به مناسبت شروع به اکران فیلم اختصاصیِ «بلک ویدو»، طبق معمول در وبسایت اسپایدی به معرّفی حقایق مهمی از این شخصیت که باید بدانید میپردازیم!
مقدمه: «ناتاشا رومانُف» (Natasha Romanoff) ملقب به «بلک ویدو» (Black Widow) در هر مدیومی که حضور داشته باشد، همیشه در زمرۀ شخصیتهای اسرارآمیز و مرموزی قرار میگیرد که سرگذشت واضحی ندارد و مخاطب به جز اصلیتِ روسیاش، چیز زیادی از گذشتۀ او نمیداند. البته هوادارانِ دنیای کمیک به خوبی میدانند که بلک ویدو مأمورِ سابق سازمان KGB بود که به سازمان «شیلد» پیوست. او برنامهریزی قهار و فردی ماهر در فنون رزمیست که ابتدا به عنوان یک شخصیت خبیث شاهر شد و بعد از آن تبدیل به یک (ضد)قهرمان شد. همچنین او یکی از برترین جاسوسهای دنیای کمیک برشمرده میشود. در این مقاله، به طور کاملتر به معرّفی حقایق مهمی میپردازیم که باید دربارۀ این شخصیت بدانید. با ما همراه باشید.
۱- کودکی و سرگذشتی نامشخص
بلک ویدو مانند هر جاسوس حرفهایِ دیگری، هویتهای متعدد و سرگذشت نامعلوم و پنهانی دارد. در واقع تنها چیزی که با قاطعیت میتوان دربارهٔ گذشتهٔ او گفت، این است که با او نام «ناتالیا رومانف» در شوروی سابق به دنیا آمد. از اینجا به بعد، اُریجینهای متفاوتی در طول زمان برای بلک ویدو روایت شدهاست. برای مثال در کمیک Black Widow: Deadly Origin این احتمال مطرح شد که بلک ویدو با خاندان اشرافی رومانُف در روسیه نسبتی داشته باشد. بنا بر جدیدترین روایتی که از دوران کودکی ناتاشا موجود است، سال ۱۹۲۸ در استالینگراد سابق، ساختمانی که ناتاشای نوزاد و مادرش در آن زندگی میکردند به آتش کشیده شد و مادرِ ناتاشا پیش از مرگش، او را به یکی از سربازان اطرافِ خانه به نام «ایوان پتروویچ» سپرد. پتروویچ نیز از آن به بعد ناتاشا را تحت حمایت و سرپرستی خود گرفت.
۲- ورود به برنامۀ «اتاق سرخ» (Red Room) و حرفۀ جاسوسی
ناتاشا از دوران کودکی وارد برنامهٔ «Black Widow Ops» اتّحاد جماهیر شوروی شد و در همانجا بزرگ شد. پتروویچ سپس او را به Department X برد، جایی که به همراه ۲۷ دختر یتیم و مستعد دیگر در مرکز آموزشیای مخفی به نام «اتاق سرخ» فنون مبارزه و جاسوسی را یاد گرفت. تمامیِ بلک ویدوهای اتاق سرخ در ابتدا تحت شستوشوی مغزی قرار میگرفتند و خاطراتی تقلبی در ذهنشان قرار داده میشد تا وفاداریشان به سازمان تضمینشده باشد. برای مثال ناتاشا تا سالها گمان میکرد در گذشته یک رقاص موفّق باله بوده؛ امّا بعداً معلوم شد این هم یکی از خاطرات جعلیِ اوست. ناتاشا همچنین در اتاق سرخ از لحاظ بیولوژیکی و روانی پیشرفتهایی به خود دید.
۳- تبدیلشدن به یک قهرمان و پیوستن به انتقامجویان
سالها بعد که بلک ویدو به یکی از برترین جاسوان روس تبدیل شده بود، به همراه فردی به نام «بوریس تورگنف» مأموریت یافت تا «آنتون وانکو»—دانشمندی روسی که پناهندهٔ آمریکا شده بود—را ترور کند. با مداخلهٔ آیرون من و به قیمت جانِ دانشمند روسی، بلک ویدو شکست خورد و همکارش نیز کشته شد. بلک ویدو سپس «هاکای» را ملاقات کرد و او را فریب داد تا با آیرون من مبارزه کنند (داستانش اینجا ترجمه شده است) حین نبرد، زمانی که ناتاشا مجروح شد، هاکای عقبنشینی کرد تا جانِ او را نجات دهد. در واقع بلک ویدو در آن برهه قصد داشت از شوروی جدا شود و کمکم داشت به هاکای علاقهمند میشد؛ امّا وقتی رؤسای او از حقیقت بو بردند، او را به بیمارستان منتقل و هاکای را متقاعد کردند تا به انتقامجویان بپیوندد. بلک ویدو سپس دوباره ربوده شد و تحت شستوشوی مغزی اتاق سرخ قرار گرفت. او دوباره در مقابل انتقامجویان قرار گرفت، امّا توانست به کمک هاکای، خودش را از آثار شستوشوی مغزی رها کند و پس از کش و قوسهای بسیار، به گروه انتقامجویان پیوست. او همچنین بعدها به درخواست نیک فیوری، به عنوان یک جاسوس کارمزد به سازمان شیلد ملحق شد.
۴- زندگی عاطفی پیچیده!
زندگی عاطفیِ ناتاشا از لحاظ پیچیدگی فرق چندانی با سرگذشتاش ندارد! ابتدا (پیش از اینکه ناتاشا هویتِ بلک ویدو را انتخاب کند) شوروی او را مجبور به ازدواج با «الکسی شُستاکف»، جاسوس و خلبان موفّقِ روسی کرد. این ازدواج چندان ماندگار نبود، چرا که KGB پس از چندسال مرگِ الکسی را جعل کرد و همین هم موجب شد ناتاشا نهایتاً آموزشهایش را به اتمام رسانده و تبدیل به بلک ویدو شود. او پیش از ازدواج، رابطهٔ نصفه و نیمهای با مربیاش «باکی بارنز/سرباز زمستان» نیز داشت که با دخالت KGB ناکام ماند.
همانطور که بالاتر اشاره شد، او برای مدّتی به هاکای هم علاقهمند شده بود و هاکای حتی از او خواستگاری کرد! همچنین زمانی که بلک ویدو به سانفرانسیسکو نقل مکان کرده بود با «مت مورداک/دردویل» شروع به همکاری کرد که نهایتاً موجب شد این دو برای مدّتی به یکدیگر علاقهمند شوند.
علاوه بر اینها، زمانیکه ناتاشا رهبری گروهی شبیه انتقامجویان تحت عنوان «قهرمانان لسآنجلس» (Champions of Los Angeles) را بر عهده داشت نیز برای مدّتی کوتاه با «هرکول» که یکی از همتیمیهایش بود رابطه داشت!
۵- بلک ویدو دارای قدرتهای فوقبشری است
بر خلاف آنچه که در دنیای سینمایی مارول دیدیم، بلک ویدو تنها یک جاسوس خبره نیست و در حقیقت قدرتهای فوقبشری دارد. در واقع در دورانی که او در برنامهٔ Black Widow Ops بود، نسخهٔ ساختهٔ اتاق سرخ از سرم ابرسرباز (سرمی که قدرتهای «کاپیتان آمریکا» را به او بخشید)، به او تزریق شد که قدرتهایی مانند قدرت، توان و بنیهٔ فرابشری، سرعت و چالاکی همپای قهرمانان المپیک و سیستم ایمنی ارتقاءیافته و فاکتور درمانی سریعتر از انسان عادّی را به او بخشید. هرچند سطح قدرتهای کاراکترها در دنیای کمیک متغیر است و بنا به اقتضای داستان دستخوش تغییر میشود، امّا اسناد سازمان شیلد، قدرتهای فوقبشریِ او را در حدّ و اندازهٔ ابرقهرمانانی چون «دردویل» و «سایکلاپس» طبقهبندی کردهاند.
۶- او بیش از ۹۰ سال سن دارد!
در دنیای کمیک معمولاً به رویدادهای تاریخی و تاریخ تولّد شخصیتها اشاره نمیشود یا اگر هم بشود، به مرور تغییر میکند یا نادیده گرفته میشود؛ چرا که در طولانیمدّت ممکن است باعث گیجشدنِ خواننده بشود. برای مثال، شخصیتی مثل «فلش تامپسون» که در جنگ ویتنام شرکت کرده، در کمیکهای اخیر کماکان به شکل یک جوان ۲۰ – ۳۰ به تصویر کشیده میشود! برای درگیرنشدن با این تناقض، مارول دیگر اشارهای به حضور او در جنگ ویتنام نمیکند. امّا دربارهٔ بلک ویدو مسأله صدق نمیکند و از آنجا که شوروی نقش مهمّی در پیشینه و سرگذشتِ او دارد، مارول تاریخ تولّد او را تغییر نداده و آن را همچنان سال ۱۹۲۸ اعلام میکند؛ بنابراین او بیش از ۹۰ سال سن دارد! جوانیِ او نیز به علّت سرُمیست که در اتاق سرخ به او تزریق شد که باعث کاهشِ سرعت پیرشدنِ او شدهاست.
۷- بلک ویدو در ابتدای حضورش در دنیای کمیک ظاهر متفاوتی داشت
همانطور که در مقالهٔ «۱۰ تغییر لباس مهم در دنیای کمیک» گفته شد، بلک ویدو اوّلینبار در دههٔ ۶۰، درون یک لباس شب رسمی و تمام متعلقات آن دوره معرفی شد و بعد لباسی سیاه با یک نقاب و شنل به او داده شد. این لباس نه تنها در مبارزات تنبهتن چندان کاربردی نبود، بلکه تزئینات اضافیِ آن با شخصیت جاسوسی مرگبار مانند او جور درنمیآمدند. بنابراین سالها بعد در دههٔ ۷۰ جان رومیتای پدر دیزاین لباس مخصوص این شخصیت را به کلّی تغییر داد و در نتیجه کاستوم سیاه و چرمیای که بلک ویدو را با آن میشناسیم خلق شد (یعنی لباس سمت چپی در عکس پایین).
گفته میشود جان رومیتا این ظاهر جدید را از فیلمهای جاسوسی و سریالهای تلویزیونی الهام گرفته بود. این لباس در طول سالها تقریباً دستنخورده باقی مانده و به همان شکل وارد دنیای سینما شدهاست.
۸- ناتاشا رومانُف به ایدئولوژی خاصی وفادار نیست
در طول چندین دهه حضور بلک ویدو در دنیای کمیک، به نظر نمیرسد که او به ایدئولوژی خاصی وفادار بوده باشد. او در روسیهای بزرگ شد که استالینیسم در آن حاکم بود؛ با اینحال نه به شوروی وفادار است نه به فلسفهٔ مارکسیستی. او برای ایدئولوژیها و سیستمهای دنیای غرب نیز ارزش خاصی قائل نیست و اعتقاد راسخی به دموکراسی نیز ندارد. علاوه بر اینها، او پیرو دین و مذهب خاصی نیز نیست. در واقع تمام کدهای اخلاقی و فلسفهٔ بلک ویدو به مفهومِ سادهٔ دفاع از افراد آسیبپذیر و بیگناه و محافظت از جامعه در برابر تهدیدات متنوع بر میگردد.
۹- بلکویدوهای دیگر دنیای مارول
باید بدانید ناتاشا رومانُف، تنها بلک ویدوی دنیای کمیک نیست. در واقع در عصر طلایی کمیکبوک و خیلی قبلتر از اینکه او پا به دنیای کمیک بگذارد، دو شخصیت در دنیای کمیک حاضر بودند که نامِ «بلک ویدو» را یدک میکشیدند.
اوّلین آنها «کلر ووینت» نام داشت که توسط «هری سیهل» برای انتشارات تایملی (نام قدیمیِ مارول کامیکس) خلق شد. او اُریجین عجیبی داشت: فردی که در یک تصادف رانندگی خانوادهاش را از دست داده بود، او را مقصر دانست و دست به قتل او زد! او سپس در جهنم با شیطان ملاقات کرد و قدرتهای فوقبشری از او گرفت.
دومین بلک ویدوی عصر طلایی هم توسط طرّاحی ناشناس برای انتشارات Holyoke Publishing خلق شد و «لیندا مسترز» نام داشت. او وقتی شوهرش به قتل رسید، تصمیم گرفت ماسک به صورت بزند و با جرم و جنایت مبارزه کند.
امّا اصلیترین بلک ویدوی دیگر در دنیای کمیک، «یلنا بلووا» نام دارد. او هم یک جاسوس و آدمکش است که در اتاق سرخ آموزش دید و در ابتدا با ناتاشا دشمن بود، امّا بعدها به متّحد او تبدیل شد. قدرتها و تواناییهای او نیز مشابه بلک ویدوی اصلیاند.
۱۰- مسیری پرپیچوخم برای ورود به دنیای تلویزیون و سینما
خانم آنجلا بویی (همسر اول هنرمند معروف تاریخ موسیقی یعنی دیوید بویی) که مدل/بازیگر/نویسنده بود در سال ۱۹۷۵ تونست رایت ساخت یک سریال تلویزیونی براساس شخصیت های بی باک و بلک ویدو را به دست بیاره (اینجا گفته بودیم مت مورداک و ناتاشا رومانوف به هم در دنیای کمیک علاقه رومانتیک داشتند). آنجلا طراح لباس های همسرش به نام «ناتاشا کورنیکوف» را استخدام کرد تا برای بی باک و بلک ویدو لباس بسازد و خودش هم لباس بلک ویدو را پوشید و بازیگری به نام Ben Carruthers نیز در قالب بی باک فرو رفت. آنها چند عکس تبلیغاتی برای این سریال با هم گرفتند ولی در نهایت این سریال به هیچ وجه وارد مرحله تولید نشد.
اوایل دههٔ اوّل قرن ۲۱ فیلمهایی با شخصیت اصلی مؤنث مانند Kill Bill و Tomb Raider در باکس آفیس عملکردِ بسیار موفّقی داشتند و همین امر کمپانیِ Lionsgate را هوایی کرد تا فیلمی بر اساس یک ابرقهرمان مؤنث بسازد. مارول هم که پیش از شروع به کارِ مارول استودیوز در به در (!) دنبال استودیوهای هالیوودی بود تا رایت سینمایی کاراکترهایش را به آنها بفروشد. پس سال ۲۰۰۴ Lionsgate رایت بلک ویدو را خریداری کرد و شروع به ساخت فیلمی با محوریت اُریجین این شخصیت کرد. حتی نسخهٔ اولیهای از فیلمنامه به قلم «دیوید هایتر» (فیلمنامهنویسِ دو قسمت ابتدایی X-Men) نیز آماده شد. شکست مالی آثاری مانند Ultraviolet و BloodRayne، باعث شد استودیو با وجههٔ دیگرِ این دست فیلمها آشنا شود. امّا شکست فجیع فیلم Aeon Flux در سال ۲۰۰۵ حجّت را بر سران استودیو تمام کرد و باعث شد به کلّ قید ساخت این فیلم را بزنند و پروژه را سه روز بعد از این اتّفاق کنسل کنند! کمی بعد هم رایت سینمایی این شخصیت به مارول بازگشت.
همچنین جالب است بدانید که در پروسهٔ انتخاب بازیگران برای فیلم Iron Man 2، «امیلی بلانت» برای نقش بلک ویدو انتخاب شد و رسماً با مارول استودیوز قرارداد امضاء کرد! امّا این بازیگر به علّت تغییر برنامهٔ فیلمبرداریِ فیلم Gulliver’s Travels و تداخل آن با این فیلم، مجبور شد قید بازی در نقش ناتاشا رومانُف را بزند. پس از آن مارول سراغ بازیگران دیگری مثل «الیزا دوشکا» «آنجلینا جولی» و «ناتالی پورتمن» رفت؛ امّا این نقش نهایتاً به «اسکارلت جوهانسون» رسید. همانطور که پیشتر در این مقاله گفته بودیم، به لطف جناب «پرلماتر» ساخت فیلم اختصاصی بلک ویدو سالها به تأخیر افتاد و به فاز ۴ مارول رسید.