دربارهٔ اِلی عنوان فیلمی سینمایی ساختهٔ اصغر فرهادی محصول سال ۱۳۸۷ ایران است. دربارهٔ الی پس از اکران و نمایش مورد ستایش منتقدان و مردم قرار گرفت. خرس نقرهای بهترین کارگردانی جشنواره بینالمللی فیلم برلین ۲۰۰۹ به این فیلم اهدا شد. اصغر فرهادی در دربارهٔ الی از سبک رئالیسم پیروی کرد و باعث شد تا موج جدیدی در سینمای ایران رقم بخورد.
داستان فیلم درباره الی
داستان فیلم روایتگر زندگی چند خانواده است که برای گذراندن تعطیلات به شمال کشور سفر کردهاند. دوستان احمد (شهاب حسینی) که پس از سالها زندگی در آلمان به ایران بازگشته، در تلاش هستند تا همسری را برای او بیابند. به همین خاطر، یک معلّم مهدکودک به نام «اِلی» (ترانه علیدوستی) با دعوت سپیده (گلشیفته فراهانی)، به همراه دیگران به این سفر آمدهاست. امّا پس از ناپدید شدن الی در ساحل دریا، ماجرا به یک تراژدی تبدیل میشود و هر کس در مورد این مسئله به قضاوت پرداخته و دیگری را مقصر میداند. تا آنجا که جمع به خاطر منافع خود زمانیکه نامزد جستجوگر الی در پی او از راه میرسد از حمایت الی دست کشیده و سپیده را مجاب مینماید که در مورد الی حرفهای نادرست بگوید.
نظرها و تحلیل
- فیلم درباره الی در بسیاری از جهات از فیلم ماجرا ساخته میکل آنتونیونی گرته برداری کردهاست.
- دیتر کسلیک مدیر جشنواره فیلم برلین این فیلم را نشانهای از آغاز موجی نو در سینمای ایران دانست.
- خبرگزاری فرانسه از این فیلم به عنوان «درامی ایرانی که قلبها را شکست»، یاد کردهاست.
- دیوید بوردول، منتقد و نظریهپرداز سینمای جهان با دیدن این فیلم آن را یک شاهکار و بهترین فیلم سال جهان تا به حال خواندهاست.
- رابرت دنیرو در حاشیه جشنواره ترابیکا در مورد این فیلم گفت: جهان شمولی شخصیتها و مضامین در کنار کارگردانی که این داستان را مسحورکننده ساخته، موجب شدهاست تا «دربارهٔ الی» مرزهای جهانی را فرو بریزد و درک ما از دنیای مشترک مان را تعمیق ببخشد.
- لی مارشال منتقد سینمایی نشریه اسکرین اینترنشیونال پیرامون دربارهٔ الی نوشت: این فیلم یکی از بهترین فیلمهای چند سال اخیر سینمای ایران است که از کلیت باصلابتی برخوردار است. این یکی از آن معدود فیلمهایی است که بهعنوان یک درام رضایتبخش، میتوان آن را صرفاً معطوف به یک طبقه خاص دانست اما با این وجود، از یک زندگی درونی مستقل و غنی برخوردار است.
- نشریه مایکل اتکینسون به اکران این فیلم در آمریکا واکنش نشان داده و نوشت: اگر پیش از این تحتتاثیر فیلمهای «جدایی» و «گذشته» قرار گرفتهاید، بهطور یقین از قدرت نیروی ناب داستانگویی فرهادی آگاهید. فیلمهای فرهادی بالغ و صریح هستند و فیلمسازی او متمایز و واضح است. در هر فیلم بار اصلی بر دوش داستانهای به دقت ساختار یافته اوست و در انتها بحران همیشه در رابطه با جنسیت است.
- به مناسبت اکران فیلم در آمریکا استیون هولدن منتقد نیویورک تایمز یادداشتی مفصل دربارهٔ این اثر اصغر فرهادی نوشت: نگاه کردن به دربارهٔ الی زیباست. آسمان و دریای همیشه در حال تغییر به فیلم نوعی احساس دمدمی بودن را میبخشد که آنقدر قابل حس کردن است که به نظر میرسد خود اقلیم هم یکی از شخصیتهای اصلی فیلم باشد و دارد اتفاقهایی را که میافتند دیکته میکند، این آب و هوا است که حکمرانی میکند.
- آلیسا سیمون در ورایتی در مورد این فیلم نوشت: برای بسیاری از افراد، نیمه اول این فیلم ممکن است حتی خستهکننده، با پالس قدیمی و رفتار نا مشخص باشد، اما پس از یک حادثه تلخ و شوکآور در ۴۵ دقیقه انتهایی، فرهادی یک تریلر پر رمز و راز و پرتنش را به شما عرضه میکند.
- اندی گرین در نشریه پاپ اینسونیاکس نوشت: دربارهٔ الی از آن فیلمهایی است که بدون اینکه هیچ پیش زمینهای دربارهٔ موضوع فیلم داشته باشید، خواهان دیدنش میشوید. من از دیدن فیلم لذت بردم، و همچنان در حال بازیابی خودم، پس از تماشای این شاهکار اصغر فرهادی هستم.
- دیوید ادلستین نوشت: دربارهٔ الی بهطور چشمگیری، از سطح دیگر فیلمهایی که از فرهادی دیدهام، متفاوت است. فرهادی از فضا مانند یک استاد استفاده میکند.
همه چیز درباره یک تلخی پایان ناپذیر و یک پایان تلخ
فیلمی که بهزعم بسیاری از کارشناسان، آغازکننده جریان رئالیسم و فصل جدیدی از موج نوی سینمای ایران بوده است. اصغر فرهادی، ده سال پیش، یک فیلمساز خوشقریحه ولی صرفاً داخلی بود. وقتی «درباره الی» ساخته شد، فرهادی، فرهادی «جدایی نادر از سیمین»، «فروشنده» و محبوب جشنوارههای بینالمللی نبود. «درباره الی» هم فیلمی بود که برای مخاطبان، کارگردان «چهارشنبهسوری» ساخته است؛ نه چیزی بیشتر و نه کمتر. بعد از «درباره الی» بود که فرهادی با فتح جشنواره برلین، نظر منتقدان داخلی و خارجی را به خود جلب کرد و بعد از «درباره الی» بود که «جدایی نادر از سیمین» موفق شد جایزه اسکار را کسب کند. میخواهم بگویم، «درباره الی» ازهرجهت فیلم خاص و متفاوتی است؛ چه در کارنامه سینمایی فیلمسازش و چه در تاریخ سینمای ایران. «درباره الی» یک نقطه عطف است، فیلمی است که تجارب فیلمساز و مخاطب را به بعد و قبل از خود تقسیم میکند.
«درباره الی» همه خصوصیات سینمای فرهادی را در بارزترین شکل ممکن منعکس میکند. خصوصیاتی که اکنون بهعنوان، ویژگیهای سبکی این فیلمساز در سراسر دنیا شناخته میشود. مهمترین ویژگی که «درباره الی» را از آثار مشابه سینمای ایران متمایز میکرد، رویکرد ویژه فرهادی به رئالیسم سینمایی بود.
فرهادی «درباره الی» را بهگونهای به بیننده عرضه میکند که نهتنها او را به میان یک درام پر افتوخیز میبرد بلکه با بهکارگیری شیوههای نامرسوم ایران او را در میان تعلیقی نفسگیر نگه میدارد. فرهادی با حذف رویداد اصلی که اکنون بهعنوان یکی از ویژگیهای سبکی وی شناخته میشود، «درباره الی» را به اثری فراتر از یک رئالیسم اجتماعی تبدیل میکند. درعینحال، با جریان حوادث خارج از کادر، بهعنوان یکی از مهمترین ویژگیهای سینمای رئال، «درباره الی» را به برجستهترین نمونه سینمای واقعگرای دوره خود میشناساند.
«درباره الی» با رعایت یک ساختار کاملاً خطی اما درست، از یک نقطه شروع میشود، مقدمهچینی میکند و کاراکترها را معرفی میکند، به نقطه اوج میرسد، کنش و واکنش کاراکترها را در قبال حوادث پیشآمده بررسی میکند و با یک پایان محشر، قصه را به پایان میرساند. درواقع «درباره الی» باوجود روایت خطی، هوش فیلمساز را نشان میدهد و هوش بیننده را به چالش میکشد؛ فرهادی باعرضه اطلاعات جزئی و مختصر، روایتش را بهپیش میبرد و این مخاطب است که باید با اثر درگیر شود و از قوه ادراک و تخیل خود، استفاده کند و قسمتی از ماجرا را کشف کند و در دنیایی از دروغ، حقیقت را کشف کند.
بههرحال، «درباره الی» به حد کافی بررسیشده است و جنبههای ساختاری و محتوایی آن معرفیشده است. در این مطلب، قصد داریم پس از ده سال، حقایق و نکتههایی را بازگو کنیم که شاید در سایه موفقیت همهجانبه فیلم کمتر موردتوجه قرارگرفته باشد یا بعد از گذشت این سالها، مرورشان خالی از لطف نباشد.
درباره گلشیفته
«درباره الی» که آخرین فیلم گلشیفته فراهانی در ایران بود، پیش از آغاز بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر، پیش از داوری هیئت انتخاب، به دلیل بازی گلشیفته در آن توسط مقامات وزارت ارشاد از جشنواره کنار گذاشته شد، اما سرانجام پس از رایزنیهای فراوان، محمود احمدینژاد به وزیر ارشاد دستور حضور فیلم در جشنواره فیلم فجر را صادر کرد و با تصمیم هیئت انتخاب، بهعنوان یکی از فیلمهای بخش مسابقه برگزیده شد. البته ماجرای گلشیفته و «درباره الی» و سازندهاش همینجا پایان نیافت. ده سال پس از «درباره الی» گلشیفته و فرهادی در مراسم کن، در کنار یکدیگر قرار گرفتند و گلشیفته در مصاحبهای در حاشیه این مراسم عنوان داشت که:” فرهادی آگاهانه مرا نادیده میگیرد و سعی میکند از من دور بماند.” وی همچنین در این مصاحبه فرهادی را متهم به آزار وی درصحنه فیلمبرداری کرد و با اشاره به سکانس سیلی خوردنش از مانی حقیقی گفت:” اصغر فرهادی مرا شکنجه میکرد، او درحالیکه پرده گوش من سوراخ شده بود اجازه نداد برای مداوا به بیمارستان بروم.”
فرهادی یا دهنمکی؛ مسئله این است
درحالیکه فیلم از وزارت ارشاد پروانه نمایش داشت و در برنامه اکران نوروز بود و حتی با گروه سینمایی آفریقا قرارداد بسته بود به دلایل ناشناختهای از اکران آنکه قرار بود ۲۸ اسفند ۱۳۸۷ صورت گیرد، جلوگیری شد و که کسانی که بلیت این فیلم را پیشخرید کرده بودند به این اقدام غیرمنتظره اعتراض کردند. گفته میشد دلیل این اقدام، اکران «اخراجیها» ساخته مسعود دهنمکی برای ایام نوروز بوده است. محمدرضا شریفینیا در گفتوگویی که بعدها انجام داد، این موضوع را تکذیب کرد و ضمن ستایش «درباره الی»، گفت که هیچ فیلمی توان رقابت با «اخراجیها» را نداشته و اکران همزمان «درباره الی» با «اخراجیها» فیلم را حیف میکرده است و اساساً «درباره الی» را فیلمی برای تابستان خواند. این فیلم، سرانجام در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۳۸۸ اکران شد.
نیکی کریمی و پانتهآ بهرام در «درباره الی»؟
نیکی کریمی در مصاحبهای گفته است:” ابتدا قرار بود نقش اصلی «درباره الی» را من بازی کنم. یک ماه هم تمرین کردیم که به خاطر قراردادی که شش ماه قبل با تهیهکننده دیگری داشتم و ناگهان تولید آن به جریان افتاد، با توافق فرهادی از پروژه انصراف دادم، بههرحال من برای «درباره الی» انتخابشده بودم و کلی تمرین کرده بودم. فرهادی جزو افتخارات سینمای ایران است و طبیعی است هر بازیگری برای بازی در فیلمی از این کارگردان مشتاق باشد اما خب قسمت نبود…”
بهجز نیکی کریمی، پانتهآ بهرام هم جز بازیگرانی بود که در کست اولیه فیلم قرار داشت اما به فیلمبرداری نرسید. وی در یادداشتی که در مجله همشهری جوان درباره فرهادی و همکاری با وی در «چهارشنبهسوری» نوشته است به امکان همکاری مجدد در «درباره الی»، اشاره میکند:” یکی از دلایلی که از حضور در فیلم «درباره الی» محروم شدم، وسواس فرهادی بوده است. پیش از اینکه بازیگران فیلم قرارداد امضا کنند به دفتر او دعوت شدم و باهم درباره نقش حرف زدیم؛ اما مشکل این بود که من برای جشنوارهای که از یک سال قبل برنامهریزیشده بود باید عازم سفری چندروزه میشدم و فرهادی اصرار داشت که همه بازیگرانش را سه ماه کامل در اختیار داشته باشد و بهاینترتیب درباره الی و همکاری با فرهادی را از دست دادم.”
«ماجرای» فرهادی و رفقا
دیگر تقریباً همه میدانند که «درباره الی» یک گرتهبرداری از فیلم تحسینشده آنتونیونی، یعنی «ماجرا» است. فرهادی در «درباره الی»، با اقتباس از یک اثر خارجی، فضای بومی و فرهنگ ایرانی را به نمایش میگذارد و نشان میدهد که یک اقتباس درست چگونه باید باشد. البته همین گرتهبرداری، باعث شد خیلیها فرهادی را متهم به کپیبرداری کنند، اما همان خارجیها، با دیدن «درباره الی» انگشتبهدهان ماندند و این اقتباس را ستودند.
دیوید بوردل، منتقد و مؤلف شناختهشده سینمایی، «درباره الی» را یک شاهکار خواند و درباره این فیلم چنین نوشت: “نمیتوانم فیلم دیگری را به یاد بیاورم که آنقدر عمیق به خطرات دروغ گفتن برای تخفیف غم و اندوه کسی پرداخته باشد.”
همچنین بعد از تمجید رابرت دنیرو از این فیلم و دعوت برای حضور در جشنواره ترابیکا، مایکل مور کارگردان مطرح آمریکایی، درخواست نمایش این فیلم را در جشنوارهاش اعلام کرد.
کاهویی با پایان تلخ
اجازه بدهید این مطلب را با یک نکته کمی جالب و مفرحتر نسبت به بقیه موارد به پایان ببریم و درعینحال اشارهای هم به نفوذ «درباره الی» به فرهنگ سینمایی و حتی تلویزیونی داشته باشیم.
یکی از ماندگارترین دیالوگهای سینمای ایران، مربوط به «درباره الی» است. جایی که احمد با بازی شهاب حسینی به الی (ترانه علیدوستی) درباره طلاقش میگوید:” یک پایان تلخ، بهتر از یک تلخی بیپایان است.” این دیالوگ چنان محبوب شد و دهانبهدهان گشت که این روزها دیگر قسمتی از ادبیات عامیانه محسوب میشود. محبوبیت این دیالوگ تا جایی پیش رفت که وقتی شهاب حسینی در یک قسمت از «کلاه قرمزی ۹۳» بهعنوان مهمان حضور داشت، ببعی (با صدای محمد بحرانی) خطاب به وی میگوید:” یک پایان تلخ بهتر از تلخی بیپایان است. من هم یک کاهو خوردم که پایانش تلخ بود.”
برگرفته از بلاگ نماوا
درباره الی از نگاه منتقد دیگری:
یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بی پایان است!
درباره الی یک فیلم نیست،تصویری از زندگی روزمره انسان است از دیدگاه دوربین.هیچ فیلمنامه پیچیده ای هم ندارد،بسیار ساده است.و همین سادگیش است که بیننده را به مرز جنون می رساند: سه زوج جوان به همراه دختری به نام الی برای تفریح به شمال سفر میکنند اما الی ناگهان ناپدید میشود.همین! نمیدانم چه بگویم از این پدیده خوش آب و رنگی که اصغر فرهادی خلق کرده.اثر هنری تمام عیاری که هر چه فکر میکنم،میبینم تا به حال در زندگیم با هیچ فیلمی اینقدر رابطه برقرار نکرده بودم! من به هیچ وجه منتقد نیستم و مسلما شایستگی چنین جایگاهی را هم ندارم،،پس چیزی که می خوانید یک دلنوشته است،نه چیز دیگر!
فیلم با تمی بسیار شاد و سرخوش و البته تیتراژی متفاوت آغاز می شود.(از داخل صندوق صدقات)
۳ زوج به ظاهر خوشبخت/نازی-منوچهر،امیر-سپیده،پیمان-شهره/به همراه احمد که تازه و پس از ازدواج ناموفقش در آلمان به ایران بازگشته،همراه با الی که معلم مهد بچه هاست راهی شمال می شوند تا هم دلی خوش کنند و هم این ۲ جوان را شاید به هم برسانند!
بالاخره میرسند و با هر بدبختی که هست یک ویلا گیر میاورند که از لحاظ امنیتی هم سطح پایینی دارد،اما اکیپ بچه ها با رای گیری(که یکی از برگهای برنده فیلم فرهادی است!)راضی به ماندن میشوند.
در ابتدا همه شاد و خوشحالند،اما الی ناراحت است کمی!چون مادر بیمارش نیازمند مراقبت است و باید سریع به تهران بازگردد.اما سپیده مانع میشود و میگوید:همه با هم اومدیم با همم بر میگردیم و ساک الی را هم قایم میکند که نتواند برود!
اما اصل داستان از سکانس درخشان پانتومیم شروع میشود!سکانسی که میخواهد نوعی فضاسازی ایجاد کند در ذهن مخاطب که البته خیلی هم مستقیم نیست،اما نشانمان میدهد که در آینده اتفاقات شومی خواهد افتاد!(مثل خواب نازی که میبیند دندانش افتاده که تعبیرش مرگ است!)
اما مصیبت خانمان سوز از روز دوم آغاز میشود.الی میخواهد برود اما سپیده مانع میشود!
زنان میروند سراغ خریدشان و مردان هم والیبالشان را بازی میکنند!
آرش(فرزند شهره و پیمان)که علاقه شدیدی به دریا دارد،در آب مشغول بازیست و الی هم از بچه ها مراقبت میکند و با خواهش بچه ها بادبادکشان را با آن شور کودکانه اش برایشان هوا میکند!
تا اینکه از اینجا به بعد مو بر تن همگان سیخ میشود!آرش داخل آب افتاده و در حال غرق شدن است و همه برای نجاتش میروند و بالاخره نجات میابد!
اما می بینند ناگهان الی ناپدید شده است!
از اینجا به بعد فیلم در مسیرش میفتد.همه در تکاپوی نجات الی اند و کم کم که نا امید میشوند و ما،وجوه مختلف شخصیت هر یک را میبینیم و در عین حال این تردید بین اینکه آیا الی رفته و یا واقعا غرق شده؟!که حتی آن بحث خاله زنکی که فکر میکنند الی از آنها دلخور شده و رفته و دنبال مقصرند!
کم کم انسانیت هم بین این افراد رنگ می بازد و هر یک در فکر متهم کردن دیگران و تبرئه خویش است!تا جایی که حتی الی هم به فراموشی سپرده میشود و درگیری میان این افراد را می بینیم.
اما کاراکتر ها:چه بگویم؟!هنوز مسخ شده ام و از آن حالت رها نشده ام!
در واقع این فیلم با محوریت شخصیتی به نام الی شکل میگیرد که با رفتنش تاثیراتی را بر یک جمع میگذارد که هم باعث میشود که آنها همدیگر را بهتر بشناسند،و هم عکس العمل هر یک از آنها را در مقابله با این اتفاق ببینیم.
اما الی شخصیت اصلی فیلم نیست،بلکه سپیده است(با بازی فوق زیبای گلشیفته فراهانی)که بار اصلی قصه را به دوش میکشد!کسی که با نقشه خام و تهی از فکری که برای این سفر و الی و احمد میکشد،زندگی همه را در گرداب فلاکت گرفتار میکند!کاراکتری که همه کاسه کوزه ها هم بر سر او میشکند.کسی که با اینکه دلسوز است برای الی،اما در نهایت هم برای منفعت خودش به علیرضا دروغ میگوید!قضیه نامزد داشتن الی را از همه و حتی احمد پنهان میکند و همه را به دردسری بی نهایت میندازد و تاوان اینکار را هم البته امیر با کتک زدنش از او میگیرد!
یا امیری که(با بازی خیره کننده و قابل تحسین مانی حقیقی که بازیش هم مانند فیلمهایش زیباست)که فقط موقعیت آرمانی می خواهد و دنبال آرامش است و به هر نکته ای که این آرامش را مورد خطر قرار دهد،واکنش نشان میدهد!کسی که در واقع همانندش در جامعه ما زیاد است!یک مرد سنتی که نمیخواهد همسرش هیچگاه درگیر شود و دیگران از همسرش برای رسیدن به مقاصد خود استفاده کنند و دوست دارد همیشه او را از صحنه دور کند و هرگاه با مخالفت او مواجه میشود،با زور و کتک او را وادار میکند!
یا پیمان(با بازی روان پیمان معادی)که همیشه با زنش در تضاد است و البته کمی هم زن ذلیل!و همیشه از زنش خط میگیرد،اما اگر عصبی شود پا پس نمی کشد و حرفش را میزند.کسی که از همه بیشتر به الی مظنون است و میخواهد او را متهم کند که اصلا نباید با ما می آمد.
یا شهره(با بازی خوب مریلا زارعی)که بیش از همه اطرافیانش زن خانه دار است و به فکر بچه هایش و از ابتدا هم با حضور در ویلایی که در کنار دریاست مخالفت می کند و حتی جایی که این انزجار گلویش را گرفته میگوید:دیگه نمیتونم تحمل کنم!صدای دریا داره دیوونم میکنه!.کسی که از اینکه همه به بچه او بعنوان عامل غرق شدن الی می نگرند و غیر مستقیم میخواهند او را متوجه سازند،بیزار است که حتی جایی با سپیده و نازی هم کارش بر سر این نوع نگاه به نزاع کشیده می شود!
یا منوچهر(با بازی دوست داشتنی احمد مهرانفر) که با اینکه خیلی از او در طول فیلم آتو دست تماشاگر نمیاید،اما باز هم در آن تصمیم کذایی انتها نقش مهمی دارد.کسی که همه چیز را وابسته به قضا و قدر میداند و به قسمت ربط میدهد و در عین حال آدم شوخیست!
یا نازی(با بازی عجیب رعنا آزادی ور) که سمبل بی خیالیسم!در فیلم است و حتی اگر کمی با دقت نگاه کنیم میفهمیم که تمامی این بلایا بدلیل غفلت او از بچه ها و آهنگ گوش کردنش با هندزفری بوجود آمده است و اگر کمی بیشتر احساس مسئولیت می کرد،الان شاهد هیچیک از این اتفاقات نبودیم!
یا خود احمد(با بازی مسخ کننده شهاب حسینی) که آمده تا تا سر و سامانی بگیرد اما با مرگ الی همه برنامه هایش به هم میریزد.کسی که با تجربه زندگی در غرب،کمی عاقلانه و متفکرانه تر تصمیم میگیرد!که البته او هم با وجود منطقی بودنش در انتها راضی میشود که آبروی الی برود با گفتن حقیقت و خودشان منافعشان را حفظ کنند!اینجاست که انسانیت رنگ می بازد و همه برای حفظ منافعشان به راحتی دروغ میگویند!پشت سر هم و پشت سر هم دستشان رو میشود و دوباره دروغ مصلحتی تازه!احمدی که با آن طرز روانی کننده لحنش این چنین تماشاگر را با گفتن ای وای،ای وای! اش به مرز بیماری روانی می کشاند!شاید باورتان نشود که من بار اول تماشای فیلم با شنیدن این دیالوگ و اینکه:چیکار کردی تو سپیده!سرم را محکم بر شانه همراهم کوبیدم!!!!
یا علیرضا(با بازی عالی صابر ابر)که حتی با وجود اینکه بر دیگران بدلیل اینکه به او دروغ میگویند خرده میگیرد،اما خودش هم در مکالمه تلفنی اش با احمد به دروغ میگوید که برادر الی است!کسی که نامزد الی بوده و فقط سپیده خبر داشته و بس!
کسی که در انتها هم پاسخ دروغ سپیده را می شنود که میگوید الی به من نگفت که نامزد دارم و راهش را می کشد و میرود و چقدر دلم کباب شد برایش!
و در انتها خود الی(با بازی کوتاه اما عمیق و تاثیر گذار ترانه علیدوستی)که دخترکی است مرموز و تو دار!کسی که همیشه دارد چیزی را پنهان میکند و در عین حال در شادی همه شریک می شود.کسی که ذوق ازدواج با انسانی از فرنگ برگشته وجودش را فرا گرفته و برای نشان دادن خودش به احمد هر کاری میکند!کسی که در َدر انتها هم معلوم نمیشود به خاطر آرش به آب رفته یا نه؟!با آن خنده های از ته دلش…
در درباره الی همه چیز نسبی است.هیچ چیزی قطعیت ندارد.هیچیک از شخصیت ها سفید یا سیاه نیستند،بلکه کسانی اند که در همه شان هم سیاهی و هم سپیدی وجود دارد در جای خود برون ریزی میکند.
فیلمنامه ای که در هر لحظه که تماشاگر نفس راحتی میکشد،چیز جدیدی رو میکند و امانش را می بُرد!
جالب اینجاست که فیلم هیچ موسیقی متنی هم ندارد و چه خوب هم که ندارد!چون خود فیلم به قدری درگیر کننده است که اگر موسیقی هم داشت من به شخصه سالم از سالن سینما بیرون نمی آمدم!
اما بپردازیم به نقش خود فرهادی!اصغر فرهادی کارگردان بزرگیست!این را در درباره الی به اوج میرساند.دکوپاژ هایی که معلوم است عظیم رویشان کار شده(آن سکانس بازگشت قایق از دریا و دکوپاژ شخصیت ها در ساحل را به یاد آورید!)،میزانسن فوق العاده ای که بر فیلم حاکم است(چه بر شخصیت ها و چه در هوایی که همیشه ابری رویت میشود و به در آمدن جو فیلم کمک میکند)و….او را در این کار به اوج رسانده!
از فیلمبرداری عظیم و پربار حسین جعفریان هم نباید گذشت(به خصوص سکانس دویدن پیمان و کمک طلبیدن از افراد پیرامونش و سکانس بادبادک هوا کردن الی)که فقط یکی از شاهکار های فیلم اصغر فرهادی است!
و باز هم در مورد فیلمنامه کاملا رئال فرهادی که در آن نشان میدهد که انسان چگونه در موقعیت های مختلف رنگ عوض میکند و برای منافعش حاضر به انجام چه کارها که نمیشود و حتی یک دختری را که تا دیروز حرف از نجابتش میزد را امروز مشکل دار خطاب میکند!و باز هم اینکه المانهای یک انسان چگونه محو میشود و خود محوری انسان را در خود حل میکند؟!
جایی احمد خطاب به الی میگوید:یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی بی پایانه!و الی هم تصدیق میکند و شاید همانجا هم تصمیم گرفته از علیرضا جدا شود و برای همیشه و به این تلخی بی پایان،پایان دهد!این دیالوگ،دیالوگ کلیدی فیلم است و بیش از همه در آن رای گیری پایانی نمود پیدا می کند که برای پایان دادن به تلخی بی پایان کابوس الی،در نهایت همه رای به گفتن حقیقتی که همه در آن نقش داشتند و حالا همه آنرا انکار می کنند،می دهند و این پایان تلخ را ترجیح میدهند!
در جایی هم در دیالوگ سپیده پس از این رای گیری که البته او با آن موافق نبود،با بغض میگوید:حالا چی فکر میکنه(علیرضا)درباره الی؟
این در واقع در طول فیلم نمایانگر ذهنیت های مختلفی است که در هریک از شخصیت های محوری پس از مرگ الی در موردش به وجود می آید و در انتها هم معلوم نمی شود که آیا الی به همان معصومیت چهره اش بود یا نه؟دلیل نامگذاری فیلم هم به نظرم همین است.
داستان درباره الی از این نظر خیلی درگیر کننده است که کاملا عادی است و برای هر یک از ما هم امکان وقوعش وجود دارد و به راحتی میتوانیم با آنها همذات پنداری کنیم.
در انتها نیز اصغر فرهادی با مهارت زندگی این انسانها را نشان میدهد در پلان پایانی که انسانها با وجود همه این اتفاقات،باز هم درگیر زندگی روزمره خودشانند و غم الی هم فراموش میشود!و در واقع به این نتیجه می رسند که زندگی ادامه دارد،چه با کابوس الی و چه بدون آن!
در پایان این را میگویم که پس از رویت مجدد این فیلم،حالم بدجوری خراب است!امروز برای هضم تلخی فیلم حدود ۱ ساعت پیاده روی کردم!
هنوز هم درگیر این سوالم:علیرضا چه شد؟چه کرد با غم درونش؟شما میدانید؟!
نتیجه:درباره الی فیلمیست بی بدیل در دهه اخیر. یک اتفاق است که هر چند سال یکبار امکان رویتش وجود دارد،درست مثل یک ستاره دنباله دار!دیدنش را از دست ندهید!
برگرفته از یادداشت های سینمایی امیررضا تجویدی