یلدا یکی از ناب ترین نمادهای کهنی است که هنوز برای ما زنده مانده و هنوز الهام بخش و راهگشای ما است. یلدا اگرچه فرصتی بی نظیر برای گرد هم آمدن و نشستن و سخن گفتن تا سپیده بامداد است اما آنچه این جشن را به نمادی شگفت انگیز بدل می کند بشارت های پنهان آن است.

شبی طولانی تر از یلدا نیست. اگر شبی نماد چیرگی سیاهی و تاریکی باشد جز این شب نیست و این شام تاریک طولانی هراسناک و وحشت افزا می بود اگر آیین یلدا نبود. آیینی که شب تیره را به امید زایش دوباره نور و سپیده روز پشت سر می گذارد.

اما ما – من و شما – قهرمانان این شب هستیم. ما یلدا را به صبح می رسانیم. ماییم که تیره ترین شب سال را کنار هم می نشینیم و هراس آن را به جشنی بی نظیر بدل می کنیم و سپیده سحر و شکسته شدن طولانی شدن یلدا را به نظاره می نشینیم. ماییم که نور را در این شب به نور پیوند می دهیم و شاهد برآمدن آفتابیم.

در این تاریکی طولانی است که به جای آنکه درهای خانه های خود را ببندیم و پنجره ها را قفل زنیم و پرده ها بکشیم و سر به زیر پتو ها فرو بریم و لرزان و ترسان امید به قهرمانی ببندیم که نور روز برای ما به ارمغان آورد، این ماییم که درهای خانه ها را می گشاییم، به لبخندی به عزیزان خوش آمد می گوییم، سفره ای – کوچک و بزرگش مهم نیست – در میانه خانه پهن می کنیم. به دیدار بزرگان می رویم و حافظ می خوانیم و داستان ها تعریف می کنیم و شاهنامه می خوانیم و اسپندی بر آتش می نهیم. گویی به شب طعنه می زنیم که تا ما بیداریم و مهربان و تا چراغ خانه هایمان روشن است و تا نسب خویش با پدرانمان و مادرانمان را قطع نکرده ایم، تو هرچه می خواهی طولانی بمان، صبح است که بر خواهد دمید.

و آنگاه که نخستین پرتوهای آفتاب از خورآسان، آنجایی که خورشید بر می تابد طلوع می کند و از فراز سه تیغ دماوند بر پهن دشت ایرانمان می تابد، ما شاهد پیروزی خویشیم. شب شکسته شده است و زمانه نو و روز نو در راه است.

فکر می کنم اگر نوروز نماد اعتدال و مدارایی است در کنار یلدا است که معنی می گیرد. گاهی به جای مدارا کردن باید بیدار نشست و با شب به ستیزه برخاست. گاهی باید مراقب شعله های شمع بود و تا سپیده نزده است ریسمان امید نبرید. گاهی لازم است در سیاهترین ایام به صبح فکر کرد.

یکی از ویژگیهای ایرانیان باستان برگزاری جشن های متعدد آنها در بهانه ها و اوقات مختلف سال است که عمده آنها بر مبنای تقویم ایرانی بیان و مشخص می‌شده است. در گاهشماری تقویمی ایران باستان هرروز ماه دارای نام خاص خود بوده و هر بار که نام ماه و نام روز با هم منطبق می شده جشنی بدین مناسبت برپا می شد. اما فراتر از این آیین های برخی جشن های ویژه ایرانیان که اتفاقا تا کنون نیز پابرجا باقی مانده اند ریشه نجومی و علمی قوی تری دارند

آیین های نوروز و یلدا هنوز در میان ایرانیان با احترام و اقبال بیشتری گرامی داشته می شود و هر دوی این جشن ها بر مبنای رویدادهای نجومی مهمی بنا شده است.

تعیین زمان نوروز و یلدا بر مبنای تصوری صورت می گیرد که ما از وضعیت زمین و آسمان داریم. امروزه اخترشناسان برای اینکه توان نقشه برداری از ستاره‌های آسمان و تعیین سیستم مختصاتی از آن را داشته باشند از مفهومی به نام کره آسمان استفاده می کنند .


این کره آسمان در حقیقت مانند پوسته ای هم مرکز با کره زمین است که در اطراف زمین قرار گرفته است. برای راحتی تصویرسازی تصور می‌شود تمام ستاره های آسمان (فارغ از فاصله حقیقی که با ما دارند ) بر روی این پوسته شفاف تصویر شده اند. علاوه بر ستاره ها ماه، خورشید، سیارات و همه اجرام دیگر سماوی را نیز بر این کره تصویر می شوند. . برای اینکه این تصویر کارآمدتر شود برخی از نقاط و خطوط مرجعی که برروی زمین وجود دارد بر روی این پوسته نیز رسم می‌شود. قطبین شمال و جنوب با نام قطبین شمال و جنوب سماوی و خط استوا با نام استوای سماوی اصلی ترین خطوط و نقاط مرجعی هستند که برروی این کره تعیین می شوند اما خط مهم دیگری نیز برروی این کره رسم می شود که مبدا مختصات بعد سماوی (معادل طول جغرافیایی روی زمین ) را مشخص می کند . این خط مسیر حزکت ظاهری سالانه خورشید به دور زمین و از میان ستاره های آسمان است. خورشید در مدت یک سال (و به دلیل حرکت مداری زمین به دور خورشید) مسیری مشخص را در میان ستاره ها و صور فلکی آیمان طی می کند این خط فرضی به خط دایره البروج معروف است علاوه بر خورشید ماه و دیگر سیارات نیز در نواری در اطراف این خط در زمینه آسمان جابجا می شوند که به منطقه البروج معروف است. این مسیر ظاهری خورشید به دور زمین دایره ای را روی کره سماوی رسم می کند که ۵/۲۳ درجه با استوای سماوی فاصله دارد و نیمی از مسیر آن زیر استوا و نیمی از آن بالای آن قرار دارد. بدین ترتین ۴ منطقه مشخص بر مبنای این مسیر مسخص می شود در دو نقطه دایره البروج خط استوا را قطع می کند. این دو نقطه به نام نقاط اعتدالین معروف است . نقطه اعتدال بهاری زمانی است که پس از آن خورشید شروع به ارتفا ع گرفتن نسبت به استوا می کند و اعتدال پاییزی زمانی است که پس از آن خورشید در مسیر خود بر دایره الیروح یه زیر استوا می رود.

نوروز ایرانی که آغاز سال هم به شمار می رود زمانی جشن گرفته می شود که خورشید به نقطه اعتدال بهاری یا اول حمل برسد و تعدل روز و شب برقرار شود. این نقطه مبدا مختصات بعد سماوی نیز در سیستمهای ثبت و نقشه برداری آسمان نیز به شمار می‌رود. اما در کنار ۲ اعتدال دو نقطه دیگر نیز در این سیستم وجود دارند که به انقلابین معروفند. انقلاب تابستانی زمانی است که خورشید به بیشترین زاویه و فاصله خود از استوا در سمت شمال برسد . در این هنگام که آغاز فصل تابستان است طولانی ترین روز اتفاق می افتد و کوتاهترین شب سال (در نیمکره شمالی) تجربه می شود. نقطه مقابل انقلاب زمستانی است. زمانی که خورشید به این نقطه می رسد بیشترین فاصله منفی با استوا را دارد و بدین ترتیب برای ساکنان نیمکره شمالی زمین ، خورشید کمترین ارتفاع را از افق دارد و به همین دلیل طول روز کوتاهتر از هر زمان دیگری است و در این شب (یلدا) ما طولانی ترین شب سال را تجربه می کنیم.

بر اساس یافته های تاریخی از دوران باستان تا کنون اخترشناس ایرانی ( و سایر ملل) می توانستند با رصد خورشید رسیدن آن به هر یک از این نقاط را با دقت اعلام و جشن های خود را بر پای دارند جشن هایی که تا دوران ما نیز گرامی داشته می شود.

نفوذ فرهنگی یلدا

با وجودیکه در کشور ما نوروز بسیار گرامی داشته می شود اما این جشن یلدا است که مرزهای جغرافیایی و فرهنگی را پشت سر گذاشته و در نقاط مختلف جهان از سوی مردم گرامی داشته می شود بدون آنکه حتی ریشه هایش را به یاد آورند.

یلدا در لغت سریانی به معنی زایش و تولد است. بر اساس یکی از پر نفوذ ترین آیین های ایران باستان که از آن به میتراییسم یا پرستش مهر یاد می شود. یلدا یادآور زایش مهر و پایان دوره سلطه تاریکی است. در شب انقلاب زمستانی است که ما طولانی ترین شب سال را سپری می کنیم و از فردای آن روز ، شبها رو به کوتاهی می روند و مدت حکومت روز در نیمکره شمالی فزونی می یابد.

آیین پرستش مهر که یکی از آیین های راز آلود جهان به شمار می رود پس از حمله اسکندر در ایران همراه با سربازان یونانی به اروپا برده شد و به طور گسترده ای در اروپا مورد توجه قرار گرفت به طوریکه معابد مهر پرستی را می توان تا دوردست ترین کرانه های غربی اروپا نیز یافت. این آیین به گفته مورخان چنان در اروپا نیرومند شد که حتی ظهور مسیحیت نیز نتوانست نفوذ آن را کاهش دهد و به گفته برخی مورخین شاید اگر امپراتور فلاویوس والریوس آرلیوس کنستانتینوس (کنستانتین اول) نبود امروزه همه جمعیت مسیحی جهان مهر پرست بودند و مسیحیت در مقابل مهر پرستی به حاشیه می رفت.
این امپراتور بود که پس از پذیرش مسیحیت ،اختلافات موجود در روایتهای موجود را به زیان پیشروی قلمرو خود دید و در سال ۳۲۵ میلادی شورایی به نام شورای اول نیکائا (First Council of Nicaea) را تشکیل داد تا اصول دین مسیح را بنیان گذارند در این شورا و شورای بعدی بود که اناجیل اربعه رسمیت یافت و در مورد زمان تولد حضرت مسیح تصمیم گیری شد. هیچ تاریخ دقیقی از تولد عیسی مسیح در دست نیست اما بر مبنای برخی از آثار باقی مانده و از جمله اشارات انجیل لوقا ، این تاریخ باید در حدود ۲۹ سپتامبر سال ۵ پیش از میلاد بوده باشد. اما به دلیل نفوذ شدید مهر پرستی این شورا و شوراهای بعدی تصمیم گرفت تا برخی آیین های رایج مهر پرستی را به مسیحیت وارد کند که از جمله آنها تولد حضرت مسیح بود که مطابق ۲۵ دسامبر (معادل با تولد مهر یا یلدای ایرانی) اعلام شد همچنین برخی دیگر از آیین ها از جمله لباس روحانیون یا مغ های مهر پرستی به بابا نویل داده شد و درخت یلدا به شکل کاج کریسمس به حیات خود ادامه داد. بدین ترتیب تمام مسیحیان جهان نیز یلدا را (اما با نام کریسمس) جشن می گیرند. دامنه نفوذ این باور ایراین بسیار گسترده است و گاه در مکانهایی خود را نشان می دهد که به هیچ وجه انتظار آن را نداریم شاید یکی از غیر معمول ترین نمودهای این فرهنگ را بتوان در مراسم معروف اسپانیایی ها یافت. گاو بازی یکی از سنتهای تاریخی در اروپا و آمریکای جنوبی است که ریشه در ایده مهر پرستی و تولد مهر دارد.

بر اساس افسانه های میتراییسم مهر ، پس از تولد خود گاوی را قربانی می کند. در مراسم گاوبازی نیز ماتادور (یا قربانی کننده گاو) با لباسی که روی آن آینه دوزی شده است تا فروغ خورشید (مهر) را تداعی کند با پارچه ای با رنگ زرد و ارغوانی ( رنگ آسمان در پیش و پس از غروب) گاو را به سمت سرنوشت خود می خواند اگر به یاد داشته باشیم که گاو حیوانی کوررنگ است و انتخاب رنگ قرمز و ارغوانی تنها جنبه سمبولیک دارد و به خاطر بیاوریم که مهر نه خود خورشید که نوری است که پس یا پیش از طلوع و غروب بر شطح زمین سایه می گستراند این تطابق را بهتر درک خواهیم کرد.

در بسیاری از فرهنگ های دیگر نیز از یلدا به اشکال گوناگون یاد شده و این شب گرامی داشته می شود .

یلدا با خود رمز پایان تاریکی را نیز دارد و در پایان طولانی ترین شب است که صبح طلوع می کند و این یکی از جان مایه‌های مراسمی است که در چنین شبی برگزار می شود.

ایدون باد

منبع: پوریا ناظمی