فیلم سینمایی «جزیرهی برگمان» (Bergman Island) به کارگردانی میا هانسن-لووه یکشنبه این هفته در جشنواره بینالمللی فیلم کن ۲۰۲۱ به نمایش درآمد.
هانسن-لووه ساخت آثار بلند داستانی را سال ۲۰۰۷ با فیلم «همهچیز بخشیده شده است» (All Is Forgiven) آغاز کرد. فیلم دوم این فیلمساز «پدر فرزندان من» (Father of My Children) در بخش نوعی نگاه جشنواره فیلم کن ۲۰۰۹ به نمایش درآمد و جایزه ویژه هیأت داوران این جشنواره را به خود اختصاص داد. اثر شاخص دیگر او «آنچه در پیش است» (Things to Come) با بازی ایزابل هوپر سال ۲۰۱۶ منتشر شد و جایزه خرس نقرهای جشنواره فیلم برلین را برای بهترین کارگردانی نصیب این هنرمند کرد.
جزیرهی برگمان دربارهی یک زوج فیلمساز آمریکایی است؛ این دو برای نوشتن فیلمنامههای آثارشان به جزیرهای سفر میکنند که الهامبخش اینگمار برگمان بوده است. با گذر روزهای تابستان و پیشرفت فیلمنامهها بهتدریج مرزهای تشخیص خیال از واقعیت مبهم میشود.
جزیرهی برگمان با استقبال منتقدان انگلیسیزبان مواجه شده است. از مجموع ۷ نقدی که در وبسایت متاکریتیک دربارهی این اثر سینمایی گردآوری شده ۶ نقد مثبت و یک نقد میانه بوده تا در نهایت امتیاز ۸۰ از ۱۰۰ را برای فیلم رقم بزند. بررسی ۱۳ نقد جمعآوریشده در وبسایت راتن تومیتوز هم نشان میدهد ۶۹ درصد منتقدان از این اثر سینمایی رضایت داشتهاند.
نهایتا متوسط امتیازهای منتقدان بینالمللی مجله فیلم اسکرین به فیلم جزیرهی برگمان ۲٫۲ ستاره از ۴ ستاره بوده که نشان میدهد از نظر این منتقدان فیلم اثری بین متوسط تا خوب (بیشتر نزدیک به متوسط) ارزیابی شده است.
در ادامه تکههایی از نقدهای منتقدان انگلیسیزبان درباره فیلم جزیرهی برگمان را مرور میکنیم.
تلگراف – رابی کالین
امتیاز: ۱۰۰ از ۱۰۰
آنتونی سندرز (با بازی تیم راث) یک کارگردان تحسینشده بریتانیایی و از هواداران سرسخت اینگمار برگمان است. او و شریک زندگیاش کریس (با بازی ویکی کریپس) که خود یک فیلمساز است برای یافتن محیطی دنج و نوشتن فیلمنامه به جزیرهی سوئدی فارو رفتهاند؛ جزیرهای که از اوایل دهه ۱۹۶۰ تا زمان مرگ برگمان پناهگاه روزهای سخت او بوده است. این زوج در خانه برگمان اقامت میکنند و حتی در تختی میخوابند که در شاهکار سال ۱۹۷۳ او «صحنههایی از یک ازدواج» (Scenes from a Marriage) استفاده شده بود. جایی از فیلم صاحبخانه با افتخار به این فیلم اشاره کرده و میگوید: «فیلمی که باعث شد میلیونها نفر طلاق بگیرند.»
البته زوج فیلم حتی نزدیک به مرحله طلاق نیستند اما نوعی خونسردی دوستانه در رابطهاشان حاکم است که نشان میدهد گویا هر کدام نقششان را در رابطه پذیرفتهاند.
بازی ویکی کریپس خارقالعاده است و در نوعی هماهنگی و ادراک متقابل بسیار طبیعی با راث قرار دارد؛ نوعی هماهنگی که از طریق آن میتوانید تمام ظرایف جریان رابطه را بهخوبی حس کنید. راث هم در این اثر سینمایی یکی از بهترین بازیهای سالهای اخیرش را ارائه کرده است.
ایندیوایر – دیوید ارلیچ
امتیاز: ۹۱ از ۱۰۰
جزیرهی برگمان یک اثر چندلایه عاشقانه، فیلمی کمیاب و بسیار برجسته است. داستان آرام میا هانسن-لووه دربارهی فقدان، عشق و تجدید حیات هنری چنان تضاد شدیدی با فیلمهای ساخته شده در فارو دارد که تمام صحنههای آن نشان میدهد چگونه داستان میتواند در تمام سطوح بر واقعیت غلبه کند.
به بیان دیگر باید گفت فیلم هانسن-لووه ابدا ادای دینی به اینگمار برگمان نیست یا دست کم نه از آن دست ادای دینهایی که برایشان باید اعتقاد راسخ امثال پل شریدر را به برگمان داشته باشید و بعد با فیلمی مثل «نخستین اصلاحشده» (First Reformed) به «نور زمستانی» (Winter Light) ادای دین کنید.
گرچه تقریبا در تمام صحنههای فیلم حرف برگمان در میان است و نام فیلمهای او را هر کجای این اثر سینمایی میشنویم اما در پازل انعطافپذیر فیلم برگمان بیشتر وسیله است تا یک هدف.
شخصیتهای فیلم هانسن-لووه به این سادگیها تغییر نمیکنند؛ شخصیتهایی که احساس هویتشان چنان به حرفهاشان وابسته است که گویا همیشه در معرض خطر غرقشدن درون رویاهایشان قرار دارند. اما آنچه کریس را از بقیه جدا میکند و آنچه باعث میشود فیلم جزیرهی برگمان یک بُعد درخشان جدید به آثار هانسن-لووه اضافه کند، این است که حرفه او بهعنوان هنرمند دقیقا همان چیزی است که موجب رهاییاش میشود.
کریس با الهام از برگمان میخواهد از تخیلات خودش یک جزیرهی فارو بسازد؛ جزیرهای که به او امکان بدهد همچون در یک آینه (نام یکی از فیلمهای برگمان) به ازدواج بهبودیناپذیرش بنگرد و پیش از آنکه خیلی دیر شود خود را از دست تونی رها کند.
ورایتی – اوون گلایبرمن
امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
جزیرهی برگمان درام جذاب و شاعرانه جدید میا هانسن-لووه روایتگر داستان یک زوج فیلمساز است. تونی (با بازی تیم راث) که نسبت به همسرش در دنیای سینما مشهورتر است و کریس (با بازی ویکی کریپس) که موفق شده در جهان سینما برای خود جایگاه مستقلی دست و پا کند. این دو دختری هم دارند که با بستگانشان زندگی میکند و فیلم درباره سفر آنها به جزیرهی فارو در دریای بالتیک و ساکنشدنشان در یک کلبهی روستایی دورافتاده با یک آسیاب بادی در حیاط پشتیاش است. آنها این محیط را برای تعطیلات تابستانی اجاره کردهاند تا بتوانند روی فیلمنامههای آثار جدیدشان کار کنند.
البته یافتن چنین مکانی در جزیرهی زیبایی جنوب شرق سوئد اتفاقی نیست؛ اینجا مکانی بوده که توسط اینگمار برگمان مشهور شد. او تعدادی از آثارش مثل «همچون در یک آینه» (Through a Glass Darkly)، «پرسونا» (Persona) و «ساعت گرگ و میش» (Hour of the Wolf) را در این جزیره فیلمبرداری کرد و سال ۱۹۶۵ هم برای زندگی به این محیط نقل مکان کرد.
با پیشرفت فیلم بهتدریج میتوانیم دورشدن فزاینده این زوج را از هم حس کنیم. این دو قرار است با هم به تور اتوبوسی برگمان بروند اما کریس تونی را رها میکند و میگذارد او تنها به این تور برود در حالی که خود بررسیهای شخصیاش از جزیره را دنبال میکند. هنگامی هم که کریس به تونی میگوید برای نوشتن فیلمنامه دچار مشکل شده و از او کمک میخواهد، تونی کمکی نمیکند و البته نه از سر غرور بلکه به این خاطر که برای استعداد کریس احترام قایل است و معتقد است او خود تنها کسی است که میتواند در این حوزه به خودش کمک کند. در واقع فیلم تقریبا به هر مشکلی که ممکن است بین این زوج پدید بیاید اشاره کرده و با توجهی مختصر از آن عبور میکند؛ مشکلاتی همچون رقابت هنری، گرایشهای خیانتکارانه و دوریکردن کریس از رابطه.