- کارگردان: بیلی وایلدر
- بازیگران: مارلن دیتریش، چارلز لاتن و تیرون پاور
- محصول: ۱۹۵۷، آمریکا
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۸.۴ از ۱۰
- امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۱۰۰٪
فیلم «شاهدی برای تعقیب» بدون شک یکی از بهترین درامهای دادگاهی تاریخ سینما است. با داستانی پر پیچ و خم و پر فراز و نشیب که دقت بسیاری میخواهد و تمام حواس مخاطب را برای درک قصه طلب میکند. اثری در باب مفهوم زندگی و عشق با آدمهایی که در که در چارچوب یک جنگ ویرانگر راه خود را گم کردهاند و دلیلی برای ادامهی زندگی میجویند. قطعا داستان «شاهدی برای تعقیب» پیچیدهترین یکی از جذابترین داستانهای فیلمهای این فهرست است. در اینجا مخاطب مدام از فیلمساز رو دست میخورد. چرا که هیچکس آنگونه که به نظر میآید نیست و همه چیزی برای پنهان کردن دارند.
اگر تصور میکنید که فیلمی برای بیان تلخیهای جنگ، مستقیم و غیرمستقیم باید به آن اشاره کند، پس سخت در اشتباه هستید. جنگ چنان بلای خانمان سوزی است که حتما تأثیر خود را بر کوچکترین اتفاقات زندگی آدمهای درگیر با آن میگذارد. بیلی وایلدر و همکار فیلمنامه نویسش هری کورنیتز دقیقا دست روی همین موضوع گذاشتهاند و داستان پروندهای جنایی را که ظاهرا هیچ ربطی به جنگ ندارد و فقط یک داستان عشقی ساده به نظر میرسد، به این بلای خانمان سوز پیوند زدهاند. در دل این درام پیچیده، فیلمساز آدمهایی ملموس با مشکلاتی انسانی قرار میدهد و انگیزههای آنها را طوری تنظیم میکند تا روابط علت و معلولی طبق خواستههای ایشان پیش برود. حال وکیل پرونده در دل داستان باید سعی کند تا به این انگیزهها پی ببرد. تنها در این صورت است که میتواند پرونده را حل کند.
بیلی وایلدر در این شاهکار باشکوه خود برای همهی شخصیتهایش فرصتی فراهم میکند تا به بیان مکنونات قلبی خود بپردازند. همه فرصت دارند تا از خود دفاع کنند و از آنچه که بر ایشان رفته صحبت کنند؛ اما به شکلی درخشان این اتفاق به گونهای شکل میگیرد که حتی برای یک لحظه هم داستانگویی دچار سکته نمیشود و روند آن با اخلال همراه نمیشود. از این منظر با فیلمی کاملا انسانی طرف هستیم که حتی به آلمانیهای مظلوم در جنگ هم حق صحبت میدهد و برخلاف نمونههای مشابه، آنها را یک سره شیطان صفت به تصویر نمیکشد.
داستان فیلم «شاهدی برای تعقیب» داستان تلخی است. آدمهای قصه درگیر نکبتی متکثر هستند که به نظر راه فراری از آن ندارند. اما بیلی وایلدر برای فرار از این همه تلخی، طنزی ظریف از طریق پرستار شخصیت وکیل به داستان اضافه کرده تا زهر این همه تلخی را بگیرد. از همان ابتدای فیلم و سکانس درون ماشین بیلی وایلدر بذر چنین کاری را به درستی میکارد. در ادامه از طریق تقابل جناب وکیل و پرستارش و پایبندی آنها به شغل خود، موقعیتهایی کمیک خلق میکند؛ پرستار به فکر سلامتی بیمار خود است و جناب وکیل هم باید به فکر موکل خود باشد و به خوبی از او دفاع کند؛ پس همه فقط در حال انجام دادن کار خود هستند اما همین پایبندی به اصول حرفهای سبب ایجاد خنده میشود.
بازی بازیگران فیلم عالی است. از چارلز لاتن انگلیسی و جاسنگین هم چیزی جز این انتظار نمیرود. او در قالب وکیلی خوشنام و با جذبه معرکه است و البته به خوبی توانسته بار کمیک داستان را هم به دوش بکشد. از سویی دیگر مارلن دیتریش به عنوان زنی زخم خورده و عاشقپیشه بینظیر است. او به خوبی توانسته توازنی میان وقار و استیصال زنی درمانده که در گذشته برای خود کسی بوده را بازی کند. سکانسهایی که این دو بازیگر بزرگ تاریخ سینما در آن حضور دارند، سکانسهای معرکهای است و اصلا در برابر هم کم نمیآورند؛ به طوری که مخاطب میماند به کدام نگاه کند و کدام را همراهی کند؛ زنی باوقار اما عاصی یا حضور گرم و گیرای مرد وکیل را.
در سال ۱۹۵۷ فیلم «پل رودخانه کوای» از دیوید لین به جایزهی اسکار رسید.
«سر ویلفرد روبارتس، وکیل سرشناسی است که به تازگی سکته کرده است. او در حال سپری کردن دوران نقاهت خود است و باید از هیجان دور باشد و استراحت کند؛ حتی به گفتهی پزشک بهتر است که دیگر وکالت پروندههای جنایی را بر عهده نگیرد. در این میان او دفاع از مردی که به قتل زنی بیوه متهم شده است را قبول میکند. به نظر میرسد مرد بیگناه است اما ناگهان دادستان پرونده کاری میکند که کسی انتظار آن را ندارد؛ او از زن متهم علیه خودش استفاده میکند …»