بچه ها، تماشاگران را به دوران معصومیت خود یادآوری می کنند. قبل از درد رشد، زمانی بود که بی خیالی هیچ نتیجه ای نداشت. چه این که بذله گویی دوستانه و بی حد و حصر باشد، یافتن بهترین دوستان برای خندیدن با آنها، یا کشف تفاوت بین آنها و همسالانشان، تجربه کودکی یک زمان جادویی و منحصر به فرد است.گاهی اوقات، بچه هایی هستند که چیزها را تقریباً بدون تلاش به دست می آورند. کودک نابغه که ذهن سریع آنها چیزهایی را یاد می گیرد که حتی بزرگسالان با آنها مشکل دارند. آنها می دانند که چگونه بین همسالان خود بیگانه باشند، قربانی تحقیر سنی باشند و یک فرد بالغ و هوشمند باشند. این فیلم ها بهترین موقعیت کودکان بسیار باهوش را به تصویر می کشند.

A Brilliant Young Mind (2014)-10

در فیلم “یک ذهن درخشان”، آسا باستفیلد نقش ناثان الیس، نابغه ریاضی ۹ ساله را بازی می کند. ناثان پس از مرگ پدرش، تنها کسی که می توانست با او ارتباط برقرار کند، مبتلا به اوتیسم تشخیص داده می شود. مادرش او را در مدرسه جدیدی ثبت نام می کند، جایی که او با یک استاد ریاضی دیگر، مارتین همفریز، رابطه مربیگری ایجاد می کند.آقای همفریز ناثان را برای نمایش ذهن ماهر خود در المپیاد بین المللی ریاضی، یک رقابت برای ریاضیدانان جوان، آموزش می دهد. ناثان تحت فشار عملکرد قرار دارد، متوجه می شود که او دیگر باهوش ترین فرد در اتاق نیست. همراه با شوک فرهنگی و اضطراب اجتماعی، ناثان نزدیک بود در دور مقدماتی شکست بخورد تا اینکه دانشجوی چینی خانم Zhang Mei به او کمک کرد تا تنظیم شود.در روز مسابقه، سوال اول آزمون باعث تحریک عاطفی ناثان شد و باعث حمله اضطرابی به یاد پدرش شد. پیش از این، Zhang Meiتوسط عمویش از مسابقات کنار گذاشته شد، زیرا او فهمید که او در اتاق ناثان خوابیده است. تا قبل از سفرش به تایوان، ناثان با درد از دست دادن عزیز خود از طریق حل مسئله های ریاضی مقابله می کرد. این مکانیزم مقابله از هوش او استفاده می کرد، چیزی که او می توانست کنترل کند. با این حال، ناثان می آموزد که چگونه در لحظاتی که اهمیت دارند، احساسات خود را به طور شدید و عمیق بیان کند.یک ذهن درخشان” داستانی الهام بخش از یک پسر جوان با استعداد است که به دنبال معنا و ارتباط در جهان است. این فیلم ما را تشویق می کند تا به افرادی که متفاوت از ما هستند نگاه کنیم و قدر تفاوت های آنها را بدانیم.

Gifted (2017)-9

فیلم “Gifted” با بازی مک کنا گریس در نقش مری آدلر، نابغه ریاضی ۷ ساله، روایت می شود. مری با هوش سرشار خود در وسط یک نبرد حضانت بین عمویش فرانک و مادربزرگش ایوِلین قرار دارد. فرانک، به عنوان تنها مراقب مری، احساس می کند که او سزاوار تجربه یک کودکی مانند بچه های هم سن خود است. ایوِلین معتقد است که مهارت های ریاضی مری نباید هدر برود و می تواند آینده ای درخشان برای او رقم بزند.مری، مانند اکثر بچه های هم سن خود، سرپرستان یا والدینی دارد که تصمیم می گیرند چه چیزی برای فرزندشان بهترین است. آنها در برخورد با هوش و معصومیت او مشکل دارند. مری می تواند این دو را از هم جدا کند و در صورت لزوم هر دو را قبول کند. او در ابتدا به همکلاسی ها یا کارهای مدرسه خود ارتباطی نداشت. زندگی متمرکز او در آموزش در خانه باعث انزوای او شد، اما مری با تحصیل در سطح دانشگاه در کنار کودکان هم سن خود به آموزش سنتی عادت می کند.”Gifted” داستانی در مورد اهمیت تعادل بین استعداد و زندگی شخصی است. این فیلم نشان می دهد که کودکان نابغه نیز نیاز به تجربیات معمول زندگی کودکانه دارند تا بتوانند به طور کامل رشد کنند.

Little Man Tate (1991)-8

مرد کوچولو تیت، کودک اعجوبه ای را که آدام هان برد بازی می کند، دنبال می کند. او در آپارتمانی با مادر مجردش دد با بازی جودی فاستر بزرگ می شود. فرد تیت هفت ساله در مدرسه و فعالیت های فوق برنامه، مانند خواندن، ریاضیات و نواختن پیانو، سرآمد است. یادگیری پیشرفته او را از دوست یابی باز می دارد.فرد در یک برنامه حل مسئله به نام اودیسه ذهن، عقل خود را آغاز می کند و در آنجا با بچه های باهوش دیگری ملاقات می کند. او بعداً در کالج ثبت نام می کند، اما هنوز در بین جوانان احساس تنهایی می کند. فرد دچار بحران هویت می شود زیرا در یک مطالعه موردی با او به جای یک پسر در حال رشد مانند یک عدد رفتار می شود.فرد در مرز دو جهان گیر افتاده است. او در سنین پایین به دلیل هوش زیاد و دوران کودکی تنها بزرگ می شود. همچنین ، او توسط دیگران به دلیل هوش بالای خود ترغیب و آرام می شود و این باعث می شود که او تصور غلطی از خود داشته باشد. فرد بیش از حد به موقعیت های خود فکر می کند و تحلیل می کند ، بنابراین برای او دشوار است روابطی برقرار کند. زمانی که او بیش از حد در مورد مسائل فکر نمی کند یا تجزیه و تحلیل نمی کند ، فرد شروع به لذت بردن از همراهی خوبی ها و داشتن تعاملات واقعی می کند.

Matilda (1996)-7

Matilda داستان یک دختر نابغه است که از یک خانواده سهل انگار و پرخاشگر زبانی می آید. مارا ویلسون با بازی شخصیت اصلی ، ماتیلد وورمزود ، شش سال دارد و از نظر جهانی از خانواده مصرف کننده نادان خود بیشتر است. او خود را با مراجعه به کتابخانه عمومی تحصیل می کند زیرا والدین او ابتدا از ثبت نام او در مدرسه خودداری کردند.

ماتیلدا همچنین قدرت های روانی را توسعه می دهد. وقتی پدرش او را مجبور به تماشای تلویزیون می کند ، او با ذهن خشمگین خود باعث انفجار تلویزیون می شود. وقتی سرانجام به مدرسه می رود ، با معلم خود ، خانم جنیفر هانی دوست می شود. او از طرف ماتیلد برای تحصیلات عالی او دفاع می کند ، اما توسط مدیر ظالم ، خانم ترونچبل ، رد می شود.

ماتیلدا دختری بااستعداد و مهربان است که به لطف هوش و خلاقیت خود ، دنیای متفاوتی را تجربه می کند. او با کمک خانم هانی و کتاب های مورد علاقه خود ، به رشد توانایی های روانی خود ادامه می دهد و از آنها برای کمک به دیگران و مجازات کسانی که به او بدی کردند استفاده می کند.

در نهایت ، ماتیلد با کمک دوستان جدید و معلم مهربان خود ، خانم هانی ، موفق می شود از خانواده ظالم خود فرار کند و زندگی جدیدی را برای خود آغاز کند. او با استفاده از قدرت های روانی خود به دیگران کمک می کند و یاد می گیرد که قدرت واقعی او در مهربانی و شجاعت او نهفته است.

Matilda یک داستان دلگرم کننده درباره پایداری روح انسان و قدرت آموزش است. این داستان به ما می آموزد که حتی در برابر مشکلات ، می توانیم بر مشکلات غلبه کنیم و رویاهای خود را تحقق بخشیم.

ماتیلدا تا زمان آشنایی او با خانم هانی هیچ الگوبرداری نداشت. او توسط خانواده خودش ، افرادی که باید بیشتر از همه به او اهمیت می دادند ، عقب نگه داشته شد. استقلال او به یک ضرورت و وسیله ای برای زنده ماندن تبدیل شد.ماتیلدا برای زنده ماندن ، جهان خود را از طریق کتاب هایی که می خواند و سپس در زمان مدرسه اش ، با یافتن یک معلم خوب و دوستان خوب ، آغاز کرد.

Moonrise Kingdom (2012)-6

“Moonrise Kingdom” داستان عشق جوان در حال شکوفه Sam Shakusky و Suzy Bishop را بررسی می کند. آنها از طریق نامه ها وضعیت مشترک خود را به عنوان حاشیه نشینان بیان می کنند. Sam در اردوی تابستانی است در حالی که Suzy برای فصل در خانه است. هر دو نامه نگار برای ملاقات و فرار با هم برنامه ریزی می کنند. یک تیم جستجو و نجات به دنبال Sam و Suzy است در حالی که دو نفر اردو ، ماهیگیری می کنند و سعی می کنند خانه جدیدی بسازند.Sam و Suzy از سن خود بالغ هستند و همچنین هوشمند. Sam به ویژه چشمگیر است ، که کاملاً درگیر آموزش خود به عنوان یک کاکی اسکاوت است. او می تواند نقشه ها را بخواند و می داند که چگونه در طبیعت بقا کند. به عنوان یک دیده بان ، او ثابت می کند که قابل توجه است. Suzy هنری تر است ، کتابهای دوست داشتنی و موسیقی خود را با آنها به وحش می برد. اگرچه این عملی نیست ، اما وقتی با Sam در مورد اشتیاق خود صحبت می کند ، به معنای ماجراجویی آنها با هم می افزاید.داستان Sam و Suzy گواهی بر قدرت ارتباط انسانی و تاب آوری روح انسان است. در برابر سختی ها ، آنها در یکدیگر قدرت پیدا می کنند ، تفاوت های آنها آنها را در جستجوی مشترک ماجراجویی و خودشناسی متحد می کند. داستان آنها یادآوری این است که حتی در سخت ترین شرایط ، عشق و امید می توانند شکوفا شوند و اینکه ما با هم می توانیم هر مانعی را پشت سر بگذاریم.


Powder (1995)-5


Powder داستان پسر جوانی به نام Jeremy Reed است که به دلیل بیماری آلبینیسم رنگ پوستش سفید است. معلم فیزیک او متوجه می شود که او هوش بسیار بالایی دارد و IQ او از تمام افراد زنده بیشتر است. علاوه بر این ، Jeremy توانایی های الکتریکی و تله پاتی دارد. زمانی که احساسات او کنترل نشده می شوند ، دچار فوران های غیرقابل کنترل انرژی می شود.

Powder داستانی در مورد قدرت های ماوراء طبیعی ، تنهایی و پذیرش است. Jeremy از توانایی های خود برای کمک به دیگران استفاده می کند ، اما جامعه او از او می ترسد و او را درک نمی کند. در نهایت ، Jeremy قربانی قدرت های خود می شود و ناپدید می شود.

داستان Powder یادآور این است که همه ما توانایی های خاص خود را داریم ، اما مهم است که این توانایی ها را برای کمک به دیگران و بهتر کردن جهان استفاده کنیم. همچنین مهم است که یکدیگر را بپذیریم و تفاوت های یکدیگر را بشناسیم.

Jeremy Reed زندگی ای محافظت شده داشت. او به دلیل حمله صاعقه به مادرش در دوران بارداری او زودرس به دنیا آمد. او در زیرزمین خانه پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می کرد و تا زمان مرگ آنها در مزرعه آنها کار می کرد. Jeremy خودآموز بود و در انزوا خود همه چیز را می خواند. زندگی درونی بچه های باهوش مانند او می تواند بسیار تنها باشد ، اما در عین حال زندگی را تأیید کند.

Jeremy به دلیل آلبینیسم و توانایی های ماوراء طبیعی خود از نظر اجتماعی طرد شده بود. او در انزوا خود رشد کرد و از طریق مطالعه و تأمل به دنبال معنا و هدف زندگی خود بود. او با جهان خارج از طریق کتاب ها و خیال خود ارتباط برقرار کرد.

Jeremy با وجود تنهایی خود ، روحیه ای قوی و مثبت داشت. او از توانایی های خود برای کمک به دیگران استفاده کرد و به دنبال درک جهان بود. او یادآوری این است که حتی در سخت ترین شرایط ، می توان شاد و امیدوار بود و به دنبال معنا و هدف زندگی خود بود.

Real Genius (1985)-4


Real Genius دنباله دانش آموز دبیرستانی با استعداد Mitch Taylor (Gabe Jarret) است که به پروژه کالج درخشان Chris Knight ، با بازی Val Kilmer ، جذب می شود. آنها با هم در یک پروژه علمی در دانشگاه فنی اقیانوس آرام که شامل فیزیک لیزر است کار می کنند. پروفسور جری هاثاوی Mitch را انتخاب می کند تا به Chris در توسعه لیزر به عنوان یک سلاح برای CIA کمک کند ، بدون اینکه او از آن مطلع باشد. Mitch قهرمان Chris بود تا اینکه او را ملاقات کرد و فهمید که Chris بیشتر به مهمانی ها علاقه دارد تا فیزیک.میچ فشار زیادی را احساس می کند تا در فرصت منحصر به فردی که دریافت کرده، خوب عمل کند، و در ابتدا با کریس مبارزه می کند که همه چیز را جدی نگیرد. انتظارات از بهترین دانش آموز بودن می تواند استرس زا باشد. به تدریج، میچ می‌آموزد که زندگی چیزهای بیشتری جز مطالعه دارد، و رویکرد بی‌خیال کریس گاهی اوقات لحظات درخشانی را نیز به همراه دارد.

The Royal Tenenbaums (2001)-3

The Royal Tenenbaums روایتی از یک خانواده ناکارآمد با فرزندان بااستعداد است که با پیامدهای یک دوران کودکی پرتنش و پدری کنترل کننده و پیچیده دست و پنجه نرم می کنند. Chas ، Margot و Richie در دوران جوانی موفقیت های بزرگی کسب کردند: Chas مقالات مالی برای نشریه Forbes نوشت و نژادی از موش های Dalmatian را ایجاد کرد ، Margot یک نمایشنامه نویس با استعداد بود و Richie یک بازیکن تنیس حرفه ای بود. آنها در بزرگسالی با شکست مواجه می شوند و باید مشکلات شخصی خود را حل کرده و با پدر متقلب خود آشتی کنند.تننباوم ها پیش از پایان دبیرستان از دستاوردهای خود استفاده کردند. آنها به عنوان بزرگسالان متعصب، از رذایل رایج کودکان با استعداد، مانند انزوا، ناامنی، و بیماری روانی مطلع می شوند. در دوران کودکی، نتیجه کار ماهرانه آنها باعث شهرت آنها شد و همین شهرت آینده آنها را تحت الشعاع قرار می دهد. اما به عنوان بزرگسالان، هنوز آنقدر باهوش هستند که بتوانند گذشته و حال را آشتی دهند تا به زندگی خود ادامه دهند.

Searching for Bobby Fischer (1993)-2


Searching for Bobby Fischer داستان زندگی اولیه جوش وایتزین ، یک نابغه شطرنج است. او در هفت سالگی پس از تماشای بازی شطرنج در پارک واشنگتن اسکوئر نیویورک الهام گرفته شد. او توسط بروس پاندولفینی ، مربی شطرنج ملی ، آموزش دیده است. با این حال ، پدر جوش کنترل استراتژی های بازی او را بر عهده می گیرد و باعث آسیب رساندن به عملکرد او در مسابقات و رابطه آنها می شود.

، جوش وایتزین در معرض مربیان و ذهنیت های مختلف قرار می گیرد. آنچه در ابتدا به عنوان یک سرگرمی سرگرم کننده آغاز شد ، به یک رقابت حساب شده تبدیل شد. کنترل خودخواهانه بزرگسالان در زندگی جوش ، او را فاسد کرد که کیست: یک کودک شطرنج باز. جوش یاد می گیرد که حرکت بعدی خود را از یک مکان پایدار انجام دهد ، از نظری که بیشترین اهمیت را دارد استفاده کند: خود او.

با این حال ، به زودی ، پدر جوش کنترل استراتژی های بازی او را به دست گرفت و جوش را تحت فشار قرار داد تا به طور مداوم برنده شود. این باعث شد که جوش از بازی شطرنج لذت نبرد و بازی را به عنوان یک مسئولیت سنگین به جای یک سرگرمی ببیند.

در نهایت ، جوش از ظلم پدرش خسته شد و تصمیم گرفت که خودش کنترل بازی خود را در دست بگیرد. او شروع به آموزش با مربیان مختلف کرد و از استراتژی های خود استفاده کرد. او همچنین شروع به لذت بردن از بازی دوباره کرد و آن را به عنوان یک هنر دید.

داستان جوش وایتزین یادآور این است که مهم است که از بازی خود لذت ببریم و اجازه ندهیم دیگران آن را برای ما خراب کنند. همچنین یادآور این است که مهم است که به خودمان اعتماد کنیم و تصمیمات خود را بگیریم.

Temple Grandin (2010)-1


Temple Grandin داستان زندگی دانشمند جوان رفتار حیوانات ، تمپل گراندین را دنبال می کند. او به دلیل اوتیسم خود در مراقبت مادر و درمانگران خود بزرگ شد. تمپل در دوران نوجوانی بی کلام بود ، اما به حیوانات علاقه داشت. کار در مزرعه عمه و دایی اش ، او را به توسعه یک ماشین جدید فشار برای گاو ها الهام بخشید ، مکانیزمی که برای آرام نگه داشتن حیوانات در گله طراحی شده بود.

تمپل گراندین با حیوانات ارتباط بیشتری برقرار می کند تا با انسان ها. او درک عمیق و حسی از حیوانات دارد و این توانایی او را قادر می سازد تا با آنها به روشی که بسیاری از افراد قادر به درک آن نیستند ارتباط برقرار کند. این بینش و علاقه به حیوانات باعث شد که او در زمینه علوم دامپروری و رفتار حیوانات پیشگام شود. او ماشین های فشار را برای آرام کردن گاو ها طراحی کرد و همچنین روش های انسانی تر برای کشتار حیوانات را توسعه داد.

تمپل همچنین به عنوان مدافع حقوق حیوانات و افرادی که نیاز به حمایت دارند فعالیت می کند. او از حقوق حیوانات حمایت می کند و به دنبال تغییر شیوه های صنعت دامپروری است تا از حیوانات بهتر مراقبت شود. او همچنین به افراد مبتلا به اختلال اوتیسم و سایر شرایط خاص کمک می کند تا زندگی بهتر و مستقل تری داشته باشند.

تمپل گراندین یک الگو و الهام بخش برای بسیاری از مردم است. او نشان می دهد که حتی با چالش های بزرگی مانند اوتیسم ، می توان زندگی معنادار و تأثیرگذار داشت. او به ما یادآوری می کند که اهمیت مهربانی و مراقبت از حیوانات و یکدیگر را درک کنیم.