فیلم نئونوآر Mulholland Drive مانند بسیاری از دیگر فیلم های دیوید لینچ، یک فیلم بسیار مبهم، پیچیده و پرپیچ و خم است. حال و هوای سوررئال و اورتیک عجیب و غریب آن به خلق یک فیلم زیبا، کابوس گونه، گول زننده و گاهی اوقات تهوع آور منتهی می شود که مرزهای این ژانر را شبیه هیچ یک از فیلم های قبل از خود توسعه می بخشد. دو داستان، یکی بر اساس واقعیت و دیگری در حالت رویا، با هم ترکیب شده و با سرعتی گیج کننده جدا می شوند. بعد از یک تصادف خودرویی، یک بازیگر زن آینده دار دچار فراموشی می شود که به عاملی برای ایجاد گردابی از واقعیت های مجازی و نیمه واقعیت هایی تبدیل می شود که همزمان هنجارهای هالیوود را به سخره می گیرند.

لینچ اطمینان می یابد که به اندازه کافی کلیشه های ژانر نئونوآر را در فیلم خود به تصویر بکشد تا مخاطبان دستکم بتوانند آن را به عنوان چیزی فراتر از یک متا فانتزی چند بخشی برای راضی نگه داشتن منتقدان پردازش کنند. برای تازه کاران در زمینه فیلم های لینچ، داستان فیلم در لس آنجلس رخ می دهد که دستکم نماد تمام رازها و توهمات دنیای واقعی به شمار رفته و شهری که داستان فیلم های نئونوآر در آن رخ می دهند. اما نکته مهم تر این که لینچ از نائومی واتس در قالب یک شخصیت کاملا قهرمان زن استفاده می کند که به عنوان نماد و جانشین هر بیننده نرمالی است. و همین موضوع است که تماشای قربانی شدن او به خاطر امیال تاریک درونی اش را دشوار و تکان دهنده می سازد.

روزیاتو