جنگ فردا (The Tomorrow War) مانند اکثر ساختههای هالیوود در سال گذشته، قرار بود با تبلیغات گستردهای در سینماهای جهان به نمایش درآید اما همهگیری ویروس کرونا این روند را مختل کرد. در این شرایط، آمازون پیشقدم شد تا حق پخش فیلم را از کمپانی پارامونت خریداری کند و از طریق سرویس پخش آنلاین خود اقدام به انتشار این اثر نماید. فیلمی که کارگردان آن برعهده کریس مک کی، سازنده سری انیمیشنهای «Lego» است.
داستان فیلم درباره دن فورستر (کریس پرت) پدر سختکوشی است که در تلاش است تا زندگی عالی برای خانوادهاش بسازد. بااینحال، در ایام برگزاری جام جهانی فوتبال ناگهان سربازانی از آینده به زمان حال میآیند تا اطلاع دهند در آینده جنگی ویرانگر سیاره زمین را نابود خواهد کرد. ازاینجهت، نامنویسی برای ارسال سربازان از زمان حال به آینده آغاز میشود و فورستر نیز بهعنوان یکی از سربازان به آینده میرود اما …
«The Tomorrow War» ملغمهای از کلیشههای اکشن دهه نودی است که در آن دوران طرفداران زیادی هم داشت. دراینبین، بیشترین تأثیرپذیری فیلم از «روز استقلال» آقای رولاند امریش است. فیلم تخیلی که اگرچه جذابیتهایی در بخش جلوههای ویژه و بیگانگان داشت، اما فیلمنامه عجیبوغریب با درونمایههای ناسیونالیستی سبب شد تا بهشدت مورد انتقاد قرار بگیرد. حالا سازندگان «جنگ فردا» پس از گذشت بیش از ۲ دهه، با رویکردی مشابه به عرصه بازگشتهاند و داستان حمله موجودات بیگانه به زمین را به بدترین شکل ممکن روایت کردهاند.
ساختمان فیلمنامه «The Tomorrow War» در بحرانیترین حالت ممکن به سر میبرد. فیلمنامهای که ابداً توجهی به حفرههای داستانی ندارد و شخصیتپردازیها در آن یک ناامیدی کامل به شمار میرود. فارغ از شخصیت اصلی داستان، دیگر شخصیتهایی که به داستان وارد میشوند نه پرداختی دارند و نه میدانیم که چرا در داستان حضور دارند. این شخصیتهای بیهویت هرکدام تعریفی کلیشهای دارند. فردی که بیش از حد حرف میزند و قرار است فضا را تلطیف کند، مرد خشنی که در پشت خشونتش جسارت و معرفت نهفته و پدری که ظاهراً هیچوقت پدری نکرده اما از فداکارترین انسانهای روی زمین است!
در کنار شخصیتهای کلیشهای، قصه نیز گیج و سردرگم است و منطق مشخصی در آن جریان ندارد. در سکانسی از فیلم و زمانی که دن و میوری در حال مبارزه با هیولاها هستند و دراینبین کلی هیولا و انسان نابود میشود، ناگهان تصویر کات خورده و تصویری آرام از این دو در کنار ساحل مشاهده میشود! ساحلی که در آن نه خبری از هیولاهایی که در سکانس قبل در حال تعقیب آنها بودند است و نه احتمالاً سربازان بازمانده! در عوض، ایده کارگردان این بوده که در این موقعیت از احساسات دختر به پدر و کمبودهای عاطفیاش بگوید! در بخشی دیگر، منطق سازندگان درباره یافتن پاسخ سؤالاتی که بشر را به ورطه نابودی کشانده، رجوع به یک دانشآموز بوده که بتواند اطلاعات اقلیمی و جغرافیایی را در اختیار تیم نجات قرار دهد! به این روند جذاب، اشاره به تغییرات اقلیمی را هم اضافه کنید که البته دردسر و مشکلات آن از چین و روسیه میگذرد!
همانطور که اشاره شد، مسیر فیلمنامه «جنگ فردا» چیزی شبیه به «روز استقلال» است با این تفاوت که کلیشههای امروز هالیوود که متأثر از سیاستهای اجتماعی و سیاسی روز آمریکاست در اثر گنجانده شده است. کلیشههای از جمله گسست روابط خانوادگی که بدون طی شدن روند منطقی، به یکباره تبدیل به اتحاد شده و یک خانواده کامل میسازد. متأسفانه در بخش فیلمنامه، «The Tomorrow War» یک ناامیدی کامل به شمار میرود که برخی از دیالوگها و اتفاقات آن بهراحتی قابلیت ساختن یک لبخند برای مخاطب را دارد!
در بخش اکشن «جنگ فردا» چندان ناامیدکننده نیست. هیولاهایی که در فیلم خلق شدهاند بهاندازه کافی زشت و ترسناک به شمار میروند و سکانسهای اکشن نیز میتواند علاقهمندان به فیلمهای اکشن را راضی کند. بااینحال، در این بخش نیز فیلم در دقایقی سقوط آزاد را تجربه کرده و حتی منطق خود را زیر سؤال میبرد. منطقی که از ابتدا به مخاطب میگوید جانورانِ قصه قرار نیست با جدیدترین سلاحهای جنگی از بین بروند و در مقابل گلوله مقاوم هستند اما درعینحال، میتوان با چاقو کشیدن در مقابلشان و لگدزدن به سر و صورتشان، آنها را از پای در آورد و بهاصطلاح، تنبهتن و مردانه مغلوبشان کرد!
«The Tomorrow War» در مجموع اکشنی کلیشهای است که بهشرط جدی نگرفتن فیلمنامه، میتواند برای یکبار تماشا گزینه بدی نباشد. شما هنگام تماشای فیلم باید ذهن خودتان را آزاد کنید و آنچه که از زبان شخصیتها بیان میشود را هم جدی نگیرید. اینکه این جانوران در این سیاره چه میکنند یا اینکه چرا و چطور امکان سفر در زمان مهیا شده اما تکنولوژی ساخت زهر برای کشتن جانوران با روشهای مرسوم در سال ۲۰۲۱ ساخته میشود و کلی سؤال دیگر را کنار بگذارید؛ در غیر این صورت فیلم به روح و روانتان صدمات جدی وارد خواهد شد!