• کارگردان: استنلی کوبریک
  • بازیگران: کر دوله، گری لاک وود
  • محصول: ۱۹۶۸، آمریکا و انگلستان
  • امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
  • امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۹۲٪

قصه‌ی فیلم «۲۰۰۱: یک ادیسه‌ی فضایی» بهانه‌ای برای استنلی کوبریک است تا به پرسش‌هایی ازلی ابدی بپردازد. پرسش‌هایی در باب دلیل خلقت آدمی و مسیرش و جایی که قرار است برود. استنلی کوبریک فقط به مسیر اهمیت نمی‌دهد بلکه مقصد را هم نشانه می‌رود و تصویری منحصر به فرد از آن می‌سازد. این دقیقا همان محل اختلاف او با فیلم‌سازان دیگر است. همین چیزها است که به ما نشان می‌دهد چرا جایگاه کوبریک با ساختن فیلم «۲۰۰۱: یک ادیسه‌ی فضایی»، جایگاهی دست نیافتی است؛ چرا که او دارای چنان نگاه یگانه‌ای به جهان هستی است و چنان جهان‌بینی شکل گرفته‌ای در ذهن خود دارد که جرات می‌کند آن هدف را هم ترسیم کند اما دیگر فیلم‌سازانی که به ژانر علمی- تخیلی رو می‌آورند، در همان ترسیم مقصد گم و گور می‌شوند و قادر نیستند تا از ظن خود پاسخی برای این پرسش نمادین پیدا کنند.

البته مسیر برای کوبریک همواره مهم بوده است. از طریق سفر است که شخصیت‌های او جان می‌گیرند و دیدی متفاوت نسبت به زندگی پیدا می‌کنند و متوجه می‌شوند که از این دنیا چه می‌خواهند. در «باری لیندون» (barry Lyndon) شخصیت اصلی از طریق سفر کردن است که به بیراهه کشیده می‌شود و در «درخشش» (shining) این طی طریق به جنون ختم می‌شود. در فیلم «چشمان کاملا بسته» (eyes wide shot) این سفر درونی است و در «پرتقال کوکی» (clockwork orange) کاملا ذهنی. اما سفر و اهمیت آن در سینمای کوبریک همواره وجود دارد و مقصد متفاوت خواهد بود.

فیلم «۲۰۰۱: یک ادیسه‌ی فضایی» از اولین فیلم‌هایی است که از ترس آدمی از تکنولوژی و هوش مصنوعی می‌گوید. از اینکه این موجودات خالی از احساس کنترل زندگی آدمی را به دست بگیرند و تبدیل به خطری برای جان او بشوند. از این منظر با فیلمی عمیقا پیشگویانه روبه‌رو هستیم؛ چرا که عملا امروزه بدون تکنولوژی هیچ کاری از آدم بر نمی‌آید و همه چیز به کمک آن‌ها وابسته است. اما کوبریک همین تکنولوژی را هم به شیوه‌ی خودش تصویر می‌کند؛ در قالب کامپیوتری که به راحتی می‌تواند به عنوان یکی از ترسناک‌ترین شخصیت‌های تاریخ سینما انتخاب شود، آن هم فقط از طریق نمایش یک صدا و یک نور قرمز رنگ.

استنلی کوبریک شخصیت‌های ترسناک بسیاری خلق کرده، اما حضور هیچ‌کدام بر پرده‌ی سینما مانند حضور هال، کامپیوتر این فیلم ترسناک نیست؛ چرا که برخلاف جک نیکلسون فیلم «درخشش» یا مالوک مک‌داول فیلم «پرتقال کوکی»، شخصیتی نمایشی نیست که مخاطب با فاصله به تماشای آن بنشیند، بلکه موجودی است که در خانه‌ی همه‌ی ما وجود دارد؛ یعنی همان هوش مصنوعی. پس چندان تصور اینکه زندگی هر کدام از ما مانند شخصیت اصلی فیلم «۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی» توسط یک کامپیوتر به نابودی کشیده شود خیلی سخت نیست.

فیلم «۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی» روایتگر تلاش انسان برای رسیدن به کمال و ملاقات با جهان ناشناخته‌ها و رسیدن به حداکثر دانش است. فیلم استنلی کوبریک از میل آدمی به شناختن و از ترس او از ناشناخته‌ها تغذیه می‌کند و فضایی ذهنی از پیشرفت چند میلیون ساله‌ی موجودی به عنوان آدم می‌سازد که در اصل تفاوت چندانی با آنچه که کوبریک در ابتدای اثر به عنوان سرآغاز زندگی می‌بیند، نکرده است.

در سال ۱۹۶۸ فیلم «اولیور!» (oliver!) به کارگردانی کارل رید جایزه ‌اسکار بهترین فیلم را دریافت کرد. حال آوازه‌ی آن فیلم را با این اثر کوبریک مقایسه کنید؛ اشتباه اعضای آکادمی کاملا گویا است.

«فیلم با تصاویری از تعدادی انسان اولیه شروع می‌شود که بر سر قلمرو و غذا در جنگ هستند. ناگهان یک شی در مقابل آن‌ها ظاهر می‌شود. یکی از این آدمیان پس از ظهور این شی، متوجه می‌شود که می‌تواند از یک استخوان به عنوان وسیله‌ای برای کشتن استفاده کند. تصویر قطع می‌شود به میلیون‌ها سال بعد. حال عده‌ای دانشمند در جستجوی راهی برای پیدا کردن رازهای همان شی هستند. چند فضانورد برای رسیدن به این منظور عازم سیاره‌ی مشتری می‌شوند …»