کریستوفر نولان جایگاه خود را در میان کارگردانان بزرگ به دست آورده است. او خلاقیت هنری را با سرگرمی های اصلی ترکیب می کند به گونه ای که کمتر فیلمسازی می تواند. فیلم‌های الهام‌گرفته از نوآر او به‌خاطر ساختارهای روایی غیر متعارف، طرح‌های ذهنی و جلوه‌های ویژه در مقیاس بزرگ شناخته می‌شوند. بهترین کار نولان از نظر فکری نیز جاه طلبانه است و اغلب با مضامین سنگین و شخصیت های پیچیده دست و پنجه نرم می کند. پروژه فعلی او، فیلم زندگینامه ای اوپنهایمر با بازی کیلیان مورفی، قرار است سال آینده اکران شود.

نولان مانند بسیاری از داستان نویسان بزرگ، یک طرفدار فیلم است. در طول سال‌ها، او بسیاری از فیلم‌هایی را که الهام‌بخش او بوده‌اند به اشتراک گذاشته است. توصیه های او شامل بینشی از پیشرفت نولان به عنوان کارگردان ارائه می دهد. به احتمال زیاد طرفداران نولان تعدادی از انتخاب های او را نیز لذت بخش می دانند.

Bad Timing (1980)

آرت گارفانکل، ترزا راسل و هاروی کایتل در این نمایش روانشناختی بازی می کنند. این فیلم رابطه طوفانی بین میلنا و الکس، دو جوان آمریکایی در وین را مستند می کند. یک کارآگاه وقایع پس از اقدام به خودکشی میلنا را با هم ترکیب می کند.

فیلم Bad Timing به کارگردانی نیکلاس روگ ساخته شده است که فیلم ترسناک Don’t Look Now را نیز با بازی دونالد ساترلند و جولی کریستی ساخته است. آثار روگ، به‌ویژه تدوین هولناک و تأثیرگذار آن، نه تنها توسط نولان، بلکه از کارگردان‌های استیون سودربرگ، دنی بویل و ادگار رایت نیز به‌عنوان تأثیرگذار ذکر شده است.

Foreign Correspondent (1940)

در این فیلم جاسوسی، یک روزنامه نگار آمریکایی (جان مک کریا) در لندن برای افشای یک توطئه در ماه های منتهی به جنگ جهانی دوم تقلا می دهد. این داستان زمانی مخاطبان آمریکایی را هدف قرار داده بود که انگلستان در تلاش بود ایالات متحده را وارد جنگ کند.

Foreign Correspondent دومین فیلم هالیوود آلفرد هیچکاک پس از نقل مکان از بریتانیا بود. این یکی از آثار کمتر نمادین استاد این ژانر است، و قطعا ارزش دیدن را دارد. نولان گفت که دانکرک به ویژه تحت تأثیر صحنه ای در Foreign Correspondent که در آن یک هواپیما در اقیانوس سقوط می کند، قرار گرفته است.

Mr. Arkadin (1955)

آقای آرکادین یکی از فیلم های کمتر شناخته شده اورسن ولز است. مانند شهروند کین، حول محور یک سرمایه دار مرموز با بازی ولز می چرخد که از یک تاجر آمریکایی به نام زوک باج میگیرد. یک قاچاقچی کوچک (رابرت آردن) به زوک در مورد توطئه ای علیه او هشدار می دهد که به یک داستان بزرگتر از جنگ سرد باز می شود. نسخه های مختلفی از آقای Arkadin وجود دارد، اما ویرایش Criterion که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد احتمالاً بهترین است.

نکته جالب توجه: این فیلمی بود که تمثیل عقرب و قورباغه را در دنیای انگلیسی زبان مشهور کرد. پیش از این، این داستان فقط در روسیه شناخته شده بود. در داستان، عقرب از قورباغه ای می خواهد که از رودخانه عبور کند و قول می دهد که او را نیش نزند. در طول سفر، عقرب قورباغه را نیش می زند. وقتی قورباغه علت را می پرسد، عقرب پاسخ می دهد که این در طبیعت اوست.

Ryan’s Daughter (1970)

داستان دختر رایان در طول جنگ جهانی اول داستان عاشقانه یک زن متاهل ایرلندی (سارا مایلز) و یک افسر بریتانیایی (رابرت میچام) و مخالفت شدید جامعه با رابطه آنهاست. این یک بازخوانی آزاد از رمان کلاسیک مادام بواری اثر گوستاو فلوبر است. در بیش از سه ساعت، این یک حماسه واقعی است.

برخی از دقت تاریخی فیلم، به ویژه به تصویر کشیدن ناسیونالیسم ایرلندی انتقاد کرده اند، اما به خاطر بازی های چشمگیر و استعداد کارگردانی دیوید لین، که بیشتر برای دکتر ژیواگو مشهور است، ارزشش را دارد. نولان، دختر رایان را به خاطر منظره‌های بصری آن، به‌ویژه تصاویرش از سواحل و دریای ایرلند تحسین کرده.

Topkapi (1964)

این فیلم در مورد نقشه ای برای سرقت یک خنجر تزئین شده با زمرد از یک قصر قدیمی در استانبول است. الیزابت (ملینا مرکوری) یک زن به ظاهر معمولی، معشوقه سابق جنایتکار خود، والتر (ماکسیمیلیان شل) را برای کلاهبرداری استخدام می کند و با گروهی از دزدها درگیر می شود.

توپکاپی به خوبی رمان کلاسیک نوآر ژول داسین کارگردان، Rififi نیست، اما برای طرفداران جنایی یا افرادی که به دنبال یک سفر نوستالژی دهه ۶۰ هستند، جذاب خواهد بود. نولان گفته است که او طرفدار بازی پیتر اوستینوف در نقش آرتور سیمپسون است که اوستینوف برای آن اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را دریافت کرد.

Koyaanisqatsi (1982)

Koyaanisqatsi مستندی تجربی و بدون روایت، بدون دیالوگ و بدون روایت است. به سادگی شهرها و مناظر ایالات متحده را در کنار موسیقی آهنگساز مینیمالیست فیلیپ گلس به تصویر می کشد. به آن شعر با لحن بصری گفته می شود و از تایم لپس و حرکت آهسته استفاده زیادی می کند. عنوان آن در زبان Hopi به معنای «زندگی خارج از تعادل» است.

این فیلم مطمئناً جلوه های بصری قدرتمندی دارد و بسیاری از منتقدان آن را به عنوان هشداری در مورد فاجعه زیست محیطی تفسیر کرده اند. نولان Koyaanisqatsi را به خاطر تعلیمی نبودن ستایش کرد و در عوض به مخاطب اجازه داد تا روی تصویر تعمق کند و خودش به نتیجه برسد.

Merry Christmas Mr. Lawrence (1983)

دیوید بویی در این درام جنگ جهانی دوم به کارگردانی ناگیسا اوشیما در مورد یک سرباز بریتانیایی که در اردوگاه اسرای جنگی ژاپنی اسیر شده است، بازی می کند. ریویچی ساکاموتو، به عنوان یک نوازنده، نقش فرمانده اردوگاه را بازی می کند. این فیلم از طریق شخصیت های اصلی، مسائل مربوط به تضاد فرهنگی و دیدگاه های متضاد در مورد افتخار را بررسی می کند.

اوشیما یکی از چهره‌های برجسته موج نو ژاپن بود و مسئول ساخت فیلم‌هایی از جمله In the Realm of the Senses و The Ceremony بود. نولان اوشیما را به خاطر استفاده کامل از کاریزمای بویی در این فیلم ستایش کرده، که الهام بخش او برای انتخاب بویی در The Prestige بود.

The Hit (1984)

The Hit یک فیلم جاده ای جنایی از کارگردان استیون فریرز است که فیلم هیجان انگیز اجتماعی Dirty Pretty Things و کمدی-درام Philomena را با بازی جودی دنچ و استیو کوگان ساخته است.

نولان The Hit را به عنوان داستانی در مورد توانایی مردان ناامید تحسین کرد. جان هرت در اولین فیلمش در نقش برادوک و تیم راث در نقش دستیارش مایرون عالی است.

Street of Crocodiles (1986)

Street of Crocodiles یک فیلم کوتاه استاپ موشن از Brothers Quay، انیماتورهای دوقلو است. فیلم داستان عروسکی را دنبال می کند که از ریسمان های خود رها شده و به کاوش در محیط خود می پردازد، اما آن را متروک و تنها می یابد. این یک داستان غم انگیز است، اما دارای بسیاری از تصاویر جذاب است. سازندگان فیلم از وسایل، اشیاء و اسباب‌بازی‌های مختلف برای پر کردن دنیای عروسک‌ها استفاده می‌کنند.

دوربین و تدوین نیز ماهرانه و شیک هستند و از فوکوس و عمق میدان بسیار استفاده شده است. Street of Crocodiles همچنین مورد علاقه فیلمساز تری گیلیام و گروه Nine Inch Nails است که در موزیک ویدیوی «Closure» خود به این فیلم اشاره می کنند.

For All Mankind (1989)

این مستند از فیلم‌های اصلی برنامه آپولو استفاده می‌کند تا داستان فرود روی ماه و فناوری‌های موجود در آن را روایت کند. کارگردان، آل رایرت، ۸۰ ساعت مصاحبه و فیلم را بررسی کرده. او نماهایی از سفرهای مختلف را با هم ترکیب می کند تا شبیه یک سفر به نظر برسد و موفق می شود منبع اصلی را به یک داستان مؤثر تبدیل کند.

این مستند حتی ۹۰ دقیقه هم نیست، اما می‌تواند یک نمای کلی از یکی از بزرگترین شاهکارهای فنی بشریت ارائه دهد. جلوه های بصری فضا و ماه زیبا و ماورایی هستند. این چالش های عظیم فاصله و گرانش را که مهندسان و خدمه مجبور به غلبه بر آن بودند، نشان می دهد. این تصویر با موسیقی متن تهیه کننده کهنه کار برایان انو تکمیل می شود. واضح است که فرود روی ماه الهام‌بخش بزرگی از نولان بود، به‌ویژه در فیلم میان‌ستاره‌ای.