طرفداران Stranger Things هنوز با مرگ ادی مانسون در فصل ۴ کنار نیامدهاند. او مردی دوستداشتنی و یک گیتاریست خشن بود و هرگز به شهری که آرزوی مرگش را داشت پشت نکرد. مشاهده اینکه شخصیت های مورد علاقه طرفداران چنین مرگ های غم انگیزی را هم در تلویزیون و هم در سینما تجربه می کنند، می تواند ویرانگر باشد.
از شخصیتهای جانبی نمادین گرفته تا شخصیتهای اصلی مهم، مرگ این شخصیتها خاطرهانگیز است و تماشاگران نمیتوانند صحنهها را بدون گریه کردن تماشا کنند.
Jenny (Forrest Gump)
جنی هرگز ثابتترین فرد در زندگی فارست در فارست گامپ نبود. او در طول زندگیاش زمانی میآید و میرود که به بهترین وجه برای او مناسب باشد، و سبکهای زندگی مختلفی را آزمایش میکند. پس از وصلت مجدد با فارست، آنها با هم ازدواج می کنند، اما او بر اثر یک ویروس ناشناخته می میرد و شوهر و پسرش را پشت سر می گذارد.
مرگ جنی غم انگیز نیست زیرا مخاطبان او را دوست دارند. غم انگیز است زیرا فارست او را دوست دارد. او بزرگترین قلب هر کس در فیلم را دارد و در عوض سزاوار همان عشق است.
Ash (Pokémon: The First Movie)
در اینجا Ash بین Mew و Mewtwo قدم می گذارد تا درگیری را متوقف کند. متأسفانه، انفجار او را به سنگ تبدیل می کند. پیکاچو ناراحت تلاش می کند تا او را احیا کند بی فایده است. اشک های پوکمون برای احیا و شفای مربی لازم است و به Mewtwo الهام می شود که زمان را به عقب برگرداند. مرگ، یک لحظه غافلگیر کننده است که طرفداران پوکمون را تحت تاثیر قرار داد.
تماشای پیکاچو که Ash را تکان می دهد دلخراش است زیرا مخاطبان در هر سنی نمی توانند اشک ها را مهار کنند و غم و اندوه پوکمون ها را احساس کنند. انیماتورها باید از توانایی انتقال چنین احساسات قوی از طریق انیمیشن احساس غرور کنند.
John Coffey (The Green Mile)
مرگ ویرانگر جان کافی در فیلم مسیر سبز لایق او نیست. جان جدا از توانایی فوقالعادهاش در شفا از طریق لمس، در واقع بیگناه است، اما حاضر نیست آزادانه راه برود و در مقابل خانوادههای متوفی اعدام میشود. در حالی که افسران او را روی صندلی برقی آماده می کنند، با اشک های غول مهربان مقابله می کنند.
اشک های افسران علیه خانواده های ناراحتی که می خواهند مرگ او را ببینند کنار هم قرار می گیرد. جان ایمان خود را به انسانیت از دست داد و فکر می کند که مستحق مجازات است. هدیه منحصر به فرد او یک نعمت است و می تواند زندگی بسیاری را تحت تأثیر قرار دهد.
Gage (Pet Sematary)
در Pet Sematary، خانواده Creed به یک خانه روستایی با محل دفن باستانی نقل مکان می کنند که می تواند حیوانات خانگی مرده را زنده کند. در طول یک پیک نیک، گیج کودک نوپا به خیابان می دود آن هم در حالی که یک تانکر در حال حرکت در جاده است. تماشاگران هرگز مرگ را نمی بینند، اما یک کفش نوزاد خون آلود روی سنگفرش فرود می آید که کامیون واژگون می شود.
گیج نوزادی بود که هنوز بازی نکردن در خیابان را درک نکرده بود. مرگ تکان دهنده و نابهنگام یادآور اتفاقاتی است که ممکن است در یک چشم به هم زدن برای همه والدین بیفتد و یادآوری برای همه رانندگان که مراقب کودکان باشند.
Thomas J. (My Girl)
هیپوکندریاک وادا با توماس جی. که به همه چیز آلرژی دارد در «دختر من» دوست می شود. مرگ توماس تأثیر زیادی بر او دارد. پس از مرگ بر اثر واکنش آلرژیک به نیش زنبور، وادا به طرز غم انگیزی این جمله معروف “او بدون عینک نمی بیند” را در مراسم تشییع جنازه به زبان می آورد که آن را به یکی از غم انگیزترین مرگ های فیلم کودکان تبدیل می کند.
این صحنه تکان دهنده ای است که وادا با دیدن جسد بی جان دوستش متلاشی می شود. دختر من تصویر زیبایی است که مرگ را از دید یک کودک برجسته می کند و با پذیرش مشکلات بزرگ شدن دست و پنجه نرم می کند.
Trevor (Pay It Forward)
Pay It Forward پسر جوانی به نام Trevor را دنبال می کند که جنبشی را برای تشویق دیگران به انجام کارهای خوب برای دیگران آغاز می کند. ترور می بیند که دوستش در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار می گیرد و به کمک او می شتابد. اما در جریان درگیری یکی از زورگیران او را با چاقو می زند و او بعداً تسلیم جراحاتش می شود.
مرگ یک پایان غم انگیز برای کودکی است که فقط می خواهد دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کند. لحظهای تکاندهنده است که مخاطبان را در حالی که کسانی که از جنبش او الهام گرفتهاند برای ادای احترام به او گرد هم میآیند، اشک میریزند.
Brachiosaurus (Jurassic World: Fallen Kingdom)
تماشاگران انتظار مرگهای وحشتناکی را در فیلم Jurassic World: Fallen Kingdom داشتند، اما انتظار نداشتند که از یک دایناسور چنین احساسی داشته باشند. کلر، اوون و فرانکلین در حالی که تلاش می کنند از فوران آتشفشان فرار کنند، در آخرین ثانیه وارد کشتی می شوند. با این حال، یک براکیوزاروس پشت سر باقی می ماند و در حالی که با دود آتشین پوشیده شده است، از وحشت فریاد می زند.
صداهای دلخراش در حالی که شخصیتهای انسانی با موسیقی پسزمینه آرام ساکت میمانند، به مخاطب یادآوری میکند که این حیوانات بدون توجه به نحوه خلقتشان، احساساتی دارند. براکیوزاروس اولین دایناسوری است که در جزیره نوبلار در پارک ژوراسیک و آخرین تصویر از جزیره در دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده دیده شده است.
Tony Stark (Avengers: Endgame)
تونی استارک انتقامجوییست که مرگ او در فیلم Avengers: Endgame را برای مخاطبان احساسیتر میکند. همانطور که او تانوس را با ضربه زدن انگشتانش از بین می برد، در این روند به طور مرگباری مجروح می شود. پیتر پارکر در حال مرگ در محاصره ابرقهرمانان، گریه میکند و پپر پاتس به تونی اطمینان میدهد که حالشان خوب است.
Han Solo (Star Wars: The Force Awakens)
برخی از طرفداران جنگ ستارگان بر این باورند که مرگ هان سولو بدترین اتفاق است. هان تلاش می کند تا پسرش را متقاعد کند که قسمت تاریک را رها کند اما در نهایت با شمشیر نوری خود کشته می شود و جسد او بدون مراقبت به کناری پرتاب می شود.
هان به عنوان یک عنصر اصلی در سه گانه اصلی، سزاوار مرگ قهرمانی است که اگر اصلاً نیاز به مرگ داشته باشد. این یک مرگ غیرضروری است که تماشاگران را فقط برای حذف یک شخصیت قدیمی شوکه کرد و کاری برای پیشبرد داستان انجام نداد.
Dobby (Harry Potter And The Deathly Hallows: Part 1)
دابی به عنوان جن خانگی سابق خانواده مالفوی، ناجی هری پاتر است. از هشدار دادن به او در مورد اتاق اسرار گرفته تا کمک به فرار از خانه مالفوی در هری پاتر و یادگاران مرگ: قسمت اول، دابی قهرمانی است که به دست بلاتریکس لسترنج دچار مرگ غم انگیزی شد. پس از ناامید شدن به کلبه بیل و فلور ویزلی، هری متوجه شد که دابی با چاقو به طرز مرگباری زخمی شده است.
اگرچه این شخصیت در مقایسه با کتابها در فیلمها چندان مورد استفاده قرار نگرفت، اما برای هر طرفدار دنیای جادوگری لحظهای افسردهکننده است. دابی نهایت فداکاری را برای نجات دوستی که او را از برده بودن رها کرد، انجام داد.