در حدود دو دهه اخیر، فیلم‌های ابرقهرمانی به محبوبیت خیلی بالایی دست پیدا کرده‌اند اما در حالی که این دی‌سی و مارول هستند که به عنوان برندهای بزرگ در این ژانر شناخته می‌شوند، اما چندین انتشارات کمیک بوکی دیگر نیز در این عرصه وجود دارند. حتی با وجود این ناشران کوچگ‌تر و حتی مستقل که منابع اقتباس جذابی خلق کرده‌اند، فیلم‌هایی نیز هستند که به عنوان محصولات اورجینال ساخته شده‌اند؛ بدون هیچ اقتباسی از کمیک‌ها.

در ادامه با ۹ مورد از بهترین فیلم‌های ابرقهرمانی غیر کمیک بوکی آشنا خواهید شد که از هیچ اثر از پیش تولید شده‌ای برای ساخت آن‌ها اقتباس نشده است. آثار مختلفی را در این لیست خواهید دید؛ لایو اکشن و انیمیشن، تیره و روشن. این فیلم‌ها نشان می‌دهند که آثار ابرقهرمانی حتماً نباید از صفحات مصور و حباب دیالوگ‌ها بیرون کشیده شوند.

فیلم Unbreakable ام. نایت شیامالان حتی پس از گذشت حدود ۲۰ سال از زمان انتشارش به عنوان یک اثر روایی جذاب باقی مانده است. این فیلم با دیگر آثار اورجینال تفاوت بزرگی دارد، این طور که به طرز عجیبی فقط بخشی از داستان را پوشش می‌دهد که در حالت عادی به عنوان دو پرده اول داستان در نظر گرفته می‌شوند اما موفق می‌شود تا روایتی تیره، متقاعد کننده و جادویی را ارائه کند.

در دورانی که ابرقهرمانان با لباس‌های مخصوصشان خیلی در دنیای سینما حضور پررنگی نداشتند، اتفاق خاصی بود که دیوید دان (David Dunn)، با بازی بروس ویلیس، وزنه‌های بیش‌تری را به تمریناتش اضافه کرده، محدودیت‌هایش را به چالش بگیرد و با این موضوع سر و کله بزند که آیا واقعاً یک ابرانسان است یا خیر. فرهنگ عامه این روزها تغییر کرده است اما تأثیرات Unbreakable خیر.

سم ریمی به کمک تریلوژی Spider-Man تأثیر زیادی بر رشد ژانر ابرقهرمانی داشته است اما کسانی که کارنامه او را دیده باشند می‌دانند که این تریلوژی اولین اثر ابرقهرمانی سم ریمی محسوب نمی‌شود. در واقع، اولین اثر ابرقهرمانی سم ریمی بیش از یک دهه قبل از Spider-Man و در سال ۱۹۹۰ با فیلم Darkman ساخته شد.

این فیلم بودجه فراوان تارتن مارول را نداشت و از همان جلوه‌های ویژه پیشرفته بهره نمی‌برد. اما تا به امروز Darkman به عنوان یک تریلر جذاب در نظر گرفته می‌شود و در آن قدرتی مورد استفاده قرار گرفته که در خیلی در آثار ابرقهرمانی امروزی دیده نمی‌شود: استاد تغییر چهره و مخفی شدن. این که Darkman به شدت از توانایی‌های ریمی در ژانر وحشت نیز بهره برده فقط باعث می‌شود با دید بهتری به این فیلم نگاه کرد.

شاید جاش ترانک حالا حالاها به خاطر فیلم Fantastic Four شناخته شود اما نباید فراموش کرد با چه اثر درخشانی در کارنامه فرصت انجام آن فاجعه را به دست آورده بود. Chronicle ترکیبی از دو ژانر روایی جذاب است؛ ابرقهرمانان و ویدئوی پیداشده. نتیجه چنین ترکیبی اثری فوق العاده و در عین حال وحشت آور بود.

علاوه بر این، Chronicle در واقع اثری است که باعث شد مایکل بی. جردن و دین دی‌هان به دنیا شناخته شوند و با توجه به آثاری که این دو از آن به بعد در آن‌ها ایفای نقش کرده‌اند، می‌توان گفت Chronicle میراثی خوبی نیز از خود به جای گذاشته است.

پیکسار در سال ۲۰۰۴ در اوج خود قرار داشت و همان وقت بود که برَد بِرد توانست در این استودیو اولین فیلم خودش را بسازد. نتیجه همکاری برد با پیکسار اثر شگفت انگیز The Incredibles بود.

اشاره‌هایی به Watchmen در شگفت انگیزان وجود دارد، همینطور هم سکانس‌های اکشن تحسن برانگیز و خلاقانه، به علاوه حال و هوای دهه ۵۰ میلادی اما چیزی که بیش از هر چیز دیگر باعث جذب مخاطب The Incredibles (و دنباله‌اش) می‌شد، نحوه به تصویر کشیدن رابطه بین اعضای خانواده فرا انسانی پر (Parr) بود. این انیمیشن را می‌توان صدها بار بدون این که خسته کننده شود، تماشا کرد.

پس از کار بر روی سری فیلم‌های Guardians of the Galaxy، نام جیمز گان برای مردم دنیا آشنا شد اما واقعیت این است که علاقه او نسبت به ژانر علمی – تخیلی و ابرقهرمانی خیلی سال‌ها پیش از همکاری گان با مارول دیده شده است.

اولین اثر ابرقهرمانی جیمز گان مربوط به نویسندگی‌اش در فیلم کمدی The Specials، اثر کریگ مازن، بود. با این که این فیلم بی‌نقص نیست و واضحاً با بودجه خیلی محدودی ساخته شده است اما اثری است که جذابیت خاص خودش را دارد و بیش‌تر از این جنبه ضرر خورده که پیش از دوران محبوبیت ابرقهرمانان به عنوان یک اثر پارودی ساخته شده (تاریخ انتشارش مربوط به سال ۲۰۰۰ است). مطمئناً The Specials یک اثر موفق محسوب نمی‌شود اما خوشبختانه جیمز گان در نهایت توانست یک فرصت دیگر برای عرضه مهارت‌هایش در ژانر ابرقهرمانی به دست بیاورد؛ البته صحبت Guardians of the Galaxy نیست، به زودی سراغ این مورد نیز می‌رویم…

فیلم RoboCop پل ورهوفن که در سال ۱۹۸۷ منتشر شد، نه تنها یک اکشن کلاسیک محسوب می‌شود بلکه یکی از بهترین داستان‌های ابرقهرمانی قرن بیستم نیز است. در این فیلم یک پلیس (با بازی پیتر ولر) را می‌بینیم که چیزی بیش‌تر از یک انسان می‌شود؛ یک نیمه ماشین تا بتواند برای همیشه به جرم و جنایت در دیترویت پایان دهد.

RoboCop خشن است و گاهی اوقات کاملاً حال به هم زن اما پر است از اتفاقات خفن، اکشن‌های انفجاری دهه ۸۰ میلادی و روایتی جذاب از سفر یک شخصیت در درک بهتر از خود را ارائه می‌دهد. مهم نیست که چقدر سعی کنند این داستان را دوباره تکرار کنند، اثر اولیه همیشه بهتر خواهد بود.

خیلی قبل‌تر از این که نقش ددشات (Deadshot) را در فیلم‌های دی‌سی بازی کند، ویل اسمیت سبک ابرقهرمانی را در Hancock پیتر برگ تجربه کرد. با این که Hancock فیلم بی‌نقصی نیست اما یکی از روایت‌های ابرقهرمانی خاص و جذاب است که به صورت اورجینال ساخته شده.

خیلی عادت نداریم که ابرانسان‌ها را به شکل اشخاص بی‌خانمان و دائم الخمر ببینیم اما این تنها سوپرایزی نیست که Hancock برای شخصیت اصلی خود تدارک دیده است. این فیلم چیزی نبود که مخاطبان دقیقاً انتظارش را داشتند اما قطعاً داستان جذابی بود که می‌شد در این ژانر روایت کرد.

The Incredibles حدود ۶ سال زودتر از Megamind تام مک‌گراث راهی سالن سینما شد اما نباید به Megamind به چشم «یک انیمیشن ابرقهرمانی دیگر» نگاه کرد. با این که افراد کم سن و سال به عنوان مخاطبان اصلی این انیمیشن در نظر گرفته شده‌اند اما Megamind اثری سرگرم کننده بوده که از این نظر که حول محور یک ویلن می‌چرخد، در این لیست جایگاه خاصی دارد. ویل فارل در نقش شخصیت اصلی آبی رنگ و کله‌گنده Megamind اجرایی عالی دارد و سوپرایزهایی جذاب در طول انیمیشن به مخاطبان عرضه می‌شود.

یادتان است که گفتیم باز هم به سراغ جیمز گان خواهیم رفت؟ فیلم Super نسبت به بقیه آثار این لیست کمی متفاوت است؛ چرا که شخصیت فرانک (Frank) با بازی رین ویلسون یک پروتاگونیست بدون ابرقدرت‌های واقعی است اما در این لیست به خاطر حس عدالت‌طلبی شدید و علاقه زیادش به پوشیدن لباس و نقاب ابرقهرمانی و انتخاب نام کریمسون بولت (Crimson Bolt) قرار گرفته است.

تمام نشانه‌ها و ویژگی‌های فیلم‌های ابرقهرمانی در Super دیده می‌شوند که البته به آن‌ها یک پیچش داستانی تیره اضافه شده که فقط جیمز گان می‌توانست در انجامش موفق باشد. این پیچش داستانی همان قدر که سوپرایز کننده است، بامزه و عجیب نیز محسوب می‌شود. ویلسون یکی از بهترین اجراهای کارنامه بازیگری‌اش را در Super به نمایش می‌کشد اما این الن پیج است که به عنوان بولتی (Boltie)، سایدکیک مشتاق شخصیت اصلی، توجه‌ها را به خود جلب می‌کند.

منبع