حتی در جهان تخیلی مارول، قهرمانان همیشه برنده نمیشوند. همه قهرمانان از دردویل گرفته تا انتقام جویان ، طعم تلخ شکست را چشیده اند، اما در نهایت موفق شده اند که پیروز میدان شوند. نکته مهم هم همینجاست، زیرا شکست چیزی طبیعی و معمولا اجتناب ناپذیر است اما چیزی که اهمیت دارد تسلیم نشدن، و ادامه دادن به مسیر است. به هر حال این مقاله نشان میدهد که در جهان مارول، شکست دادن دشمنان همیشه به سادگی آب خوردن نیست. البته در برخی از موارد این لیست شکست قهرمانان، یک شکست کامل نیست، یا حداقل یک شکست گمراه کننده است. در این لیست میتوانید لحظاتی را پیدا کنید که در آنها، قهرمانان مارول توانسته اند در اوج نا امیدی ورق را به نفع خود برگردانند.

۱۰- چهار شگفت انگیز توسط یک بیگانه فضایی کشته شدند اما فهمیدند که همه چیز فقط یک رویا بود

10- چهار شگفت انگیز توسط یک بیگانه فضایی کشته شدند اما فهمیدند که همه چیز فقط یک رویا بود

وقتی که چهار شگفت انگیز برای تبریک تولد «لونا» (دختر کوییک سیلور و کریستال) به ملاقات نا انسان ها رفتند‌، ماه ناگهان به حرکت افتاد. سپس معلوم شد که یک بیگانه غول پیکر مرموز، دارد ماه را برای مطالعه به سرقت می برد. بعد هم بیگانه فضایی ناخواسته شهر آتیلان را با عبور انگشتانش از بین برد (به خاطر اندازه کوچکتر آتیلان نسبت به شهر های معمولی بیگانه نتوانست آن را ببیند) و بعد شروع کرد به کشتن چهار شگفت انگیز و «بلک بولت» (Black Bolt) چون آنها را با حشرات موذی اشتباه گرفته بود! خوشبختانه شوک از دست دادن عزیزان باعث شد که رید ریچاردز و هم تیمی هایش بیدار شوند! بعد هم معلوم شد هر چیزی که آنها دیده بودند فقط رویایی بود که به خاطر یک شبکه کریستالی عجیب و غریب، به وجود آمده بود.

۹- دکتر اختاپوس اسپایدرمن را شکست داد و ماسکش را برداشت اما هیچکس هویت او را باور نکرد و در نهایت اسپایدرمن تلافی کرد

9- دکتر اختاپوس اسپایدرمن را شکست داد و ماسکش را برداشت اما هیچکس هویت او را باور نکرد و در نهایت اسپایدرمن تلافی کرد

بعد از اینکه دکتر اختاپوس در اولین نبردش از اسپایدرمن شکست خورد، برای گرفتن انتقام «بتی برنت» (Betty Brant) را دزدید تا اسپایدرمن را به دام بیندازد. پیتر هم در آن زمان، آنفولانزای شدید گرفته بود و خیلی ضعیف شده بود، بنابراین به راحتی مغلوب دکتر اختاپوس شد. حتی دکتر اختاپوس ماسک اسپایدرمن را از صورتش برداشت، ولی هیچکس از افراد حاضر اعم از بتی برنت، جی جونا جیمسون و یک افسر پلیس باور نکردند که پیتر اسپایدرمن باشد چون خیلی زود و راحت شکست خورد. حتی خود دکتر اختاپوس هم فکر میکرد که پیتر برای نجات جان بتی خودش را جای اسپایدرمن جا زده است. بنابراین پیتر را ول کرد و رفت. او با این کار، به پیتر فرصت داد که برای بازی برگشت آماده شود. بعد از اینکه پیتر بالاخره خوب شد، نبرد جانانه ای با دکتر اختاپوس انجام داد و نهایتا شکستش داد.

۸- دردویل تقریبا همه چیزش را به خاطر کینگ پین از دست داد اما برگشت و انتقام گرفت

دردویل تقریبا همه چیزش را به خاطر کینگ پین از دست داد اما برگشت و انتقام گرفت

در داستان Born Again «ویلسون فیسک» (Wilson Fisk) از هویت مخفی دردویل آگاه شد و تلاشش را برای نابودی زندگی او آغاز کرد، و واقعا هم موفق شد. او کاری کرد که اموال دردویل توسط دولت ضبط شوند، آپارتمانش از او گرفته شود و حتی یک افسر پلیس در دادگاه ادعا کرد که مت به او پول داده تا شهادت دروغ بدهد. سرانجام کینگ پین موفق شد که مت را بیکار، بی خانمان و در نتیجه فقیر و ناتوان کند. نهایتا در یکی لحظات ماندگار دنیای کمیک، مت فهمید که همه چیز زیر سر کینگ پین بوده و زد به سیم آخر. او به جنگ با کینگ پین رفت اما چون خیلی ضعیف و نحیف شده بود، به راحتی شکست خورد. بعد هم کینگ پین او را وقتی بیهوش بود در یک تاکسی قرار داد و به دریا انداخت. مت موفق شد از آب خارج شود اما کمی بعد، با یک ماشین تصادف و بعد هم توسط دشمن قدیمی اش، «تورک» (Turk)، چاقو خورد.

اما از شانس خوب مت، مادرش که سال ها مرده پنداشته میشد به دادش رسید انقدر از او پرستاری کرد که دوباره سر پا شد. بعد از آن، دردویل یک کامبک تاریخی زد و در پانلی ماندگار‌، از بین شعله های آتش بیرون آمد. در واقع این لحظه که دردویل از دل آتش بیرون می آید استعاره ای از احیای عرفانی این قهرمان است و سمبل تازه شدن و پیروزی برای مت مورداک. در ادامه او موفق میشود که «کارن پیچ» (Karen Page) را قبل از اینکه کشته شود نجات دهد و ابرسرباز دیوانه ای که Nuke نام داشت و توسط کینگ پین استخدام شده بود‌، شکست دهد و سرانجام باعث شد که جنایات ویلسون فیسک در مطبوعات فاش شوند.

۷- در رویداد جنگ داخلی گروهی از قهرمانان برنده شدند و گروهی باختند

 در رویداد جنگ داخلی گروهی از قهرمانان برنده شدند و گروهی باختند

وقتی دولت آمریکا “قانون ثبت نام ابرقهرمانان” (Superhuman Registration Act) را وضع کرد، قهرمانان زمین به سرعت به دو گروه مخالف تقسیم شدند. رهبر تیم موافق این قانون، آیرون من بود که با سرسختی تمام، قهرمانان مخالف را شکار و دستگیر میکرد. در طرف مقابل هم، انتقام جو و دوست دیرینه آیرون من، کاپیتان آمریکا بود. پس از نبرد ها و کشمکش های فراوان، وقتی کاپیتان آمریکا دید که مردم عادی به آیرون من کمک میکنند تسلیم شد زیرا باور داشت که دیگر برای چیزی که مردم آمریکا میخواهند نمیجنگد. این یک موقعیت نادر بود که در آن قهرمانان، به قیمت شکست بقیه قهرمانان، پیروز شدند. کمیکش رو اینجا بخونید.

۶- کاپیتان آمریکا توسط دشمنانش به قتل رسید اما موفق شد که به زندگی برگردد

 کاپیتان آمریکا توسط دشمنانش به قتل رسید اما موفق شد که به زندگی برگردد

در انتهای رویداد “جنگ داخلی” (Civil War)، «رد اسکال» (Red Skull) و «دکتر فاست» (Doctor Faustus)، «شارون کارتر» (Sharon Carter) را شستشوی مغزی دادند و با کمک «کراس بونز» (Crossbones)، کاپیتان آمریکا را کشتند. اما بعد ها فاش شد که شارون از اسلحه ای خاص استفاده کرده بود که ذهن و جسم استیو را در نقطه ای ثابت در فضا و زمان گیر می اندازد. پس از مدتی، دشمنان کاپیتان آمریکا بدن او را دزدیدند تا ذهن رد اسکال را به جسم استیو راجرز منتقل کنند. در هنگام انجام این فرایند، شارون سعی کرد مانع آن شود و با این کار باعث شد که روح استیو در زمان سرگردان شود. بعد از آن دشمنان کاپیتان آمریکا به هدفشان رسیدند، ولی با وجود اینکه رد اسکال میتوانست بدن استیو را کنترل کند، استیو هنوز هم در ذهن رد اسکال وجود داشت. او سرانجام با کمک «باکی بانز» (Bucky Barnes) بدن خود را پس گرفت.

۵- مردم آزگارد بی شمار بار با رگناروک رو به رو شدند و هر بار با کمک تناسخ پیروز شدند

مردم آزگارد بی شمار بار با رگناروک رو به رو شدند و هر بار با کمک تناسخ پیروز شدند

برای آزگاردی ها، موجودیت یک چرخه است که در نهایت به واقعه افسانه ای “رگناروک” (Ragnarok) ختم میشود. معمولا این لوکی است که با آزاد کردن «سورتور» (Surtur)، پایان خدایان نورس را رقم میزند. در جدیدترین رگناروک خدای شرارت سورتور را احیا کرد تا از همان قالبی که میولنیر از آن متولد شده بود، چکش هایی بسازد و آنها ها را به لوکی و بقیه دشمنان ثور بدهد. اما همیشه، در آخر این آزگاردی ها هستند که به ریش رگناروک میخندند! چون روح آنها بعد از مرگ، تناسخ میابد و این چرخه را یک بار دیگر تجربه میکند. حتی با اینکه ثور در آخرین رگناروک این چرخه را شکست، مردم آزگارد باز هم برگشتند اما این بار به شکل انسان نه آزگاردی.

۴- کورواک تقریبا همه اعضای انتقام جویان و نگهبانان کهکشان را کشت اما سپس همه آنها را زنده کرد

 کورواک تقریبا همه اعضای انتقام جویان و نگهبانان کهکشان را کشت اما سپس همه آنها را زنده کرد

«مایکل کورواک» (Michael Korvac) اهل قرن ۳۱ میلادی است. او یک متخصص بسیار ماهر رایانه بود و در دنیای شماره ۶۹۱ مارول زندگی میکرد. ولی در نهایت به انسان ها خیانت کرد و رفت سمت نژاد بیگانه و متخاصم «بادون» (برای آشنایی با بادون . این مقاله رو بخونید). همین موقع بود که به دشمن گروه اریجینال “نگهبانان کهکشان” تبدیل شد. بادون ها کورواک را به یک سایبورگ تبدیل کردند و در نتیجه او علیه آنها قیام کرد. او همچنین به دختر «کالکتور» (یکی از موجودات قوی و کیهانی دنیای مارول) که «کارینا» (Carina) نام داشت، علاقه پیدا کرد. کورواک و کارینا عاشق هم شدند و مدتی هم مخفیانه در بین دیگر انسان ها زندگی کردند. سرانجام، در داستان “حماسه کورواک” (Korvac Saga) او به موجودی خدامانند تبدیل شد و از انتقام جویان و نگهبانان کهکشان به خاطر اینکه سعی کردند مانع اش شوند، خشمگین بود. در نتیجه نبرد سختی بین کورواک و قهرمانان در گرفت. در این مبارزه، کورواک با اختلاف قدرتمند تر بود و حریفانش را یکی بعد از دیگری به قتل رساند. اما وقتی که کورواک، تردیدی که کارینا برای کمک به او داشت را در چشمانش دید، پشیمان شد و تمام قهرمانانی که کشته بود را زنده کرد و در آخر خودش مرد. سپس کارینا هم به خاطر غم از دست داد عشقش به بقیه قهرمانان حمله کرد تا اینکه تصمیم گرفت با کنترل دست ثور، صاعقه ای از چکشش به سمت خود شلیک کند تا نابود شود و در جهان پس از مرگ، به کورواک بپیوندد.

۳- انسان ها بالاخره توانستند جهش یافته ها را شکست دهند اما کیتی پراید با سفر در زمان همه آنها را نجات داد

انسان ها بالاخره توانستند جهش یافته ها را شکست دهند اما کیتی پراید با سفر در زمان همه آنها را نجات داد

در آینده موازی “روز های گذشته آینده” (Days of Future Past) جهش یافته ها اکثرا کشته یا زندانی شده اند. البته این سرنوشتی بود که در انتظار جهان اصلی مارول هم بود، تا اینکه «کیتی پراید» (Kitty Pryde) وارد عمل شد. او با استفاده از توانایی های جهش یافته به نام «ریچل» (Rachel) آگاهی اش را به گذشته فرستاد. سپس ذهن او در بدن نوجوانش قرار گرفت. او به مردان ایکس هشدار داد که ترور سناتور «رابرت کلی» (Robert Kelly) عواقب بسیار وحشتناکی در آینده برای جهش یافته ها خواهد داشت. بدین ترتیب او نتوانست تایم لاین خودش را نجات دهد اما جهان ۶۱۶ مارول را نجات داد. او به مردان ایکس ملحق شد و مانع “انجمن اخوت میوتانت های خبیث” (Brotherhood of Evil Mutants) شد زیرا این گروه قاتلان رابرت کلی بودند. در نهایت کیتی پراید توانست کاری کند که تیر «دستینی» (Destiny) خطا برود و رابرت کلی نجات پیدا کند.

۲- ‌ثانوس نیمی از عالم و اکثر دشمنانش را کشت اما نبیولا همه چیز را به حالت اول برگرداند

‌ثانوس نیمی از عالم و اکثر دشمنانش را کشت اما نبیولا همه چیز را به حالت اول برگرداند

ثانوسی که یک دستکش بینهایت به دست دارد، جز توقف ناپذیر ترین موجودات جهان است. در رویداد تاریخی “دستکش بینهایت” (The Infinity Gauntlet) ثانوس به دستکش بینهایت و هر شش سنگ ابدیت دست پیدا کرد. اولین اقدام فاجعه آمیز او، از بین بردن نیمی از عالم فقط با یک بشکن بود. بعد از آن، ثانوس تمام قهرمانانی که برای متوقف کردنش آمده بودند را به راحتی از بین برد. اما در این میان عده انگشت شماری هم بودند که سعی در شکست دادن ثانوس داشتند. بالاخره وقتی که ثانوس درگیر جنگ با نیرو های ابدیت بود، نبیولا دستکش را از او دزدید و جهان را به همان چیزی که یک روز قبل بود برگرداند. در نتیجه همه کسانی که مرده بودند، دوباره برگشتند. سپس «آدام وارلاک» (Adam Warlock) از بی تجربگی نبیولا به نفع خودش استفاده کرد و دستکش را از او گرفت.

۱- دکتر دووم مولتی ورس را از دست بیاندر ها نجات داد اما سپس قهرمانان آن را از دست دووم نجات دادند

1- دکتر دووم مولتی ورس را از دست بیاندر ها نجات داد اما سپس قهرمانان آن را از دست دووم نجات دادند

در رویداد “جنگ های پنهان” (Secret Wars) دیدیم که حتی برترین و برجسته ترین قهرمانان زمین هم، نمی توانند راهی برای جلوگیری از نابودی مولتی ورس به خاطر برخورد جهان ها پیدا کنند. سرانجام وقتی همه شکست خورده بودند، دکتر دووم توانست قدرت »بیاندر ها» (Beyonders) را به دست آورد و یک سیاره واحد به نام “‌دنیای نبرد” (Battleworld) بسازد که از بقایای جهان های قبلی به وجود آمده بود. محدود قهرمانانی که از پایان مولتی ورس جان سالم به در برده بودند، علیه دووم ایستادند. سرانجام نبرد نهایی بین رید ریچاردز و دکتر دووم ایجاد شد و وقتی پایان یافت که «مرد مولکولی» (Molecule Man) قدرتی که دووم دزدیده بود را به رید داد. در نهایت دووم اعتراف کرد که در تمام این مدت حق با دشمن دیرینه اش، رید ریچاردز بوده است. رید هم مولتی ورس را از نو بازسازی کرد.

منبع