هیچگاه انتخاب بهترین فیلمهای تاریخ سینما، تحت هر عنوانی که باشد، ساده نیست. چرا که تاریخ سینما آنچنان میراث جاودانی برای ما به جا گذاشته که هر سالش پر از آثار تماشایی و جذاب است. آثاری که توان ارضای حس کنجکاوی هر مخاطب با هر سلیقهای را دارند. انتخاب بهترین فیلمهای غیرانگلیسی زبان هم از این قاعده مستثنی نیست. برخی از کشورها در طول این ۱۲۵ سالی که از آغاز شکلگیری سینما میگذرد، فیلمهای درخشانی به گنجینهی سینما اضافه کردهاند و برخی از فیلمسازان نیز به چنان جایگاهی رسیدند که علاوه بر ساخت چند شاهکار در طول حیات سینمایی خود، منبع الهام فیلمسازان دیگری در سراسر پهنهی خاکی قرار گرفتند.
امروزه با گسترش دسترسی به فیلمها، تأثیر این فیلمسازان بر هر کس که تاریخ سینما را کمی بشناسد، پوشیده نیست. چنین مخاطبی نیک میداند که حتی هالیوود در دوران پساکلاسیک بیشتر آثارش را با الهام از دستاوردهای این فیلمسازان خلق میکرد تا با نگاه به تاریخ زیستهی خودش.
هر لیستی اینچنین که خود را محدود به انتخاب ۲۵ فیلم میداند، خواه ناخواه مجبور است از تعداد بسیاری از شاهکارهای سینما چشم بپوشد. این عمل گرچه بیرحمانه به نظر میرسد اما چارهای نیست و اگر اهل شرکت در بازی انتخابها باشید و محدودیتهایش را بشناسید، آن را جذاب خواهید یافت. ضمن اینکه از هر کارگردان، یک فیلم در لیست قرار دارد.
۲۵. جذابیت پنهان بورژوازی (The Discreet Charm of the Bourgeoisie)
- کارگردان: لوییس بونوئل
- بازیگران: فرناندو ری، استفانی اودران
- محصول: ۱۹۷۲، فرانسه و اسپانیا
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۹۸٪
اواخر دههی ۱۹۲۰ میلادی بود که لوییس بونوئل به همراه سالوادور دالی به جنبش نوپای سوررئالیسم به رهبری آندره برتون و لویی آراگون پیوست. تلاش آنها برای کشاندن پای این تفکرات نوظهور به قلمروی سینما، منجر به خلق یکی از شاهکارهای سینمای صامت در سال ۱۹۲۸ شد. فیلمی به نام سگ آندلسی (an andalusian dog).
جذابیت پنهان بورژاوزی فیلمی ست متکی به همان تفکرات هنری. هم مایههای سوررئال دارد و هم زندگی و رسوم طبقات متوسط رو به بالا را دست میاندازد، گرچه کمی متعادلتر از سگ آندلسی. در کنار همهی اینها، فیلم توان خنده گرفتن از مخاطب را دارد.
«داستان فیلم، داستانی فانتزی با کمی چاشنی کمدی ست و به عدهای برج عاجنشین میپردازد که هر شب دور هم جمع میشوند تا بخورند و بیاشامند. اما هربار واقعهای مضحک مانع از این عمل آنها میشود تا اینکه…»
۲۴. تانگوی شیطان (Satantango)
- کارگردان: بلا تار
- بازیگران: میهالی ویگ، اریکا بوگ
- محصول: ۱۹۹۴، مجارستان
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۱۰۰٪
اقتباسی از رمانی به همین نام نوشتهی لاسلو کراسنوهورکایی. با فضایی تیره و تار و روایتی بطئی که به شکلی استعاری به تاریخ کشور مجارستان پس از استقلال از شوروی و ورود جهان سرمایهداری به آن میپردازد.
بلا تار این داستان را به از بین رفتن جهان معصومانهی یک دوران پیوند میزند و آماده نبودن مردم کشورش برای پذیرش دموکراسی و گذر از آزمونهای سخت آن را یادآور میشود. بازی میهالی ویگ در نقش یک دلال مواد مخدر که دیگران را به بردگی میگیرد تماشایی ست.
از نکات جالب توجه فیلم مدت زمان هفت ساعت و نیمهی آن است.
«داستان اهالی یک روستای خرابه که زندگی در آن به بیتحرکی رسیده است. تعدادی از این روستاییان قصد دارند با رسیدن پولی تا قبل از غروب از این خراب شده فرار کنند اما خبر بازگشت ایریمیاش از مرگ همه چیز را به هم میریزد…»
۲۳. آتالانت (l`Atalante)
- کارگردان: ژان ویگو
- بازیگران: میشل سیمون، دیتا پارلو
- محصول: ۱۹۳۴، فرانسه
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۱۰۰٪
ژا ویگو را از بنیانگذاران جنبش سینمایی رئالیسم شاعرانه در فرانسه نامیدهاند. جنبشی که در تلخترین لحظات هم نگاه رومانتیک خود را حفظ میکند و از میان زیباییها به تلخیهای زندگی نگاه میکند. او تنها ۲۹ سال عمر کرد و دو شاهکار نمرهی اخلاق، صفر (zero for conduct) و این فیلم را تنها در همین عمر کوتاه از خود برجا گذاشت.
آتالانت تنها فیلم بلند او ست که داستانپردازی در آن پر رنگ است و جلوهای احساسی دارد. در ضمن پختهترین فیلم او هم هست و به مخاطب در پایان احساسی از رهایی میبخشد.
«ژان ناخدای یک کشتی کوچک به نام آتالانت است. او به روستایی میرود تا با دختری به نام ژولیت ازدواج کند. ژولیت که آرزوهای رنگارنگی دارد، زندگی در این کشتی را خسته کننده و حوصله سربر مییابد و …»
۲۲. ام (M)
- کارگردان: فریتس لانگ
- بازیگران: پیتر لوره، اوتو ورنیک
- محصول: ۱۹۳۱، آلمان
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۱۰۰٪
فریتس لانگ توسط انستیتوی فیلم بریتانیا به عنوان «استاد تاریکی» لقب گرفته است. او در سال ۱۹۳۱ از تمام تجربیات خود در جنبش اکسپرسیونیسم استفاده کرد تا داستان جنایی خود را در یک هزارتوی اخلاقی تعریف کند. زمانی که مرز درست و نادرست به هم ریخته و راست از غلط مشخص نیست.
فیلم به شکلی پیشبینی وضعیت جامعهی آلمان در آیندهی نزدیک هم هست. سال ۱۹۳۳ و زمانی که هیتلر با اتکا بر فریب ملت بر مسند قدرت تکیه زد و یکی یکی رقبا را از صحنه سیاست حذف کرد.
بازی پیتر لوره هنوز هم دیدنی و از نکات جالب توجه فیلم است.
«قاتلی به کشتن کودکان مشغول است. پلیس برای دستگیری او دست به کار میشود. داستان آنچنان بالا میگیرد که حتی خلافکاران شهر از این حضور گستردهی پلیس جان به لب میشوند. تا اینکه …»
۲۱. دزدان دوچرخه (Bicycle Thieves)
- کارگردان: ویتوریو دسیکا
- بازیگران: لامبرتو مایورانی، انزو استایولا
- محصول: ۱۹۴۸، ایتالیا
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۹۸٪
یک تصویر قدرتمند و احساسی از نحوهی زندگی مردم ایتالیا در زمان پس از جنگ دوم جهانی. زمانی که بحران اقتصادی چنان فشار را بر گلوی مردم زیاد کرده بود که پیدا کردن راهی برای فرار از مرگ و گرسنگی، به جدالی قهرمانانه میمانست.
میراث ویتوریو دسیکا و این فیلم قابل چشمپوشی نیست. دزدان دوچرخه بر تمامی فیلمهایی که به زندگی طبقهی فرودست میپردازند، مستقیم یا غیرمستقیم تأثیر گذاشته است.
گرچه دسیکا بازیگری حرفهای بود اما نحوهی استفادهی او از نابازیگران درخشان و بیبدیل باقی ماند. دزدان دوچرخه معروفترین فیلم ایتالیایی و جنبش نئورئالیسم در جهان است.
«پدری برای دستیابی به شغلی که حقوق ناچیزی عایدش میکند نیاز به خرید یک دوچرخه دارد. او به همراه همسرش وسایل خانه را گرو میگذارد تا پول خرید دوچرخه را به دست آورد. اما در همان روز اول کار دوچرخهی او دزدیده میشود و تلاش او در مقابل چشمان پسرش برای پیدا کردن دوچرخه آغاز میگردد…»
۲۰. دایی من (Mon Oncle)
- کارگردان: ژاک تاتی
- بازیگران: ژاک تاتی، ژان پیر زولا
- محصول: ۱۹۵۸، فرانسه
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۹۳٪
ژاک تاتی کمدینی ست که انگار هنوز در دوران صامت زندگی و فعالیت میکند؛ با کمترین دیالوگ در خلق موقعیتها و سکانسهای کمدی و متکی بر رفتار و فیزیک کمدین. او قلهی دستنیافتنی سینما کمدی فرانسه در عصر ناطق سینما ست.
در این فیلم موقعیتهای خندهدار، حول زندگی خانوادهای ثروتمند اما میانمایه به لحاظ فرهنگی میگذرد و ژاک تاتی در نقش اصلی، ایفاگر شخصیت دایی این خانواده است. حماقت و سادهدلی این مرد تمام بساط زندگی خواهر و شوهرش را بر باد میدهد.
«آقای اولو دایی جرارد ۹ ساله است. خواهر و شوهر خواهر او در خانهای فوق مدرن زندگی میکنند و ظواهر این زندگی چنان فریبشان داده که احساسات تنها فرزند خود را فراموش کردهاند. اولو تنها تکیهگاه عاطفی این پسر است و داستان مفرح فیلم حول زندگی شاد این خانواده میگذرد.»
۱۹. آگیره، خشم پروردگار (Aguirre, The wrath of God)
- کارگردان: ورنر هرتسوگ
- بازیگران: کلاوس کینسکی، هلنا روخو
- محصول: ۱۹۷۲، آلمان
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۹۶٪
فیلمی که از نمادهای موج نوین سینمای آلمان در دههی هفتاد میلادی ست. داستانی حماسی که به تمامی در جنگلهای آمازون فیلمبرداری شده و به تلاش عدهای برای رسیدن به موفقیت در راهی پر از دیوانگی و خطر میپردازد.
این داستان برای ورنر هرتسوگ به وسیلهای تبدیل شده تا هم نگاه خود را به سینما بازتاب دهد و هم حرص و آز بشر برای دستاوردهای بیشتر را مورد نقد قرار دهد.
بازی کلاوس کینسکی در این فیلم از نمادهای بازی نقش شخصیتهای دیوانه در تاریخ سینما ست.
«فیلم داستان سفر یک سردار اسپانیایی و گروهش در قرن شانزدهم میلادی به قلب آمریکای جنوبی برای کشف شهر افسانهای الدورادو را روایت میکند. شهری که در قصهها آمده است که همهی آن از طلا است. این گروه در طول رودخانهی عظیم آمازون به پیش میروند اما …»
۱۸. پاتر پانچالی (Pather Panchali)
- کارگردان: ساتیاجیت رای
- بازیگران: کارنو بانرجی، شارمیلا تاگور
- محصول: ۱۹۵۵، هندوستان
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۹۷٪
ساتیاجیت رای بدون شک مهمترین و بهترین فیلمساز تاریخ سینمای هند است و این فیلم هم بهترین فیلم او. با روایت داستانی به شدت احساسی که به زندگی مصیبتزدهی یک خانوادهی فقیر بنگالی میپردازد.
فیلم به وضوح تحت تأثیر جنبش نئورئالیسم ایتالیا و سینمای دسیکا ست اما روایتگری احساسی رای، پاترپانچالی را از اسلاف ایتالیایی خود جدا میکند تا فیلم راه خود را برود.
با موفقیت این فیلم ساتیاجیت رای داستان زندگی این خانواده را ادامه داد تا سهگانهی «آپو» را بسازد.
«در سالهای ابتدایی قرن بیستم، آپو در خانوادهای مستمند به دنیا میآید. پدرش شاعر و کشیش است و مادرش خانهدار و همیشه در حال کشمکش با عمه. خواهر او دورگا از باغ همسایه میوه میدزدد و همین به مشکلات خانواده اضافه میکند.»
۱۷. ۴۰۰ ضربه (The 400 blows)
- کارگردان: فرانسوآ تروفو
- بازیگران: ژا پیر لئو، آلبرت رمی
- محصول: ۱۹۵۹، فرانسه
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۱۰۰٪
فیلمی که منجر به خلق کاراکتر ماندگار سینمای تروفو یعنی آنتوان دوانل شد. ۴۰۰ ضربه در کنار سرژ زیبا (le beau serge) اثر کلود شابرول و از نفس افتاده (breathless) از ژانلوک گدار آغازگر جنبش موج نوی سینمای فرانسه است.
موجی متشکل از عدهای جوان عاشق سینما که هنر هفتم را برای خودش میخواستند و دوربین و وسایل فیلمبرداری را به دل شهر پاریس بردند تا داستان خود را به زبان سینما بگویند.
قصهی آنتوان و دنبالههای آن برای هر زمان و مکانی ساخته شده و مهم نیست در کجا و کی زندگی میکنید؛ این فیلم چیزی برای همذاتپنداری شما در چنته دارد. ضمن آنکه داستان آن برگرفته از زندگی خود فرانسوآ تروفو هم هست.
«آنتوان پسری سیزده ساله است که مدام در مدرسه و خانه مشکل میآفریند. مادر و پدرش راهی برای آرام کردن او ندارند. پس از اینکه در مدرسه به اتهام دزدی از نوشتهی بالزاک مورد تنبیه قرار میگیرد، تصمیم میگیرد که از خانه و مدرسه بگریزد و دیگر بازنگردد…»
۱۶. قاعدهی بازی (The rules of the game)
- کارگردان: ژان رنوار
- بازیگران: ژان رنوار، نورا گرگور
- محصول: ۱۹۳۹، فرانسه
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۹۶٪
قاعده بازی همواره در لیست منتقدان به عنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما جا دارد. ژان رنوار در این فیلم با قرار دادن افراد مختلف از طبقهی اشراف فرانسه در زیر یک سقف و تعریف داستان چند روز از زندگی آنها، ساختار معیوب جامعهی آن زمان فرانسه را مورد حمله قرار میدهد.
بعد از تماشای قاعده بازی چندان از آغاز جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۳۹ و شکست فاجعهبار فرانسه به دست آلمان نازی متعجب نخواهید شد.
«داستان فیلم در سال ۱۹۳۸ میگذرد. درست پیش از آغاز جنگ جهانی دوم. عدهای از افراد طبقهی مرفه در ویلایی در نزدیکی آل سایس گرد هم جمع شدهاند تا به رسم همیشه آخر هفته را به شکار بپردازند اما…»
۱۵. سه رنگ: آبی (Three colors: Blue)
- کارگردان: کریستوف کیشلوفسکی
- بازیگران: ژولیت بینوش، ژولی دلپی
- محصول: ۱۹۹۳، فرانسه
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۹۸٪
نقطهی اوج تلاش هنری فیلمساز مطرح لهستانی همین فیلم است. سهگانهی رنگ او که به رنگهای مختلف پرچم فرانسه اشاره دارد، از مطرحترین سهگانههای تاریخ سینما ست اما روایت پر درد این فیلم و داستان فراغ و تنهایی یک زن در راه پشت سر گذاشتن یک تراژدی و انتقال حس زیستهی او به مخاطب، نه قبل و نه بعد از این فیلم در هیچ فیلم دیگر کیشلوفسکی چنین تأثیرگذار تکرار نشد.
بازی در نقش یک زن و اجرای تلاش او برای رهایی از گذشته و کشف معنایی جدید برای زندگی، ژولیت بینوش را به اوج قلههای موفقیت رساند و موسیقی متن فیلم برای عاشقان سینما به نمادی از احساس دلتنگی تبدیل شد.
«ژولی شوهر و دختر کوچکش را در یک حادثهی رانندگی از دست میدهد. شوهر این زن آهنگساز مشهوری بوده و در ماههای منتهی به مرگ مشغول ساخت آهنگی به سفارش یک ارگان معتبر. ژولی تصمیم به خودکشی میگیرد در حالی که مردی که سالها ست او را عاشقانه دوست دارد به تعقیبش میپردازد…»
۱۴. خاکسترها و الماسها (Ashes and Diamonds)
- کارگردان: آندری وایدا
- بازیگران: زبیگنی سیبولسکی، بوگومیو کوبییلا
- محصول: ۱۹۵۸، لهستان
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۹۵٪
سومین فیلم از سهگانهی جنگ آندری وایدا که مشتمل بر یک نسل (a generation)، کانال (kanal) و همین فیلم است. وایدا در این بهترین دوران فیلمسازی خود نکبت و مصیبت تحمل شده توسط مردمان کشورش را در قبل ، حین و بعد از جنگ جهانی دوم تصویر میکند.
دید حساس او نسبت به وقایع اطرافش باعث شده تا شاهدی خوب بر زندگی اجتماعی و سیاسی لهستان معاصر باشد و به خوبی آن را ثبت کند. لهستان بعد از جنگ برای وایدا لهستانی در جوش و خروش میان پستی عدهای سیاستمدار میانمایه و کجروی عدهای جوان آرمانگرا است.
«پس از آزادی لهستان از اشغال آلمان نازی، مشکلات تازهای در این کشور پدیدار میشود. گروههای مختلف با گرایشهای سیاسی مختلف که سالها در کنار هم مقابل نازیها جنگیدهاند، حال برای رسیدن به قدرت با هم در ستیزند. در این میان چند جوان آرامانگرا در جستجوی راهی برای انفجار در نشست یکی از احزاب هستند …»
۱۳. کلوزآپ (Close-Up)
- کارگردان: عباس کیارستمی
- بازیگران: حسین سبزیان، محسن مخملباف
- محصول: ۱۹۹۰، ایران
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۸۸٪
نمونهی متعالی کار عباس کیارستمی در همآمیزی ساختار سینمای مستند و واقعگرایی در سینمای داستانی. کلوزآپ فیلمی ست که تمام بازیگران آن در نقش واقعی خود بازی کردهاند. کایهدوسینما در سال ۱۹۹۱ میلادی این فیلم را درلیست بهترینهای سال قرار دارد و ایندی وایر آن را یکی از بهترینهای دههی نود میلادی خواند.
شاید میزان محبوبیت این فیلم در سطح جهانی، از فیلم برندهی نخل طلای کن او یعنی طعم گیلاس هم بیشتر باشد. فیلمی که بر اساس یک داستان واقعی با همان افراد و در همان لوکیشنها بازسازی شده است.
«حسین سبزیان به دلیل شباهت ظاهری با محسن مخملباف، به دروغ خود را به جای او میگذارد و به خانوادهای معرفی میکند تا به خانهی آنها راه یابد. از همان ابتدای ورود پدر خانواده به او مشکوک است تا اینکه …»
۱۲. یک محکوم به مرگ گریخت (A Man escaped)
- کارگردان: روبر برسون
- بازیگران: روژه بلانشون، فرانسوآ لتیه
- محصول: ۱۹۵۶، فرانسه
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۱۰۰٪
شاهکار برسون به سال ۱۹۵۶ براساس خاطرات شخصی آندره دوینی، یکی از افراد جنبش مقاومت فرانسه ساخته شده است. دوینی در آن زمان سعی کرده بود از یکی از زندانهای آلمانها بگریزد.
آنچه که فیلم را متفاوت از تمام فیلمهای فرار از زندانی تاریخ سینما میکند، رویکرد سینماتوگرافیک برسون و اهمیت دادن به آن به جای پیرنگ داستان است. برخورد ناتورالیستی او با وقایع به ظاهر بی اهمیت و تأکید او بر درست برگزار شدن آنها برای تکمیل نقشهی فرار شاید یک محکوم به مرگ گریخت را به بهترین اثر فرار از زندانی تاریخ سینما تبدیل کرده باشد.
تمام بازیگران فیلم نابازیگر هستند.
«یک زندانی به نام فونتن پس از دستگیری تلاش میکند با ابتداییترین وسایل از زندان فرار کند اما ورود پسری نوجوان به سلول او همه چیز را به هم میریزد. تا اینکه …»
۱۱. سانشوی مباشر (Sansho the Bailiff)
- کارگردان: کنجی میزوگوچی
- بازیگران: کینویو تاناکا، کیوکو کاگاوا
- محصول: ۱۹۵۴، ژاپن
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۱۰۰٪
داستان در قرن یازدهم میلادی و در دوران جنگهای داخلی ژاپن میگذرد و دربرگیرندهی ملودرامی تکان دهنده است که به شکلی پیچیده روایت نابودی یک خاندان را با قرار دادن وزن عاطفی بر دوش دو کودک به تصویر میکشد.
میزوگوچی در سال ۱۹۵۴ سه فیلم بلند ساخت که این فیلم به بهترین اثر کارنامهی او تبدیل شد. پیچیدگی طرح داستانی در دستان فیلمساز کاربلدی چون او، در کنار یک تصویربرداری پیچیده و لایه لایه قرار گرفته است تا روایت تراژیک سرنوشت چند انسان که در دنیا به هیچ انگاشته میشوند، در چارچوب سینما ابعادی عظیم پیدا کند.
«فرماندار تایرو به خاطر اعتراض به بیعدالتی ارباب دستگیر و تبعید میشود. همسر و پسر و دخترش نیز در این سفر او را همراهی میکنند. تا اینکه در میانهی راه آنها توسط عدهای مرد ربوده میشوند …»
۱۰. آگراندیسمان (Blow-up)
- کارگردان: میکل آنجلو آنتونیونی
- بازیگران: دیوید همینگز، ونسا ردگریو
- محصول: ۱۹۶۶، ایتالیا و انگلستان
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۸۸٪
دستاوردهای آنتونیونی را غایت سینمای مدرن میدانند. تلاش او برای طرح سؤالاتی بیپاسخ به زبان سینما بسیار ستودنی ست. زاویهی نگاه او به جهان معاصر و معضلاتی که آدمی در عصر تکنولوژی به آن مبتلا ست هرگز در تاریخ سینما تکرار نشد.
داستان یک عکاس هنری و سوژههایش توسط او توان تبدیل شدن به یک پروندهی جنایی را دارد. اما نه هر پروندهای که در آن پای پلیس برای پیگری جنایت به قضیه باز میشود. بلکه این پرونده به وسیلهای تبدیل میشود تا آنتونیونی به کاوش در ذات حقیقت بپردازد. اینکه آیا آنچه که میبینیم لزوما وجود دارد یا ساخته و پرداختهی ذهن ما است؟
«توماس یک عکاس حرفهای است. او که همیشه احساساتی متناقض نسبت به زندگی دارد به طور اتفاقی از زوجی در پارک عکسی میکند. حین چاپ عکسها متوجه نکتهی شومی میشود: جنازهای در پسزمینه وجود دارد …»
۹. هشت و نیم (۱/۲ ۸)
- کارگردان: فدریکو فلینی
- بازیگران: مارچلو ماستوریانی، کلودیا کاردیناله
- محصول: ۱۹۶۳، ایتالیا
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۹۸٪
هشت و نیم معروفترین فیلم فدریکو فلینی ست. این نکته زمانی جالب میشود که توجه کنیم او نزدیک به ۱۰ شاهکار مسلم در پروندهی سینمایی خود دارد.
فلینی در مهمترین فیلمش دغدغههای خود را به عنوان یک هنرمند در قالب یک شخصیت کارگردان ریخته تا بحرانهای روانی هر هنرمندی را حین خلق یک اثر هنری به تصویر بکشد. از این منظر این شخصیترین فیلم او ست اما قدرت تصویرگری فلینی باعث شده تا برای درک فیلم نیازی نباشد تا حتما یک هنرمند باشیم.
هشت و نیم منبع الهام بسیاری از فیلمهای پس از خود است. از خاطرات استارداست (stardust memories) اثر وودی آلن تا سینکداکی، نیویورک (synecdoche, new york) از چارلی کافمن یا هامون داریوش مهرجویی.
«کارگردانی به نام گوییدو آنسلمی در حین ساخت یک فیلم درگیر خاطرات خود از کودکی تا زمان حال میشود.»
۸. مهر هفتم (Seven Seals)
- کارگردان: اینگمار برگمان
- بازیگران: مکس فون سیدو، بیبی اندرسون
- محصول: ۱۹۵۷، سوئد
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۹۳٪
بسیاری از هنرمندان سعی کردهاند تصویری از مرگ بیافرینند. اما تصویری که یک راست وارد فرهنگ عامه شد تصویر مرگ در این فیلم اینگمار برگمان است.
جدال فلسفی میان مرگ و یک شوالیهی بازگشته از جنگهای صلیبی در قالب یک بازی شطرنج ریخته میشود. مرگ زمانی از شوالیه میپرسد: از کجا میدانستی که من شطرنج بازی میکنم؟ او پاسخ میشنود: در نقاشیها دیدهام.
این بده بستان کلامی به برگمان فرصتی میدهد تا ادای دینی به تمام هنرمندان نقاش قبل از خود کند و این جدال با مرگ را وسیلهای برای نمایش ادامه راه آنها سازد.
مهر هفتم یکی از بهترین آثار تاریخ سینما با محوریت این پرسش فلسفی ست: آز کجا آمدهام آمدنم بهر چه بود؟ (مصرعی منسوب به مولانا)
«شوالیهای در حین استراحت کنار یک دریاچه با مرگ روبهرو میشود. مرگ از او میخواهد تا مهیای رفتن شود اما شوالیه او را به بازی شطرنج دعوت میکند به شرط آنکه اگر باخت تسلیم مرگ شود و اگر پیروز شد مرگ از جان او بگزرد …»
۷. رم شهر بیدفاع (Rome, Open City)
- کارگردان: روبرتو روسلینی
- بازیگران: آنا مانیانی، آلدو فابریزی
- محصول: ۱۹۴۵، ایتالیا
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۱۰۰٪
اگر وسوسه (obsession) ساختهی لوکینو ویسکونتی را آغازگر جنبش نئورئالیسم بدانیم و دزدان دوچرخه را معروفترینش، این فیلم روبرتو روسلینی بهترین اثر آن است.
تنها دو ماه پس از خروج آلمان از خاک ایتالیا روبرتو روسلینی به همراه دستیارانش پروژهی ساخت فیلم را کلید زد تا نتایج دهشتناک اشغال و جنگ را به شکلی واقعبینانه به تصویر بکشد.
فیلم از همان ابتدا مورد توجه قرار گرفت و به عوان نمونهای متعالی از جنبش نئورئالیسم شناخته شد. همهی این تعریف و تمجیدها باعث شد تا روسلینی با ساخت پاییزا (paisan) و آلمان سال صفر (Germany year zero) سه گانهی نئورئالیستی خود را کامل کند.
بازی درخشان آنا مانیانی در این فیلم، از بهترین نقشآفرینیهای تاریخ سینما ست. ضمن آنکه فدریکو فلینی نیز یکی از دستیاران کارگردان فیلم است.
«آلمانها جستجوی خانه به خانهای را برای یافتن یکی از سران جنبش مقاومت آغاز کردهاند. دستگیری یکی از افراد باعث به هم ریختن همه چیز میشود …»
۶. در حال و هوای عشق (In the Mood for Love)
- کارگردان: وونگ کاروای
- بازیگران: مگی چئونگ، تونی لیانگ
- محصول: ۲۰۰۰، هنگ کنگ
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۹۰٪
بدون شک بهترین عاشقانهی تاریخ سینمای هنگ کنگ همین فیلم است. وونگ کاروای با یک سبک استیلیزه و سینماتوگرافی خیره کننده باعث میشود که داستان یک عشق ممنوعه میان یک زوج به دور از جنبههای سانتیمانتال مرسوم، بسیار تأثیرگذار شود.
بازی مگی چئونگ و تونی لیانگ هم در این راه به او کمک میکند تا شاید یکی از قویترین تصاویر عاشقانهی تاریخ سینما رقم بخورد.
در حال و هوای عشق در بسیاری از لیستها برای انتخاب بهترین فیلم قرن حاضر در صدر لیست منتقدین قرار میگیرد و این علاوه بر تصویرگری کاروای، به دلیل موسیقی درخشان مایکل گالاسو و شیگرو اومه بایاشی نیز هست.
«سال ۱۹۶۲، هنگ کنگ. زنی جوان به همراه شوهرش به خانه ای در نزدیکی مردی روزنامهنگار نقل مکان میکند. شوهر زن اغلب غایب است و او تنها میماند. رفت و آمد مرد و زن برای خرید غذا و تماس دائم آنها در ساختمان باعث نزدیکی و گرمی روابط بینشان میشود. اما اصول اخلاقی باعث میشود تا این رابطه چندان صمیمانه نشود تا اینکه …»
۵. از نفس افتاده (Breathless)
- کارگردان: ژان لوک گدار
- بازیگران: ژان پل بلموندو، جین سیبرگ
- محصول: ۱۹۶۰، فرانسه
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۹۷٪
ژان لوک گدار شاید بزرگترین فیلمساز زندهی دنیا باشد. او میراث گرانبهایی از جسارت و تجربهگرایی در تاریخ سینما برجا گذاشته که باعث میشود او را در سالهای پیری هم همچون جوانی پر شور ببینیم.
این میزان تجربهگرایی باعث شده که عدهای دیوانهوار عاشقش باشند و عدهای دیگر کارهایش را دنبال نکنند. اما این نکته که از نفس افتاده مهمترین فیلم او ست و برگی از تاریخ را ورق زده بر هیچ علاقهمند سینمایی پوشیده نیست. فیلمی که نماد موجی نوی سینمای فرانسه هم هست.
گدار عاشقانه تمامی عناصر سینمای کلاسیک آمریکا را میگیرد، آنها را به هم میریزد تا طرحی نو دراندازد و این نکته را یادآور شود که برای بازی با قواعد تثبیت شده، اول باید آنها را به طور کامل شناخت و دوست داشت.
«میشل پس از سرقت یک اتوموبیل و کشتن یک مأمور پلیس، تحت تعقیب قرار میگیرد. او نزد دوست آمریکایی خود در پاریس میرود تا پولی جور کند و از کشور متواری شود…»
۴. آشوب (Ran)
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: تاتسویا ناکادایی، هیساشی ایگاوا
- محصول: ۱۹۸۵، ژاپن
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۹۶٪
آشوب بهترین اثر اقتباسی از نمایشنامه شاه لیر ویلیام شکسپیر نام گرفته است و بسیاری آن را آخرین شاهکار کوروساوا مینامند.
تقدیرگرایی همیشگی او در تصویر کردن تنهایی و دردی که شخصیتها پس از یک تصمیم سخت میگیرند، در اوج بدبینی قرار دارد و همین موضوع فضای رنگارنگ فیلم را به تلخی و تیرگی میکشاند.
از سویی دیگر آشوب نمایشگر پردهی دیگری از هبوط انسان از بهشت و رانده شدن او بر زمین گرم آگاهی ست؛ راهی پر خطر که یک سر آن دوزخ است.
آشوب مهمترین فیلم کوروساوا در دوران پس از توشیرو میفونه است و تاتسویا ناکادایی در نقش اصلی آن خوش میدرخشد.
«امپراطوری پیر حکومتش را بین سه پسر خود تقسیم میکند. او امیدوار است تا آنها به عدالت حکومت کنند اما رسیدن به قدرت آنها را کور میکند و به جان هم میاندازد. حال این امپراطور نیمه مجنون هم جایی برای رفتن ندارد…»
۳. ارتش سایهها (Army of Shadows)
- کارگردان: ژان پیر ملویل
- بازیگران: لینو ونتورا، سیمون سینیوره
- محصول: ۱۹۶۹، فرانسه
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۹۷٪
برخی منتقدین و تماشاگران فرانسوی اعتقاد داشتند که ژان پیر ملویل کارگردانی با روحیهی آمریکایی ست تا فرانسوی. اما اگر کسی این فیلم او را ببینید به سختی میتواند چنین گزارهای را باور کند. روایت او از تلاش جنبش مقاومت فرانسه در زمان اشغال بر پایهی قضاوتهای اخلاقی بر سر اولیوتها شکل میگیرد نه درامی با حال و هوایی اکشن که فیلمهای هالیوودی را یادآور میشود.
ارتش سایهها از کتابی به همین نام نوشتهی ژوزف کسل اقتباس شده اما این ملویل است که این داستان را به نماد همیشگی جدال میان انتخاب دوستی و میهنپرستی تبدیل میکند.
بازیهای لینو ونتورا و سیمون سینیوره در نقشهای اصلی از نقاط قوت فیلم است.
«سال ۱۹۴۰ میلادی ست. عدهای از اعضای جنبش مقاومت برای برقراری ارتباط با دولت در تبعید ژنرال دوگول در تلاش هستند. نگرانیهای آنها از خطر لو رفتن باعث میشود که همواره در پارانویا زندگی کنند. در این میان دستگیری یکی از افراد همه چیز را خراب میکند اما …»
۲. استاکر (Stalker)
- کارگردان: آندری تارکوفسکی
- بازیگران: الکساندر کایدانوفسکی، آناتولی سولونستین، نیکولای گرینکو
- محصول: ۱۹۷۹، اتحاد جماهیر شوروی
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۱۰۰٪
استاکر روایت تارکوفسکی از خفقان حاکم بر کشور شوروی و وحشت یک جنگ اتمی تمام عیار است. فیلم اقتباسی آزاد از کتاب گردش کنار جاده به قلم برادران استروگانسکی ست.
استاکر با تلفیق المانهای ژانر پساآخرالزمانی با ترس مردم از دیکتاتوری کشور و دغدغههای همیشگی فلسفی و روانشناختی انسان، درامی برپایهی اصول انسانی میسازد.
شخصیتهای پروفسور و نویسنده در این داستان به ترتیب نمایدهی عقلانیت و احساسات نسل بشر هستند که در آرزوی رسیدن به جایی که تمام آرزوهای انسانی را برآورده کند یا پاسخی برای تمام دردها داشته باشد، میسوزند. استاکر نیز نماد انسان سازگاری ست که قربانی ست و نه راه پس دارد و نه راه پیش. او باید بسوزد و بسازد.
«در دنیایی که انگار قربانی یک جنگ هستهای ست، مکان اسرارآمیزی وجود دارد که گفته میشود هر آرزویی را برآورده میکند. فقط افرادی که ملقب به استاکر هستند توان پیدا کردن راه این اتاق را دارند. حال یک استاد فیزیک و یک نویسندهی به ته خط رسیده در کنار یک استاکر سفر خطرناکی را برای رسیدن به این مکان آغاز کردهاند …»
۱. داستان توکیو (Tokyo Story)
- کارگردان: یاسوجیرو اوزو
- بازیگران: ستسوکو هارا، چیشو ریو
- محصول: ۱۹۵۳، ژاپن
- امتیاز در راتن تومیتوز: ۱۰۰٪
شاهکار مطلق اوزو همواره جایی ثابت در لیست بهترینهای تاریخ سینما دارد. حتی فیلمسازان نیز این فیلم را یکی از منابع الهام همیشگی خود میدانند.
اوزو ژاپن پس از جنگ جهانی دوم را که در راه پیشرفت و مدرن شدن قدم گذاشته بود، جایی خالی از احساس و شور زندگی میبیند و تلاش برای بالا رفتن از پلکان طبقاتی جامعه را تلاشی جانفرسا که شور و احساس را در آدمی میکشد، میداند.
اوزو با این فیلم بسیاری از تکنیکهای خود را به جهانیان شناسند؛ از جمله قاببندی معروف به «نمای تاتامی». در این نوع قاببندی دوربین طوری از سوژه قرار میگیرد که انگار نمای نقطه نظر فردی ست که روی تاتامی نشسته است. یک نما با مشخصاتی کاملا بومی.
بازی ستسوکو هارا در نقش عروس باعث شد تا او به هنرپیشهای مطرح در سطح جهانی تبدیل شود.
«پدر و مادر پیری تصمیم دارند تابستان را به توکیو سفر کنند تا فرزندان خود را ببینند. اما فرزندان به دلیل مشغلهی فراوان از دیدن آنها سر باز میزنند تا اینکه …»