فیلم سینمایی «زانوی عهد» (Ahed’s Knee) جدیدترین اثر نداو لاپید است که چهارشنبه ۱۶ تیرماه طی اکران فیلمهای روز دوم جشنواره به نمایش درآمد.
لاپید را بیشتر برای کارگردانی فیلم «مترادفها» (Synonyms) میشناسیم؛ اثری که موفق شد خرس طلایی جشنواره برلین ۲۰۱۹ را به خود اختصاص دهد و در میان فیلمهای مطرح آن سال میلادی قرار گیرد.
داستان فیلم درباره یک کارگردان اسراییلی است که خود را درون دو نبرد قرار میدهد که هر دو نیز محکوم به شکستاند؛ یکی نبرد علیه مرگ آزادی و دیگری نبرد علیه مرگ یک مادر.
در عنوان فیلم کلمه «عهد» به نام عهد تمیمی دختر فلسطینی اشاره دارد که چند سال پیش ویدیویی از او و رویاروییاش با چند سرباز اسراییلی منتشر شد. عهد تمیمی که آن زمان نوجوان بود در تجمعی علیه گسترش شهرکسازی در زمینهای اطراف محل زندگیاش، شرکت کرده بود. مدتی بعد تظاهرات به تنش کشیده شد و به گفته خانواده تمیمی پسرعموی ۱۵ ساله عهد با گلوله پلاستیکی سربازان اسراییلی زخمی شد. عهد در واکنش به سرباز اسراییلی سیلی زد و بابت این درگیری به مدت هشت ماه به زندان افتاد. فیلم این درگیری جهانی شد، توجه رسانهها را برانگیخت و به شهرت تمیمی انجامید.
در ادامه نگاهی خواهیم داشت به چندین نقد نوشته شده درباره فیلم توسط منتقدان انگلیسیزبان اما پیش از آن باید اشاره کنیم که مجموعه منتقدان مجله اسکرین به سنت هر سال به آثار اکرانشده در بخش مسابقه جشنواره کن امتیاز میدهند و به فیلم سینمایی زانوی عهد ۲.۴ ستاره از مجموع ۴ ستاره دادهاند. در این رتبهبندی ۴ ستاره به معنای فیلم عالی، ۳ ستاره فیلم خوب، ۲ ستاره فیلم متوسط، یک ستاره فیلم ضعیف و ضربدر به معنای فیلم بیارزش است. با این اوصاف میتوان ادعا کرد منتقدان بینالمللی مجله اسکرین فیلم را اثری بین طیف متوسط تا خوب ارزیابی کردهاند.
ایندی وایر – دیوید ارلیچ
در حالی که فیلمهای لاپید بازتابدهنده دوگانگی اضطرابانگیزی نسبت به ایده خفقانآور اسراییلیبودن است (فیلم مترادفها نگاهی دوباره بود به دهه سوم زندگی او وقتی طی سالهای جوانی به پاریس گریخت، خودش را قانع کرد اشتباهی در خاورمیانه زاده شده و سپس با خشونت تلاش کرد از خود زبان عبری را بزداید) اما هیچ یک از آثار او از این ایده همچون یک بهانه استفاده نکردهاند. به همچنین، در حالی که همه آثار لاپید با ناامیدی هنرمندی سروکار دارند که وطنش بیش از حد وحشی و افراطی است که بتواند درون لنز دوربین جا بگیرد اما هرگز هیچ یک از فیلمهای او تلاشی برای مواجهه با این ناامیدی نبوده است.
اما حکایت این اثر سینمایی فرق دارد؛ سوای فوریت ملموس فرایند تولید، استفاده از فیلمبرداری دیجیتال که امکان ساخت فیلم طی ۱۸ روز را ایجاد کرده و تمرکز غیرمعمول روی بیحرکتی بدنها و اجسام به جای توجه به قدرت آنها، زانوی عهد فیلمی است درباره فیلمسازی که با عجز و ناتوانی ناشی از ناامیدی دستوپنجه نرم میکند. این فیلم اگرچه از آثار دیگر او عصبانیتر است اما همزمان محبتآمیزتر نیز هست؛ اولین فیلم او که به زندگی روی یک کشتی در حال غرقشدن رضایت میدهد.
زانوی عهد نسبت به فیلم قبلی کارگردان کوچکتر و کمتر هیجانبرانگیز است اما به عمق نبوغ درونی لاپید راه میگشاید و زخم بازی که در مرکز جهان سینمایی او قرار گرفته را دوباره میسوزاند.
گاردین – پیتر بردشاو
این اثر سینمایی زبان فیلمسازی حقیقتا متمایز خود را دارد؛ با نماهای نزدیک سایهدار کنترلنشده، چرخشهای دوربین میان شخصیتها در صحنههای متمرکز بر دیالوگها، طراحی صوتی ریتمیک و ضرباندار و قطعات موسیقی احساساتبرانگیز.
اما آن وجوه اسرارآمیز و خشم تازه و بدیعی که درون اثر وجود دارد و فیلم را جذاب کرده صرفا در بخش ابتدایی آن دیده میشود. به تدریج با آغاز فرایند توضیح انگیزههای شخصیت اصلی، فیلم کمتر و کمتر جذاب باقی میماند و پایان به شدت ملودراماتیک و از نظر طرح داستانی به شدت غیرمحتمل اثر نوعی حس رفع تکلیف در مخاطبش ایجاد میکند.
شخصیت مرکزی فیلم یک کارگردان موفق سینما است که اخیرا فیلم مشهوری در جشنواره برلین داشته (درست مانند نداو لاپید). در این شرایط او در حال کار روی پروژهای است درباره یک فعال جوان فلسطینی به نام عهد تمیمی که پس از سیلیزدن به سرباز اسراییلی روبهروی دوربین رسانهها مشهور و عاقبت به زندان محکوم شد.
پس از به شهرت رسیدن تمیمی یک نماینده مجلس اسراییلی در اظهارنظری تند در شبکههای اجتماعی گفته بود باید به زانوی این دختر نوجوان شلیک میشد (تا دیگر نتواند راه برود). فیلمساز سعی کرده بیش از یک کارگردان همچون یک ویدیو آرتیست روی آسیبپذیری و شکنندگی بدنهای انسانها در برابر خشونت دولتی تمرکز کند.
ورایتی – جسیکا کیانگ
در فیلم شگفتانگیز و ضربهزننده زانوی عهد تعارض از پس تعارض و بحران پس از بحران به وجود میآید. فیلم را باید نوعی تهاجم بیپروا نه تنها علیه سرکوب فرهنگی تحت امر دولت بلکه تهاجمی علیه حساسیتهای بیننده و علیه یک قرن سنت سینمایی در نظر گرفت. فیلمی کاملا درخشان و تقریبا غیرقابل تحمل که فیلمسازی را همچون گروگانگیری به کار میبندد.
زانوی عهد فیلم دشواری است نه به این خاطر که قصد پنهانکردن نیتهای خالقش را داشته باشد بلکه کاملا برعکس، فیلم دشواری است چرا که عموما با جدیتی به این حد صادقانه و ناامیدی در این حد مستقیم مواجه نمیشویم.
این اثر سینمایی نوعی زیباییشناسی زمخت دارد؛ انقطاعهای کامل، حرکتهای سریع، بعضا بیارتباط و بیرحمانه دوربین. در واقع فیلم همچون مفصلی بدون غضروف کار میکند و دچار فرسایش میشود.
اسکریندیلی – تیم گریرسون
لاپید به نوعی متخصص گسستن، انفصال و انقطاع است. دو فیلم اولی که برای او شهرت جهانی به ارمغان آوردند، «پلیس» (Policeman) و «مربی مهدکودک» (The Kindergarten Teacher) بودند؛ دو فیلم به ترتیب درباره پلیسی که نمیتواند ذهنش را میان کار و خانه تقسیم کند و زنی ناامید که به شکلی متقلبانه با تصاحب استعدادهای یک کودک نابغه روزگار میگذراند.
در فیلم جدیدتر او یعنی مترادفها که موفق شد جایزه خرس طلایی جشنواره بینالمللی فیلم برلین را به دست آورد جداشدگی و انفصال حتی بیشتر نیز خودنمایی میکرد و به شکلی جزییتر به فاصله میان دولت اسراییل و وضعیت ذهنی شهروند این دولت میپرداخت.
در فیلم عناصر سبکی فرمالیستی هم به کار رفته است؛ عناصری همچون دوربینی که گاهی اوقات از دنبالکردن دقیق وضعیت منحرف میشود و روی آسمان و زمین دست به حرکات خاص میزند.