استودیو دیزنی برای ساخت انیمیشن رایا و آخرین اژدها (Raya and the Last Dragon) کمی تاخیر کرد اما در نهایت موفق شدند یک انیمیشن صمیمی و پر از امید را تولید کنند.
بیش از چهار سال از زمان انتشار آخرین انیمیشن ارجینال استودیوی دیزنی به نام موانا (Moana 2016) میگذرد، اما این استودیو پس از دو دنباله از فروزن (Frozen II 2019) و رالف خرابکار (Ralph Breaks the Internet 2018) با رایا و آخرین اژدها، که یک انیمیشن کاملا جدید و از نظر موضوعی غنی است، دوباره بازگشت.
در رایا و آخرین اژدها، نویسندگان فیلمنامه کوی نگوین (Dispatches from Elsewhere) و آدل لیم (Crazy Rich Asians) به همراه کارگردانان دان هال (Big Hero 6) و کارلوس لوپز استرادا (Blindspotting) دنیای کوماندرا را معرفی میکنند، جایی که انسان و اژدها با هم زندگی میکنند تا اینکه یک نیروی شیطانی معروف به دروون (Druun) به آنها حمله میکند.
هنگامی که فیلم شروع میشود، کوماندرا به دو جناح مختلف از انسانها تقسیم شده و همهی اژدهاها ناپدید شدهاند و این اتفاق راه را برای زنی قهرمان به منظور متحد کردن همه هموار میکند. در دیزنی برای شروع تولید انیمیشن رایا و آخرین اژدها کمی تاخیر پیش آمد اما در نهایت موفق شدند یک انیمیشن صمیمی و پر از امید را تولید کنند.
فیلم به این شکل دنبال میشود که رایا (با صدا پیشگی کلی مری ترن) تلاش میکند تا آخرین اژدها، که اژدهایی آبی به نام سیسو (با صدا پیشگی Awkwafina) است را پیدا کند و پدرش رئیس بنجا (با صدا پیشگی دنیل داعه کیم) را از دست دروون نجات دهد. رایا در این سفر از سرزمینهای مختلفی که در اختیار جناحهای مختلف است میگذرد و در آنجا میبیند که چگونه جنگ میان دروون و انسانها همه چیز را ویران کرده است. او همچنین با گروهی از بازماندگان که خانواده خود را در جنگ از دست دادهاند، از جمله یانگ بون، بیبی نوئی و جنگجو تانگ ملاقات میکند. رایا با دوستان جدید و تاک تاک (Tuk Tuk)، حشره مورد علاقه و دوستداشتنیاش، باید با ناماری (با صدا پیشگی جما چان)، کسی از گذشتهاش که کلید نجات کوماندرا است، روبرو شود.
از آنجایی که رایا و آخرین اژدها دنیای گستردهای برای توضیح دادن در پیش روی بینندگان دارد، بسیاری از بخشهای ابتدایی فیلم به شکل مجموعهای داستانی عمل میکند، مانند تاریخچه کوماندرا و زمینهسازی برای مضامین اعتماد در طول بخشهای دوم و سوم فیلم.
این در حالی است که تمام این تنظیمات به گونهای اعمال شدهاند که با پایان فیلم هیچ چیز زاید و اضافهای احساس نمیشود، اما در این بین کمی شعار قبل از اینکه فیلم شروع شود وجود دارد، که میگوید داستان رایا و آخرین اژدها ماجرایی است که سرمایهگذاری در آن آسان است. به علاوه، این فیلم با صحنههای اکشن بسیار عالی و مبارزات واقعگرایانه همراه است و به لطف انیمیشن فیلم، تماشای آن بسیار لذتبخشتر شده است. در کل، رایا و آخرین اژدها قطعه بزرگی از جهانسازی را در اوایل داستان طراحی میکند و در پایان به تمام آنچه فیلم در ایتدای امر وعده داده بود میپردازد.
صدای مری ترن به جای شخصیت اصلی، بیشترین بار مسئولیت را در فیلم به دوش میکشد و او هم به خوبی از پس این کار بر میآید. او همچنین با سیسو به خوبی کار میکند که این همکاری کمی شبیه به رابطه علاءالدین و جن است، اگرچه منابع مدرن فیلمنامه خیلی خوب در این مورد عمل نمیکند. در نتیجه، جذابترین بخش فیلم اتفاقات میان رایا و سیسو نیست، بلکه صحنههای میان رایا و ناماری است که گذشتهی پیچیدهای دارند.
صدای ترن و چان به این شخصیتها و رابطه آنها عمق لازم را میدهد، و این کمبود به شدت در میان رابطه رایا و سیسو حس میشود. بقیه کاراکترها که عمدتا توسط بازیگران آمریکایی-آسیایی صدا پیشگی شدهاند، به خوبی از کار درآمده و توانستند دنیای کوماندرا را به خوبی زنده کنند، به ویژه صدای کیم در نقش پدر رایا و صدای ساندرا او در نقش ویرانا مادر ناماری. اما این فیلم متعلق به مری ترن و صدای او است و او در نقش رایا سرآمد است.
شاید بتوان گفت که رایا و آخرین اژدها پس از موانا اولین انیمیشن اریجینال دیزنی است، زیرا روند دیزنی در جستجوی عمیق درون مضامین پیچیده را دنبال میکند و شیوههای ارتباطی انسانها با یکدیگر را بررسی مینماید. با وجود اینکه موانا دختری امیدوار و نترس بود، اما رایا احساس بیاعتمادی دارد، و نه تنها توسط دروون، بلکه توسط خیانت انسانها آسیب دیده است.
سفر او دربارهی یافتن قدرتی است که بتوان دوباره اولین قدم را برای اعتماد به کسی برداشت و اگرچه ممکن است در پس زمینهای از یک جهان افسانهای باشد که زمانی پر از اژدها بود، اما این مبارزهی بسیاری از افراد در زندگی آنها است. مشابه برخورد با غم و اندوه در قسمت دوم انیمیشن فروزن و نحوه کنترل دوستیها در رالف خرابکار، رایا و آخرین اژدها به بینندگان خود نقشه راهی برای اعتماد و چگونگی اعتماد دوباره آنها به شخص خائن بعد از خیانت را میدهد. این یک درس مهم برای همه سنین است و به رایا و آخرین اژدها اجازه میدهد تا جز بهترین انیمیشنهای دیزنی در سالهای اخیر قرار بگیرد.
طرفداران دیزنی در هر سنی باید رایا و آخرین اژدها را ببینند. رایا و آخرین اژدها پس از مواجه با تاخیر در سال ۲۰۲۰ به دلیل همهگیری ویروس کرونا هم اکنون از طریق دیزنیپلاس و سالنهای محدود سینما در حال اکران است. از آنجا که رایا و آخرین اژدها فیلم تازه، بدیع و سرگرم کنندهای است شاید ارزش پرداخت هزینههای اضافی را داشته باشد. مطمئنا این فیلم، یک فیلم خانوادگی و مناسب برای بینندگان در هر رده سنی است، اما کسانی که از انیمیشنهای دیزنی در سالهای اخیر لذت بردهاند، چیزهای زیادی برای لذت بردن پیدا میکنند. رایا و آخرین اژدها با انیمیشنی با جزئیات بالا، اکشن هیجانانگیز و داستانی جذاب درباره اعتماد، تمام ویژگیهای آثار کلاسیک و مدرن دیزنی را دربر است.
این انیمیشن هم عیب و ایرادهایی داشت که با یک بار دیدنش غیرقابل انکاره و واضح ترینش تکرار کردن پیام داستانه! یعنی این مسئله اعتماد کردن رو بیشتر از هزار بار توی دیالوگ ها به زبون آوردن! این که این پیام خوبه یا نه، بعدا بهش میپردازم ولی واضح ترین عیب اینه که مدام بیانش کردن، یعنی واضحه که کارگدان فقط قصد داره این مسئله رو توی حلقوم بیننده ها فرو کنه! درمورد اژدها، میتونم بگم فقط با دوبله ایران یکم دوست داشتنی تر به نظر رسیده ولی میدونیم که خارجیا همچین هم توی کمدی جلوه دادن یه چیز ماهر نیستن،و اما اصلا مسئله کمدی بودنش! این سیسو لامصب اژدهائه، نه حیوون خونگی که اصل کاری داستانه! من ابتدای داستان با اون نوع خفن توصیف کردن اژدهایی، با دیدن سیسوی واقعی رسما حالم گرفته شد! با اون مسئله مسخره اعتماد کردنش، حتی با این که دید مردم چقدر میتونن خطرناک باشن، اونوقت این نادون شخصیت عاقلیه که رایا باید توسطش نصیحت بشه؟ این نشونه دوم از این بود که کارگردان واقعا قصد داره اون پیام رو هرطور شده تو حلقوم فرو کنه و چطوری و مسیر درستش اصلا مهم نیست! و حتی طراحیش، بعضیا شاید بهونه کنن بگن اژدهای آسیایی این طوریه! شاید بهتر باشه برن یکم به اژدهایان انیمه های ژاپنی نگاه بندازن، حتی اونا هم با دیدن این اثرهنری خنده شون میگیره! ناهنجاری هایی که واقعا لازم نبود وجود داشته باشن، مثلا وقتی که پدر رایا روی پل واسه سخرانی کردنش هدر میده درحالی که میتونست اون لحظات رو برای پریدن از روی پل در حالی که دخترش دستشه استفاده کنه! اینجاست که مشخص میشه نویسنده فقط یک ناهنجاری میخواد و مهم نیست که با عقل جوردربیاد یا اصلا لازم باشه یا نه! و اما شخصیت منفی نِماری که مردم خاک توسر کشور خودمون انقدر سنگشو به سینه میزنن چون هات و جذابه! این شیطان صفت حتی توی بچگی و اولین ملاقات هم اثر خوبی روی رایا نذاشته، حداقل اگه نشون میدادن که اینا مدتی دوست بودن و نِماری با شست وشو مغزی مادرش به رایا خیانت میکنه و دلش میشکنه، لاقل یکم شخصیتش پیچیده تر و قابل دوست داشتن میشد ولی نه، اینا اولین ملاقات شونه، رایا لازمه که یه دختر نادون خاک تو سرباشه که بره یک اثر باستانی و قیمتی رو به دوستی که نهایت ده دقیقه است میشناسه نشون بده، و به این شکل دنیا نابود بشه و خودشم مبتلا بشه به بی اعتمادی! این مسئله سندروم بی اعتمادی رایا خیلی بهتر میشد اگه لاقل دوستیش با نِماری قوی تر و طولانی تر بود و داستان پیچیده تر جای این که توسط یک غریبه بهت خیانت شه! ولی آیا رایا حق داره این سندروم رو داشته باشه؟ صددرصد؟ حق داره که ذره ای به نِماری اعتماد نکنه؟ صددرصد، مخصوصا بعد از هزار باری که نِماری از پشت بهش خنجر زد اونوقت پیام فیلم چیه؟ رایا مقصره چون سندروم بی اعتمادی داره، خب کی این بیماری رو از اول بهش تزریق کرد؟ چرا اون باید به خاطر اعتماد نکردن به آدمی که صدبار اعتمادشو خرد کرده، مقصر باشه؟ چرا باید به خاطر گوش نکردن به نصیحت های یک نادونی که اونم هزار بار گول این و اون رو خورده و هنوز هم به اعتماد کورکورانه باور داره، بازم رایا مقصر باشه؟ و اما این مثلا رستگاری نِماری که دقیقه آخر انجام داد، دقیقا زمانی که واسه خودشم راه فراری وجود نداشت! حتی هیتلر هم برای نجات پوست خودش اون جواهر رو سرهم میکرد، این دلیل نمیشه نِماری تغییر کرده باشه، هنوز خودخواه، هنوز بیشعور، و هنوز هم غیرقابل بخشش و تازه بهترین قسمت ماجرا اینه که هرگز هم معذرت خواهی نمیکنه!
والا کسانی که این نکات رو واقعا نتونستن ببینن، مطمئنا با گوش بند نگاه کردن