چه اتفاقی میافتد وقتی تمدن به پایان جهان میرسد؟
این یک پرسش عمیق و جذاب است که چگونه زمین به نظر میرسد زمانی که جهان آشنای بشر از بین رفته است و چیزی دیگر، چیزی بسیار نامطمئن یا خطرناک، جایگزین آن میشود. بسیاری از افراد کنجکاوی دارند که ببینند دنیا پس از پایان تمدن ما چگونه خواهد بود و چگونه بشریت با شرایط جدید و دشوار کنار خواهد آمد.برخی از فیلمها و سریالهای تلویزیونی به این موضوع پرداختهاند و ما را با جهانی روبرو کردهاند که در آن تمدن فروپاشیده است و انسانها باید با چالشهای جدیدی دست و پنجه نرم کنند. این آثار هنری میتوانند به ما کمک کنند تا درک بهتری از پیامدهای احتمالی نابودی تمدن داشته باشیم و به ما هشدار دهند که باید مراقب منابع طبیعی و محیط زیست خود باشیم.داستان هایی که به پایان جهان منجر میشوند تقریباً همیشه با چگونگی نابودی زمین به پایان میرسند. در همین حال، داستانهای پسا آخرالزمانی ممکن است فلاشبکهایی به چگونگی دنیای قبلی یا چگونگی رشد آن به آنچه اکنون هست نشان دهند. در هر دو تصویر از داستان آخرالزمان، موانع عاطفی وجود دارد، زیرا معمولاً منجر به مرگ کسی در پایان جهان یا تلاش مردم برای زنده ماندن در محیط جدید ایجاد شده میشود. داستانهای آخرالزمانی میتوانند ناموفق باشند، مانند فیلمهای “Don’t Look Up” و “Leave The World Behind” که زمان زیادی را صرف رسیدن به جوهره داستان میکنند در حالی که مدت زمان آنها بسیار طولانی است. با این حال، پروژههای دیگر تعادل بین ریتمیک و رمز و راز مورد نیاز برای گفتن یک داستان آخرالزمانی قوی را درک میکنند.
۲۰۱۲ (۲۰۰۹)-۱۰
فیلم ۲۰۱۲ روایت چند شخصیت اصلی و مکانهای مختلف را دنبال میکند، اما داستان اصلی آن حول محور تلاش خانواده Curtis برای زنده ماندن از پایان همه چیز میچرخد. با این حال، این گروه بازیگران متنوع، دیدگاههای مختلفی از افراد در شرایط مالی مختلف را ارائه میدهند که یا با هم ساکن میشوند تا زمان باقیمانده خود را به عنوان یک واحد سپری کنند یا برای زنده ماندن از بلای طبیعی قریبالوقوع مبارزه میکنند.این فیلم داستان گروهی از مردم را روایت میکند که در تلاشند از فاجعه جهانی قریبالوقوع جان سالم به در ببرند. داستان در سراسر جهان دنبال میشود و شخصیتهای مختلف از کشورهای مختلف را به نمایش میگذارد. برخی از شخصیتها از خانوادههای ثروتمند هستند، در حالی که دیگران از خانوادههای فقیر هستند. همه این شخصیتها با هم متحد میشوند تا برای بقای خود تلاش کنند.فیلم ۲۰۱۲ یک فیلم فاجعهای است که در آن جهان در آستانه نابودی قرار دارد. برخلاف بسیاری از فیلمهای فاجعهای دیگر که فقط بر روی تأثیرات این اتفاقات در آمریکا متمرکز هستند، این فیلم داستان شخصیتهای مختلفی را در مکانهای مختلف روایت میکند. اگرچه داستان اصلی و شخصیتهای اصلی در آمریکا هستند، اما فیلم به طور مداوم از تصاویر و اخبار پخش شده از سراسر جهان استفاده میکند تا نشان دهد که این بلای طبیعی سراسر جهان را تحت تأثیر قرار داده است.فیلم ۲۰۱۲ یک داستان ماجراجویی پر از هیجان و احساسات است که پیوسته خطرات را برای شخصیتهای اصلی و جهان خود افزایش میدهد. روابط سرد بین والدین و فرزندان فرصتی را برای نشان دادن این موضوع فراهم میکند که چگونه مردم در مقابل ناامیدی مجبور میشوند با هم ارتباط برقرار کنند.
فیلم ۲۰۱۲ یک فیلم اکشن و مهیج است که به مسائل جدی مانند فقر، برابری و نجات جهان میپردازد. این فیلم با تصاویر خیرهکننده و جلوههای ویژه چشمگیر ساخته شده است.
۹-The Rain
اسکاندیناوی برای همیشه تغییر کرد وقتی ویروسی که توسط باران منتقل میشد، بیشتر تمدن را از بین برد و جهان را به طور موثر تغییر داد. شش سال پس از این رویداد، دو خواهر و برادر دانمارکی، سیمون و راسموس، در نهایت به یک تیم پراکنده از بازماندگان پیوستند تا بتوانند فردا را زنده بمانند، مکانی امنتر پیدا کنند و شاید حتی باران سمی را متوقف کنند.وقتی مردم مجبورند مدام به آسمان نگاه کنند و بپرسند که آیا روز آرامی خواهد بود یا روزی که در آن هر لحظه ممکن است بمیرند، قطعاً جهان خطرناکی است.سریال “The Rain” برای سه فصل پخش شد و در هر فصل کمتر از ۱۰ قسمت داشت. “The Rain” داستان خود را برای همیشه نمی کشد تا جایی که مخاطبان شک کنند که آیا چیزی بهتر خواهد شد. در عوض، فصلهای کوتاه آن به بینندگان این فرصت را میدهد که خطرات این جهان را تجربه کنند و سپس یک پایان سریال که امید به آینده را ارائه میدهد را تماشا کنند.
سریال همچنین سطح دیگری از رمز و راز را در مورد حقیقت ماهیت واقعی راسموس اضافه میکند، اینکه والدین راسموس و سیمون قبل از باران سمی واقعاً چه کار میکردند و این چگونه آنها را در یک جهان پسا آخرالزمانی تحت تأثیر قرار میدهد.
۸-The 100
۹۷ سال پس از اینکه بمبها تمام زمین را نابود کردند، شهروندان ارک تنها بازماندههای بشریت هستند. حداقل، این چیزی بود که آنها قبل از اینکه ۱۰۰ مجرم نوجوان فرستاده شده به زمین، جهان را بسیار بزرگتر و پیچیدهتر از آنچه تصور میکردند، هنگامی که با گرایندرها روبرو شدند، کشف کردند.۹۷ سال پیش، در اثر بمبارانهای شدید، تمدن بشری بر روی زمین نابود شد. تنها کسانی که زنده ماندند، شهروندان ارک بودند که در یک ایستگاه فضایی عظیم زندگی میکردند. آنها امیدوار بودند که روزی بتوانند به زمین بازگردند، اما این کار به دلیل سطح بالای تابش و آلودگی که زمین را فرا گرفته بود، غیرممکن بود.هر فصل از “The 100” شخصیتهای اصلی خود را مجبور میکند که در مورد اینکه چقدر حاضرند برای بقا پیش بروند، سوال کنند. زمین پر از تهدید است، از گرایندرها گرفته تا مردم کوهستان و پرایمفاویا. در طول هر مانع بقا، اسکایکرو تحت فشار قرار میگیرد تا بهترین راه را برای زنده نگه داشتن مردم خود تعیین کند. با این حال، به مرور زمان، پیوندها و دوستیها به گروههای مختلف اجازه میدهد تا به یکدیگر تکیه کنند و به یکدیگر کمک کنند. بقا لزوماً به معنای جنگ دائمی نیست. هر فصل شخصیتهای خود را بیشتر پیش میراند و در عین حال عناصر مختلفی را معرفی میکند که به جهانیسازی آن اجازه میدهد گستردهتر شود.
سریال همچنین به نشان دادن این نکته میپردازد که حتی در شرایط سخت نیز امید میتواند زنده بماند. شخصیتها روابط صمیمانهای با یکدیگر برقرار میکنند و به یکدیگر کمک میکنند تا بر مشکلات غلبه کنند. آنها همچنین یاد میگیرند که با یکدیگر همکاری کنند تا در برابر دشمنان مشترک خود مقاومت کنند.”The 100″ یک سریال پرتنش و هیجانانگیز است که به موضوعات عمیق مانند بقا، اخلاق و امید میپردازد. این سریال مخاطبان را با شخصیتهای پیچیده و داستانی جذاب درگیر میکند و آنها را به سفری در یک جهان پسا آخرالزمانی پرمخاطره میبرد.دشمنان در یک دنیایی که در آن کسانی که زمانی بخشی از یک گروه واحد بودند، در دو طرف جنگ قرار میگیرند، به دوستان تبدیل میشوند و دوستان به دشمنان تبدیل میشوند. سریال “The 100” حتی اطلاعاتی ارائه میدهد و یک قسمت فلشبک را به خود اختصاص میدهد تا به درک این موضوع کمک کند که چه چیزی منجر به پایان دنیا شد و چگونه منجر به طرحهایی شد که در این سریال بسیار مهم شدند.
۷-Planet of the Apes (1968)
فیلم “Planet of the Apes” داستان فضانورد جورج تیلور را پس از سقوط بر روی یک سیاره مرموز دنبال میکند. در طول فیلم، تیلور با دنیایی مواجه میشود که در آن میمونها باهوش هستند و به وضوح مسئول جامعه هستند. با این حال، مشخص نیست که او کجاست تا زمانی که پایان فیلم درک کاملاً وحشتناکی از آنچه واقعاً اتفاق افتاده است را ارائه دهد.”Planet of the Apes” یک فیلم علمی-تخیلی کلاسیک است که داستان تیلور را روایت میکند که در یک سیاره ناشناخته بیدار میشود و متوجه میشود که میمونها بر بشریت حکومت میکنند. این فیلم به موضوعات عمیقی مانند هوش مصنوعی، کنترل اجتماعی و جایگاه بشر در جهان میپردازد.”Planet of the Apes” یک فیلم هوشمند و پیچیده است که مخاطبان را به چالش میکشد. این فیلم به آنها کمک میکند تا در مورد موضوعات مهم مانند هوش مصنوعی، کنترل اجتماعی و جایگاه بشر در جهان فکر کنند. همچنین یادآوری میکند که بشریت باید در مورد عواقب اعمال خود مسئولیتپذیر باشد.قسمت هوشمندانه فیلم “Planet of the Apes” این است که مخاطب حتی تا لحظات پایانی به طور کامل متوجه نمیشود که در حال تماشای فیلمی آخرالزمانی است. وقتی جورج تیلور به بقایای ویران شده اما واضحاً ترسیم شده مجسمه آزادی میرسد، همه چیز در جای خود قرار میگیرد. به نحوی او در آینده در جهان پسا آخرالزمانی رسیده است. به دلیل اینکه فیلم در آینده بسیار دور اتفاق میافتد، جورج تیلور نمیداند که بشریت چگونه اجازه داده است که جهان به این نقطه برسد یا چگونه میمونها به عنوان رهبران جدید زمین ظهور کرده اند. با این حال، خوشبختانه، این فرنچایز با نسخههای دیگر خود به آن سؤالات میپردازد.
۶-Silo
“Silo” داستان جولیته نیکولز را دنبال میکند که سعی میکند حقیقت را پشت مرگ مرموز دوست پسرش بفهمد و اینکه این مرگ چه معنایی برای حقیقت در مورد دنیای خارج دارد. ساکنان “سیلو” سالها در آنجا زندگی کردهاند بدون اینکه به حقیقت واقعی دسترسی واقعی داشته باشند که به آنها کمک کند تاریخ خود را درک کنند.”Silo” یک رمان علمی-تخیلی است که داستان جولیته نیکولز را روایت میکند که در یک دنیای زیرزمینی به نام “سیلو” زندگی میکند. ساکنان “سیلو” از دنیای خارج جدا شدهاند و هیچ اطلاعی از آن ندارند. وقتی دوست پسر جولیته به طور مرموزی کشته میشود، او شروع به شک میکند که حقیقتی در مورد “سیلو” وجود دارد که آنها از آن آگاه نیستند.جولیته تصمیم میگیرد که حقیقت را کشف کند و با سایر ساکنان “سیلو” متحد میشود تا علیه کسانی که حقیقت را از آنها پنهان میکنند، مبارزه کنند. او همچنین سعی میکند با جهان خارج ارتباط برقرار کند تا ببیند آیا واقعاً وجود دارد.با تلاش جولیته برای کشف حقیقت، او به ناچار با واقعیتهای خطرناک “سیلو” مواجه میشود. آیا واقعاً بیرون یک بیابان ویران است؟ یا آیا واقعاً گرم و دعوت کننده است؟ “سیلو” در مورد یک دولت فاسد با رهبرانی صحبت میکند که به وضوح اسرار مهمی را پنهان میکنند. این معما جذاب است و اجازه میدهد تا جهانسازی آن با هر قسمت رشد کند. فینال فصل اول تنها سوالات بیشتری را ارائه داد که میتوانست به درک گستردهتری از آنچه واقعاً در جهان اتفاق افتاده و چگونه به این نقطه رسیده است، کمک کند. کل فصل اول در حباب اتفاق افتاد. اما با اکتشاف جولیته فراتر از محدودیتهای زندگی عادیاش، او نه تنها در یک ماجراجویی جدید قرار گرفته است، بلکه احتمالاً در همه اعضای “سیلو” کنجکاوی ایجاد کرده است.”Silo” یک رمان پرتنش و جذاب است که به موضوعات عمیقی مانند حقیقت، قدرت و آزادی میپردازد. این رمان مخاطبان را به چالش میکشد تا در مورد ماهیت حقیقت فکر کنند و اینکه چگونه حقیقت میتواند قدرتمند باشد.
۵-Snowpiercer
تا چه زمانی میتوانند اعضای باقیمانده بشریت را در یک قطار زنده نگه دارند؟ قطار برفی هزاران واگن دارد و میزبان طبقه بالایی است که بلیتهایی برای سوار شدن به قطار تهیه کرده بودند تا از پایان دنیا جان سالم به در ببرند. اما، مردمی که توانایی پرداخت هزینه سوار شدن به قطار را نداشتند و میخواستند زنده بمانند و در یخبندان جان خود را از دست ندهند، به هر حال سوار قطار شدند و به “Tailies” معروف شدند.قطار برفی یک محیط ایزوله است که تحت کنترل طبقه بالایی قرار دارد. آنها منابع محدود را کنترل میکنند و زندگی در دمای زیر صفر درجه را برای Tailies سختتر میکنند. Tailies در شرایط فقر و سختی زندگی میکنند و به سختی برای بقا تلاش میکنند. آنها اغلب مورد تبعیض و بیرحمی قرار میگیرند و آرزو دارند که روزی بتوانند شرایط زندگی خود را بهبود ببخشند.اعلام لایتون مبنی بر اینکه “تایلیسهای” نادیده گرفته شده به بقیه قطار خواهند پیوست و دیگر نادیده گرفته نخواهند شد، تمایل تایلیسها به انقلاب را ادامه میدهد. اما این شورش تنها بخشی از آن چیزی است که این آخرالزمان را جالب میکند. به نظر میرسد که درگیری هرگز پایان نمییابد، حتی با این که سرنوشت بشریت در خطر است. بحثهای بین لایتون، ملانی و ویلفرد و اینکه چگونه مبارزه آنها برای قدرت و کنترل قطار منجر به درگیری ساکنان قطار با یکدیگر برای تعیین آیندهای که میخواهند داشته باشند، حس زندگی را به نمایش میآورد. مردم با موانع بقا مواجه میشوند، در طول مبارزه قدرت لایتون، ملانی و ویلفرد، جناحها را انتخاب میکنند و این سوال که آیا آنها هرگز قادر خواهند بود از قطار خارج شوند. در سطح شخصی، Snowpiercer هم به اعضای خانوادهای که مدتها از هم جدا شدهاند، میپردازد وقتی ملانی سرانجام با دخترش، الکس، دوباره متحد میشود.اعلام لایتون مبنی بر اینکه “تایلیسهای” نادیده گرفته شده به بقیه قطار خواهند پیوست و دیگر نادیده گرفته نخواهند شد، تمایل تایلیسها به انقلاب را ادامه میدهد. اما این شورش تنها بخشی از آن چیزی است که این آخرالزمان را جالب میکند. به نظر میرسد که درگیری هرگز پایان نمییابد، حتی با این که سرنوشت بشریت در خطر است. بحثهای بین لایتون، ملانی و ویلفرد و اینکه چگونه مبارزه آنها برای قدرت و کنترل قطار منجر به درگیری ساکنان قطار با یکدیگر برای تعیین آیندهای که میخواهند داشته باشند، حس زندگی را به نمایش میآورد. مردم با موانع بقا مواجه میشوند، در طول مبارزه قدرت لایتون، ملانی و ویلفرد، جناحها را انتخاب میکنند و این سوال که آیا آنها هرگز قادر خواهند بود از قطار خارج شوند. در سطح شخصی، Snowpiercer هم به اعضای خانوادهای که مدتها از هم جدا شدهاند، میپردازد وقتی ملانی سرانجام با دخترش، الکس، دوباره متحد میشود.این سریال داستان لایتون، یک محکوم سابق را دنبال میکند که به رهبر تایلیسها، گروهی از مردم که در انتهای قطار زندگی میکنند و طبقه پایین جامعه هستند، تبدیل میشود. لایتون قصد دارد یک قطار عادلانهتر و منصفانهتر ایجاد کند، اما با مخالفت ویلفرد، خالق و کنترلکننده قطار، روبرو میشود.Snowpiercer یک سریال تاریک و پیچیده است که به موضوعاتی مانند نابرابری، بقا و امید میپردازد. این سریال همچنین دارای یک عنصر تنش قوی است، زیرا شخصیتها باید دائماً برای بقا در یک جهان بیرحم مبارزه کنند.
این سریال به دلیل فیلمنامه، بازیها و منظره جهان پسا آخرالزمانی خود مورد تحسین منتقدان قرار گرفته است. Snowpiercer برای فصل چهارم تمدید شده است که قرار است در سال ۲۰۲۳ به نمایش درآید.
۴-A Quiet Place (2018)
در دنیایی که ایجاد صدا میتواند منجر به مرگ شود، خانواده ابوت با دقت از ایجاد صدای زیاد خودداری میکنند. با این حال، وقتی صحبت از کودکان کوچک میشود، آنها همیشه نمیتوانند از این کار جلوگیری کنند و این خانواده به سرعت یکی از اعضای خود را در اوایل فیلم از دست میدهند. پس از آن، مبارزه علیه صدا حتی جدیتر میشود.«آی لند» فیلمی ترسناک علمی-تخیلی آمریکایی است که در سال ۲۰۱۸ اکران شد. این فیلم داستان خانواده ابوت را دنبال میکند که در جزیرهای متروکه زندگی میکنند که توسط موجودات وحشتناکی که به صدا حساس هستند، تسخیر شده است. خانواده ابوت باید در سکوت کامل زندگی کنند تا از این موجودات در امان بمانند، اما این کار به خصوص برای کودکان بسیار دشوار است.«آی لند» فیلمی ترسناک و هیجانانگیز است که به موضوعاتی مانند بقا، خانواده و امید میپردازد. این هیولاها به صدا به اندازهای جذب میشوند که حتی پوشیدن کفش ورزشی نیز میتواند خیلی بلند باشد. فیلم «جایی آرام» عنوان خود را بدون اینکه یک فیلم بیصدا باشد، در آغوش میگیرد. در عوض، این فیلم بر سرعت و نگرانیهای مربوط به هر صدایی که هر کسی در هر زمان ایجاد میکند، تمرکز دارد. استفاده از دانش زبان اشاره آمریکایی این خانواده، به دلیل ناشنوا بودن دختر بزرگ، هنوز به خانواده اجازه میدهد بدون کلمات گفتاری ارتباط برقرار کنند. ویرانی و ترسی که در پی این خانواده در جستجوی بقا است، و تراژدی عاطفی که با فداکاری پدر برای دخترش همراه است، مخاطب را به امیدواری برای بهترینها برای خانواده ابوت تشویق میکند. دنباله آن بر فرضیه اصلی فیلم اصلی گسترش مییابد و امیدی را به همراه دارد که ممکن است آنها بتوانند این شر جدید را برای همیشه متوقف کنند.
«جایی آرام» فیلمی ترسناک و هیجانانگیز است که به موضوعاتی مانند بقا، خانواده و امید میپردازد. این فیلم با بازی عالی بازیگران آن و فیلمبرداری خیرهکنندهاش، مخاطبان را در لبه صندلی خود نگه میدارد.
۳-Zombieland (2009)
فیلم «زامبیلند» به گونهای به ترفند محبوب آخرالزمان زامبیها تکیه میکند که به آن اجازه میدهد تا خنده را به داستان اضافه کند. این فیلم داستان گروهی از مبارزان زامبی، کلمبوس، تالاهاسی، ویچیتا و لیتل راک را دنبال میکند که سعی میکنند از آخرالزمان زامبیها جان سالم به در ببرند و در این راه خانوادهای خود را انتخاب میکنند.این فیلم با بازیهای عالی بازیگرانش و طنز گزنده، مخاطبان را در طول سفر قهرمانان خود سرگرم میکند و به آنها یادآوری میکند که حتی در میان وحشت و هرجومرج، پیوندهای انسانی میتوانند معنا و امید را به ارمغان آورند.یکی از عناصری که باعث خاص بودن فیلم «زامبیلند» میشود، «قوانین» است که لیستی از راههای زنده ماندن در آخرالزمان زامبیها است. بازیگران اصلی فیلم، جسی آیزنبرگ، وودی هارلسون، اما استون و آبیگایل بریسل، با پویایی خندهدار و درخشانی بازی میکنند، زیرا شخصیتهای متفاوت آنها و شیوههای مختلف انجام کارها، این گروه را دائماً مجبور میکنند تا با دیدگاههای مختلف روبرو شوند. دنباله فیلم، «زامبیلند: دوبل تپ»، روند تلاش این خانواده انتخابی برای تجدید دیدار در دنیایی خطرناک را ادامه میدهد. با این حال، «زامبیلند: دوبل تپ» همچنین چند شخصیت جدید را به این ترکیب اضافه میکند، مانند مدیسون، یک بازمانده غیرمنتظره از آخرالزمان که دیدگاه او چیزی شبیه به بقیه گروه نیست. اضافه شدن مدیسون لایه دیگری از طنز و نگاه دیگری به پایان دنیا را اضافه میکند.
این فیلم با بازی عالی بازیگرانش و طنز گزنده، مخاطبان را در طول سفر قهرمانان خود سرگرم میکند و به آنها یادآوری میکند که حتی در میان وحشت و هرجومرج، پیوندهای انسانی میتوانند معنا و امید را به ارمغان آورند.
۲-Love and Monsters (2020)
وقتی جوئل مجبور میشود از دوست دخترش، ایمی، جدا شود و بلافاصله با مرگ والدینش روبرو شود، او هفت سال آینده را به تنهایی با مستعمره دیگری از بازماندگان آخرالزمان سپری میکند. اما، پس از قطع شدن مکالمه رادیویی او با ایمی و احساس تنهایی به عنوان تنها فرد مجرد در پناهگاه، جوئل تصمیم میگیرد برای پیوستن دوباره به دوست دختر سابقش، سفری را آغاز کند.
فیلم «آخرین بازمانده» داستان جوئل، یک جوان بازمانده از آخرالزمان است که در تلاش است تا دوست دخترش را در دنیایی پسا آخرالزمانی پیدا کند. این فیلم با بازیهای عالی بازیگرانش و تصاویر خیرهکنندهاش، مخاطبان را در طول سفر جوئل همراه میکند و به آنها یادآوری میکند که حتی در میان وحشت و ویرانی، امید و عشق میتوانند زنده بمانند.دیلن اوبراین در نقش جوئل درخشان و جذاب است، در حالی که همچنین به خوبی با مشکلات عاطفی جوئل در مورد نحوه ادامه سفر جدیدش ترکیب شده است. فیلم «عشق و هیولاها» اشتباه عدم اطلاع دادن به مخاطبان را مرتکب نمیشود. در عوض، توضیحات صوتی جوئل و فلاشبکهای فیلم بهطور کامل به مخاطبان درک آنچه در جهان اتفاق افتاده و چگونه جوئل به آنجا رسیده است، میدهد. هیولاها همه آنتاگونیست نیستند، برخی از آنها مهربان هستند، حتی اگر اندازه آنها ترسناک باشد. تعاملات او با شخصیتهای دیگر نیز به درک زندگی آنها کمک میکند، که به شخصیتهای اطراف او بیشتر از آن که در فیلم آنقدر طولانی حضور داشته باشند، عمق میبخشد. تصمیم نهایی جوئل مبنی بر اینکه سفر او بیشتر در مورد اثبات این بود که او میتواند بیشتر انجام دهد و از دست دادن دنیای خارج بیشتر از ایمی، مهم بود، به او اجازه میدهد که این فیلم بیشتر درباره خودخواهی باشد تا عشق عاشقانه.
۱-Knowing (2009)
«دانستن» داستان خانواده کویستلر را دنبال میکند که متوجه میشوند پایان جهان بر آنها فرا رسیده است. هنگامی که پسر نه ساله، کلب، شیء ناراحت کنندهای در کپسولی به دست میآورد، یک تکه کاغذ که تاریخها و مکانهای مختلف بلایای طبیعی را پیشبینی میکند، پدرش، جان، خانواده خود را برای سفری برای جلوگیری از پایان جهان آغاز میکند.«دانستن» تریلر علمی-تخیلی آمریکایی سال ۲۰۰۹ به کارگردانی الکس پرویاس و با بازی نیکلاس کیج، رز برن و شاندار کانتربری است. فیلم بر اساس نظریه پیشبینی نوسترآدامس در مورد پایان جهان در سال ۲۰۱۲ است.«دانستن» فیلمی مهیج با بازیهای قوی و ایدهای جذاب است. فیلم تأملی بر قساوت زمان و قدرت پیشبینی است.وقتی جان متوجه میشود که پیشبینی به تاریخ نزدیکی ختم میشود و مییابد که یک انفجار خورشیدی عظیم به سمت آنها میآید، متوجه میشود که چه اتفاقی در شرف وقوع است.
«دانستن» فیلمی است که ویرانی کشف این حقیقت را که پایان در راه است و انسان قادر به متوقف کردن آن نیست به تصویر میکشد. هیچ راهی برای نجات جهان وجود ندارد، زیرا نوشته شده است که همه چیز به پایان خواهد رسید. در عوض، «دانستن» همچنین بالا و پایینهای عاطفی را درک میکند که در آن انسان پیش از وقوع بلایای وحشتناک را میبیند و میداند که تلاش برای مبارزه با آنها تنها درد بیشتری را به همراه خواهد داشت. نیکلاس کیج رهبری فیلم را بر عهده دارد و تلاشی ناامیدانه را برای محافظت از عزیزان خود از یک فاجعه قریبالوقوع و اجتنابناپذیر به تصویر میکشد. چنین سفری در هنگام درک رمز و راز مانند جان غوطهور کننده است، و «دانستن» بدون دریغ در ارائه رویدادهای وحشتناک و عظیم که منجر به پایان همه چیز میشود، از خود مضایقه نمیکند.