موسیقی و تصوف در وجود فارابی نه تنها همگام و همراز بوده‌اند بلکه زمینه‌های تأمل و تعمق اندیشه او در مسائل علمی و فلسفی را فراهم آورده‌اند. شاهد این مطلب، حوادث تاریخی و ساختار فکری و روحانی اوست که به آن پرداخته خواهد شد. همان‌گونه که بسیاری از هنرمندان در عرصه‌های مختلف هنری، در خلق آثار ناب از جلاسازی روحی موسیقی بهره می‌گیرند، ابونصر فارابی نیز یکی از فلاسفه و موسیقیدانان برجسته ایرانی است که تاریخ پر ادعای موسیقی اصیل ایرانی، بسیاری از هنرنمایی‌های نظری خود را مدیون او می داند. فارابی حکیمی صوفی مشرب و عارفی دانش پرور بود که در حیات پربار خود، تألیفات فراوانی را در حوزه‌های مختلف علوم رایج عهد خود بر جای نهاده است. سبک زندگی و هیات صوفیانه او، زمینه تأملاتی را برای او مهیا می‌ساخت که در دانش پژوهی علمی -فلسفی و موسیقیایی او قابل بحث و بررسی است. تاکنون تحقیقاتی که از حیات موسیقایی فارابی صورت گرفته و یا از آثار او در این زمینه بازنگری شده است، مجموعاً از مباحث نظری و تاریخچه تطور سازها و یا بدایع و خلقت سبک‌های نوظهور موسیقی عهد فارابی بوده است؛ مباحثی چون ترکیب آهنگ‌ها، رعایت فواصل، درجات گام، پرده بندی‌ها، اصول کوک، زیر و بم‌ها و هماهنگی نغمه با آهنگ و… و بیان محتوای کتب ترجمه شده او از زبان یونانی از سوی صاحب‌نظران مورد اهتمام قرار گرفته است. اما حیات صوفیانه فارابی در بازخورد با طبع موسیقیایی فارابی، همچنان مبهم به نظر می‌رسد.
کمبود منابع و تألیفات موجود در بیان بعد معنوی – حتی در آثار خود فارابی از جمله کتاب مشهور «موسیقی کبیر» که به‌صورت نظری و تئوریک در زمینه موسیقی بیان شده – و خلأ بررسی ابعاد زندگی موسیقایی فارابی ضمن اینکه توجیهی بر فقدان تحقیقات آکادمیک در این زمینه (بیان ارتباط موسیقی و تصوف در زندگی فارابی) از سوی صاحب‌نظران است، طبیعتاً ما را به بررسی شخصیت و حالات خاص فارابی از جنبه فردی و اجتماعی تشویق می‌کند. در این خصوص بسیاری از آثار فارابی و شارحان او و همچنین مورخینی که زندگی عرفانی او را بررسی نموده‌اند، مورد مطالعه قرار گرفته است. این مسأله قابل تأمل است که اگر فارابی زندگی صوفیانه داشت و از امور دنیوی اعراض می‌نمود، سماع و سرمستی او از چه روی بوده است؟ آیا طبیعت روحانی و خود ساخته فارابی او را به سوی موسیقی کشاند یا موسیقی محرک او در برگزیدن نگرش و طریقت صوفیانه بوده است؟
همچنین بایستی بیان کنیم که موسیقی چه تأثیری در سلوک عارفانه دارد؟ موسیقی چون بر روح انسان اثر گذار است، پس حقیقتی دارد، اما اینکه چگونه آن تأثیر را مطرح کنیم، بررسی زوایای مرتبط با آن را طلب می‌کند. برای این منظور لازم است ابتدا زندگی صوفیانه فارابی در قالب سادگی و اعتزال و نه از جنبه التزام به اصول و مبانی صوفیان اثبات شود و سپس ظهور موسیقی در زندگی انسان و فعل و انفعالاتی که موسیقی به انسان می‌بخشد را مورد بررسی قرار داده و ارتباط آن دو را در ضمن حیات فارابی مورد مطالعه قرار دهیم.
موسیقی قدمتی به وسعت حضور انسان دارد. وجود نمایه‌ها و پژواک‌ها ی موزون همواره در زندگی بشری قابل توجه بوده است. موسیقی امری مقدس بوده و بسیاری از صاحب دلان آن را امری ماورایی و متعلق به افلاک می‌پنداشتند. به گونه‌ای که فلاسفه اسلامی و حتی قبل از آن در یونان یکی از بخش‌های حکمت نظری به شمار می‌رفت. در دوره اسلامی فلاسفه زیادی به سوی موسیقی گرایش یافته و آثاری نیز از خود به یادگار گذاشتند. فارابی از جمله کسانی است که در باره موسیقی آثار ارزشمندی را به یادگار گذاشته و بر اساس اقوال مختلف در زمینه نواختن موسیقی صاحب سبک و اثر بوده است. فارابی معتقد است اتصال به عقل فعال نیز تجربه‌ای عرفانی است. او در خلسه و سماع عرفانی خود به این منظور رسیده است. از دیدگاه او سماع آلتی است برای رسیدن به سعادت در عرفان و نه هدف غایی.

در ادامه این پرونده ویژه با ویوین همراه باشید.

فهرست مطالب پرونده ویژه: سماع و موسیقی عرفانی در اندیشه عرفانی فارابی

  1. قسمت اول
  2. قسمت دوم
  3. قسمت سوم
  4. قسمت آخر

این نوشته اولین بار در فصلنامه عرفان اسلامی و به قلم محمود آهسته و معصومه روحانی فرد منتشر شده است.