگیر (Get Smart)
- محصول: ۲۰۰۸
- کارگردان: پیتر سیگال
- بازیگران: استیو کارل، ان هاتاوی، آلن آرکین
- امتیاز راتن تومیتوز: ۵۱%
این کمدی استیور کارل شاید به اندازهی سریال منبع اقتباسش ماندگار نباشد، ولی لحظات مفرح و اکشنهای دیوانهواری دارد و زوج استیو کارل و ان هاتاویاش حسابی جواب داده. استیو کارل و بی.جی نواک (از ستارگان و نویسندگان سریال آفیس) با هم روی فیلمنامهی فیلم کار کردند تا شوخیهایش بهتر شود ولی نامشان را در تیتراژ به عنوان بازنویس فیلمنامه نیاوردند.
اسمارت را بگیر یک کمدی اکشن مفرح و سرحال است که با دیدنش هم یاد هجویههای جاسوسی معروف کلاسیک میافتید هم از حسوحال مدرن و بهروزش لذت میبرید.
این فیلم ۱۳۰ میلیون دلار در گیشههای داخلی فروش کرد و در سینماهای خارج آمریکا هم به فروش ۱۰۰ میلیون دلاری رسید که مجموع فروش آن را به ۲۳۰ میلیون دلار میرساند.
سال ۲۰۰۸ اعلام شد که قصد دارند دنبالهای برای اسمارت را بگیر بسازند و استیو کارل، ان هاتاوی و آلن آرکین برای ایفای نقشهایشان بازخواهند گشت. اما گویا استیو کارل از فیلمنامهای که برای قسمت دوم نوشته بودند راضی نبود و علیرغم تمایلش برای ساخت قسمت دوم، اعلام کرد که ترجیح میدهد تا آماده شدن یک فیلمنامهی بهتر صبر کند. ولی هیچوقت چنین اتفاقی نیفتاد و ساخت قسمت دوم تا الان منتفی است.
۷. افسارگسیخته (Haywire)
- محصول: ۲۰۱۲
- کارگردان: استیون سودربرگ
- بازیگران: جینا کارانو، مایکل فسبندر، چنینگ تاتوم
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۰%
استیون سودربرگ در جینا کارانو کیفیتی مسحورکننده کشف کرد و این رزمیکار سابق را به عرصهی بازیگری سینما راه داد. کارانو تجربهی کمی داشت و تا به حال بازیگری را تجربه نکرده بود، ولی سودربرگ دلش میخواست فیلمی بسازد که او مهارتهایش را به بهترین شکل ممکن نمایش دهد. به همین ترتیب، در بیشتر دقایق فیلم افسارگسیخته او را در حال لتوپار کردن ملت میبینیم و هر چند لحظه یک بار دمار از روزگار دشمنانش در میآورد.
بقیهی ستارههای فیلم شاید در زمینهی بازیگری و ایفای نقشهایشان از کارانو سرتر باشند، ولی وقتی زمان مبارزهی تن به تن میرسد هیچکدام حرفی برای گفتن ندارند و تسلیم میشوند. البته سابقهی رزمیکاری جینا کارانو باعث نشد تا او از تمرینات فشرده و طاقتفرسای پیش از فیلم بینیاز باشد. او شش هفتهی پیاپی به همراه بدلکار فیلم تمریناتی نفسگیر داشت تا برای صحنههای مبارزهی فیلم آماده باشد.
فیلم در گیشه خیلی موفق عمل نکرد و مجموع فروشش در سینماهای آمریکا و جهان به رقم ۳۲.۴ میلیون دلار رسید. داستان دربارهی مأموری مخفی است که رؤسایش برای او پاپوش میگذارند و نقشهی قتلش را میکشند و حالا قصد دارد از همه انتقام بگیرد.
۸. مأموریت: غیرممکن – ملت یاغی (Mission: Impossible – Rogue Nation)
- محصول: ۲۰۱۵
- کارگردان: کریستوفر مککوئری
- بازیگران: تام کروز، ربکا فرگوسن، جرمی رنر
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴%
تام کروز تا الان شش فیلم مأموریت غیرممکن بازی کرده که همگی جذاب و تماشایی ساخته شدهاند و از یک حد استاندارد پایین نیامدهاند. قسمت هفتم هم در شرایط کرونایی ساخته شده و همه منتظریم نتیجهی کار را زودتر ببینیم و با توجه به وسواس و دقتی که شخص تام کروز روی ساخت این مجموعهفیلم پرطرفدار خرج میکند، میتوانیم به کیفیت آن مطمئن باشیم. حتی قسمت دوم هم که بین بقیه بدنامتر است، لحظاتی بهیادماندنی دارد که از خاطرهی سینمادوستان پاکشدنی نیست.
اگر بخواهیم تنها یک فیلم از مجموعهی مأموریت غیرممکن در این فهرست بیاوریم، ملت یاغی یعنی پنجمین فیلم را انتخاب میکنیم. در این فیلم ایتان هانت بهترین افراد ممکن را کنار خودش جمع میکند و تازه مهمتر از همهی اینها، ربکا فرگوسن به دنیای فیلم معرفی و اضافه میشود.
تقریبا همه میدانند که تام کروز صحنههای نفسگیر و پرهیجان فیلمهایش را بدون کمک بدلکاران میگیرد. در این قسمت هم یکی از صحنهها به خاطر این قضیه حسابی معروف شد؛ همان افتتاحیهی فیلم و جایی که تام کروز از یک هواپیمای غولپیکر در حال پرواز آویزان میشود. تام کروز عملا به هواپیما آویزان شده بود و در بخشهایی از فیلم واقعا در ارتفاع ۵ هزارپایی از زمین بدون بدلکاران یا جلوههای ویژه به نقشآفرینی پرداخت.
۹. سه روز کرکس (Three Days of the Condor)
- محصول: ۱۹۷۵
- کارگردان: سیدنی پولاک
- بازیگران: رابرت ردفورد، مکس فون سیدو، فی داناوی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۷%
سه روز کرکس یکی از تریلرهای کلاسیک دههی ۷۰ میلادی است که در فضای پر از ظن و گمان و توطئهچینی بعد از رسوایی واترگیت ساخته شد. رابرت ردفورد و فی داناوی در کنار یکدیگر زوجی درخشان شکل دادهاند که تماشایشان در تمام دقایق فیلم لذتبخش و جذاب است. البته شاید برخی نقطههای داستانی فیلم با منطق جور در نیاید و الان که تماشایش کنید به نظرتان غیرعادی بیاید، اما جنبههای معمایی و جاسوسی فیلم هنوز هم سرپاست و تماشاگر را راضی نگه میدارد.
داستان دربارهی یک مأمور CIA است که متوجه میشود تمام همکارانش کشته شدهاند و حالا باید در فضایی پر از شک و گمان به دنبال مسببین این ماجرا بگردد.
ریچارد هلمز که از رؤسای سابق CIA بود، شخصا به رابرت ردفورد مشاوره میداد تا برای نقشش آماده شود. سه روز کرکس تأثیر زیادی روی فیلمهای جاسوسی معمایی بعد از خودش گذاشت، اما این تأثیرگذاری در همین ژانر محدود نماند. سال ۲۰۱۴ خط داستانی فیلم «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» (Captain America: The Winter Soldier) را با الهام از این فیلم طراحی کردند و جالب اینجا بود که خود رابرت ردفورد هم در آن فیلم حضور داشت.
البته در زمان اکران سه روز کرکس، برخی منتقدان از رویکرد آن انتقاد کردند چون حس میکردند با هدف پروپاگاندا و تبلیغ یک جریان خاص سیاسی ساخته شده. ولی سیدنی پولاک اعلام کرد که هدفش صرفا ساخت یک تریلر جاسوسی بوده و به سیاست کاری نداشته.
۱۰. فوق سری! (!Top Secret)
- محصول: ۱۹۸۴
- کارگردان: جیم آبراهامز، دیوید زاکر
- بازیگران: ول کیلمر، لوسی گاتریج، پیتر کوشینگ
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۵%
فیلم «هواپیما!» (Airplane!) همیشه به عنوان یکی از بهترین هجویهها و پارودیهای سینما شناخته میشود. سازندگان این فیلم بعد از اینکه تمام ظرفیتهای این مدل را استفاده کردند، سراغ شوخی با ژانر جاسوسی رفتند و فوق سری! را ساختند. به اندازهی هواپیما! تند و تیز و بامزه نیست ولی یک ول کیلمر جوان دارد که دیدنش واقعا جذاب خواهد بود.
آهنگهایی که در فیلم میشنوید خود ول کیلمر با صدای خودش خوانده و این قطعات را در آلبوم موسیقی متن فیلم منتشر کردند و نام خوانندهاشان را نیک ریورز نوشتند، یعنی اسم کاراکتری که کیلمر در فیلم بازی میکرد. جالب اینجاست که فوق محرمانه اولین فیلم بلند ول کیلمر بود و او بعد از این فیلم مسیر ستاره شدن را طی کرد.
طبق گفتههای دیوید زاکر، تیم آنها از همان زمان هواپیما! مشغول کار روی فیلمنامهی فوق محرمانه! بودند، ولی تا مدتی نمیدانستند چطور آن را کامل کنند. زاکر قصد داشت فیلمی بسازد که تلفیقی باشد از فیلم جنگی و فیلمی با مؤلفههای راک اند رول. او ایدههایی برای صحنههای مختلف و شوخیهای فیلم داشت، ولی طرح و قصه و پیرنگی که آنها را به هم وصل کند پیدا نمیکرد. در نهایت موفق شددn داستانی را که حالا میبینیم بنویسد.
۱۱. شمال از شمال غربی (North by Northwest)
- محصول: ۱۹۵۹
- کارگردان: آلفرد هیچکاک
- بازیگران: کری گرنت، اوا ماری سینت، جیمز میسون
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۹%
تعدادی از فیلمهای آلفرد هیچکاک همیشه به عنوان بهترین ساختههای این کارگردان اسطورهای شناخته میشوند، و شمال از شمال غربی یکی از همینهاست. یکی از دلایلی که این فیلم را ویژه و خاص و تماشایی میکند، سوژه و رویکرد هیچکاک به آن است. یک فیلم جاسوسی که شخصیت اصلیش جاسوس نیست، مردی معمولی است که به خاطر یک اشتباه درگیر دنیایی از توطئه و ویرانی و اتفاقات غیر قابل پیشبینی میشود. کری گرنت نقش شخصیت بختبرگشتهی فیلم را بازی میکند که در بدترین موقعیتهای ممکن گرفتار میشود و به شکلی غافلگیرکننده از پس همهی آنها بر میآید.
ماجرای جالبی سر انتخاب بازیگر اصلی این فیلم پیش آمده که بد نیست بدانید. گویا آلفرد هیچکاک زمان فیلمبرداری فیلم «سرگیجه» (Vertigo) داستان شمال از شمال غربی را برای جیمز استوارت تعریف میکند. جیمز استوارت که نقش اصلی بیشتر فیلمهای هیچکاک را بازی کرده بود، با این فرض که در شمال از شمال غربی هم انتخاب هیچکاک خواهد بود حسابی ذوقزده شد چون داستان را بهشدت دوست داشت و به هیچکاک گفت بیصبرانه منتظر است در آن بازی کند. اما هیچکاک کری گرانت را برای شمال از شمال غربی در نظر داشت و وقتی متوجه این سوء تفاهم شد نمیدانست چطور به استوارت بگوید که دلش نشکند. برای همین تولید شمال از شمال غربی را انقدر عقب انداخت تا استوارت مشغول بازی در «آناتومی یک قتل» (Anatomy of a Murder) شود و عملا وقتی نقش شمال از شمال غربی را بهش پیشنهاد میدهد درگیر باشد و نتواند. همین اتفاق هم افتاد و هیچکاک زمانی پیشنهاد را به استوارت داد که درگیر آناتومی قتل شده بود و عملا نمیتوانست جواب مثبت بدهد. هیچکاک هم با خیال راحت سراغ کری گرانت رفت.
۱۲. جاسوس (Spy)
- محصول: ۲۰۱۵
- کارگردان: پل فیگ
- بازیگران: ملیسا مککارتی، جیسون استاتهام، جود لا
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۵%
جاسوس اگر هیچ نکتهی مثبت دیگری هم نداشت، به خاطر همین عنوان صاف و مستقیمش که بیمقدمه و بدون حاشیه سراغ اصل مطلب رفته، شایستهی توجه بود. ولی نکات مثبتش فقط در همین خلاصه نمیشود. جاسوس یک فیلم درستوحسابی با شوخیهای بکر و خندهدار است که اکشن خوبی هم دارد. یعنی ترکیبی طلایی برای یک سرگرمی مفرح و دلچسب.
ملیسا مککارتی یک مأمور پشت میز نشین CIA است که طی ماجراهایی مجبور میشود دل به دریا بزند و قدم در عملیاتی سخت و مرگبار بگذارد که انتهایش مشخص نیست.
جاسوس ۱۱۰ میلیون دلار در گیشههای آمریکا فروخت و ۱۲۴ میلیون دلار هم در سینماهای بینالمللی و خارج از آمریکا و به این ترتیب مجموع فروش فیلم که با بودجهی ۶۵ میلیون دلاری ساخته شده بود، به رقم ۲۳۵ میلیون دلار رسید.
۱۳. پل جاسوسها (Bridge of Spies)
- محصول: ۲۰۱۵
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: تام هنکس، مارک رایلنس، ایمی رایان
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۰%
استیون اسپیلبرگ دو سه تایی فیلم جاسوسی ساخته مثل «مونیخ» (Munich) که خیلی دیده نشد و به حقش نرسید. ولی پل جاسوسها تکلیفش فرق میکرد و از همان ابتدا توانست با مخاطبان زیادی ارتباط بگیرد و در اسکار خوش بدرخشد. نقش اصلی را تام هنکس بازی کرده بود و مایک رایلنس با این فیلم به اولین اسکارش رسید.
پل جاسوسها درامی جدی و پرتنش است و شاید با بقیهی فیلمهای جاسوسی این فهرست تفاوت داشته باشد، چون در آن خبری از صحنههای اکشن پر زد و خورد نیست. با این حال تنش و تعلیقی عمیق دارد که در تمام دقایق فیلم جاری است و بیننده را پیگیر فیلم نگه میدارد.
اسپیلبرگ بعد از اینکه نقشآفرینی خیرهکنندهی مارک رایلنس را در یک اجرای تئاتر دید، او را برای نقش انتخاب کرد. رایلنس برای آن اجرا برندهی جایزهی تونی شد.
جان ویلیامز که همیشه آهنگسازی فیلمهای اسپیلبرگ را برعهده میگرفت، سر این فیلم نتوانست حاضر شود. اسپیلبرگ دربارهی نبودن ویلیامز گفته بود: «واقعا برایم غیر قابل تحمل بود و مستأصل شده بودم. جان مشکل پزشکی داشت – که الان حل شده خدا را شکر – و نمیتوانست سر این فیلم همکاری کند. همیشه با هم کار میکردیم و بعد از چهل و دو سال فعالیت مشترک، یکدفعه نبودش را حس کردم و زیر پایم خالی شد. حتی در مقطعی تصمیم گرفتم هیچ موسیقی متنی در فیلم استفاده نکنم و قطعات انتخابی که از رادیو مثلا پخش میشود را بشنویم. ولی بعد دیدم صحنههایی در فیلم هست که واقعا به موسیقی متن نیاز دارد. اولین کسی که سراغش رفتم تام نیومن بود، اولین و تنها گزینهام بعد از جان ویلیامز.»
۱۴. شکار برای اکتبر سرخ (The Hunt for Red October)
- محصول: ۱۹۹۰
- کارگردان: جان مکتیرنان
- بازیگران: شان کانری، الک بالدوین، سم نیل
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹%
فیلمهای زیادی با حضور جک رایان ساخته شده، ولی با این حال انگار شبیه یک شخصیت ماندگار و مطرح به نظر نمیرسد و مردم او را به عنوان یکی از قهرمانهای محبوب و مشهور فیلمهای جاسوسی و اکشن نمیشناسند، آنطور که مثلا ایتان هانت و جیمز باند در بین عموم مردم شناخته شده است. شاید دلیلش حضور بازیگرهای مختلف است که هربار نقش او را ایفا کردهاند، ولی جیمز باند هم بازیگرهای مختلفی دارد و این اتفاق برایش نیفتاده. شاید هم دلیل اصلی این ماجرا عدم ثبات و پیگیری سازندگانش است که باعث شده یک فرنچایز و مجموعه فیلم پایدار و مشخص شکل نگیرد و هر چند سال یکبار به شکل نامنظم فیلمی بسازند و رهایش کنند.
در بین جک رایانهایی که دیدهایم، شکار برای اکتبر سرخ از همه بهتر است. اولین فیلم جک رایان به حساب میآید و تنها فیلم جک رایان است که الک بالدوین نقش او را بازی میکند. تازه شان کانری هم در آن نقش یک کاپیتان روسی خودسر را ایفا کرده که مسؤولیت یک زیردریایی را برعهده دارد.
الک بالدوین در جایی گفته که این فیلم باعث شده در بازیگری شناخته شود و سکوی پرتابی برای او بوده. چون تا پیش از این نقشهایی در فیلمهای مستقل و کم تماشاگر بازی کرده بود و فرصت حضور در پروژههای بزرگ اینچنینی را نداشت.
تا الان به جز الک بالدوین بازیگرهایی چون هریسون فورد، بن افلک، کریس پاین و جان کرازینسکی (در سریال جک رایان آمازون) نقش جک رایان را بازی کردهاند.
۱۵. جنگ چارلی ویلسون (Charlie Wilson’s War)
- محصول: ۲۰۰۷
- کارگردان: مایک نیکولز
- بازیگران: تام هنکس، جولیا رابرتز، ایمی آدامز، فیلیپ سیمور هافمن،…
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۲%
این فیلم پرستاره که هر گوشهاش را نگاه کنید چهرهای بزرگ و مطرح میبینید، با حضور تعدادی بازیگر ساخته شده که هرکدام در فیلمهای جاسوسی مختلفی بازی کردهاند. نقش اصلی فیلم یعنی چارلی ویلسون را تام هنکس بزرگ و دوستداشتنی بازی کرده. بازیگری فوقالعاده که کمتر کسی میتواند جلو او قد علم کند. با این حال ما در اینجا فیلیپ سیمور هافمن را هم داشتیم که تا پیش از مرگش یکی از بهترین بازیگران دنیا بود و هر صحنهای حاضر میشد غوغا به پا میکرد. در این فیلم هم مثل همیشه درخشان ظاهر شد و نامزدی اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از آن خود کرد.
فیلمنامهی جنگ چارلی ویلسون را آرون سورکین نوشته که یکی از بهترین و گرانترین و حرفهایترین فیلمنامهنویسان هالیوود است و آثار مهم و تماشایی او را که دیالوگهای نفسگیر و چالشی و تندوتیز دارند حتما دیدهاید. فیلمهایی مثل «شبکهی اجتماعی» (Social Network)، «استیو جابز» (Steve Jobs)، «چند مرد خوب» (A Few Good Men). گویا سورکین از اینکه مایک نیکولز کارگردانی این فیلمنامهاش را برعهده گرفته حسابی راضی و خوشحال بوده و از نتیجهی کار خیلی خوشش آمد.
۱۶. گلدفینگر (Goldfinger)
- محصول: ۱۹۶۴
- کارگردان: گای همیلتون
- بازیگران: شان کانری، آنر بلکمن، شایرلی ایتون
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۹%
از بین جیمز باندهای شان کانری چند فیلم خیلی خوب میتوان انتخاب کرد که همگی شایستهی تقدیر و توجه و تماشای چندباره هستند. مثل اولین فیلم جیمز باند او یعنی «دکتر نو» (Dr. No). ولی تقریبا هرکس که اسم شان کانری و جیمز باند را کنار هم میشنود فوری به یاد گلدفینگر میافتد. این فیلم معروفترین جیمز باند شان کانری است و برای همین انتخابی واضح برای فهرست ما به نظر میرسد.
از گلدفینگر به عنوان جیمز باندی یاد میشود که مسیر فیلمهای بعد از خودش را تعیین کرد و با اضافه کردن مؤلفههایی که تبدیل به عناصر آشنای فیلمهای باند شدند، ساختاری را طراحی کرد که تقریبا در تمام فیلمهای جیمز باند رعایت شد. برای ساختن گلدفینگر ۳ میلیون دلار هزینه کرده بودند که با اکران فیلم طی دو هفته این مبلغ بازگشت. در واقع فروش افتتاحیهی گلدفینگر به حدی زیاد بود که در کتاب رکوردهای گینس به عنوان سریعترین فروش تاریخ ثبت شد. گلدفینگر ۵۱ میلیون دلار در گیشههای آمریکا فروش کرد و نزدیک ۷۴ میلیون دلار در گیشههای جهانی که مجموع فروش این فیلم را به رقمی نزدیک ۱۲۵ میلیون دلار میرساند.
در این فیلم جیمز باند پیگیر یک حلقهی جنایتکار قاچاقچی طلا میشود که سردستهی آنها فردی است به نام اوریک گلدفینگر.
۱۷. چشم طلایی (GoldenEye)
- محصول: ۱۹۹۵
- کارگردان: مارتین کمپبل
- بازیگران: پیرس برازنان، فمکه جنسن، شان بین
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۸%
جیمز باندهایی که پیرس برازنان بازی کرد خیلی زود از مسیر خودشان منحرف شدند و از کیفیت مطلوب اولیه فاصله گرفتند. با این وجود یکی از باندهایی که بازی کرد واقعا خوب از آب در آمد و آن یکی همین چشم طلایی است. البته چشم طلایی هم مشکلات خودش را دارد و در جاهایی لوس و عجیب میشود، ولی در ساختن یک تصویر تروتازه از مأمور ۰۰۷ سینما موفق عمل کرد.
چشم طلایی اولین فیلم جیمز باند برای نسل تازهای از سینمادوستان بود که میخواستند با یک جیمز باند جدید آشنا شوند و برای همین نقشی مهم و تأثیرگذار در سینمای جاسوسی ایفا کرده است.
چشم طلایی اولین فیلم جیمز باندی بود که تمام و کمال با ایدههای ارجینال و بدون وام گرفتن یا اقتباس از کتابها و داستانهای کوتاه ایان فلمینگ ساخته شد. البته این مشکلاتی هم داشت، گویا خط داستانی فیلمنامهی اولیه شبیه داستان فیلم «دروغهای حقیقی» بود که همان زمان داشت اکران میشد و مجبور شدند تغییرات زیادی بدهند تا مشکلی برایشان پیش نیاید.
این اولین جیمز باندی بود که در آن یک زن نقش اِم، رئیس MI6 را بازی میکرد و جودی دنچ انقدر خوب در این نقش نشست که حتی بعد از تغییر بازیگر جیمز باند، در این سمت باقی ماند و نقشش را تکرار کرد.
۱۸. اسکایفال (Skyfall)
- محصول: ۲۰۱۲
- کارگردان: سم مندز
- بازیگران: دنیل کرگ، خاویر باردم، جودی دنچ
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲%
وقتی دنیل کرگ به عنوان بازیگر جدید جیمز باند انتخاب شد، به ناگاه دنیای این فیلمهای حالوهوای جدیتری به خود گرفت، که مشخص شد اتفاق خیلی بدی هم نبوده است.
تقریبا همه موافق هستند که اسکایفال بهترین جیمز باند دنیل کرگ است. صحنههای اکشن ماندگار و تماشایی دارد و شخصیت منفیش با بازی خاویر باردم یک کاراکتر عجیب و تأثیرگذار از آب در آمده است که به راحتی فراموشش نخواهیم کرد.
دنیل کرگ خیلی از صحنههای اکشن فیلم را خودش اجرا کرده و از بدلکار بهره نبرده است. از جمله صحنهی معروف مبارزه روی قطار در حال حرکتی که با سرعت ۵۰ کیلومتر بر ساعت جلو میرفت. باربارا بروچلی از تهیهکنندههای فیلم در این باره گفته است: «دنیل برای طراحی و اجرای صحنههای مبارزه خیلی از خودش مایه میگذارد. دلش میخواهد تا جایی که میتواند خودش در صحنه باشد و همه چیز را جلو ببرد. برای صحنهی مبارزه روی قطار به ترکیه رفته بودیم و تمام مدت قلبم داشت میآمد توی دهنم. روی یک قطار در حال حرکت مبارزه میکرد و حرکاتی که به اجرا در میآورد بهقدری خطرناک بود که آدم با دیدنش قلبش میایستاد. به خاطر دنیل و انرژی بینظیری که میگذارد صحنههای اکشن فیلم انقدر خوب و باورپذیر شده. مخاطب درک میکند که خود دنیل در صحنه حضور دارد.»
در نهایت تمام این زحمتها و مشقتها جواب داد و اسکایفال به فروش فوقالعادهی ۱ میلیارد و ۱۰۹ میلیون دلاری در گیشههای جهانی رسید.
۱۹. مأمور ۱۱۷: قاهره، لانهی جاسوسها (OSS117: Cairo, Nest of Spies)
- محصول: ۲۰۰۶
- کارگردان: میشل آزاناویسوس
- بازیگران: ژان دوژاردن، برنیس بژو
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۷%
فیلم «آرتیست» (The Artist) را خاطرتان هست؟ همان فیلم صامت سیاه و سفید که دل اعضای آکادمی اسکار را به دست آورد و اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین طراحی لباس و بهترین موسیقی متن را به دست آورد. کارگردان آن فیلم و دو ستارهی اصلیش چند سال قبل آرتیست یک فیلم کمدی ساختند که هجویهای بود بر فیلمهای جاسوسی.
در این فیلم ژان دوژاردن نقش جاسوسی با کد عملیاتی مأمور ۱۱۷ را بازی میکند که هم با نازیها گلاویز میشود، هم دل دختران زیباروی دور و برش را به دست میآورد و همزمان موجب ایجاد صلح در خاورمیانه میشود.
فیلم با تمام مؤلفههای فیلمهای جاسوسی و بهویژه جیمز باند شوخی میکند و آنها را به مسخره میگیرد. حتی عنوان فیلم را در آلمان «جاسوسی که خودش را دوست داشت» گذاشتند که کنایه و اشارهی مستقیمی بود به فیلم جیمز باند «جاسوسی که دوستم داشت» (The Spy Who Loved Me).
میشل آزاناویسوس دوست داشت فیلم را با سبک بصری و مدل فیلمهای دههی ۵۰ میلادی بسازد و برای این کار از تجهیزات قدیمی استفاده کردند و حتی صحنههای جلوههای ویژهی فیلم را با روشهای همان دهه گرفتند تا حسوحال قدیمی فیلم در تمام جهات حفظ شود.
۲۰. بندزن خیاط سرباز جاسوس (Tinker Tailor Soldier Spy)
- محصول: ۲۰۱۱
- کارگردان: توماس آلفردسون
- بازیگران: گری اولدمن، بندیکت کامبربچ، تام هاردی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۳%
از رمانهای جاسوسی جان لوکاره آثار سینمایی و تلویزیونی متعددی ساختهاند، ولی بندزن خیاط سرباز جاسوس احتمالا معروفترینشان است. منظور اقتباس سال ۲۰۱۱ این کتاب است که در آن گری اولدمن نقش جرج اسمایلی را بازی میکرد.
فیلم پر است از ستارهها و چهرههای مطرح و مشهور و با اینکه ریتم داستان در جاهای کند میشود و شاید برای برخی مخاطبها آزاردهنده باشد، ولی اکثر طرفداران ژانر جاسوسی از این جنس قصههای آرام و دقیق استقبال میکنند و دلشان میخواهد گرهها و معماهای ماجرا ذره ذره و بدون عجله باز شوند.
۲۱. بعد از خواندن بسوزان (Burn After Reading)
- محصول: ۲۰۰۸
- کارگردان: برادران کوئن
- بازیگران: فرانسیس مکدورمند، برد پیت، جورج کلونی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۸%
وقتی برادران کوئن سراغ ژانری میروند، کلا همه چیزش را به هم میریزند و دنیایی دیوانهوار خلق میکنند که با هیچ متر و معیار مشخص و منطقی و ملموسی قابل توجیه نیست. عملا تمام شخصیتهای این فیلم احمق و دیوانه هستند، از جمله تحلیلگر سابق CIA که کتاب خاطراتش به شکلی اتفاقی در اختیار دو آدم خنگ قرار میگیرد که در یک باشگاه کار میکنند.
بعد از خواندن بسوزان مثل هر فیلم دیگیری که برادران کوئن ساختهاند عجیب و غیرمعمول است، ولی همزمان بهشدت خندهدار از آب در آمده و اوقات واقعا مفرحی برایتان فراهم میکند.
جالب اینجاست که برادران کوئن فیلمنامهی بعد از خواندن بسوزان را همزمان با «جایی برای پیرمردها نیست» (No Country for Old Men) نوشتند و به راحتی یک روز در میان بین دو فیلمنامه در رفت و آمد بودند و ذهنشان را برای هرکدام تنظیم میکردند.
۲۲. دروغهای حقیقی (True Lies)
- محصول: ۱۹۹۴
- کارگردان: جیمز کامرون
- بازیگران: آرنولد شوراتزنگر، جیمی لی کورتیس، تام آرنولد
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۱%
همه میدانیم که دروغهای حقیقی مشکلاتی دارد، بهویژه در فیلمنامه و طراحی شخصیتها و دیالوگهایش، و به طور کلی تصویری که از زنها نشان میدهد. همهی اینها به کنار، دروغهای حقیقی آرنولد شوارتزنگر را سوار بر اسب نشان میدهد که به دنبال یک تروریست روی پشت بام آسمانخراشها میراند و به خاطر همین میزان دیوانگی بامزهاش شایستهی تقدیر و توجه است.
خیلی از بخشهای فیلم مضحک و اغراقشده و عجیبوغریب است و با عقل آدمیزاد جور در نمیآید، ولی بحث ما سر این چیزها نیست. هر فیلمی که آرنولد بازی کرده و کارگردانش جیمز کامرون باشد، بدون شک بهیادماندنی است و از خاطرهی هیچ سینمادوستی محو نمیشود.
۲۳. آقا و خانم اسمیت (Mr. and Mrs. Smith)
- محصول: ۲۰۰۵
- کارگردان: داگ لیمن
- بازیگران: برد پیت، آنجلینا جولی، وینس وان
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۰%
احتمالا آن قدری که در فیلمها و سینما آدمکشهای جذاب تصویر شدهاند، در دنیای واقعی وجود ندارند و قطعا هیچکدامشان شبیه آنجلینا جولی و برد پیت نیستند.
البته هرکسی که اسم آقا و خانم اسمیت را میشوند فوری یاد ماجرای میافتد که رابطهی این دو فوق ستارهی سینما را شکل داد و یکی از معروفترین زوجهای سلبریتی جهان را به وجود آورد. ولی صرف نظر از این جنجالهای رسانهای، آقا و خانم اسمیت یک فیلم اکشن جاسوسی مفرح و تماشایی است که صحنههای اکشن بامزه و جذابی دارد.
۲۴. بدنام (Notorious)
- محصول: ۱۹۴۶
- کارگردان: آلفرد هیچکاک
- بازیگران: اینگرید برگمن، کری گرنت، کلاد رینز
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶%
آلفرد هیچکاک فیلمهای جاسوسی زیادی ساخته که نمیتوانستیم همهی آنها را در این فهرست بیاوریم چون به عنوان یک مجموعه ساخته نشده بوند.
بدنام از نظر زمانی به قدری قدیمی است که شخصیتهای منفی داستانش نازیها هستند، اما در کنار یک ماجرای جاسوسی نفسگیر قصهای عاشقانه هم روایت میکند که رنگ و بوی گرم و جذابی به فیلم بخشیده. فیلمی که با حضور کری گرنت و اینگرید برگمن ساخته شده حتمال اهمیت ویژهای دارد و باید تماشایش کنید.
آلفرد هیچکاک ادعا کرده بود که FBI مدت سه ماه او و فعالیتهایش را زیر نظر داشته، چون فیلم بدنام دربارهی اورانیوم و سلاحهای هستهای بود.
۲۵. کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان (Captain America: The Winter Soldier)
- محصول: ۲۰۱۴
- کارگردان: برادران روسو
- بازیگران: کریس ایونز، اسکارلت جوهانسون، رابرت ردفورد
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۰%
شاید توقعش را نداشتید فیلمی از دنیای سینمایی مارول در این فهرست بیاید، ولی در سرباز زمستان تمام مؤلفههای درجهیک فیلمهای جاسوسی را میتوانید ببینید.
در این فیلم استیو راجرز و ناتاشا رومانوف (کاپیتان آمریکا و بیوهی سیاه) درگیر پروندهای پیچیده و تاریک میشوند که پرده از توطئهای عمیق و مرگبار بر میدارد. دیگر انگار فقط با دو ابرقهرمان کمیک بوکی طرف نیستیم و فیلم به سیاق آثار جاسوسی عمل میکند و دو شخصیت اصلی داستان شبیه دو مأمور امنیتی و دو جاسوس خبره هستند که با از سر گذراندن موانع بسیار، موفق میشوند سرنخهای بزرگی کشف کنند. حتی خود سازندگان فیلم هم در چندجا اعتراف کردهاند که از آثار جاسوسی دههی ۷۰ میلادی و بهویژه سه روز کرکس الهام گرفتهاند.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید آنتونی مککی که حالا نقش فالکون را در جهان سینمایی مارول و سریال «فالکون و سرباز زمستان» (The Falcon and The Winter Soldier) ایفا میکند، از دیرباز آرزوی حضور در فیلمهای مارول را داشته. او چندین ایمیل به مدیران این استودیو نوشت و از آنها خواست تا هر نقشی که فکر میکنند به او میخورد برایش بنویسند و او با کمال میل قبول خواهد کرد. این ایمیلها سرانجام توجه کوین فایگی رئیس استودیو سینمایی مارول را به خودش جلب کرد و نقش فالکون را به او دادند.
منبع: yardbarker