حمام در فیلم‌های اصغر فرهادی جایگاهی تعیین کننده و دراماتیک دارد. حمام، جایی است که بخشی قابل توجه از زندگی‌مان را در آن می‌گذرانیم. اما سینمای ایران به دلایلی، چندان به این فضای زندگی روزمره نزدیک نمی‌شود و به نوعی، خط قرمزی ناگفته و نانوشته را برای این فضا تعریف کرده است. سینمای ایران به تبع رویکرد ظاهراً اخلاق مداری که به شکل عرفی برای فضای شخصی و مفهوم حریم خصوصی قائل است، به این محدوده نزدیک نمی‌شود. حمام به دلایل فرهنگی و حجب و حیای نهادینه شدۀ شرقی، از خصوصی‌ترین فضاهای زندگی ایرانیان به شمار می‌رود. در سینمای ایران، حمام گاه مفهومی فراتر از واقعیت می‌یابد و به نوعی مکان برای تطهیر شخصیت‌ها بدل می‌شود. به این ترتیب، دوربین در سینمای ایران چندان به این فضا وارد نمی‌شود. مگر در فیلم «مادر»؛ اثر زنده یاد علی حاتمی، که  پیرو روال همیشگی سینمایش بیشتر به نمایش سنت‌ها و آداب و رسوم ایرانی می‌پردازد. تا برسیم به ساختارشکنی مسعود کیمیایی در فیلم «قیصر» که حمام محله را به محل وقوع قتلی انتقام‌جویانه و لحظۀ اوج درام بدل می‌کند. این‌ها اما حکایت نمایش حمام عمومی است. نه حمام خانه‌های ایرانی؛ یعنی همان جایی که به عنوان یک مکان خصوصی و امن از آن یاد می‌کنیم. جایی که به دلایلی که ذکر شد، کسی سراغ به نمایش گذاشتنش نمی‌رود. اما فرهادی با بهره گیری از ذهنی خلاق و رویکردی متفاوت از کلیشه‌های رایج سینمای ایران به این مفهوم نزدیک می‌شود. خلاقیتی که در کنار اندکی شهامت، راهکارهای تازه‌ای به سینمای اجتماعی کشور ارائه می‌دهد.

در «چهارشنبه سوری» مژده (هدیه تهرانی) از صداهایی که از دیوار حمام و هواکش آن می‌شنود، پی به راز پنهان همسرش و زن همسایه می‌برد. حال، او به شکلی هیستریک و بیمارگونه گوش به دیوار حمام می‌چسباند تا باز هم رازهای تازه‌ای بشنود و باز هم از خشم به خود بپیچد. از سوی دیگر، حمام برای او بدل به پناهگاهی از خانه‌ای پرتنش شده است. او در حمام خلوت می‌کند. با همسر برادرش درد دل می‌کند و اشک می‌ریزد. باز هم گوش به دیوار می‌چسباند و رنج عظیم به یوفایی همسرش را تحمل می‌کند. در «درباره الی»… سپیده (گلشیفته فراهانی) وقتی از همسرش؛ امیر (مانی حقیقی) کتک می‌خورد به حمام پناه می‌آورد تا لحظه‌ای خلوت کند و در تنهایی اشک بریزد؛ مانند تمام زن‌هایی که در حمام خانه‌هایشان اشک می‌ریزند و خشونت همسرشان را پنهان می‌سازند. یک کنش تدافعی کلاسیک که در خانه‌های ایرانی فراوان دیده‌ایم. یک‌جور خلوت گزینی و انزوای موقت خودخواسته که به مکانیزم تدافعی زنان (و گاه مردان) ایرانی بدل شده است. نوعی خلوت‌گزینی که در فرهنگ زندگی ایرانی، مثلاً در اتاق خواب میسر نیست. حمام، خصوصی‌ترین مکان در آپارتمان‌های ایرانی است و در اخلاق عرفی زندگی شرقی، شاید امن‌ترین مکان خانه. جایی که وقتی در آن به سر می‌بری، احتمال اینکه کسی مزاحمت شود، کمتر است. در «جدایی نادر از سیمین» نادر (پیمان معادی) در حمام دارد پدرش را می‌شوید که ناتوانی او را با همه وجود درمی‌یابد. از یکسو سیمین (لیلا حاتمی) اصرار به مهاجرت دارد و حتی به قیمت جدایی از نادر، حاضر نیست کوتاه بیاید. از سوی دیگر، پدری دچار آلزایمر و اضمحلال جسمی روی دست نادر مانده که با نگاه و استراتژی اخلاقی فیلم، راهی برای رها کردنش وجود ندارد.

نادر تحت فشار و کشمکش‌هایش با سیمین و سرگشتگی‌های دخترش؛ ترمه، از این وضعیت قرار دارد. از آن‌سو هنگام استحمام پدرش بیش از گذشته می‌فهمد که این پیرمرد را نمی‌توان تنها گذاشت. احساسات نادر در این سکانس ماندگار به غلیان درمی‌آید. او که بدن زخمی پدرش بعد از اتفاقی که در غیابش رخ داده را می‌بیند، ناگهان به مرز فروپاشی می‌رسد و سر برشانۀ پدر گذاشته و سخت می‌گرید. در «فروشنده» وقتی عماد و رعنا (شهاب حسینی و ترانه علیدوستی) برای نخستین بار وارد خانۀ بابک می‌شوند تا  آنجا را ببینند، نمایی از داخل حمام داریم که رعنا در حمام را باز می‌کند و با نگاهی از سر نارضایتی به داخل حمام، تشتی که زیر شیر آب نهاده شده و چک‌چک قطره‌های آب به داخل تشت را ورانداز می‌کند. در ادامه، نقطۀ عطف اول روایت در همین حمام رخ می‌دهد. جایی که رعنا مورد تجاوز پیرمرد غریبه قرار می‌گیرد و مصدوم هم می‌شود. فیلم، آگاهانه و عامدانه وقوع حادثه را به نمایش نمی‌گذارد. اما این مکان با همین دو ارجاع، تبدیل به مهم‌ترین فضای خانه می‌شود. جایی که رعنا پس از حادثه در آن احساس راحتی نمی‌کند و از حضور در آن می‌ترسد. حمام این خانه به یکی از شخصیت‌های فیلم بدل می‌شود. شخصیتی مجازی که روی سرنوشت آدم‌های اصلی قصه تأثیر می‌گذارد. خصوصی‌ترین فضای یک خانه ایرانی مورد هجوم و تجاوز یک غریبه قرار گرفته است. اینجاست که قصه اوج می‌گیرد و همه اتفاقات فیلم حول محور اتفاقی شکل می‌گیرد که در حمام رخ داده است.

اما فرهادی آگاهانه همه چیز را در هاله‌ای از ابهام قرار می‌دهد. به‌درستی نمی‌دانیم چه اتفاقی در حمام رخ داده اما همین که یک غریبه تا داخل حمام خانه عماد و رعنا نفوذ کرده، کافی است. خلوت این خانواده مورد تجاوز یک بیگانه قرار گرفته و این حادثه، زندگی عماد و رعنا را تحت تأثیر خود قرار داده است. حمام‌ها در سینمای فرهادی هویت، شخصیت و کارکردی دراماتیک یافته‌اند. گاه، نقطه عطف روایت و گاه، نقطه عطف احساسی برخی از مهم‌ترین فیلم‌های فرهادی در این فضا رقم می‌خورد. جایی که رازها و دروغ‌های آدم‌ها فاش یا پنهان می‌شوند. مکانی که آدم‌ها از شلوغی خیابان و حتی خانه به آن پناه می‌آورند و با رنج‌های درون و بیرون خود مواجه می‌شوند. شاید مشابه کارکردی که بالکن‌ها و تراس‌ها در فیلم‌های آمریکایی و اروپایی یافته‌اند. حمام، خلوت‌ترین و شخصی‌ترین فضای خانه‌های ایرانی‌اند. به راستی هر یک از ما توی حمام خانه‌هایمان با آن کاشی‌های زشت و دلگیر؛ چقدر راز، چقدر رنج و چند قطره اشک پنهان کرده‌ایم؟

این مطلب اولین بار در ماهنامه پژواک هنر به قلم مازیار فکری ارشاد منتشر شده است.