اوایل امسال در کامیک کان نیویورک، جف بولر (Jeff Buhler) سازنده ی سریال Nightflyers لیستی از فیلم های نمادین سینما که این سریال ترسناک با موضوع سفینه فضایی تسخیرشده تحت تاثیر آن ها قرار گرفته را اعلام کرد. او در این باره گفت:
ما از بهترین ها یاد گرفته ایم، و اصلا از بیان این قضیه ترسی نداریم. ما تم ها و جلوه هایی از فیلم های ۲۰۰۱: ادیسه فضایی (۲۰۰۱: A Space Odyssey)، درخشش (The Shining) و بیگانه (Alien) را در این سریال استفاده کرده ایم.

حالا با دیدن پنج قسمت ابتدایی می توانم تایید کنم این سریال – براساس رمانی از جرج آر آر مارتین (George R.R. Martin) نویسنده‌ی بازی تاج و تخت (Game of Thrones) – تحت تاثیر همه ی آن فیلم ها به علاوه ی فیلم های افق رویداد (Event Horizon)، پرومتئوس (Prometheus) و کری (Carrie) قرار گرفته است. این لزوما چیز بدی نیست، اما شامل چیزهای زیادی می شود، که همزمان حاکی از نقاط قوت و ضعف Nightflyers است. سریال ایده های مختلفی را اجرا می کند – خانه تسخیرشده با در قفل شده، علمی تخیلی خشن، اپرای فضایی، نماهای بدنی حال به هم زن – اما فقط برخی از آن ها درست اجرا می شوند. یکی از بدترین نکات درباره ی سفینه فضایی شلوغ بودن آن است، و Nightflyers آنقدر به داستان پیچش می دهد که بهترین خطوط داستانی اش فرصت خودنمایی پیدا نمی کنند. همان طور که پیتر جکسون (Peter Jackson) سعی کرد از رمان تقریبا ۱۰۰ صفحه ای هابیت سه فیلم حماسی بسازد، بولر هم سعی کرده از یک رمان ۳۰۰۰۰ کلمه ای یک بازی تاج و تخت بسازد. نتیجه ی این کار ترکیبی درهم و برهم از مفاهیم فوق العاده است که با ایده هایی مسخره و اجرایی ضعیف نابود می شوند.

جرج ریموند ریچارد مارتین (به انگلیسی: George Raymond Richard Martin)، که گاهی به اختصار GRRM نوشته می‌شود، نویسنده و نمایش‌نامه‌نویس آمریکایی سبک‌های فانتزی، علمی–تخیلی و وحشت است. مارتین بیشتر به خاطر مجموعهٔ فانتزی پرفروش و موفق «ترانه یخ و آتش» شناخته می‌شود. در سال ۲۰۱۱ شبکهٔ تلویزیونی HBO سریالی با نام «بازی تاج و تخت» را از این مجموعه اقتباس کرد که با استقبال فراوانی مواجه شد. همچنین، مجلهٔ تایم مارتین را برای فهرست ۱۰۰ فرد تأثیرگذار سال ۲۰۱۱ برگزید. جورج مارتین در سال ۱۳۹۲ امتیاز ترجمه و نشر آثارش به زبان فارسی را به میلاد فشتمی و نشر بهنام واگذار کرد. از آثار این نویسنده تاکنون رمان رؤیای تب‌آلود به زبان فارسی در ایران منتشر شده‌است.

همان طور که شاید در کلیپ پنج دقیقه اول این سریال که چند روز پیش منتشر شد دیده باشید، این سریال خیلی جذاب شروع می شود، کاملا شبیه فیلم درخشش، جایی که دکتر Agatha Matheson با بازی گرچن مول (Gretchen Mol) در سفینه فضایی توسط شخصیتی با بازی آنگوس سمپسون (Angus Sampson) با تبر دنبال می شود. Matheson هشداری منتشر می کند – وارد این سفینه نشوید. سفینه ی Nightflyer را به زمین برنگردانید – و سپس با یک اره برقی کوچک گردن خودش را می زند، و سپس به عقب برمی گردیم تا ببینیم چه چیزی باعث شده به این لحظه ی آزاردهنده برسیم. سال ۲۰۳۹ است و زمین به دلیل کمبود منابع و شیوع یک بیماری مرموز در حال نابود شدن است. گروهی از دانشمندان در سفینه ای فضایی به نام Nightflyer سعی می کنند با Volcryn تماس برقرار کنند، نژادی به شدت پیشرفته که موفق شده اند از یک منبع انرژی بهره ببرند که برای انسان ها ناشناخته است. اعضای این گروه، همان طور که حدس می زنید رازها و مشکلات خود را دارند. مغز متفکر این ماموریت Karl D’Branin (با بازی ایئوین مک کین (Eoin Mackin)) همسر و فرزند فوت کرده اش را در زمین رها کرده است. کاپیتان سفینه Roy Eris (با بازی دیوید آیالا (David Ajala)) روابط اجتماعی خوبی ندارد و بیشتر به شکل یک هولوگرام ظاهر می شود، که دلیل آن هم بیشتر برای دید زدن Melantha Jhirl (با بازی جودی ترنر اسمیت (Jodie Turner-Smith)) است. وظیفه ی اصلی دکتر Matheson مراقبت از Thale (با بازی سم استرایک (Sam Strike))، فردی تله کینتیک (قابلیت بازی با ذهن دیگران) است که برای برقراری ارتباط با نژاد Volcryn به سفینه آورده شده است، که البته توسط اعضای گروه با استقبال خوبی مواجه نمی شود، چون چنین موجودی در آینده خطرناکتر از انسان است. پس وقتی شبح بچه های مرده در راهروهای Nightflyer به راه می افتند، و گویی خود سفینه شروع به کشتن همه ی افراد داخلش می کند، همه Thale را مقصر می دانند.

نکته ی جالب این است که Nightflyers به عنوان یک سریال ترسناک خیلی خوب عمل می کند. یک مهندس در اپیزود ۳ می گوید: ٬٬اینا همه تقصیر سفینه اس. اون نمیذاره ما بیرون بریم٬٬ که کاملا فرضیه ی عالی و روراست، اما ساده ای است. این فرضیه، ترس های حاصل از آزمون و خطا هنگام گیر افتادن در یک خانه ی تسخیرشده که می خواهد شما را به کشتن دهد و ترس از فضای تنگ و تاریک در فاصله ی چندین هزار مایل از زمین در یک سفینه را با هم ترکیب می کند. سریال خیلی زیاد از صداها برای تاکید روی این مسئله استفاده می کند – سکوت محض خارج از سفینه، اکوی صدای قدم زدن در راهروهای سفینه – و این کار را خیلی خوب انجام می دهد. استرایک ضعیفترین عملکرد را بین بازیگران دارد، اما قابلیت تله کینتیک شخصیت او به نویسندگان اجازه می دهد با واقعیت بازی کنند، که به وحشت گیر افتاده بودن در سفینه اضافه می کند؛ چه چیزی واقعی است، و چه چیزی توسط یک نوجوان عصبانی کینه توز در ذهن شما کاشته شده است؟

اما جنبه های ترسناک فقط بخشی از این سریال درهم و برهم هستند. مفاهیم علمی تخیلی برای فهمیده شدن به زمان نیاز دارند، اما Nightflyers زمان کافی برای فهماندن آن ها ندارد. تم هایی مثل غرور انسان، علم در مقابل ایمان، ناشناخته بودن یک نژاد بیگانه ی پیشرفته در Nightflyers فقط مثل یک کاغذدیواری دیده می شوند و استفاده ی درستی از آن ها نمی شود. و چون پیوند مناسبی برای وصل کردن این ایده ها به یکدیگر وجود ندارد یا زمان کافی برای بررسی آن ها فراهم نیست، تصمیمات شخصیت ها کاملا غیرمنطقی و ناگهانی به نظر می آید. برخی اوقات در طول پنج قسمت اول، یک نفر – معمولا D’Branin که ظاهرا شخصیت اصلی سریال است اما مثل یک تکه چوب می ماند، تصمیم مهمی می گیرد که زندگی خودش و همه ی اعضای سفینه را تغییر می دهد، و آن تصمیم در سکانس بعدی کاملا از یاد می رود.

متاسفانه بدترین بخش Nightflyers تفسیر و توضیحات آن است. در پنج قسمت اول مشخص می شود دلیل از کنترل خارج شدن سفینه چیست، و بهترین روش من برای توصیف این پیچش این است که، کاملا احمقانه است. این قضیه باعث می شود شخصیت ها، و مخصوصا یکی از آن ها، به دلیل انتخاب هایی که می کنند احمق به نظر برسد، و وقتی پس از فهمیدن حقیقت به وقت گذرانی در سفینه می پردازند آن ها را احمق تر جلوه می دهد. بیشتر بخش های Nightflyers دراماتیک است، اما اصلا منطقی نیست، مشکلی که وقتی زمان زیادی با نوابغی که مسئولیت سرنوشت انسان بر دوش آن هاست می گذرانید به وجود می آید.

اگر به دنبال سریالی صرفا درباره کهکشان هستید Nightflyers را به شما پیشنهاد می کنم. این سریال از نظر بصری چیز جدیدی ارائه نمی دهد؛ به نظر می آید چند سالی است این قانون به وجود آمده که همه ی فیلم و سریال های علمی تخیلی روی زمین باید شبیه Blade Runner (بلید رانر) باشند (مثلا Altered Carbon) و همه ی فیلم و سریال های علمی تخیلی در فضا باید شبیه Battlestar Galactica باشند (مثلا Origin و همین Nightflyers). اما گروه بازیگران عمدتا خوب هستند، مخصوصا مایا اشت (Maya Eshet) در نقش Lommie، نابغه تکنولوژی سفینه که از طریق یک پورت عصبی مستقیما به سیستم داخلی سفینه وصل شده است؛ اشت معمولا کسی است که بار لحظات ترسناک سریال را به دوش می کشد، و در سکوت پس از آن لحظه ی ترسناک عالی عمل می کند، که دلیل آن هم نمایش وحشت زده بودن خودش از طریق چشمانش است.

اما به جز این، Nightflyers مانند خود سفینه ی سریال است، که به هر شکلی شده می خواهد مخاطب را به زور جذب کند و اجازه ی خروج را به او ندهد.

پخش سریال Nightflyers از یکشنبه آینده ۲ دسامبر از شبکه ی Syfy آغاز می شود.

منبع: آریا فیلم