فیلم Till Death یا «تا زمان مرگ» با بازی مگان فاکس، اثری است که در یک ژانر مشخص تعریف میشود. در واقع ما بایک فیلم ژانری و فرمولی طرف هستیم. بنابراین باید گفت «تا زمان مرگ» به کارگردانی اس. کی. دال و با فیلمنامهای از جیسون کاروی در ژانر اکشن، مهیج و ترسناک ساخته شده است. اگر بخواهیم فیلم را در چارچوب یک مثال تعریف کنیم، باید بگوییم این اثر تلفیقی از دو کار سینمایی است که شامل «Gerald’s Game» اقتباسی از آثار استفن کینگ به کارگردانی مایک فلناگان و «Panic Room» ساخته دیوید فینچر میشود. هر کدام از این آثار سعی کردند چرخشی منحصر به فرد در زیر ژانر تهاجم به خانه ایجاد کنند. حالا فیلمِ «تا زمان مرگ» نیز سعی کرده است همین فرمول را تکرار کند. با این وجود، سوال اینجاست که آیا این اثر موفق به انجام چنین کاری شده است یا خیر؟!
داستان این فیلم شخصیت اِما با بازی مگان فاکس را دنبال میکند که بعد از شکاف و ناامیدی در ازدواجش، به سراغ یک رابطه خارج از معمول با یکی از کارمندان همسرش میرود. در واقع این فیلم با نمایش مشکلات موجود در روابطِ بین اِما ( مگان فاکس ) و معشوقش، تام ( آمل آمین ) شروع میشود. تنها مشکلی که بین این دو مرغ عشق وجود دارد، ازدواج ناموفق و به ظاهر دوزخی شخصیت اِما است.
حالا همین شخصیت اِما در شب سالگرد ازدواجش در یک انتقام بیمارگونه و از قبل طراحی شده، با دستبند به شوهر مردهی خود بسته میشود و این در حالی است که او نمیتواند خود را از بدن همسرش جدا کند؛ در همین حین اِما باید از دست یک قاتل زنجیرهای و یک دزد که به دنبال کشتن او هستند نیز فرار کند. به طور کلی این حوادث هسته مرکزی داستان این اثر هیجانانگیز را شکل میدهند.
اگرچه عناصری در این فیلم وجود دارد که کاملاً وحشتناک هستند، اما من این اثر را بیشتر از همه و در کل یک تریلر هیجان انگیز در شاخه فیلمهای تهاجم به خانه مینامم. داستان و طرح پُر از حفره این فیلم حرفهای سنگینی در مورد نگاه پدرسالارانه به ازدواج دارد که بدون بررسی و واکاوی رها شدهاند. این فیلم همچنین از طریق شخصیت اصلی یعنی مگان فاکس و سفر دلخراشی که او باید برای رها شدن از قیدهای تصویری و واقعی کلمات شوهرش انجام دهد، به روشی جنجالی با موضوع ازدواج اجباری مقابله میکند. بنابراین، میتوانید این اثر را هجو ازدواج بنامید. البته این فیلم خنده دار نیست، بلکه تریلری کشنده و جدی است. اما در عوض، این فیلم نمایی از مفهوم ازدواج است که توسط جامعه مردسالار به بانوان دیکته شده است.
فیلمهای ترسناک با مضمون تهاجم به خانه، به قدری در این سالها رایج شدهاند، که موفقیت این آثار به شکل ویژهای به فرم اجرای آنها یا مدل ساختار روایتشان وابسطه شده است. این یعنی فیلمهایی با چنین مضمون نیاز به یک افق تازه یا زاویهای جدید و پیچیده در داستانشان دارند. ما در این سالها آثار شاخصی چون تنها در خانه، سکوت و اتاق وحشت را در این ژانر داشتهایم که هرکدام دارای اصول شاخصی برای خود بودهاند.
برای مثال تنها در خانه ساخته کریس کلمبوس زیرژانر تهاجم به خانه را با فرمول کمدیهای خانوادگی و یک اکشن کارتونی و اسلپ استیک تلفیق کرد؛ یا از جانب دیگر اتاق وحشت ساخته دیوید فینچر یک تریلر کاملاً کلیشهای بود که به لطف دوربین فانتزی و کارگردانی جذابش، تبدیل به یک سرگرمی خاص در این شاخه شد. همچنین فیلم «سکوت» ساخته مایک فلناگان نیز در همین زیرژانر، با استفاده از یک نقص انسانی در بدن شخصیت قهرمانش، موضوع تهاجم به خانه را به یک بسته تعلیق آفرین سرگرم کننده تبدیل کرد. حالا فیلم Till Death هرچند هیچکدام از نشانههای این آثار را ندارد، اما حداقل در مسیر اجرای فیلمنامه دارای شکاف خود، اصول اولیه ژانرش را تیک زده است.
به طور کلی، هرچند فیلم «تا زمان مرگ» فیلمنامهای قدرتمند و دارای منطق ندارد، اما حداقل در اجرای همین سناریو منزوی و گاهاً غیر عقلانیاش موفق ظاهر میشود. برای مثال یکی از نشانهها موفقیت این فیلم در زمینه اجرا و کارگردانی، معرفی کردن یک لوکیشن زمستانی، برفی و سرد به عنوان خانه اصلی روایت داستان است. در واقع نبرد بین قهرمان اصلی و مهاجمان خطرناک قصه فیلم، در زمان و مکان خوبی رُخ میدهد. از طرف دیگر حُقه بسته شدن دست قهرمان یا همان قربانی فیلم به دست یک مُرده که از قضا همسر شخصیت اصلی است نیز حَربه و دستاویز خوبی برای ایجاد تَنش در طول زمان ۸۸ دقیقهای فیلم است.
برای درک بهتر فضای خوف آلود فیلم، تصور کنید در یک زمستان سرد و در یک خانه بزرگ و وحشتناک با کمترین لباس ممکن با یک مُرده خون آلود به هم متصل شدهاید و هیچ راه فراری نیز وجود ندارد. در واقع خود این لوکیشن جهنمی و محیط وسیع سفید رنگ و پوشیده از برف آن هراسی خاص را به مخاطب القا میکند. با این اوصاف فضای بسیار زیادی برای حرکت وجود دارد، اما در عمل جایی برای رفتن موجود نیست.
بنابراین، حتی در بدترین حالت، همیشه یک عنصر سرگرم کننده در این فیلم مشاهد میشود که شایسته ستایش است. اما همانطور که پیشتر گفتم، به لطف فیلمنامه دارای شکاف کار، برخی از اقدامات شخصیتها خارج از منطق است. این به خودی خود یک ضعف بزرگ در فیلم است، که در لحظاتی سطح کیفی اثر را تا حد یک فیلم مخصوص نمایش خانگی پایین میآورد.
البته در میان شرورهای کلیشهای و شخصیتهای نه چندان جدی فیلم که به شکل محسوسی توسعه نیافتهاند، شخصیت اِما با بازی مگان فاکس که قهرمان اصلی قصه است، بیش از دیگران قابل درک است. برای مثال او دقیقاً مانند شخصیتهای قربانی در فیلمهای بازی جرالد و مرد نامرئی، که ما تحمل رنج جسمی و روانی آنها را مشاهده کردیم، رفتار میکند، و در نهایت خود را چون یک قهرمان از بند آزار دیگران رها میکند.
در این مسیر، باورپذیری اجرای شخص مگان فاکس نیز تأثیر بسیاری در روند فیلم دارد. شاید ما شاهد یک رنسانس در بازی مگان فاکس نیستیم، اما عملکرد او در قامت شخصیت اِما، یکی از بهترین اجراهایش در دوران فعالیت حرفهای است. به عبارت دیگر، فیلمنامه جیسون کاروی با رعایت نقاط قوت و محدودیتهای مگان فاکس، او را به سمت اجرای نمایشی فیزیکی میکشاند که او را در هوای سرد تا حمله مخفیانه به خانه به چالش میکشد. در طول همه این چالشها، مگان فاکس با موفقیت شخصیت اِما را مصمم به زنده ماندن نشان میدهد در حالی که همزمان اثبات میکند در شرایط شدید میتواند یک جنگجوی پنهانکار باشد.
اگر مگان فاکس نبود، تا زمان مرگ تا حد زیادی قابل فراموشی بود. بله، برخی از مضامین محکم در فیلمنامه مورد بررسی قرار گرفتهاند، اما گذشته از فرض پیچیده فیلم و البته فضاسازی قابل قبول آن، هیچ چیز منحصر به فردی در اینجا وجود ندارد. به همین دلیل فاکس با بازی احساسی و قابل هیجان خود واقعاً چشمگیرترین کار فیلم را انجام میدهد. او هر دقیقه از دردسرهای اِما را با احساس اجرا میکند و حتی گاهی اوقات کمی شوخ طبعی به اجرای خود تزریق میکند. و اگر مگان فاکس نبود، تمام مضامین جالب فیلمنامه از بین میرفت زیرا او کسی است که در نهایت بیننده را به طور کلی به داستان جذب میکند.
در پایان باید گفت: هر وقت روایت فیلم بر موضوع بقا و صحنههای تنش آور استوار است، ما شاهد بهترین لحظات آن هستیم؛ اما زمانی که این اثر سعی در نمایش احساسات دارد درجا میزند. البته عملکرد فیزیکی مگان فاکس نیز در این صحنهها، انرژی پیشرانهای را برای مخاطب به ارمغان میآورد. در نتیجه باید گفت اگر یک فیلم مبتنی بر ژانر میخواهید که بتواند شما را در یک زمان کوتاه سرگرم کند، و البته یک مگان فاکس جذاب نیز در آن حضور داشته باشد، بهترین گزینه همین فیلم است.