لوئیس وین (۱۹۳۹-۱۸۶۰)، هنرمند بریتانیایی، به نقاشیهای فکاهی و طنزآمیزش از گربههای انساننما، مشهور است. «مردی که عکس گربه میکشید»، گربهها را در قامتی انسانی، با لباسهای مد روز، گاه در مدرسه، در زمین گلف، در مهمانیهای چای و در کافه و رستوران در حال بحث پیرامون مسائل روز، نقاشی میکرد. وین عجیب و غریب، چندان محبوبیتی در معاشرت نداشت، اما آثارش همواره طرفداران زیاد و البته به همین جهت، نمونههای تقلبی فراوانی نیز داشته است. او ظاهرا با بیماری اسکیزوفرنی دست به گریبان بود و در آخر، در یک آسایشگاه روانی از دنیا رفت.
بندیکت کامبربچ، بازیگر نقش شرلوک هلمز در سریال شرلوک bbc، در فیلم زندگینامهای «زندگی الکتریکی لوئیس وین» (The Electric Life of Louis Wain (۲۰۲۱)) ساخته ویل شارپ، در نقش لوئیس وین بازی میکند. او که به واسطه بازی در این نقش، در مورد شخصیت این نقاش مشهور مطالعه کرده، پیشگفتاری نیز بر تازهترین کتاب درباره این هنرمند نیز نوشته است. کامبربچ در این کتاب توصیه کرده که «نسبت به غریبهها، به خصوص افراد عجیب و غریب، و هر کس که با ما متفاوت است، مهربانتر باشیم.»
وین هزاران تصویر از گربههای چشمدرشت در نشریات ادواری، سالنامه و همینطور برای کارتپستالها نقاشی کرد. با این وجود، او با مشکلات مالی فراوانی دست و پنجه نرم میکرد. او بیشتر و بیشتر در انزوا فرو رفت، بیماری اسکیزوفرنی او را به زوال برد و در نهایت در سال ۱۹۲۴ پزشکان دیوانگی او را تایید کردند.
محبوبیت وین میان مردم تا به این حد بود که وقتی فهمیدند او در آسایشگاه فقرا بستری است، جمعی از هنرمندان و نویسندگان برای بهبود وضعیت او دست به کار شدند. حتی نخستوزیر وقت، رمزی مکدونالد درگیر این ماجرا شد. او نوشت: «گمان نمیکنم هیچ هنرمندی بیش از او برای بچهها شادی به ارمغان آورده باشد.»
اچ. جی. ولز (۱۸۶۶-۱۹۴۶) نویسنده داستانهای علمی-تخیلی از جمله مرد نامرئی و جنگ دنیاها، درباره آثار وین نوشت: «او یک سبک گربهای، یک جامعه گربهای و یک جهان کامل گربهای ابداع کرده است. گربههای انگلیسی از خودشان خجالت میکشند که شبیه گربههای وین نیستند و مثل آنها زندگی نمیکنند.»
کمکهای مالی جمعآوری شد و پس از مدتی وین به یک بیمارستان روانی جدید در هرتفوردشر منتقل شد. او آنجا گربههای بیشتری کشید و در نهایت در آسایشگاهی در نزدیکی سنت آلبنز درگذشت.
کریس بیتلز که متخصص زندگی و آثار لوئیس وین است، به کامبربچ برای مطالعه این شخصیت کمک کرده است. بیتلز میگوید: «وین توانایی استفاده از هر دو دستش را داشت. او میتوانست همزمان با دو دستش نقاشی کند. من با بندیکت کمی درباره سبک و مراحل مختلف زندگی و حرفه وین صحبت کردم. او بازیگری کمالگرا است و میخواست به ذهن وین و نحوه رفتار و همین طور کار او نفوذ کند. او سوالات هوشمندانهای پرسید و به کارش وارد بود.»
وسواس وین به کشیدن گربهها وقتی شروع شد که همسرش را از دست داد. او در ۲۳ سالگی با امیلی ریچاردسون ازدواج کرد که ۱۰ سال از او بزرگتر بود. امیلی مدتی بعد به سرطان سینه مبتلا شد و ۳ سال بعد از دنیا رفت. در مدت بیماری، پیتر، گربه خانگیشان مایه تسلی خاطر امیلی بود. وین سعی میکرد کارهایی را به گربه یاد دهد و از این طریق همسرش را سرگرم کند. مثلا عینک به چشم گربه میزد و او را طوری مینشاند که انگار سرگرم مطالعه است. وین شروع کرد به طراحی از پیتر و امیلی (که در فیلم نقش او را کلر فوی ایفا میکند) او را تشویق کرد که برای طرحهایش ناشری پیدا کند. وین بعدها گفت که پا گرفتن حرفه و پیشرفتهای ابتداییاش را مدیون پیتر است.
کامبربچ برای کتاب گربههای لوئیس وین اثر بیتلز که اواخر سال جاری منتشر میشود، پیشگفتاری ۹۰۰ کلمهای نوشته است. او مینویسد: «امیدوارم که فیلم ما و کار عالی کریس در این صفحات شما را در نوع برخورد با یک غریبه، آدم عجیب و غریب یا وصله ناجور، تحت تاثیر قرار دهند. اینکه با عشق بیشتر و محبت و شفقت بیشتری با آنها برخورد کنیم. این کار را همه ما میتوانیم برای خود و یکدیگر انجام دهیم.»
او همینطور نوشته است: «لوئیس وین بودن یعنی عاشق لوئیس شدن و در نهایت از دست دادن همه چیز است… آنچه او در زندگی با تمام استعداد و ظرفیت عشقورزی و محبتش از سر گذراند، سردرگمی و ترس پسربچه کوچکی بود که میداند [در زندگی] نمیگنجد. این برای من غمانگیز و تکاندهنده بود… او زیبایی، لذت و خوشی در زندگی مردم بسیاری ایجاد کرد.»