پس از یک سال تاخیر، المپیک 2020 توکیو در نهایت از هفته گذشته شروع به فعالیت کرد، جایی که بهترین ورزشکاران جهان در ۳۳ رشته مختلف ورزشی با یکدیگر رقابت خواهند کرد. اولین المپیک مُدرن در سال ۱۸۹۶ در آتن یونان برگزار شد و در همان زمان، هنر سینما نیز تازه شروع به کار کرده بود. از آن زمان تا کنون بازیهای المپیک هر چهارسال با شعار «سریعتر، بالاتر و قویتر» در حال انجام شدن هستند؛ اما فیلمهای مربوط به المپیک نیز با افزایش استودیوها شروع به ساخته شدن کردند.
فیلمسازان در این سالها به دنبال یافتن روح بازیها و نمایش شکست، تراژدی و حتی شوخ طبعی درون آنها تلاش فراوانی کردهاند. البته در برخی موارد، فیلمهای مربوط به المپیک حتی در مورد خود بازیها نیستند و خیلی دورتر از سکوهای سهگانه اتفاق میافتند، اما هنوز هم شایسته تماشا هستند. برای مثال استیون اسپیلبرگ، کلینت ایستوود و بنت میلر هرکدام ما را به سمت تاریک فراتر از استادیومها و عرصههای المپیکی بردهاند، در حالی که هنوز هم جمعیت زیادی را به عنوان مخاطب جذب کردهاند. حالا ما در ویجیاتو با معرفی ده مورد از بهترین فیلمهای مربوط به المپیک که شامل بازیهای تابستانی و زمستانی، انواع ورزشها و همچنین ترکیبی از ژانرها میشود، قصد داریم یک لیست خوب و دیدنی را جلوی روی شما قرار دهیم. لازم به ذکر است این لیست هیچ گونه ترتیبی ندارد.
Race (2016)
نژاد یا مسابقه یک فیلم زندگینامهای، ورزشی-درام به کارگردانی استیون هاپکینز است که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد. هسته اصلی این فیلم پیرامون یک قهرمان واقعی رشته دو و میدانی است. جسی اُوِنز یکی از ورزشکاران مهم قرن بیستم بود که در المپیک ۱۹۳۶ موفق به کسب چهار مدال طلا شد، بنابراین عجیب است که چرا ساخت یک فیلم بلند در مورد این موفقیت ۸۰ سال طول کشید. این فیلم سعی دارد داستان نسبتاً دراماتیک پیروزی اُونز را در پس زمینه جریانات سیاسی آلمان نازی با هدف استفاده از المپیک برای اهداف تبلیغاتی به تصویر بکشد، و گرچه این همیشه موفقیت آمیز نیست، اما هنوز هم یک ساعت جذاب برای مخاطبان مشتاق این ژانر است.
Foxcatcher (2014)
فاکسکَچِر فیلم درام زندگینامهای به کارگردانی بنت میلر و با بازی چنینگ تیتوم، مارک روفالو و استیو کارل است. ای. مکس فرای و دَن فاترمن فیلمنامه آن را بر اساس حوادث و شخصیتهای واقعی نگاشتهاند. فاکسکچر در بخش اصلی برای نخل طلایی در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۴ رقابت کرد که میلِر در آن برنده جایزه بهترین کارگردانی شد. داستان فیلم بر اساس زندگی واقعی و تراژیک دیو شولتز، قهرمان کشتی آزاد المپیک ساخته شدهاست. نام فیلم نیز از عنوان باشگاهی گرفته شدهاست که دیوید شولتز و برادرش مارک شولتز زیر نظر جان دو پان در آن کار میکردند.
مارک و دیوید شولتز برادران ورزشکاری بودند که هر دو در رشته کشتی آزاد در المپیک ۱۹۸۴ طلا گرفتند. آنها هنگامی که یک خیر ثروتمند وارد زندگی شان میشود تا به آنها کمک مالی کند تا برای بازیهای ۱۹۸۸ در سئول کره جنوبی آماده شوند، به شهرت دیگری میرسند که پایه این اثر را شکل میدهد. به طور کلی هیجان پیروزی و درد و رنج شکست در Foxcatcher به شکل خیره کنندهای به نمایش درآمده است.
I, Tonya (2017)
من، تونیا یک فیلم زندگینامهای کمدی سیاه آمریکایی به کارگردانی کریگ گیلسپی و نویسندگی استیون راجرز است که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد. از بازیگران آن میتوان به مارگو رابی در نقش اسکیتر نمایشی تونیا هاردینگ، سباستین استن، جولیان نیکلسون، بوجانا نوواکوویچ، بابی کاناوله و آلیسون جانی اشاره کرد. فیلم سینمایی من، تونیا با بازیگری مارگو رابی مرور دقیقی به زندگی تونیا و رقیب او در ماجرای المپیک زمستانی سال ۱۹۹۴ میکند. تونیا هاردینگ اولین اسکیت باز زن آمریکایی بود که در رقابتهای حرفهای با یک جهش حرکتی ماندگار کرد و دو بار نماینده آمریکا در المپیک بود. این فیلم با واکاوی اتفاقات مربوط به زندگی شخصی و حرفهای هاردینگ قبل از المپیک، توانست نظرات مثبت فراوانی را به دست آورد. همچنین مارگو رابی نیز برای اجرای نقش تونیا هاردینگ نامزد دریافت بهترین بازیگر زن آکادمی اسکار شد.
Richard Jewell (2019)
ریچارد جوول به کارگردانی کلینت ایستوود یکی دیگر از آثار شاخص این لیست است که هرچند با ورزش به صورت مستقیم سروکار ندارد، اما با حوادث حاشیهای المپیک آتالانتا در ارتباط است. پل والتر هاوزر بازیگر شخصیت ریچارد جوول قبل از ایفای نقش در این اثر به خاطر بازی در فیلم من، تونیا در سال ۲۰۱۷، یک فیلم کاملاً المپیکی در کارنامه خود داشت و سپس بازی در فیلم ریچارد جوول ساخته کلینت ایستوود را نیز در سال ۲۰۱۹ تجربه کرد. او تنها بازیگری است که در دو فیلم این لیست ظاهر میشود؛ و همین باعث ایجاد یک ویژگی دوگانه فوق العاده برای کارنامه کاری او میشود.
شخص ریچارد جوول در بازیهای المپیک تابستانی ۱۹۹۶ در آتلانتا ایالت جورجیا نگهبان امنیت پارک المپیک سنتنیال بود. او در حین کار بمبهایی را در محل کشف کرد، به مقامات مربوطه هشدار داد و قبل از منفجر شدن آنها به تخلیه منطقه کمک کرد. در این حادثه دو نفر جان خود را از دست دادند و بیش از ۱۰۰ نفر زخمی شدند، اما بدون کشف او این حادثه میتوانست بسیار بدتر باشد. جوول که در ابتدا به عنوان یک قهرمان شناخته میشد، بعداً توسط FBI مظنون اصلی شد و سپس در جریان طوفان رسانهای مورد اهانت قرار گرفت؛ و این در حالی بود که در نهایت همه اتهامات از روی نام پاک شد. هرچند این خسارت وارد شده زندگی او را خراب کرد.
Miracle (2004)
آیا شما به غیرممکن بودن برخی حوادث اعتقاد دارید؟ ساخت فیلمی درام و ورزشی که داستان واقعی تیم هاکی مردان آمریکا در شکست دادن اتحاد جماهیر شوروی درجریان بازیهای المپیک زمستانی ۱۹۸۰ را به تصویر میکشد، یکی از آنها است. در اوج جنگ سرد، تیم هاکی مردان آمریکا در بازیهای المپیک زمستانی ۱۹۸۰ در دریاچه پلاسید، اتحاد جماهیر شوروی را شکست داد. این اتفاق که به روایتی معجزه روی یخ خوانده میشود، نه تنها یکی از بزرگترین تنشها و ناآرامیهای تاریخ المپیک بود، بلکه یکی از بزرگترین داستانهای مهم رقابتی در طول تاریخ نیز به شمار میرود. این فیلم ورزشی با وجود دنبال کردن کلیشههای ژانرش، یکی از موفق ترین آثار این لیست به حساب میآید.
Chariots of Fire (1981)
ارابههای آتش یک فیلم بریتانیایی است که در سال ۱۹۸۱ پخش شدهاست. داستان این فیلم بر اساس سرگذشت واقعی دو ورزشکار مسیحی بنیادگرا و یهودی بریتانیایی است که برای حضور در المپیک تابستانی ۱۹۲۴ تمرین میکنند. در واقع «اریک لیدل» اسکاتلندی (چارلسن) و «هارولد ایبراهمز» (کراس) – پسر یک یهودی اهل لیتوانی – با پیراهن انگلستان در مسابقات دوی المپیک سال ۱۹۲۴ پاریس شرکت کرده و برای بدست آوردن مدال طلا تلاش میکنند. این فیلم برنده چهار جایزه اسکار، از جمله بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه و بهترین موسیقی متن نیز شده است.
حتی اگر شما تا به حال ارابههای آتش را ندیده باشید، احتمالاً میتوانید تِم و امضای موسیقی آن را بدون هیچ گونه انگیزهای زمزمه کنید. موسیقی متن این فیلم که توسط Vangelis ساخته شده، پس زمینهای برای نمایش بسیاری از برنامههای ورزشی و انگیزشی در چهار دهه گذشته بوده است. اما همانطور که گرفتن اسکار بهترین فیلم نشان میدهد، ارابههای آتش چیزی فراتر از یک عنوان تیتراژ به یاد ماندنی و موسیقی متن عالی ارائه میدهد. ارابه های آتش داستانی جذاب و اجراهای فوق العادهای را ارائه میدهد و همانطور که اشاره کردیم، ترانه تِم آن نیز بسیار فروتنانه و گوش نواز است.
Eddie the Eagle (2016)
ادی عقاب یک فیلم ورزشی کمدی درام آمریکایی-بریتانیایی با بازی تارون اگرتون، هیو جکمن، کریستوفر واکن و با کارگردانی دکستر فلچر، محصول سال ۲۰۱۶ است. فیلم «ادی عقاب» حاوی داستانی کلاسیک از فیلمهای ورزشی است. ورزشکاری که هیچکس او را جدی نمی گیرد و با تلاش و پشتکار فوق العاده، به چیزی کمتر از بهترین شدن قانع نیست. اما این فیلم چیزی فراتر از فیلمهای ملال آور و تکراری ورزشی است؛ در واقع این اثر یک فیلم ساده، دل انگیز و الهام بخش است.
ادی عقاب روایتگر تلاش مایکل ادواردز، اسکی باز سرشناس بریتانیایی است که با نمایش منحصر بفرد خود در المپیک زمستانی ۱۹۸۸ نه تنها باعث حیرت تماشاگران شد، بلکه توجه مردم جهان را به ورزش اسکی جلب کرد. جالب است بدانید بر خلاف بسیاری از فیلمهایی که بر اساس زندگی افراد مشهور ساخته میشود و آنها از آن راضی نیستند، شخصیت واقعی این داستان از محصول کار ناراضی نمیشود، در واقع مایکل ادواردز، بسیار از نتیجه کار خوشنود بود. او می گوید: «من کمی نگران این بودم که آنها من را به صورت یک ابرقهرمان به تصویر بکشند و همین مساله باعث تمسخر من بشود. اما وقتی برای اولین بار فیلم را دیدم واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم. آنها کارشان فوق العاده بود. آنها واقعا توانستند که روح داستان را بخوبی حفظ کنند. فیلم بسیار بهتر از چیزی بود که تصور میکردم.»
Cool Runnings (1993)
رقابت سرد فیلمی محصول سال ۱۹۹۳ و به کارگردانی جان ترتلتاب است. در این فیلم بازیگرانی همچون لیون رابینسون، داگ ای. داگ، راوال دی لوئیس، ملک یوبا، جان کندی، ریموند جی. بری و پیتر اوتربریج ایفای نقش کردهاند. این فیلم گویای داستان واقعی اولین تیم بابلسد یا سورتمه سواری جامائیکا در المپیک زمستانی است. دریس یک دونده سرعت است که پس یک حادثه و عدم انتخاب برای تیم المپیک دو و میدانی کشورش، تصمیم میگیرد تیمی از دوستانش را دور هم جمع کند و برای حضور در رشتهای متفاوت در المپیک زمستانی تلاش کنند. بنابراین آنها به سراغ مربی بازنشسته ایروینگ بلیتزر میروند تا به آنها آموزش دهد که چگونه یک تیم بابسلد را اداره کنند. این اثر هرچند در ظاهر مبنای کلیشهای آثار ورزشی را دارد، اما در عمل یک کمدی موقعیت شیرین و دلنشین است.
به طور کلی رقابت سرد اثری بسیار خنده دار است، آن هم با اجراهای محکم و رویکرد بصری که بر داستان و تضاد شخصیت با موقعیت تأکید میکند. این فیلم پس از انتشار محبوبیت زیادی پیدا کرد و چندین دهه پس از انتشار هنوز هم قدیمی نشده است. گاهی اوقات یک فیلم به سادگی همان چیزی است که هست و باید به همین دلیل مورد استقبال قرار گیرد. بنابراین، شاید فیلم Cool Runnings نیز سناریو فوق العادهای ندارد، اما به اهداف خود میرسد و مخاطبان خود را سرگرم میکند. من معمولاً تحت تأثیر کارگردانی جان تورتلتاب قرار نگرفتهام، اما او اینجا خوب است. کارگردان داستان و شوخ طبعی را به درستی تصویر میکشد و همه موارد دیگر را محکم در پس زمینه نگه میدارد تا نقاط قوت فیلم در کانون توجه قرار گیرد. همه اینها بسیار سرگرم کننده است.
Peaceful Warrior (2006)
این فیلم سینمایی بر اساس یک کتاب زندگی نامهای به نام «راه یک مبارز صلح جو» نوشته دن میلمن ساخته شده. این فیلم داستان زندگی میلمن را روایت میکند که برای حضور در المپیک تمرین میکند، اما در یک سانحه و تصادف رانندگی آسیب میبیند و حضور در المپیک ژیمناستیک را از دست میدهد. او با پیرمردی غریبه آشنا میشود که هر لحظه نقش وی در زندگی او بیشتر میشود و در نهایت مربی گری دن میلمن را برای حضور در المپیک بعدی بر عهده میگیرد. فیلم جنگجوی صلح درسهای ارزشمندی را در مورد کشف معنوی خود، غلبه بر سختیها و دستیابی به اهداف به ظاهر غیر ممکن از طریق اراده ارائه میدهد.
Munich (2005)
فیلم مونیخ ساخته استیون اسپیلبرگ یکی از سیاسی ترین آثار تاریخ سینما است که حاشیههای فراوانی را نیز برای شخص اسپیلبرگ به دنبال داشته است. شاید بگویید چرا این اثر در لیست قرار دارد؟! علت این است که فیلم مونیخ با واسطه به حاشیههای مسابقات المپیک مربوط میشود. در واقع فیلم مونیخ ساخته اسپیلبرگ به ماجرای کشته شدن ورزشکاران اسرائیلی در المپیک مونیخ در سال ۱۹۷۲ به دست گروه فلسطینی موسوم به «سپتامبر سیاه» و انتقام سازمان اطلاعات این رژیم در عملیاتی سرّی با نام «عملیات خشم خدا» میپردازد. پس از ماجرای گروگان گیری در المپیک مونیخ که منجر به قتل چند ورزشکار رژیم صهیونیستی میشود، دولت این رژیم به سازمان اطلاعاتی کشور مأموریت میدهد تا فلسطینیهای مسئول مرگ ورزشکاران را پیدا کنند و به قتل برسانند.
جالب است بدانید اسپیلبرگ با وجود داشتن فیلمی چون فهرست شیندلر با ساختن مونیخ در افکار عمومی غربی متهم به داشتن دیدگاهی ضد یهودی و فریبکارانه شد، چون راه نجات خاورمیانه از این آشوب را نشستن طرفین دعوا بر سر میز مذاکره میدانست. اسپیلبرگ شاید به عدم شناخت واقعیتهای سیاسی متهم شود و این که دعوت او به صلح و گفت و گو در حد یک زمزمه باقی بماند. اما فرجام کار او هر چه باشد نقد سیاست خشونت در برابر خشونت ارزش چنین مخاطرهای را داشته و مونیخ تصویری کم و بیش بی طرفانه از یک واقعه هولناک تاریخی باقی خواهد ماند.