تنها پس از یک فصل و یک ماه پخش، نتفلیکس سریال ابرقهرمانی میراث مشتری را برای همیشه کنسل کرد. این سریال که اقتباسی لایواکشن بر اساس کمیک مارک میلار و فرانک کوئیتیت بود، به طور کلی با استقبال و نقدهای ضعیفی روبهرو شد و به نظر میرسد در اولین ماه پخش از نتفلیکس، افراد کافی جذب آن نشدند. با ناتمام ماندن سریال، امکان ادغام آن با برخی از بزرگترین داستانهای کمیک سریعا ملغی شد.
این مجموعه، داستانی چند نسلی را دربارهی چگونگی شکل گرفتن اتحادیه عدالت در دههی ۳۰ میلادی روایت میکند. این اتحادیه شامل اولین تیم ابرقهرمانی است که در این دنیای خارقالعاده تشکیل شد و نسل فرزندان آنها تا حدودی این میراث را تا امروز حفظ کردهاند. میراث مشتری در مقایسه با سایر سریالهای ابرقهرمانی، شروع بسیار متفاوتی داشت.
بیشتر فصل اول برای ساختن نبردهای اولیه صرف شد، اما این روند کند پیش رفت. در پایان فصل، بیشتر داستانهای اصلی کمیک بوک اصلا پوشش داده نشده بود و خیانت والتر و وخیم شدن رابطه شلدون با پسرش برندون (معروف به پاراگون)، موضوعی است که میتوانست احتمالا در فصل ۲ میراث مشتری روایت شود.
با انصراف نتفلیکس از ادامه یافتن سریال، میراث مشتری قبل از اینکه فرصتی پیدا کند تا بتواند چند داستان مهم و جالب از کتابهای کمیک را برای روایت اقتباس نماید، این فرصت را از دست داد.
خیالپرور در مقابل پسرش
فصل اول میراث مشتری، تنش بین شلدون سامپسون (معروف به خیالپرور) و برندون را نمایش داد. فصل ۱ نشان داد که برندون و شلدون خیلی به هم نزدیک نیستند اما هنوز احساساتی وجود دارد و او میخواهد پدرش را راضی کند و انتظاراتی را که قبلا از او داشت برآورده نماید، بهخصوص از آنجا که خواهرش کلوئی کاملا مسیر متفاوتی را در زندگی خود انتخاب کرده بود. محور اصلی درگیری پاراگون و خیالپرور این مسأله بود که برندون با کشتن یک فرد مشابه بلک استار، سنت اخلاقی اتحادیه عدالت که نکشتن افراد حتی گناهکار است، را زیر پا گذاشت.
با این حال، برندون نمایش بسیار متفاوتی از شخصیت کمیک خود داشت که نگرش و عاطفهی بسیار بیشتری نسبت به پدرش دارد. برندون سرانجام تحت فشار قرار میگیرد تا به والتر بپیوندد و به پدر و مادرش ضربهی سختی زد و آنها را کشت، البته قبل از اقدام به قتل خواهرش پیش از اینکه او فرار کند تا از برندون و عمو والتر دور شود. با لغو این سریال، طرفداران دیگر نمیتوانند جنگ برندون با شلدون را ببینند و اینکه آیا این سریال به همان مسیر پیش میرود یا خیر، همیشه معلق خواهد ماند. به نظر میرسد ایدهی بازگویی قتل پدر توسط پاراگون با توجه به داستان میراث مشتری، کاملا پیچیده باشد و برای همیشه یک مسألهی حلنشده خواهد بود.
پیچشهای داستان
میراث مشتری با نشان دادن والتر بهعنوان ضدقهرمان سریال پایان یافت. برنامههای او کاملا پیچیده بودند. برنامههایی شامل گستردن شرارت شدید و همچنین به اشتباه انداختن و فریب اسکایفاکس غایب که زمانی عضوی از اتحادیه عدالت بود برای افزایش تنش بین براندون، شلدون و نسل جدید قهرمانان. طبیعت و ذات بد والتر خیلی دیر در سریال مشخص میشود.
در حالی که این یک مسیر جذاب برای ادامهی داستان در فصل ۲ به نظر میرسید، لغو مجموعه مانع از این شد که پیچش و تنش بالقوه به وجود بیاید. والتر که بهعنوان مغز متفکر بیشتر وقایع فصل اول نمایش داده میشود، میتوانست کل مسیر آینده سریال را تغییر دهد اما در نتیجهی ادامه نیافتن روند ساخت، خیلی از چیزها از جمله قتل دختر والتر به دست او و تفرقهافکنی بین تیم و اعضای خانوادهاش هرگز در این لایواکشن بررسی نخواهد شد.
این مجموعهی ابرقهرمانی، عمده هشت قسمت اپیزود فصل اول را صرف ایجاد ساختار کرد اما حالا تمام جنبههای جالب طرح ناقص میماند، مانند کوتاهی خیالپرور هنگام جنگ برندون با بلک استار، تلاش هاچ برای پیدا کردن اسکایفاکس مرموز و اهداف بعدی والتر و خود سریال که مدت زمان زیادی لازم داشت تا به هستهی اصلی طرح خود برسد.
این سریال بسیار متمرکز بر شلدون و مسیری بود که اعضای مؤسس اتحادیه برای به دست آوردن اختیارات و قدرت خود در دهه ۳۰ میلادی طی کردند. داستان زمان زیادی را صرف روایت حال نکرد و بیشتر از اینکه به زندگی شخصیتها بپردازد، رمز و رازهای کلی را بیان میکرد. به همین منظور، میراث مشتری همیشه یک داستان ناقص خواهد بود که با ماهیت آهستهی خود مانع از دستیابی به هرگونه حرکت جذاب در طرح آن میشود و پیچش داستانی خیلی دیر اتفاق میافتد تا مقدمات تعطیلی فصل دوم فراهم شود.
کمیک میراث مشتری حرفهای بیشتری برای گفتن داشت
کمیک میراث مشتری بسیاری از داستانها و موضوعات مختلف را شامل میشود، از جمله مسائل اقتصادی و سیاسی که به معنای نفوذ و قدرت ابرقهرمانان در جهان است که فراتر از تواناییهای فوق بشری، سرمایهداری و اختلافات ایدئولوژیک آنها با یکدیگر است. این سریال فقط به موضوع آخر پرداخت و حتی این نوع روایت آن هم چنگی به دل مخاطبان نمیزند. کمیکها این مضامین را بسیار بهتر از این لایواکشن بیان میکردند، زیرا در واقع در داستانهای خودشان عمیق میشدند. این مجموعه دربارهی سنت اخلاقی سختگیرانهای که خیالپرور و اتحادیه بر سر آن مجادله داشتند، روایات و مفاهیم خود را ارائه داد اما باز هم نمیتوان با آن ارتباط برقرار کرد. زیرا بهخوبی به آن پرداخته نمیشود و فقط به صورت سطحی باقی میماند.
این امر به ویژه دربارهی جدایی ابرقهرمانان از دنیای معمول صادق است، در حالی که باید بخشی از آن باشند. بزرگ شدن در سایهی والدین ابرقهرمان چگونه است و چه حس و حالی دارد؟ میراث مشتری در واقع به سؤالی که کمیکها پاسخ میدهند، پاسخی نداد. زیرا کمتر زمانی را صرف توسعه روابط برندون و خواهرش با والدینشان میکند.
علاوه بر این، کمیکها فقط ایدههای خود را ارائه نمیدهند، بلکه کاملا و متفکرانه با آنها درگیر میشوند. در این کمیکها اعتقاد والتر مبنی بر اینکه ابرقهرمانان باید کاری فراتر از نجات بشر انجام دهند، بهخوبی نمایان شده بود و تلاشهای او برای ایجاد نفوذ ابرقهرمانان در مقیاس ملی و جهانی واضح بود. در آخر اینکه در دنیای میلار در کمیکهای میراث مشتری، حس زندگی بیشتری وجود دارد و موضوعات عمیقتری در آن مطرح میشوند.
منبع: Screenrant