در این مقاله ۵ دلیل آوردهایم که چرا نولان باید سراغ ساختن جیمز باند برود، و ۵ دلیل هم اشاره کردهایم که چرا بهتر است جیمز باند نسازد.
کریستوفر نولان بارها و بارها با ساخت فیلمهای حیرتانگیزی که قواعد ژانرها را عوض میکردند مخاطبان سینما را شگفتزده و هواداران دوآتشهاش را بیش از پیش شیفتهی خودش کرده است. نولان با سهگانهی بتمنش مسیر تازهای در فیلمهای ابرقهرمانی و کمیک بوکی ایجاد کرد، با «اینسپشن» (Inception) تمام قواعد ژانر جاسوسی و فیلمهای سرقت را به هم ریخت و همه چیز را از نو تعریف کرد تا دنیای ویژهی فیلمش را بسازد. او بدون شک یکی از بهترین فیلمسازان معاصر سینماست که هربار با فیلمهایی چشمنواز و از هوش برنده مخاطبان زیادی را درگیر خودش میکند.
کریستوفر نولان تا الان بیشتر فیلمهای مهم و بزرگش را با استودیو وارنر ساخته ولی مدتی است که با مدیران این غول رسانهای به مشکل برخورده و این یعنی حالا دستش باز است تا سراغ استودیوهای دیگر برود و تجربههای تازهای داشته باشد. یکی از فرنچایزهایی که همیشه منتظرش بودیم که نولان سراغش برود، جیمز باند بوده. خود نولان بارها گفته که چقدر به جیمز باند علاقه دارد و حتی خیلیهای آخرین فیلم او «تنت» (Tenet) را جیمز باند غیر رسمی او میدانند.
۱. باید بسازد: چون با فیلمهایی مثل تنت و اینسپشن نشان داده در ژانر جاسوسی تبحر دارد
تنت بازخوردهای متناقضی داشت و با اینکه عدهای آن را دوست داشتند، خیلیها ایراداتی به آن وارد کردند و از گنگ بودن داستان انتقاد کردند، ولی همه تقریبا موافقاند که فیلم متفاوتی در کارنامهی نولان بود. در آن یک هواپیمای واقعی را منفجر کردند، صحنههای مبارزهی تن به تن را معکوس جلو بردند و بازیگرها و بدلکاران مشتهای برعکس به هم زدند، و همهی اینها در داستانی جاسوسی گنجانده شده بود که توطئههای جهانی و مرگبار داشت و تهدیدی غیرمتعارف و عجیب، درست مثل یک فیلم جیمز باند.
دربارهی اینسپشن هم که واقعا نیاز به گفتن نیست. یکی از بهترین فیلمهایی بود که ژانر علمی تخیلی را با فیلمهای سرقت و جاسوسی تلفیق میکرد و داستانی داشت تکاندهنده و تأثیرگذار و بهیادماندنی. تصاویر خیرهکننده و موسیقی متن مسحورکنندهی فیلم هنوز هم خیلیها را شیفتهی خودش میکند و بحثهای دربارهی پایانبندی فیلم و اینکه آیا همه چیز در خواب و رؤیا میگذشت یا دام کاب بالاخره در بیداری و واقعیت به فرزندانش رسیده هنوز هم بین سینمادوستان جریان دارد.
یک چیزی برای همه مشخص است؛ نولان تا الان ثابت کرده است که برای ساخت فیلمهای جاسوسی تمامعیار و درجهیک آماده است و بهراحتی از پس آن بر میآید.
نباید بسازد: چون آخرین فیلمش تنت بازخوردهای خیلی مثبتی نگرفت
تازهترین فیلم نولان تنت نظرات متناقضی گرفت و بین هواداران او دودستگیهایی ایجاد کرد. همچنین با توجه به کرونا و وضعیت بگیر و نگیر و تعطیلی سینماها، فروش خیلی خوبی هم نداشت و نتوانست آنطور که انتظار میرفت بفروشد. در حالی که فیلمهای جیمز باند را با هدف گیشه میسازند و قاعدتا باید فروش خوبی داشته باشد. تنت با وجود تمام خلاقیتها و بازیهای زمانی و صحنههای اکشن خارقالعادهاش، در جذب مخاطب عام موفق عمل نکرد و نتوانست انبوه سینمادوستان را به سالنها بکشاند، در حالی که همه امید داشتند فیلم نولان به عنوان ناجی سینماها در دوران کرونا عمل کند و جان دوبارهای به گیشه بدهد.
بخشی از این اتفاق به خاطر وضعیت سینماها و تعطیلیها بود، ولی با همهی اینها تنت نتوانست به فروشی دست پیدا کند که از فیلمهای نولان انتظار داریم.
۲. باید بسازد: چون از آرزوهای شخصی اوست
کریستوفر نولان بارها دربارهی علاقهاش به جیمز باند صحبت کرده است و گفته که ساخت فیلم جیمز باند از آرزوها و رؤیاهای شخصیش به حساب میآید. کسی هم نمیتواند سرزنشش کند، کارگردانی چند فیلم جیمز باند و اضافه کردن نگاه شخصی خودش به دنیای آن رؤیایی هیجانانگیز است که احتمالا خیلی از سینمادوستان هم انتظارش را میکشند.
پس میدانیم نولان تمایلش را برای ساخت جیمز باند نشان داده، و با توجه به اینکه «زمانی برای مردن نیست» (No Time To Die) آخرین حضور دنیل کرگ در نقش این ابرجاسوس مشهور دنیای سرگرمی است، آیندهی این فرنچایز دست همه را باز گذاشته. نولان هم که حالا بعد از مشکلاتش با وارنر گزینههای زیادی پیش رویش دارد.
هواداران جیمز باند و کریستوفر نولان دربارهی چنین پروژهای رؤیاپردازیهای زیادی کردهاند و همچنان میکنند و اگر به واقعیت بپیوندد، اتفاق هیجانانگیزی خواهد بود.
نباید بسازد: چون دنیای جیمز باند ایدههای محدودی دارد
جیمز باند را بیشتر به خاطر بازیگران خوشتیپ، ماشینهای گرانقیمت و صحنههای مبارزه و تعقیب و گریز میشناسیم، در حالی که نولان هربار با فیلمهایش سراغ ایدههای نو و بزرگ میرود و به دنبال کشف ناشناختههاست و او را بیشتر به خاطر داستانهای علمی تخیلی و ابرقهرمانی و معماهای تو در تو میشناسیم. با اینکه فکر کردن به ساخته شدن یک فیلم جیمز باند به دست کریستوفر نولان جذاب و هیجانانگیز است، ولی عملا دستش در ارائهی ایدههای اصیل خالی خواهد بود چون دنیای جیمز باند خیلی برای تجربهگرایی و خلق داستانهای علمی تخیلی بزرگ انعطاف ندارد. یک سری مؤلفههای ثابت در آن هست که باید رعایت شود. همچنین نولان باید به نوشتههای ایان فلمینگ به عنوان منبع اقتباس اتکا کند و برای همین جای زیادی برای تزریق ایدههای شخصی خودش نمیماند.
۳. باید بسازد: چون بهترین فرصت است تا دوباره گیشهها را تسخیر کند
متأسفانه بعد از تنت و عملکرد متوسطش در گیشه و جذب مخاطب، جایگاه نولان به عنوان یک کارگردان پولساز دچار خدشه شده و خیلیها بدون توجه به موفقیتهای گذشتهی او علیهاش قضاوت میکنند. ولی یک فیلم پرفروش خوب میتواند معادله را تغییر دهد. ساخت یک جیمز باند کاملا جدید که با دیدگاه و رویکردی تازه و نگاه ویژهی نولان جلو برود، میتواند اتفاق مهمی در کارنامهی او باشد. به نظر میرسد ترکیب نولان و جیمز باند اتفاقی است که همیشه باید میافتاده و همه چیزشان انگار با هم جور در میآید.
نولان با ساخت جیمز باند میتواند دوباره در گیشهها بدرخشد و مردم زیادی را سمت سینماها بکشاند. حضور کارگردانی مطرح و چهره مثل کریستوفر نولان پشت دوربین فرنچایزی محبوب و بزرگ مثل جیمز باند از آن اتفاقهایی است که گیشهها را تکان خواهد داد.
نباید بسازد: چون ریسک بزرگی است
جیمز باند مجموعه فیلمی بزرگ است که در طول سالیان مختلف دوام آورده و بازیگران و شخصیتها و دیالوگهای معروفی به سینما و فرهنگ عامه معرفی کرده است. جیمز باند نه تنها روی سینما، بلکه روی زندگی مردم دنیا و بریتانیا تأثیر گذاشته و سبک زندگی و مد و لباس خیلیها را تغییر داده. برای همین هر کارگردانی که بخواهد سراغ آن بیاید با ریسکهای زیادی رو به رو خواهد بود و باید آمادهی خیلی چیزها باشد.
این ریسک برای نولان بهویژه بیشتر هم هست، چرا که شاید قصد داشته باشد جایگاه خودش را به عنوان کارگردان پولساز دوباره به دست آورد و اگر موفق نشود، شکست بدی برایش خواهد بود. مردم از کریستوفر نولان انتظارهای بیشتری دارند و ساخت جیمز باند برای او پروژهی پرخطری است.
۴. باید بسازد: چون میتوند با یک استودیو جدید کار کند
جدایی کریستوفر نولان از استودیو برادران وارنر شاید ناراحتکننده باشد، ولی از طرفی دیگر گزینههای زیادی پیش روی او میگذارد و نولان حالا میتواند از بین بیشمار استودیو که مشتاق همکاری با او هستند انتخاب کند. بر کسی پوشیده نیست که نولان هنوز هم یکی از محبوبترین کارگردانهاست و استودیوهای زیادی تمایل دارند او را جذب خودشان کنند.
حالا که سرویسهای استریم ویدئو و پلتفرمهای آنلاین پخش و فیلم و سریال بر دنیای سرگرمی پادشاهی میکنند، گزینههای زیادی پیش روی نولان است. تازگیها هم که خبر خرید MGM به دست آمازون را شنیدهایم و باید منتظر اتفاقهای جدیدی باشیم.
نباید بسازد: چون احتمالا آزادی عمل کمتری خواهد داشت
نولان در تلفیق ژانر اکشن و علمی تخیلی با مؤلفههای معمایی استاد شده، ولی جهان جیمز باند متفاوت است و با مؤلفههای واقعی بیشتری سروکار دارد و داستانهایش در گونهی دیگری میگذرد. همچنین معمولا با کارگردانها و نویسندههای مختلفی روایت میشود و این بر خلاف شیوهای است که نولان تا الان پیش گرفته.
حضور افراد دیگر در طراحی داستان و شکلگیری ایدهها و نقش استودیو و نفوذش در جهتدهی به ماجراها ممکن است برای کریستوفر نولان آزاردهنده باشد چون تا الان با آزادی عمل کار میکرده و ایدههای شخصی خودش را بسط میداده. حتی وقتی سراغ ابرقهرمانی مثل بتمن رفت باز هم فکر و نظر خودش را اعمال کرد و نسخهی شخصی خودش را از او ساخت.
نولان وقتی دستش باز است و خلاقیتهایش را با روش و شیوهی خودش به مرحلهی اجرا در میآورد بهترین عملکرد را دارد و مشخص نیست اگر سراغ جیمز باند بیاید و مجبور شود به خواستههای استودیو تن دهد، چه نتیجهای رقم خواهد خورد.
۵. باید بسازد: چون جیمز باند به یک تغییر اساسی و ساختاری نیاز دارد
همه میدانیم که فیلمهای آیندهی جیمز باند باید با رویکردی متفاوت و کاملا جدید ساخته شوند چون چند فیلم آخری که دیدهایم همگی تقریبا ساختاری مشابه داشتهاند و حسوحال و مدل روایت داستانهایشان تغییر چندانی نکرده.
نولان با ساخت تنت و قهرمان غیرمتعارفی که در رأس داستانش گذاشت، به همه نشان داد که چطور میتواند یک فیلم جاسوسی جدید بسازد و مؤلفههای ژانر را دوباره تعریف کند. تنت یک فیلم جاسوسی بود که شبیه بقیهی فیلمهای جاسوسی نیست و قهرمانش هم شبیه دیگر قهرمانها تصویر نشده است. حتی در اولین تیزرهایی که از فیلم منتشر شد، جملات جالبی میدیدیم که خبر از ظهور یک جهان تازه از داستانها میداد: وقتش رسیده که با یک پروتاگونیست تازهنفس آشنا شویم.
رویکردی جدید و نو نسبت به فیلمهای جاسوسی چیزی است که دنیای جیمز باند به آن نیاز دارد و میتواند نفسی تازه به آن بدمد.
نباید بسازد: چون روی اکران سینمایی فیلمهایش حساس است
شایعه شده یکی از دلایلی که باعث شد تنت در گیشه موفق عمل نکند و نتواند پول زیادی در بیاورد، اصرار نولان روی اکران سینمایی و روی پردههای بزرگ بود و مخالفتش با سرویسهای استریم آنلاین. آیندهی جهان با توجه به ویروس کرونا نامشخص است و خیلی از سالنهای سینما در نبود تماشاچی دارند خاک میخورند. برای همین بسیاری از استودیوها تصمیم گرفتهاند فیلمهایشان را همزمان با اکرانهای محدود، روی پلتفرمهای پرمخاطب منتشر کنند و از امکانات بیشمار این سرویسها بهره ببرند.
با این حال انگار خبرهای خوبی در راه است و به نظر می رسد سینماها بار دیگر قرار است رونق بگیرند و تماشاچیان زیادی را برای تماشای فیلم روی پردهی بزرگ ترغیب کنند. اما تا بازگشت همهجانبهی شرایط به روزهای قبل کرونا خیلی فاصله داریم. حالا که آمازون حقوق مترو گلدوین مایر را خریده و آیندهی جیمز باند را در دست گرفته، بعید به نظر میرسد کریستوفر نولان با آنها همکاری کند و بگذارد فیلمش را در پلتفرمهای آنلاین به نمایش در آورند.
سخن آخر
فیلمهای جیمز باند برای کریستوفر نولان که تا کنون با ساخت مدلهای مشابه ثابت کرده از پس ژانر جاسوسی بر میآید، گزینهی جذاب و هیجان انگیزی است و او برای ساخت یک ریبوت و بازآفرینی تازه از دنیای جیمز باند کارگردان خیلی درست و خوبی به نظر میرسد. از سویی دیگر فیلمهای جیمز باند هم نیاز به تغییر و تحول اساسی دارند و بعد از زمانی برای مردن نیست و آخرین حضور دنیل کرگ در نقش مأمور ۰۰۷، سینمادوستان مشتاقاند تا ببینند دنیای این فیلمهای جاسوسی پرطرفدار چه سمت و سویی خواهد گرفت. البته منظور این نیست که جیمز باندهای دنیل کرگ فیلمهای بدی بودهاند، برعکس تعدادی از آنها بهترینهای جیمز باند هستند و خواهند بود. فقط ماجرا این است که بعد از این سالها، همه منتظر جیمز باند تازهتر و جدیدتری هستیم تا هم تنوع داشته باشد هم قصههای جذابتر و پیچیدهتری را برایمان روایت کند. همه میخواهیم این فرنچایز بهتر از قبل شود و دیگر از فرمولهای همیشگی جیمز باند که بارها دیدهایم و روایت شدهاند استفاده نکنند.
آیندهی حرفهای نولان هم حالا نامشخص است و نمیدانیم بعد از جدایی وارنر، سراغ چه استودیوهایی خواهد رفت و چه پروژهای را انتخاب خواهد کرد. شاید دوباره سراغ ایدهای اصیل و ارجینال برود و جهانی ویژه بسازد، شاید آنطور که در شایعات آمده قسمت دوم «بین ستارهای» (Interstellar) را کارگردانی کند، شاید هم واقعا سراغ جیمز باند بیاید. ولی از طرفی هم بعضی از هواداران نولان حس میکنند دنیای جیمز باند با اینکه جذاب و منحصر به فرد است، به فضای فکری نولان نمیخورد و شاید بهتر باشد به دنبال ساخت آن نرود.
در هر صورت باید منتظر ماند و دید آینده چه چیزهایی برای ما رقم خواهد زد.
منبع: movieweb