کوئنتین تارانتینو احتمالا تأثیرگذارترین کارگردان قرن ۲۱ است که همیشه توجهات زیادی را سمت خودش جلب میکند و مسیر فرهنگی دنیا را با فیلمهایش تغییر میدهد. تارانتینو مهارتی خارقالعاده در جلب نظر و سلیقهی عموم دارد و هر کدام از فیلمهایش تجربهای منحصربهفرد و تکرارنشدنی است و وقتی خبر اکران فیلمی به کارگردانی تارانتینو پخش میشود، خیلیها در سراسر دنیا با اشتیاقی مثالزدنی منتظر تماشایش میمانند.
تارانتینو همیشه گفته که به جای تکیه بر کلاسهای فیلمسازی، از خود فیلمها سینما را آموخته و با مرور فیلمهایش بهخوبی میتوان دید که چگونه از انبوه آثاری که دیده الهام گرفته تا جهان خودش را خلق کند. تارانتینو بهویژه دلبستهی سینمای ژاپن است و به گواه خودش تحت تأثیر فیلم «لیدی اسنو بلاد» (Lady Snowblood) اثر توشیا فوجیتا به فکر ساخت «بیل را بکش» (Kill Bill ) افتاده. او در مصاحبهای در این مورد گفته: «مغز من مثل یک اسفنج عمل میکند. به حرفهایی که بقیه دور و برم میزنند گوش میدهم، تمام رفتارهای دیوانهوار و خاص مردم را نگاه میکنم و در یادم میماند. مردم جوکی را برایم تعریف میکنند و در خاطرم ثبت میشود. یا خاطرهی جالبی را از زندگی خودشان میگویند و مغزم نگهش میدارد».
تارانتینو که به خاطر قصههای نبوغآمیز، خشونت لجامگسیخته و عریان و دیالوگهای خوشریتم معروف شده معمولا در مورد سلایق سینمایی خودش با صراحت و بیپرده سخن میگوید. طی مصاحبههای گوناگون با رسانههای متفاوت دربارهی فیلمهای محبوبش حرف میزند و با انرژی و شور و شعفی حیرتانگیز طوری از آنها تعریف میکند که دلمان میخواهد همهی کارهای زندگی را رها کنیم و به تماشای فیلمهای پیشنهادی کوئنتین تارانتینو بنشینیم.
دههی ۹۰ میلادی دههای بود که حضور تارانتینو تأثیر بزرگی رویش گذاشت و برای همین شاید جالب باشد که بدانیم او چه فیلمهایی را از آن مقطع پسندیده است.
۱. آزمون (Audition)
- محصول: ۱۹۹۹
- کارگردان: تاکاشی میکه
- بازیگران: ریو ایشیباشی، آیهی شینا، جون کونیمورا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
تاکاشی میکه از جمله فیلمسازهای ژاپنی است که در فیلمهایش سراغ مضامین غیرمتعارف و تکاندهنده میرود و معمولا خشونتی عریان را در آثارش به نمایش میگذارد. با این حال در فیلم آزمون که سال ۱۹۹۹ ساخت همهی اینها را چندین پله شدیدتر کرده بود چون جهان سینمایی عجیب و آزاردهندهاش را به سطحی جدید میبرد.
داستان غیرمتعارف این فیلم دربارهی مردی است که همسرش را از دست داده و حالا از زنهای متفاوت تست میگیرد تا زن جدیدی از بینشان انتخاب کند. میکه با صبر و حوصله فیلمش را پیش میبرد و آرام آرام درامی درگیرکننده و نفسگیر خلق میکند. تماشاگر از همه جا بیخبر به تماشای فیلمی مینشیند که گمان میکند مثل دیگر فیلمهاست و تا انتها همین لحن آرام را حفظ خواهد کرد، و نمیداند فیلم قرار است چه غافلگیریهای وحشیانهای روی سرش هوار کند.
احتمالا همین رویکرد رادیکال نسبت به ژانر و خشونت عریان فیلم بوده که تارانتینو را جذب خودش کرد.
۲. تیغ (The Blade)
- محصول: ۱۹۹۵
- کارگردان: تسوی هارک
- بازیگران: وینسنت ژائو، هونگ یان یان، والری چاو
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
این فیلم که تارانتینو از آن با عنوان «یک سرگرمی تمامعیار و هیجانانگیز در ژانر هنرهای رزمی» یاد کرده، پر است از نماهای بستهی ملودراماتیک غیرمتعارف و رنگهای اغراقشده و حرکات دوربین دیوانهوار. تسوی هارک از تمام این مؤلفهها استفاده کرده تا قصهاش را با تأثیرگذارترین حالت ممکن روایت کند.
تیغ یک فیلم اکشن پر از خشونت و خون است و داستان مردی با بازی وینسنت ژائو را روایت میکند که کارگر کارخانهی شمشیرسازی است و به دنبال انتقام از استاد کونگ فویی میرود که پدرش را به قتل رسانده. فیلم طرح داستانی جنونآمیز و پرهیجانی دارد و پیداست تأثیر زیادی روی بیل را بکش گذاشته. در اینجا هم با صحنههای اکشن اغراقشده طرف هستیم و در جاهایی هم موقعیتهای کمدی خلق شده.
۳. شبهای عیاشی (Boogie Nights)
- محصول: ۱۹۹۷
- کارگردان: پل توماس اندرسون
- بازیگران: مارک والبرگ، جولین مور، فیلیپ سیمور هافمن
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
شبهای عیاشی که به گواه خیلیها از بهترین فیلمهای پل توماس اندرسون است نگاهی انداخته به لذتجوییهای افراطی دههی ۷۰ میلادی و تماشاگر را به دل دنیایی از هرجومرج میبرد تا با وضعیت صنعت هرزهنگاری در جنوب کالیفرنیا آشنا شود.
شبهای عیاشی خبر از ظهور یک کارگردان نابغه و تازهنفس میداد و با انرژی و عشقی مضاعف ساخته شده بود تا تصویری صادقانه و دردناک از آمریکای آن دوره نشان دهد. روحیهی شورشی پل توماس اندرسون شبیه روحیهی یک گروه پانک راک عاصی و افسارگسیخته بود، همانقدر پرجوش و خروش و دیوانهوار. انرژی مهارنشدنی این فیلم مشابه چیزی است که در آثار تارانتینو میبینیم و تعجبی ندارد که در فهرست فیلمهای محبوب او قرار دارد چون میتوان حدس زد که از تماشایش چقدر لذت برده.
۴. مات و مبهوت (Dazed and Confused)
- محصول: ۱۹۹۳
- کارگردان: ریچارد لینکلیتر
- بازیگران: متیو مککانهی، بن افلک، پارکر پوزی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
تماشای مات و مبهوت تجربهای دلانگیز و دوستداشتنی است و جنس خاصی از پالایش روح به آدم میدهد چون این فیلم دربارهی نگرانیهای آینده نیست و برعکس نشان میدهد که چطور نگرانیهای آینده را فدای لذتهای زمان حال کنیم.
خود لینکلیتر دربارهی فیلم میگوید: «به نظرم دههی ۷۰ واقعا مزخرف بود. مات و مبهوت قرار بود فیلمی ضد نوستالژی باشد، ولی مثل وقتی که فیلم ضد جنگ میسازند و صرف تصویر کردن جنگ باعث میشود باحال و جذاب به نظر برسد، اینجا هم ضد نوستالژی من تبدیل به نوستالژی شد.»
تارانتینو که بارها گفته «اسلکر» (Slacker) فیلم محبوبش است، با دیدن مات و مبهوت فوری عاشقش شد. او دربارهی فیلم میگوید: «یکی از چیزهای بینظیر مات و مبهوت این است که هر بار تماشایش میکنید انگار دارید با رفقایتان وقت میگذرانید. شخصیتهای فیلم شبیه دوستان صمیمی ما هستند».
۵. باشگاه مشتزنی (Fight Club )
- محصول: ۱۹۹۹
- کارگردان: دیوید فینچر
- بازیگران: برد پیت، ادوارد نورتون، هلنا بونهم کارتر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۸ از ۱۰
باشگاه مشتزنی دیوید فینچر در کنار پالپ فیکشن دوتا از تأثیرگذارترین فیلمهای دههی ۹۰ میلادی بودند که هر کدام جریانهای سینمایی ویژهی خودش را به راه انداخت و سینمادوستان زیادی را شیفتهی خودش کرد. فینچر به همراه برد پیت و ادوارد نورتون که ستارههای اصلی فیلمش بودند خردهفرهنگی را به تصویر کشید که جونان عاصی و خستهی آن دوره تشنهاش بودند.
باشگاه مشتزنی تلفیق دیوانهواری است از کمدی، خشونت، اکشن و غافلگیریهای روایی. یعنی تمام چیزهایی که تارانتینو عاشقشان است و در فیلمهای خودش هم به کار میگیرد. بهویژه که باشگاه مشتزنی سبک بصری خیرهکنندهای دارد و با جسارت و جاهطلبی عجیبی ساخته شده. علاوه بر اینها، برد پیت هم که تا الان در دو فیلم از تارانتینو بازی کرده یکی از تحسینشدهترین بازیهایش را در همین فیلم به نمایش گذاشته است.
۶. جمعه (Friday)
- محصول: ۱۹۹۵
- کارگردان: اف. گَری گری
- بازیگران: آیس کیوب، کریس تاکر، نیا لانگ
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
فیلم جمعه با بازی آیس کیوب و کریس تاکر و کارگردانی اف. گری گری از فیلمهای محبوب تارانتینو است که مدام بین ژانرهای مختلف در نوسان است. از یک داستان اکشن پر از خشونت سمت یک فیلم سرگرمکنندهی استونر میرود که شخصیتهایی عاشق دود و دم و فاز گرفتن با دخانیات را نشان میدهد.
آیس کیوب که فیلمنامهی فیلم را به همراه دیجی پو نوشته بود، حس میکرد فیلمهایی مثل «بر و بچههای محل» (Boyz n the Hood) تصویر کاملی از زندگی این بخش جامعه نشان ندادهاند و سراغ وجوه بامزه و سرگرمکنندهی آدمهای این حوزه نرفتهاند. خودش در این باره میگوید: «ما کلی تفریح هم میکردیم توی این محلهها. دیوانهبازی در میآوردیم و خودمان را سرگرم میکردیم.»
به گفتهی تارانتینو اف گری گری و آیس کیوب فیلمی ساختهاند که میشود بارها و بارها تماشا کرد و از آن لذت برد.
۷. نفوذی (The Insider)
- محصول: ۱۹۹۹
- کارگردان: مایکل مان
- بازیگران: آل پاچینو، راسل کرو، کریستوفر پلامر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
تریلر تحسینشدهی مایکل مان با بازی آل پاچینو و راسل کرو دقیقا از جنس همان درامهای نفسگیری است که این کارگردان به خاطرش معروف شده و کاملا قابل درک است که چرا در فهرست فیلمهای منتخب تارانتینو جای گرفته.
فیلم نفوذی بر اساس یک ماجرای واقعی ساخته شده و منبع الهامش مقالهای تحت عنوان «مردی که زیاد میدانست» (The Man Who Knew Too Much) است که در Vanity Fair منتشر شد. داستان دربارهی مردی به نام جفری ویگاند است که دست به افشاگری دربارهی یک کارخانهی دخانیات میزند و درگیر پروندهی حقوقی سنگینی میشود و باید با عواقب این کار کنار بیاید. نفوذی در چند رشته از جمله بهترین فیلم و بهترین بازیگر برای راسل کرو نامزد اسکار شد ولی بیشتر از همه فیلم را به خاطر کارگردانی مایکل مان ستودند.
۸. ماتریکس (The Matrix)
- محصول: ۱۹۹۹
- کارگردان: لانا و لیلی واچوفسکی
- بازیگران: کیانو ریوز، لارنس فیشبرن، کری ان ماس
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۷ از ۱۰
این فیلم علمی-تخیلی جریانساز و بهشدت تأثیرگذار واچوفسکیها به دلایل متعددی تحسین شده و اثرگذاریش هنوز ادامه دارد. ماتریکس با ورودش به سینما موجی از اکشنها و علمی-تخیلیهای سبک خودش را به وجود آورد و شکلوشمایلی کاملا تازه خلق کرد. و در کنار همهی اینها تب چرم و عینک دودی را هم بین مردم راه انداخت.
ماتریکس مرزهای جلوههای ویژه را کاملا جابهجا کرد و تصاویری پیش روی مخاطبانش آورد که خیرهکننده و باورنکردنی بود. واچوفسکیها افقهای تازهای در بلاکباسترهای سینمایی خلق کردند و هم موجب حیرت و شگفتی تماشاگران شدند و هم اهالی سینما را مبهوت خودشان کردند. تارانتینو که از هواداران قسمت اول است، میگوید قسمت دوم و سوم خاطرهی خوش آن را برایش خراب کرد. «بعد قسمت دوم و سوم نمیتوانم نسبت به ماتریکس اصلی همان حس قبل را داشته باشم.»
ولی جدای از همهی اینها، ماتریکس از جهت دیگری هم برای تارانتینو ارزش و جایگاه ویژهای دارد. او زمانی را که برای اولین بار در یک سالن سینما به تماشای ماتریکس نشست بهخوبی به یاد دارد. به گفتهی او جو و اتمسفری که در سالن جریان داشت و بیخبری تماشاگران حاضر در سالن هیجانی تکرارنشدنی خلق کرده بود. در آن زمان هیچکس نمیدانست ماتریکس دقیقا چیست و چه داستانی را قرار است روایت کند. تبلیغات هوشمندانهی فیلم تنها تکههایی از تصاویر کنجکاویبرانگیز بود و مردم (از جمله تارانتینو) را تشنهی تماشا میکرد. برای همین وقتی در سالن تاریک نشسته بود و برای شروع فیلم انتظار میکشید، یکی از بهترین حسهای دنیا را تجربه میکرد.
۹. داستان پلیس۳: ابر پلیس (Supercop)
- محصول: ۱۹۹۲
- کارگردان: استنلی تانگ
- بازیگران: جکی چان، میشل یئو، مگی چونگ
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
سومین قسمت از مجموعهفیلم مشهور و پرطرفدار داستان پلیس با بازی جکی چان از محبوبترین فیلمهای تارانتینو است که بارها در موردش صحبت کرده و گفته که بهترین صحنههای اکشن و بهترین بدلکاریهای سینما را در آن دیده.
تارانتینو صحنهی محبوبش از این فیلم را هم انتخاب کرده و گفته جایی را که میشل یئو با موتورسیکلت روی قطار در حال حرکت میپرد بیشتر از همه دوست دارد.
۱۰. سرعت (Speed)
- محصول: ۱۹۹۴
- کارگردان: جان د بونت
- بازیگران: کیانو ریوز، ساندرا بولاک، دنیس هاپر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
سرعت یکی از اکشن تریلرهای جذاب دههی ۹۰ است که ایدهی سه خطیاش را اگر روی کاغذ بخوانید کمی مسخره به نظر میرسد؛ پلیسی جوان باید یک اتوبوس و مسافرانش را از بمبی عجیب نجات دهد، بمبی که اگر سرعت اتوبوس ذرهای کمتر یا بیشتر از ۵۰ مایل بر ساعت برسد منفجر خواهد شد. اما بعد از تماشای فیلم متوجه میشوید که چه تجربهی هیجانانگیز و خوبی است.
سرعت از آن اکشنهایی است که قدرت و جذابیت ژانر را به خوبی درک کرده و از عناصرش بهترین استفاده را برده. تارانتینو بخشی از بزرگی فیلم سرعت را مربوط به نوستالژی میداند. به گفتهی او اگر تماشاگرهای جوانتر الان به تماشای فیلم بنشینند ممکن است حس کنند چیز خاصی نیست، ولی اگر زمان اکرانش حضور میداشتند و از کسانی بودند که روی پردهی بزرگ فیلم را میدیدند، متوجه ارزش و جایگاهش میشدند.
منبع: faroutmagazine