طی دو دههی گذشته، کریستوفر نولان یکی از پیشروترین کارگردانهای هالیوود بوده است و همیشه با هر فیلمی که ساخته است، طرفداران را به دو قسمت موافق و مخالف تقسیم کرده است. نولان همواره به عنوان کارگردانی که ایدههای پیچیده و بزرگ را به فیلم نبدیل میکند، شناخته میشود. نولان را کسی میدانند که بیش از هر چیز دیگر به جلوههای ویژه بصری و میدانی فیلمهایش و به تصویر کشاندن غیرممکنها اهمیت میدهد، اما اگر بیشتر به کارنامهی او دقت کنید، در مییابید که او همواره سلیقهی خاصی در انتخاب بازیگر داشته است و همواره آنها را به نحو خوبی راهنمایی کرده است و فیلمهایی که ساخته را تبدیل به یکی از فیلمهای خوب کارنامهی هنری بازیگرانی که در آنها حضور داشتهاند، نموده است.
پیش از این که به لیست زیر بپردازیم، اشارهای میکنیم به بعضی از بازیگرانی که در فیلمهای نولان درخشیدهاند، اما به این لیست نرسیدهاند:
- لوسی راسل در تعقیب (Following)
- جو پانتولیانو در یادگاری (Memento)
- کری-ان ماس در یادگاری
- نیکی کت در بیخوابی (Insomnia)
- پال دولی در بیخوابی
- اندی سرکیس در پرستیژ (The Prestige)
- دیوید بویی در پرستیژ
- مایکل کین در بتمن آغاز میکند (Batman Begins)
- آرون اکهارت در شوالیهی تاریکی (The Dark Knight)
- مگی جیلنهال در شوالیهی تاریکی
- ماریون کوتیار در تلقین (Inception)
- تام هاردی شوالیه تاریکی برمیخیزد (The Dark Knight Rises)
در لیست زیر ۱۵ بازیگری را مرور میکنیم که بهترین نقشآفرینیها را در فیلمهای نولان از خود نشان دادهاند:
۱۵. گری اولدمن در شوالیهی تاریکی (The Dark Knight)
- محصول: ۲۰۰۸
- سایر بازیگران: کریستین بیل، هیث لجر
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۴ از ۱۰۰
اولدمن یکی از آن بازیگرانی است که در سهگانهی بتمن نمیتوان او را ستارهای پردرخشش نامید، اما اگر او را از این سهگانه حذف کنید، قطعا جای خالی او را بهشدت احساس خواهید کرد. بیش از دو قسمت دیگر، در شوالیهی تاریکی است که گری اولدمن و جیمز گوردون دیده میشوند؛ جایی که آنها به کمک بتمن میآیند تا بتواند با ابرشروری به نام جوکر مبارزه کند.
اولدمن کارآگاهی باتجربه و آرام است. او در ابتدا چندین بار از جوکر حقه میخورد و یکی پس از دیگری بازیها را به او میبازد، اما در نهایت یکی از کلیدیترین نقشها را برای شکست دادن او ایفا میکند. او مردی معمولی است که نه به اندازهی بتمن قوی است و نه به اندازهی یک شهروند معمولی بیاطلاع. او تا حدی که میتواند خودش و حتی خانوادهاش را اذیت میکند تا بتواند از شهر محافظت کند. او یک ابرقهرمان نیست، اما یک قهرمان است.
۱۴. لئوناردو دیکاپریو در تلقین (Inception)
- محصول: ۲۰۱۰
- سایر بازیگران: تام هاردی، ماریون کوتیار
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۷ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۸ از ۱۰۰
بر کسی پوشیده نیست که نقشآفرینی دیکاپریو در تلقین نهتنها بهترین نقشآفرینی کارنامهی او نیست، بلکه حتی بهترین نقشآفرینی فیلم هم نیست و بااینحال نمیشود او را کنار گذاشت، چراکه او لئوناردو دیکاپریو است. او ستون اصلی فیلم است و تمام داستان را به پیش میبرد. دیکاپریو در چندین عالم حقیقت و رویا جابهجا میشود و موفق میشود که با موفقیت شخصیت پیچیده و چند لایهی کاب را به ثمر برساند.
او با کوتیار رابطهی درستی برقرار میکند و آنها موفق میشوند به همراه یکدیگر یکی از بهترین زوجهای فیلمهای نولان را تشکیل دهند. دیکاپریو یکی از آن چهرههایی است که اگر در تلقین نبود، بیشک فیلم نمیتوانست تا این اندازه دیده شود.
۱۳. ان هتوی در شوالیهی تاریکی برمیخیزد (The Dark Knight Rises)
- محصول: ۲۰۱۲
- سایر بازیگران: کریستین بیل، تام هاردی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۷ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۸ از ۱۰۰
زنان در فیلمهای نولان نقشهای خیلی پررنگی ندارد، اما طی مرور کارنامهی او به چند استثنا هم برمیخوریم که یکی از آنها ان هتوی در نقش سلنا کایل شوالیهی تاریکی برمیخیزد است. ان هتوی با کنار زدن کیرا نایتلی، جسیکا بیل، کیت مارا، چارلوت رایلی و گما ارترتون توانست این نقش را بهدست بیاورد و همانند هیث لجر، بازیگری نبود که هواداران از ابتدا با آغوش باز او را در نقش زن گربهای بپذیرند، چرا که شخصیت اجتماعی او به خوبی کسانی مانند میشل فایفر، ارتا کیت و هیل بری که پیش از این در نقش زن گربهای حاضر شدهاند، نبود، اما همین شبیه نبودن او به کسانی که پیش از او این نقش را ایفا کردهاند، تبدیل به یکی از نقاط قوت شخصیتی شد که هتوی آن را آفرید.
نولان، سلنا کایل و رابطهی او با بتمن را به چیز جدیدی تبدیل میکند و این شخصیت تبدیل به شخصیتی به کلی متفاوت از پیشینیانش میشود. هتوی با موفقیت دو وجهی مختلف کایل را در مقابل دوربین نولان شکل میدهد؛ ابتدا دزدی نابغه و بعدتر انسانی دلسوز و باوجدان. شوالیهی تاریکی برمیخیزد بهترین نقشآفرینی بیل در سهگانهی بتمن نیست و این هتوی است که بیش از همه دیده میشود.
۱۲. مایکل کین در شوالیهی تاریکی برمیخیزد
- محصول: ۲۰۱۲
- سایر بازیگران: کریستین بیل، تام هاردی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۷ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۸ از ۱۰۰
در سالهایی که به نظر میرسید کارنامهی هنری مایکل کین به غروب خود نزدیک میشود، او بهطور غیرمنتظرهای تبدیل به یکی از بازیگران اصلی نولان شد؛ او از بتمن آغاز میکند، در تمام هشت فیلم نولان حضور داشته است و همیشه خودش را بهعنوان بازیگر مکملی قابل اعتماد ثابت کرده است. همهی نقشآفرینیهای او قدرتمندند، حتی نقشآفرینیهای کوتاهی مانند تلقین، اما شاید بتوان گفت بهترین ساعات نقشآفرینی کین در فیلمهای نولان، در شوالیهی تاریکی برمیخیزد رقم میخورد.
از بین تمام روابط مختلفی که بروس وین طی سهگانهی بتمن نولان با انسانهای مختلف برقرار کرده است، هیچکدام آنها به قدرتمندی رابطهی او با آلفرد نیست؛ کسی که برای وین نزدیکترین نماد به پدر است، چرا که او را بزرگ کرده است و به والدیناش قول داده است که به خوبی از او محافظت کند. آلفرد چندین بار با تمایل بروس به فدا کردن خود و نجات گاتهام گلاویز شده است و حتی چندین بار برای منصرف کردن بروس، جان خود را به خطر انداخته است.
این حس پدرانهی آلفرد در شوالیهی تاریکی برمیخیزد به اوج میرسد؛ جایی که آلفرد دیگر نمیتواند درهمریختن و شکستن بروس را نظاره کند و هرچه همچون یک پیر دانا او را نصیحت میکند، فایدهای ندارد و در نهایت تصمیم میگیرد بروس را ترک کند. وقتی که او تصمیم خود مبنی بر ترک بروس را اعلام میکند و همزمان محتوای نامهی ریچل را که از مدتها پیش از او مخفی کرده بود را فاش میکند، خودش را از چشم بروس میاندازد، اما این عمل را با این هدف به انجام میرساند که ارباب وین را دوباره به روی پای خودش بازگرداند، عملی که نتیجه هم میدهد.
۱۱. تام هاردی در تلقین
- محصول: ۲۰۱۰
- سایر بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، ماریون کوتیار
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۷ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۸ از ۱۰۰
اگرچه تلقین نولان یکی از فیلمهای خوبه چند دههی اخیر سینما است، بااینحال بعضی از شخصیتهای فیلم کاملا اضافی و غیرواقعی هستند. مثلا به نقش جوزف گوردون لویت پیر نگاه کنید؛ کسی که تقریبا هیچ کاری برای انجام دادن و هیچ نقشی برای بازی کردن ندارد، یا الیوت پیج؛ کسی که بردهی اطلاعتاش است.
تام هاردی اما نقش جعلکننده را در تیم رویای دیکاپریو ایفا میکند. هاردی دو سال پیش از تلقین با فیلم برانسون (Bronson) نیکلاس ویندینگ ریفن مورد توجه هالیوود قرار گرفت، اما در تلقین بود که با یک نقشآفرینی متفاوت در شخصیتی متفاوت از سایر شخصیتهای کارهای نولان، توانست خودش را به اثبات برساند؛ شخصیتی موذی، بامزه و تا اندازهای جذاب.
هاردی شخصیت خود را به گونهای زنده میکند که با این که چیز زیادی از گذشتهی او نمیدانیم، به نظر میآید همه او را میشناسیم؛ او مردی است که از دانشگاه اخراج شده است، شکستهای عشقی خود را خورده است، ایمانش به انسانها را از دست داده است و با وجدان اندکی که درونش زنده مانده است، در مسیر کاب قرار گرفته است. هاردی با وجود حضور کوتاهش، چیز زیادی برای ارائه دارد. این یکی از آن نقشآفرینیهای رنگارنگ و جذابی است که به اندازهی کافی در فیلمهای نولان وجود ندارد و میشود شخصیتهای بیشتری با چنین ویژگیهایی را در فیلمهای او دید.
۱۰. ربکا هال در پرستیژ (The Prestige)
- محصول: ۲۰۰۶
- سایر بازیگران: هیو جکمن، کریستین بیل
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۶ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۶۶ از ۱۰۰
یکی دیگر از زنان اسنثنایی کارنامهی نولان. اگر بخواهیم روراست باشیم شخصیتهای زن فیلمهای نولان، بهجز یکی از آنها که به آن اشاره شد و یکی دیگر که به آن اشاره خواهیم کرد، صرفا کسانی هستند که آفریده شدهاند تا با حرف زدن، به مخاطب اطلاعات منتقل کنند؛ هیلاری سوانک در بیخوابی، الیوت پیج در تلقین، یا قهرمان را به وجد بیاورند؛ کتی هولمز و مگی جیلنهال در بتمنها.
نقشآفرینی ربکا هال در پرستیژ اما در هیچکدام این گروهها جا نمیگیرد. نقشآفرینی او، اگر میانستارهای را کنار بگذاریم، یکی از احساسیترین، تیزترین و تاثیرگذارترین نقشآفرینیهای کارنامهی نولان است. هال در آن زمان تنها ۲۴ سال داشت و پیش از آن تنها در یک فیلم دیگر نقشآفرینی کرده بود. هال آرام است و عاشق و ناگهان وقتی دیگر نمیتواند خیانت و دیوانگی بوردون را تحمل کند، پرسروصدا است و خشمگین.
فروپاشی احساسی هال که او را به خودکشی میکشاند، قدرتمندترین و شوکهکنندهترین اتفاق فیلمی است که سرشار است از اتفاقات خیرهکننده و شوکهکننده. این شخصیت بهگونهای به مخاطب نزدیک میشود که هیچکدام از شخصیتهای زن آسیبدیده توسط قهرمانهای مرد فیلمهای نولان چنین نکردهاند.
۹. هیو جکمن در پرستیژ
- محصول: ۲۰۰۶
- سایر بازیگران: کریستین بیل، ربکا هال
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۶ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۶۶ از ۱۰۰
پرستیژ نهتنها یک بلاکباستر نیست، بلکه یکی از پیچیدهترین و تاریکترین فیلمهای نولان است و همزمان یکی از نقاط عطف کارنامهی جکمن برای تبدیل شدن او به نقشهای اصلی. ستارهی مردان ایکس (X-Men) نقش شعبدهباز آمریکاییای را بازی میکند که بعد از مرگ تصادفی همسرش روی صحنه، رقابتی خطرناک و تلخ با همکار و دوست سابق خود آلفرد بوردون را آغاز کرده است و آن را ادامه میدهد.
نولان در انتخابی هوشمندانه از جکمن و تجربهی نقشآفرینیهای موزیکال او استفاده میکند تا مخاطب با دیدن آنجییر، بلافاصله دریابد که او اجرا کنندهی بهتری است، حتی اگر شعبده باز بهتری نباشد. او در نگاه اول دوستداشتنیتر است و راحتتر از دیگری میتوان با او همذاتپنداری کرد، اما درخشش حقیقی نقشآفرینی جکمن هنگامی است که او این شخصیت را نبدیل به یک شرور حقیقی میکند؛ شخصیتی وسواسی، مرزی و قاتل که از انجام هیچکاری در مسیر انتقام و موفقیت ترسی ندارد.
رازگشایی نهایی دربارهی حقهی آنجییر، یکی از شوکه کنندهترین پایانبندیهای سینمای مدرن است. برای بازیگری که بهطور غریزی دوستداشتنی است، شجاعت زیادی میطلبد که خودش را در نقش شخصیتی تلخ و منفور محک بزند، اما بهنظر میآید جکمن نقش را خیلی زود درک کرده است و توانسته آن را به بهترین شکل ممکن ایفا کند.
۸. جسیکا چستین در میانستارهای (Interstellar)
- محصول: ۲۰۱۴
- سایر بازیگران: متیو مککانهی، ان هتوی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۲ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۴ از ۱۰۰
مورفی یکی از ماندکارترین دخترهای تاریخ سینما است. دختری که از پدرش میخواهد که رهایش نکند، پدر بهدنبال ماموریتی بزرگتر مجبور به رفتن میشود، اما این خود مورفی است که جهان را نجات میدهد. جسیکا چستین شاید در میانستارهای بهترین بازی کارنامهی خود را ارائه ندهد، اما بیشک یکی از بهترین زنان کارنامهی هنری نولان را میسازد.
چستین تنها نمادی است که کوپر را به زمین متصل نگه میدارد و مورفی تنها فرد خانواده است که دست از یافتن پدر برنمیدارد. چستین در نقش مورفی زنی قدرتمند است و با اراده که از لحاظ احساسی آسیبدیده است و همواره چشمبهراه بازگشتن پدری است که سالها پیش قول آمدن داده بود.
۷. کیلین مورفی در دانکرک (Dunkirk)
- محصول: ۲۰۱۷
- سایر بازیگران: تام هاردی، هری استایلز
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۴ از ۱۰۰
در فیلمی که سمفونی تصاویر است، هنرنمایی جلوههای ویژهی بصری و میدانی است و نولان در آن به اوج هنرنمایی بصری کارنامهی هنری خود میرسد و فیلمنامه، شخصیتپردازی و بازیگری در درجات بعدی اهمیت قرار دارند و از نقاط ضعف فیلم محسوب میشوند، تمام بار هنرنمایی فیلم بردوش کیلین مورفی است.
مورفی که طی چندسال اخیر با درخشش در سریال پیکی بلایندرز با نام توماس شلبی هم شناخته میشود، در دانکرک یکی از احساسیترین و تاثیرگذارترین نقشآفرینیهای خود را ارائه میدهد و تمام بار همراه کردن مخاطب با شخصیتها را به دوش میکشد. مورفی در دانکرک مردی جنگزده است که تمام ما با آنکه هیچچیز از گذشتهاش نمیدانیم، دلمان برایش میتپد و همدل میخواهیم که او سالم به خانه برسد.
۶. کریستین بیل در بتمن آغاز میکند (Batman Begins)
- محصول: ۲۰۰۵
- سایر بازیگران: مایکل کین، لیام نیسون
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۴ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۰ از ۱۰۰
وقتی که نولان تصمیم گرفت وظیفهی کارگردانی فیلم بتمن جدید سینما را برعهده بگیرد با دهها جوان هالیوودی ملاقات کرد و آنها را برای نقش، آزمایش کرد؛ جیک جیلنهال، جاشوا جکسون، ایون بیلی، هنری کویل، هیو دنسی، کیلیان مورفی و هیث لجر. درنهایت اما این کریستین بیل سی ساله، ستارهی روانی امریکایی (American Psycho)، لورل کنیون (Laurel Canyon) و ماشینچی (The Machinist)، بود که توانست نقش را به دست آورد و هیچکس نمیتواند بگوید بیل از پس نقش برنیامد.
بیل بهخوبی با ایدهی نولان مبنی بر یک بتمن واقعگرا مطابق شده بود. او در هر سه فیلم نقشآفرینیهای قدرتمندی از خودش به نمایش میگذارد، اگرچه در قسمت دوم کمی با نقشآفرینی لجر به کنارهها رانده میشود، اما در واقع این نخستین فیلم از سهگانهی بتمن است که بیل را در اوج خود به نمایش میگذارد و پیچیدهترین احساسهای یک مرد را به تصویر میکشد؛ از سقوط کامل تا صعود.
آنچه نولان انتظار داشت، این بود که فیلمی بسازد دربارهی خود بتمن، برخلاف فیلمهای قبلی این شخصیت که بر شخصیتهای منفی و واقعهای که رقمزدهاند، تمرکز داشتند. بیل قلب سهگانهی بتمن است. او متعهد است و جدی و از نطر فیزیکی همیشه قدرتمندی بتمن را متبادر میکند، اما هیچکدام اینها باعث نمیشود که شخصیت او بیمزه و خشک باشد. آنچه نقشآفرینی بیل را درخشان میکند، تمرکز و تسلط او بر جدا ساختن جنبههای مختلف شخصیت است؛ او از طرفی بروس وین افسرده و تنهایی است که هیچکس را ندارد، از طرفی بروس وین پولداری است که در چشم مردم جامعه فردی است مرفه و بیدرد که برای هیچکس جز خودش اهمیت قائل نیست و از طرفی دیگر بتمنی است که سعی میکند به سمت سیاه خود سقوط نکند و خوی حیوانی و وحشی خود را زندانی نگه دارد. بیل بتمنی را آفرید که حالا هرکسی که بخواهد در ادامهی مسیر سینما پا جای پای او بگذارد، وحشتزده خواهد شد.
۵. رابین ویلیامز در بیخوابی (Insomnia)
- محصول: ۲۰۰۲
- سایر بازیگران: آل پاچینو، هیلاری سوانک
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۸ از ۱۰۰
یکی از ویزگیهای نولان، انتخاب بازیگران در نقشهای ریسکپذیر است که تا به امروز در بیشتر مواقع با موفقیت همراه بوده است؛ هیث لجر در نقش جوکر و ان هتوی در نقش سلنا کایل را به خاطر بیاورید. اگرچه نولان انتخابهای زیادی از این دست داشته است، اما متفاوتترین و پرریسکترین آنها انتخاب بازیگر معروف و مطرح کمدی در نقش یک قاتل بوده است.
اگرچه نولان نخستین کسی نبوده است که میخواسته از ویلیامز در نقشهای تاریک استفاده کند و اولین کسی نبوده است که چنین کرده است. فیلمهای عکس یکساعته (One Hour Photo) و مرگ بر اسموچی (Death to Smoochy) پیش از بیخوابی فیلمبرداری شده بودند و پس از آن اکران شدند، اما نقشآفرینی ویلیامز در نقش نویسندهی جنایی و قاتل، والتر فینچ، را میتوان اوج شکوه بازیگری ویلیامز در زمینهی نقشهای تاریک دانست.
تیکها و عادتهای کمدی ویلیامز به وحشتآورتر شدن شخصیت فینچ کمک کرده است و ویلیامز با توجه به معصومیت غریزی خود در صحنههایی که فینچ قتل خود را توجیه میکند، بینظیر عمل مینماید؛ جایی که او با تمام وجود و صادقانه میخواهد ما باور کنیم که به قتل میرساند، چون بیش از حد عاشق است و توسط دنیا و مردم آن درک نمیشود.
۴. گای پیرس در یادگاری (Memento)
- محصول: ۲۰۰۰
- سایر بازیگران: کری-ان ماس، جو پانتولیانو
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۰ از ۱۰۰
بیشک بهسادگی میتوانیم دریابیم که بازیهای بازیگران در تعقیب، نخستین فیلم نولان، با خوب فاصله دارد و البته باتوجه به این که نولان آن فیلم را با همکاری دوستان خود ساخته بود، این نکته چیز دور از انتظاری نیست. پس از آن، نخستین نقشآفرینی واقعا تاثیرگذار در کارنامهی هنری نولان، نقشآفرینی پیرس در یادگاری است. اگرچه تمام بازیگران حاضر در یادگاری خیرهکننده و خوباند اما فیلم متعلق به پیرس است و او آن را به دوش میکشد.
با اینکه پیش از پیرس، برد پیت، توماس جین و آرون اکهارت هم برای نقش در نظر گرفته شده بودند، اما درنهایت این پیرس بود که نقش مردی بدون خاطره را در نخستین نقطهی عطف کارنامهی هنری نولان ایفا کرد و او بهقدری در آن خوب است که شاید بتوان گفت بدون حضور او فیلم تا این حد اثرگذار نمیشد. شخصیت لئونارد ترکیبی است از یقین محض و سردرگمی کامل و پیرس هردو جنبهی شخصیت را با قدرت و آسیبپذیری و حتی اندکی شوخطبعی تلخ همراه میکند.
۳. متیو مککانهی در میانستارهای
- محصول: ۲۰۱۴
- سایر بازیگران: جسیکا چستین، ان هتوی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۲ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۴ از ۱۰۰
مککانهی تنها کسی بود که میتوانست نقش مورفی را به این خوبی ایفا کند و هیچ شکی در آن نیست. مککانهی تنها کسی است که تا این اندازه جذابیت، آسیبپذیری، قدرت و هوشمندی را با هم دارد. او هروقت بخواهد دورنگرا است و هروقت بخواهد برونگرا. مککانهی، با تمرکز بالا بر شخصیت خود، خیلی زود، در مدت زمان اندک ابتدایی فیلم، موفق میشود رابطهی مستحکم کوپر با مورف را به مخاطب بقبولاند؛ رابطهای که اصلیترین جریان احساسی فیلم را پیش میبرد.
مککانهی با هنرمندی تمام در میانستارهای چندین صحنهی ماندگار را رقم میزند و چندین صحنه را تنها به دنبال نقشآفرینی درخشان خودش ماندگار میکند؛ برای مثال همهی شما اگر میانستارهای را دیده باشید، صحنهای که پیامهای تصویری از خانواده پس از چند سال به او میرسند و صحنهی خداحافظی او با مورف، پیش از رفتن، را به خاطر دارید.
۲. آل پاچینو در بیخوابی
- محصول: ۲۰۰۲
- سایر بازیگران: رابین ویلیامز، هیلاری سوانک
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۸ از ۱۰۰
حال که صحبت از نقشآفرینیهای خوب شدهاست، نمیشود آل پاچینو را کنار گذاشت. آل پاچینو در دههی نود میلادی و دهههای پیش از آن، نقشآفرینیهای درخشانی داشته است و بیشک یکی از بهترین بازیگران تاریخ سینما است، اما طی دو دههی اخیر بیخوابی بهترین نقشآفرینی کارنامهی او است. پاچینو در بیخوابی، حاصل سالها تجربه است. درگیریهای فکری گناهآلود و مبهم شدن مرز بین عمد و سهو را پاچینو در بیخوابی به بهترین شکل ممکن، متبلور میکند.
او از گذشتهای پر از درگیری میآید و به آیندهای پر از درگیری خواهد رفت و حالا در این شهر که خوابیدن را از او گرفته است، پاچینو مانده است و مرور مسیری که او را به اینجا کشانده است؛ پاچینو مانده است و گناههایش. بیخوابی، غیرنولانیترین فیلم نولان است که نام او هم در بین نویسندگان آن دیده نمیشود و از همینروی داستان آن برای مخاطبان آشناتر است؛ داستان مردی که به دنبال یک قاتل است.
نولان و پاچینو اما این شخصیت را با درگیریهای درونی و بیرونی بمباران کردهاند و او در یک تارعنکبوت گیرافتاده است. پاچینو از آن روز به بعد با نولان کار نکرده است، اما سودربرگ، یکی از تهیهکنندگان فیلم، بهتازگی در نیویورک تایمز فاش کرده است که در یکی از دیدارهایش از صحنهی فیلمبرداری، پاچینو به او گفته است: «خیلی زود زمانی خواهد رسید که به این که بگویم در یکی از فیلمهای کریستوفر نولان بودهام، افتخار کنم.»
۱. هیث لجر در شوالیهی تاریکی
- محصول: ۲۰۰۸
- سایر بازیگران: کریستین بیل، گری اولدمن
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۴ از ۱۰۰
همانطور که پیشتر گفتیم، حتی باوجود موفقیت نولان در ساخت نخستین فیلم بتمن، مردم از انتخاب هیث لجر به عنوان جوکر راضی نبودند؛ کسی که با نامزدی اسکار خود برای فیلم کوهستان بروکبک (Brokeback Mountain) شناخته میشد. هرچه باشد پیش از او جک نیکلسون جوکر بوده است و او جوکر را تبدیل به یکی از بهترین نقشهای منفی تاریخ سینمای ابرقهرمانی کرده بود. درنهایت اما همین ناشناخته بودن و همخوان نبودن نقش بود که کلید موفقیت جوکر شوالیهی تاریکی بود.
هر تیک، حرکت و دیالوگخوانی غیرقابل پیشبینی است و همین است که این شخصیت را تبدیل به یکی از نیروهای طبیعت میکند که خرابکنندگی و خطر فراوانی را با خود میآورد. لجر درک کرده بود که جوکر نباید برای هیچکسی جز خودش بامزه باشد و حس خاص شوخطبعی عصبیکنندهی او یکی از آن چیزهایی است که جوکر لجر را از سایر جوکرهای تاریخ سینما جدا میکند. باوجود تلاشهای رسانهها برای مرتبط کردن فوت لجر با متعهد شدن او به این شخصیت، او طی نشست خبری فیلم من آنجا نیستم (I’m Not There) دربارهی جوکر به یک مصاحبهکننده گفته بود: «بدون رقیب، بیشترین لذتی که هنگام بازی کردن یک شخصیت داشتم.» و این لذت بردن او در شخصیت هم دیده میشود.
منبع: indiewire