نیکولاس کیج در بسیاری از فیلمها که انتقادهای سنگینی به آنها شده، حضور داشت اما آخرین فیلم وی، خوک، بازخوردهای مثبت زیادی گرفته است.
منتقدان از بازی کیج به عنوان یک آشپز نخبه سابق که منزوی شده است و نحوه کارگردانی مایکل سارنوسکی در اولین فیلمش، ستایش کردهاند. برای بسیاری، خوک یادآوری این موضوع است که کیج با وجود حرفه پرنوسان خود، همچنان بازیگری جذاب است.
فیلم در ابتدا نیکولاس کیج را در نقش راب نشان میدهد که ریش دارد و مردی مرموز است و رابطهای آرامشبخش با حیوان خانگی خود که یک خوک است، دارد. هنگامی که خوک به سرقت میرود، راب با تهیهکننده غذایی به نام امیر (با بازی الکس ولف) همکاری میکند تا او را به دنیای زیرزمینی آشپزی پورتلند ببرد. طرح فیلم تا حدودی مانند فیلمهای جان ویک است اما تمرکز خوک کمتر بر روی اکشن و بیشتر در مورد شخصیت راب است.
سبک فیلم شباهت بیشتری به فیلمهای هنری دارد تا فیلمهای اکشن یا کمبودجهای که کیج اغلب در آنها ظاهر میشود. این فیلم، رفتهرفته اطلاعات بیشتری در مورد دنیای راب ارائه میدهد و منتقدان از سرعت فیلم و تمرکز روی شخصیتها استقبال کردهاند.
شیکاگو سان تایمز مینویسد:
«خوک یک فیلم انتقامجویانه یا پررمز و راز نیست، گرچه ما به سرنوشت آن موجود بیچاره بسیار اهمیت میدهیم و در نهایت میفهمیم که چه بلایی بر سر او آمده است. این فیلم نشاندهنده یک کاراکتر روستایی، شاعرانه، گهگاه خندهدار، گاهی دلخراش و فوقالعاده عجیب و به یاد ماندنی از مردی است که درد عظیمی را تحمل میکند و مجبور به گوشهگیری میشود.»
رولینگ استون نیز تصویر غیر معمول و تخیلی خوک از دنیای آشپزی را تحسین میکند و مینویسد:
«امیر و راب دو فرد ناراضی از شرایط هستند که اولی علیرغم میل خود، برای کمک به دومی اقدام میکند. زیرا در آخر، یک خوک گمشده برای هر دو دردسر ایجاد میکند. خوک به زیرزمینی عجیب منتقل میشود که یکی از مکانهای جالب فیلم است.
عملکرد نیکلاس کیج یکی از نکات نقدهای مثبت بوده است. شخصیت او در مقایسه با کاراکتر او در فیلمهای مندی و لاوکرفت، بیشتر، حساس و زخم خورده است تا عصبانی.»
ایوی کلاب عملکرد متمایز کیج را ستایش میکند و مینویسد:
«هیچکدام از جذابیتهای فیلم، بدون اجرای کیج در قالب شخصیت درمانده اما قاطع راب، دیده نمیشد. بعضی از کارهای راب، جالب توجه هستند. برای مثال، امتناع او از درمان زخمهای زیادش و گذاشتن خون خشک و کیک روی صورتش. احساسات او چنان اصیل و نیرومند هستند که به شما اجازه نمیدهد تا آنها را باور نکنید.»
فیلم استیج مینویسد:
«این فیلم، یک کار فوقالعاده احساسی و قابل درک است و از توانایی کیج برای نمایش شخصیتی استفاده میکند که شکننده است و فقط میخواهد دوستش برگردد. نحوه پیشرفت عملکرد وی در طول زمان فیلم، بسیار قابل توجه است. او قبل از وقوع حادثه اصلی، آشکارا خاطرات خود را بیان میکند و غم خود را بروز میدهد. لحظاتی در فیلم وجود دارد که جزو بهترین سکانسهای حرفه کیج است و همچنین نشان میدهد که او استعداد خارقالعادهای دارد.
مایکل سارنوسکی، نویسنده و کارگردان نیز به دلیل فیلمبرداری و توجه به جزئیات، مورد توجه قرار میگیرد. منتقدان از نحوه به تصویر کشیدن با دقت همه چیز، از صحنههای درگیری تا وعدههای غذایی، لذت میبرند و بازی قدرتمند کیج و سایر بازیگران کمتر شناختهشده را تحسین میکنند.»
ولچر مینویسد:
«سارنوسکی غالبا دوست دارد دوربین خود را بر روی جزئیات متمرکز کند یا اینکه تصویر را در میانه لحظهای دراماتیک، قطع کند. گویی که تلاش میکند خودآگاهی رابین را که با سرقت خوک از او گرفته شده، نشان دهد.»
آتلانتیک نیز از عملکرد سارنوسکی رضایت دارد و مینویسد:
«در حالی که راب در جستجوی خوک خود به خانههای مختلف، غذاهای پورتلندی میبرد، فیلم به یک سفرنامه غذایی تبدیل میشود. مایکل سارنوسکی، نویسنده و کارگردان فیلم، به زیبایی، هر غذای مجللی را که راب و امیر در دست دارند، به تصویر میکشد.»
نیکولاس کیج به خاطر سبک بازی منحصر به فردش مشهور است اما بسیاری از فیلمهای او نظیر کمدیاکشن سرزمین عجایب ویلی با انتقادات زیادی مواجه شدند. خوک با بدست آوردن تحسین منتقدان، تا حدودی روند اخیر او را جبران میکند. این فیلم دارای امتیاز ۹۷ در سایت راتن تومیتوز و امتیاز ۸۲ در سایت متاکریتیک و همچنین امتیازات بالای مخاطبان است که نشان میدهد بسیاری از بینندگان و منتقدان از دیدن کیج در این فیلم هیجانانگیز و بینظیر، لذت بردهاند.
منبع: Screenrant