در وسایل ارتباط جمعی درباره اسکیزوفرنی بیش از سایر اختلالات روانی دیگر اطلاعات غلط وجود دارد. یکی از باورهای غلط عمومی در این باره این است که گویا اسکیزوفرنی به معنای «شخصیت دوگانه» است و کسی که از این وضعیت رنج می‌برد ممکن است از حالت آرام به حالت غیر قابل کنترل تغییر مزاج بدهد. اغلب در مطبوعات و تلویزیون داستان‌های اغراق آمیزی در باره «اسکیزوفرنیکها» وجود دارد و از آنها به عنوان افرادی خطرناک که باید تحت کنترل داروهای آرام‌بخش باشند و در تیمارستان نگه داشته شوند، یاد می‌کنند. در حقیقت تعداد قتل‌هایی که توسط افراد مبتلا به اختلال‌های روانی طی ده سال اخیر رخ داده است در همان سطح پایین باقی مانده است حال آنکه طی این دوره تعداد قتل‌های مرتکب شده در انگلستان به طور قابل ملاحظه‌ای افزایش یافته است. اسکیزوفرنی یک بیماری ناتوان کننده‌ای است که به دو گروه متمایز تقسیم می‌شود: علایم مثبت (توهم، هذیان، اختلال فکر…) و علایم منفی (فقدان انرژی، عدم احساس لذت، کندی عواطف و…). تغییراتی در فعالیت بخشی از مناطق قشر در ایجاد علایم گوناگون موجود در بیماری اسکیزوفرنی نقش بسزایی دارد. روان‌پزشکان آن را نوعی جنون (psyhosis) می‌شناسند.

به باور آنها فرد اسکیزوفرنیک قابلیت تمیز دادن بین افکار، ایده‌ها و تصورات قوی خودش و واقعیت (ادراکات مشترک، مجموعه ایده‌ها و ارزش‌های افراد دیگری که در فرهنگ او آن را واقعیت می‌نامند) را ندارد. از جمله عوارض این بیماری این است که فرد ممکن است صداهایی را بشنود یا ممکن است فکر کند که افراد دیگر می‌توانند فکر او را خوانده و یا افکار او را کنترل کنند. بیشتر روان‌پزشکان این عوارض را ناشی از نوعی اختلال روانی می‌دانند و برای درمان آنها «تسکین بخش» قوی تجویز می‌کنند. البته همه این باورها درباره چنین وضعیت روحی را قبول ندارند. تفسیر دیگر از این وضعیت روحی آن را ناشی عکس‌العمل منطقی یا طبیعی نسبت به وقایع سخت زندگی می‌داند، به عبارت دیگر آن را حالت افراطی اضطراب تشخیص می‌دهد. بسیاری مایل‌اند به اسکیزوفرنی در «تمامیت» خود نگاه کنند. آنها بر لزوم درک تجربه فردی یا شخصی و اهمیت اینکه این تجربه چه تأثیری بر فرد گذاشته، تاکید می‌کنند. شنیدن صدا، به عنوان مثال، در فرهنگ‌های مختلف و نظام‌های مذهبی مختلف، معانی مختلف دارد. چگونه روان‌پزشکان این وضعیت را تشخیص می‌دهند؟

مشکلاتی از این قبیل معمولاً با سردرگمی یا حتی تغییرات قابل ملاحظه در رفتار صورت می‌گیرد. مهم است که بتوان عوامل ممکن دیگر را حذف کرد. این عوارض ممکن است مشابه مشکلات دیگر روحی مانند «اختلال دو قطبی» (bipolar disorder) یا «اختلال اسکیزوفرنیک ساز» (schizoaffective disorder) باشد، یا در نتیجه مشکلات جسمی معینی رخ داده باشد. روان‌پزشکان این وضعیت روحی را با توجه به عوارض «مثبت» و «منفی» متفاوتی تشخیص می‌دهند: عوارض «مثبت» شامل اغتشاش فکری، حالت هذیانی، مانند شنیدن صداها و یا اصوات دیگر و اوهام می‌شود. عوارض «منفی» شامل احساس بی‌تفاوتی یا بی‌احساسی: ناتوانی در تمرکز کردن، اجتناب از تماس با افراد دیگر، نیاز داشتن به حفاظت می‌شود.

درمان با TMS

تقریباً بیش از هشت سال است که محققین درمان اختلال اسکیزوفرنیا با TMS بکار می‌برند. این روش بیشتر در مواردی آزمایش شده است که بیماران دارای توهمات مقاوم بوده‌اند و یا به درمان‌های دارویی پاسخ نمی‌دادند.

خاستگاه به کارگیری این روش به مطالعاتی برمیگردد که نشان می‌دهند این نوع مداخله جدید در اختلالات خلقی مؤثر است. چندین مطالعه نشان داده‌اند که TMS در قشر پیش پیشانی نیمکره چپ همان اثراتی را تولید می‌کند که داروهای ضدافسردگی ایجاد می‌کنند. افزون بر این، طبق شواهد مختلف، اثربخشی این رویکرد درمانی در اختلالاتی نظیر وسواس فکری- عملی و اختلال استرس پس از سانحه و شیدایی نیز نشان داده شده است.

TMS برای نشانگان منفی اسکیزوفرنیا

نشانگان منفی اسکیزوفرنیا مرتبط با نقص در عملکرد اجرایی است و جزء آن دسته از علایمی است که به داروهای نورولپتیک بسیار کند جواب می‌دهد همچنین علایم منفی به داروهای ضد روان‌پریشی نسل اول (نظیر هالوپریدول، تریفلوپرازین، کاربافازپین و…) جواب نمی‌دهند علیرغم اینکه داروهای ضد روان پریشی غیر کلاسیک نیز تا حدی می‌تواند این علایم را کنترل کند ولی اثر واقعی آنها بر چنین علایمی هنوز مبهم و ناشناخته است.

به هر ترتیب با استفاده از (TMS) می‌توان آن نواحی از قشر پیشانی را که در به وجود آمدن این علایم نقش داشته‌اند تحریک مغناطیسی نمود. تصاویر به دست آمده از مغز بیماران اسکیزوفرنیا نشان داده است که در ایجاد علایم منفی، یک کاهش فعالیت در منطقه قشر مخ نیمکره چپ به چشم می‌خورد. در واقع منطق زیربنایی درمان از طریق TMS برای علایم منفی اسکیزوفرنیا به این می‌پردازد که چون در این منطقه از کرتکس یک فعالیت پایین را شاهد هستیم لذا تحریک از طریق فرکانس بالا سبب فعالیت نورونی می‌شود.

TMS برای نشانگان مثبت اسکیزوفرنیا

توهم، هذیان، گفتار عجیب و غریب، اختلال در فکر، در زمره علایم مثبت اسکیزوفرنیا محسوب می‌شود. در میان علایم مثبت این بیماری بیشترین مطالعات بر روی توهم به خصوص (شنیداری) انجام شده است. توهم شنیداری در میان ۷۰ -۵۰ درصد از بیماران اسکیزوفرنی دیده می‌شود. معمولاً درمان‌هایی مبتنی بر دارو به صورت کامل انجام نمی‌شود و یا علیرغم مصرف دارو بیمار همچنان این توهمات را دارد. این توهمات می‌تواند سبب پریشانی، ناتوانی کارکرد یا عدم کنترل بر رفتار شود.

اسکیزوفرنی

در خصوص اثر بخشی rTMS بر علایم اسکیزوفرنی نیز شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد این شیوه بر علایم منفی و توهمات شنیداری در افراد مبتلا مؤثر است. به طور مثال در مقاله‌ای که در سال ۲۰۰۴ ارائه شده، نشان داده شد که قریب به اکثر مطالعات حاکی از تأثیر rTMS بر بهبود علایم فوق بوده‌اند.

این مطلب اولین بار در ماهنامه بهداشت روان و جامعه منتشر شده است.